چگونه نویسنده شوید؟

آدمهای زیادی هستند که خیال میکنند برای نویسنده شدن باید از کسی اجازه بگیرند. آنها کلاس های زیادی رفته اند یا حتی کتابی منتشر کرده اند، اما هنوز گمان میکنند برایشان زود است که نویسنده نامیده شوند. برخی برعکس، فقط به خاطر اینکه یک داستان کوتاه یا تک شعری نوشته اند، احساس میکنند که نویسنده اند. اطراف ما را همیشه آدمهای منفی گرفته اند. کافی است کسی را ببینید که خدای نکرده در زندگی به آرزویی که داشته نرسیده است، آنوقت خواسته یا ناخواسته دیگران را هم به راحتی ناامید میکند. این افراد می توانند اعضای ، دوستان نزدیک یا حتی عزیزانتان باشند؛ یعنی کسانی که به اشتباه شما را دشمن خودشان می انگارند. وی نویسنده کسی است که می تواند از تمام این حسهای منفی و بازدارنده عبور کند و با اعتقاد به نوشتنش ادامه دهد. نویسنده کسی است که با تمام وجود دلش می خواهد بنویسد و نوشتن را بخشی از زندگی خودش کند. نویسنده هایی هستند که گاهی موفق و پرفروش می شوند و دیگرانی هستند که کتابشان یک چاپ هم نمی رود، اما این دلیلی بر نویسنده نبودنشان نیست. __ اگر به این حرفها اهمیت دهید و به خودتان بگویید که نویسنده نیستید، برای خودتان پیش پیش بدشگونی خریده اید. اگر به خودتان بگویید نویسنده اید و دیگران همین حرف را مدام بین هم تکرار کنند، آنوقت فضای مثبتی ایجاد کرده اید. ولی

چطوری باید فهمید نویسنده هستید؟

اگر مطمئن نیستید، یک راه بیشتر ندارید؛ بنویسید. فقط بنویسید. تا می توانید بنویسید، هروقت توانستید بنویسید. مهم نیست اگر به تازگی چیزی ننوشته اید، همین الان شروع کنید. اگر یک هفته، یک ماه یا حتی یک سال هم دست به قلم نزده اید، اشکال ندارد. از همین امروز شروع کنید. اگر واقعا آرزوی نوشتن در دلتان هست و می خواهید دنبال آرزویتان بروید، شما یک نویسنده اید. باور کنید.

این بهانه ها که «وقت ندارم»، «نوشتن نان و آب نشد» و «انگیزه ندارم و ناامیدم» را کنار بگذارید. امات کنار گذاشتن این مشکلات ساده است. سری به بازار کتاب بزنید، کلی کتاب درباره مدیریت زمان و مدیریت اقتصادی وقت و کتابهای خودآموز انگیزه بخش وجود دارد. کافی است این کتابها را بخوانید یا در سمینارها شرکت کنید یا به نوارهای

چنین سمینارهایی گوش کنید تا بفهمید بهانه هایی که می آورید از روی تنبلی است.

تنبلی واقعاً کسل کننده است. این همه وقت صرف اینستاگرام و تلگرام و برنامه‌های تلویزیونی کردن از روی تنبلی و کسل کننده است. اگر می خواهید نویسنده شوید، از کتابهایی که گوشه کتابخانه تان خاک می خورد چند تا بردارید و بخوانید و سعی کنید از آنها الهام بگیرید.