امریکا طالبان را تغییر داده نمی تواند

ترجمه: میرعبدالرحیم عزیز

545

Marvin G. Weinbaum :نویسنده

ترجمه: میرعبدالرحیم عزیز

8/21/2022

در خلال مدت  یک سال یعنی از زمانیکه طالبان کابل را متصرف شدند و تقریباً یک ربع قرن از موجودیت آن، این تحریک به جز سرسختی در برابر تحول چیزی دیگری از خود نشان نداده است. نظام  کنونی در افغانستان در اهداف و ستراتژی‌ های خود با رژیم طالبان که از سال 1996 تا 2001 به عنوان امارت اسلامی حکومت میکرد و بعد اینکه با دولت کابل و متحدانش تا موفقیت نهائی در ماه آگست 2021 جنگید، تفاوت چندانی ندارد. در قدرت و یا بدون قدرت، عملاً همان  گروه از شخصیت‌ های ارشد، این تحریک را رهبری کرده ‌اند. وفاداری طالبان و تأمین منابع مالی آن تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است. علاوه بر این، سیستم اعتقادی که محافظه کاری و انعطاف ناپذیری طالبان را هدایت می کند، هرگز از مکتب آموزش های اسلامی دیوبندی که رهبران این تحریک بر مبنای  آن پرورش یافته اند، دور نشده است.

در طول سال گذشته، ایالات متحده و قدرت ‌های جهانی و منطقه‌ ئی به دنبال ابزارهائی برای تأثیرگذاری بر رفتار نظامی بودند که تعداد قلیلی میخواستند این تحریک قدرت را در دست گیرند و هیچ کس هم اعتماد بر آنها نمیکرد. به عنوان اهرم فشار، آنها عمدتاً با خود داری از شناسائی سیاسی و انکار کمک های مالی و انکشافی، تحریم ها را علیه رژیم جدید اعمال کرده اند. با اتفاق نظر غیرمعمول، جامعه بین‌المللی اصرار دارد که رژیم طالبان یک دولت فراگیرتر که نمایندۀ تنوع تفاوت‌ های سیاسی، قومی و فرقه ئی جامعه افغانستان باشد، تشکیل دهد. همچنان، اکثر کشورها از دولت کابل خواسته اند تا سیاست های اجتماعی بسیار محدود کننده ای خود را بخصوص در مقابل زنان کاهش دهد. طور غیرمستقیم، تحریم ها نظام طالبان را نیز به قطع روابط با سازمان های تروریستی فرا- سرحدی و منطقه ئی هشدار داده است.

با اطمینان میتوان گفت که تحریم ها به عنوان ابزار فشار شکست خورده است. نظام طالبان حینیکه مشتاق دریافت مشروعیت بین‌المللی و کمک‌ های خارجی است، از تسلیم شدن در برابر خواست ‌های بیرونی که به عقیده آنها از تحریک طالبان میخواهند که  انحصار قدرت خود را تسلیم نموده و بر عقاید اسلامی سازش کنند، لجوجانه امتناع ورزیده است. رهبری طالبان پیوسته تقسیم ثمرۀ پیروزی به مشکل بدست آمدۀ خود را با افغان هائی که تعهد مشابهی برای ایجاد یک دولت ناب اسلامی ندارند، رد کرده است. امروز نه کمتر از گذشته، ایالات متحده و جامعه جهانی تأثیر ایدئولوژی را در تصمیم گیری طالبان و تحرک به پیروان این جنبش ناچیز پنداشته اند.  به نظر میرسد که آنها اغلب از قیمتی که طالبان مایل به پرداخت آن هستند و خطراتی که برای پایبندی به اعتقادات خود و وفادار ماندن به کسانی که در ارزش های این تحریک سهیم میشوند، متعجب شده اند.

روی همرفته، ایالات متحده، همراه با دیگر قدرت ها، اکثراً درک ناچیزی از طالبان داشت. دیپلمات‌ ها اغلباً انعطاف ‌ناپذیری جنبش را صرفاً یک ستراتژی چانه ‌زنی پنداشته اند، در حالیکه در واقعیت طالبان آشکارا معامله گر نیستند.  توافقات ممکن است، اما صرف بر مبنای شرایط طالبان. نه به منظور دستیابی به مصالحه، بلکه به منظور ایجاد یک تریبون که در آن امیدوار به مشروعیت بخشیدن و برآوردن خواسته های خود باشند، طالبان وارد مذاکره می شوند.  مذاکره کنندگان با طالبان اغلباٌ تمایلی به پذیرش این موضوع ندارند که مسائل غیرقابل وصلی وجود دارد. در طول سالیان متمادی، وقت زیادی برای یافتن افراد میانه‌ رو در میان رهبری طالبان صرف شده است که اگرچه معمولاً برای گفتگو آزاد تر اند، اما مانند  تندرو ها در عقاید اصلی غیرقابل تغییر اند.

تعامل با طالبان نیز دشواری اعتماد به آنها را برجسته ساخته است.  در طول جریان صلح، طالبان اکثراٌ طور عمدی مذاکره کنندگان دولت و سایر طرف های ذینفع را در مورد نیات واقعی خود گمراه میکردند. بنابران، پس از دستیابی به توافق با ایالات متحده در دوحه، طالبان بلافاصله به تعهد خود مبنی بر آغاز گفتگو های جدی با رژیم اشرف غنی پشت پا زدند. پس از غصب  قدرت، طالبان از وعده های خود مبنی بر عفو مقامات سابق دولتی، آزاد گذاشتن رسانه ها و بازگشائی تمام مکاتب دختران عدول نمودند. نظام طالبان نیز مرتباً این برداشت نادرست را ارائه میداد که از القاعده و سایر سازمان های تروریستی و جهادی فاصله گرفته است.

علیرغم این تجارب، از سال گذشته بدینسو، یک طرزالعمل بین ایالات متحده و نظام  طالبان خلق شده است. گرچه شناخت کامل سیاسی از روی میز مذاکره دور باقی مانده و از کمک های مستقیم مالی و توسعه ئی همچنان خود داری شده است، ممکن در ساحاتی  که منافع هر دو طرف تلاقی نموده، بحث های جدی انجام شده باشد. این گفتگوها عمدتاً نیاز فوری به همکاری در رسیدگی به بحرانات غذائی و نقدینگی مالی افغانستان مربوط  شده است.  هر چند که، این یافته که مقامات ارشد طالبان به ایمن الظواهری  رهبر القاعده در مرکز کابل پناه داده اند، میتواند اعتماد اندکی را که با رهبری طالبان ایجاد شده بود از بین برده و گام های کوچکی را که  در جهت عادی سازی برداشته شده، معکوس سازد.

اکنون ممکن است که ایالات متحده در جستجوی اقدامات تنبیهی جدید علیه رهبران ارشد طالبان باشد. حذف معافیت سال 2019 از ممنوعیت سفر مقامات طالبان توسط سازمان ملل که به پانزده مقام عالیرتبه اجازۀ سفر به خارج از کشور را داده است، مهم ترین تحریم قابل بحث است. این معافیت تمدید شده در ابتدا به آنها اجازه شرکت در مذاکرات را میداد  که قادر میشدند در کنفرانس ها و مجالس بین المللی شرکت کنند و همچنان به آنها اجازه میداد تا عملاً بسوی به رسمیت شناختن سیاسی نزدیک گردند. اما پیامد های ماجرای الظواهری ممکن است گسترده تر باشد. برنامه های ادارۀ بایدن برای آزاد کردن 3.5 دلار وجوه مسدود شده از بانک های امریکائی به بانک مرکزی افغانستان ممکن است از نظر سیاسی دشوارتر گردد. آزادی نسبی معاملات مالی و تجارت در اوایل سال جاری غیر محتمل است که گسترش یابد و حتا میتواند معکوس شود. اگرچه بعید است که حمایت مالی امریکا برای تلاش های امدادی بین المللی تحت تأثیر قرار گیرد، اما ممکن است واشنگتن  تمایل کمتری به کمک مالی به برنامه هائی  داشته باشد که ممکن  به تقویت نظام طالبان کمک کند. به نوبه خود، طالبان میتواند برای اعمال فشار بیشتر بر تلاش‌ های سازمان ‌های امدادی بین‌المللی و سازمان‌ های غیردولتی، به خواسته‌ های شان سخت ‌تر پاسخ دهد. این به نوبه خود میتواند بر تمایل بسیاری از کمک کنندگان برای انجام تعهدات مالی خود تأثیر بگذارد.

تحولات اخیر ممکن است نشان دهد که ما چه اندازه درس‌ هائی را که بیش از بیست و پنج سال فرصت برای مشاهده و تعامل با طالبان به دست آمده، آموخته‌ ایم.  تجربیات نشان داده است که قوانین عادی دیپلماسی بین‌المللی در مورد جنبشی که اهداف و اخلاق آن توسط مجموعه ای از باورهای سخت دینی هدایت می‌شود، چندان جنبۀ تطبیقی ندارد. تحریم ها و فشارهای دیگر بر طالبی که احساس می نماید ایمانش در حال آزمایش است نمیتواند موفق گردد. به نظر میرسد که در آینده قابل پیش‌بینی، ایالات متحده چاره‌ ئی ندارد جز اینکه طالبان را همانطور که هست بپذیرد.  با در خطر افتادن امنیت و منافع ستراتژیک امریکا و رفاه مردم افغانستان، ممکن است جز ایجاد یک رابطه تنگا تنگ و حتی ناخوشایند، راه دیگری نداشته باشیم.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.