ادعای فرهنگی بودن، زیر نقاب بی فرهنگی

محمد داؤد مومند

448

دو سال قبل محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم، کتابی نوشتند تحت عنوان «رویداد های عمده در دوره صدارت شاه محمود خان غازی».

شاغلی استاد کاظم مطابق در خواست من، لطف فرموده و یک کاپی آن کتاب مستطاب را برایم فرستادند.

من این  کتاب را بهترین اثری یافتم که در مورد دوره شاه محمود خان غازی، بنیان گذار دیمکراسی اول، مشمول انتخابات برای پارلمان و مطبوعات آزاد نوشته شده است. در همین دوره بود که شخصیت های مخالف نظام دولتی مانند داکتر محمودی و غبار به پارلمان راه یافتند و بسیار جالب اینکه شاه محمود خان غازی خود اعلان کردند که رأی خود را به «غبار انقلابی» میدهند.

این کتاب تا حد ممکنه به صورت بیطرفانه و بدون تداخل انگیزه های «حب وبغض» که داکتر صاحب بزرگوار، قبلاً به کرات در مورد، توصیه مینمودند، نوشته شده است.

من یگانه شخصی بودم، که نظریات خود را پیرامون این کتاب در سایت مهذب آریانا افغانستان در سه بخش نوشتم، و در نظردارم متکی بر محتویات همین کتاب، مطالبی را پیرامون فعالیت های تخریبی به اصطلاح، روشن فکران آن دوره بنویسم.

شاغلی محترم داکتر صاحب کاظم یکسال قبل به نوشتن کتاب جدیدی در مورد خانواده نادر خان غازی، در ویب سایت افغان جرمن آغاز نمود.

طوریکه قبلاً نیز نوشته ام، من نوشته استاد سیستانی و استاد کاظم را معمولاً از نظر میگذرانم. من این نوشته داکتر صاحب را از همان بخش اول تا آخرین بخش 108به دقت مطالعه نمودم.

 متصل ختم کتاب، افغان جرمن، به فکر و امید اینکه یک تعداد زیاد هم وطنان، حتماً به داکتر صاحب کاظم تبریک خواهند گفت، به کشودن یک دریچه مستقل مبادرت ورزید، چون در مدت 24 ساعت کسی حاضر به تبریک گفتن نشد لاجرم آن دریچه را بستند.

این قلم همانطوری که درگذشته و درهمین سایت وزین، نظریات خود را، برکتاب هزار صفحه یی دوست عزیزم داکتر رحمت زیرکیار، کتاب داکتر صاحب کاظم در مورد دوره شاه محمود خان غازی و کتاب جناب ملکیار در مورد مرحوم میوندوال، هرکدام در سه بخش نگاشتم، در پنج مضمون جداگانه مختلف، نقد های خود را بر بخش های مختلف کتاب جدید محترم داکتر صاحب کاظم نیز تحریر داشتم. و آنچه نوشتم کاملاً متکی بر تحلیل نوشته های همین کتاب و حکم وجدان بود.

بزرگوارداکتر صاحب کاظم در پیام دریچه یی خود عنوانی یک ماویست بی خدا  نوشته اند:«….خوشحالم که برداشت کلی شما مثبت بوده است.»

عجب برداشتی! من درین برداشتی که داکتر صاحب کاظم ادعا میکند، حتی یک پاراگراف در مورد محتویات کتاب ندیدم!!

آیا یک شعار، فاقد مفهوم و معنی را میتوان برداشت گفت؟

من وسعت دانش داکتر صاحب را فراخترازاین تلقی میکنم که به یک «شعار»  حکم برداشت صادر کنند. برداشت باید مدلل و مفصل و متکی بر حجت و برهان و منطق باشد. نه شعار های زنده باد و مرده باد، شعله یی ها و یا یک لوده سیاسی.

داکتر صاحب کاظم در پیام خود ادامه میدهند:«… و در بین راه سنگ اندازی های یکی دو نفر معلوم الحال گردید.»

این قلم معتقد هستم که پوهاند داکتر صاحب سید عبدالله کاظم به حیث یک شخصیت اکادمیک، باید هزار بار از این، عالمانه  تر و معقولانه تر، بیندشند و ابراز نظر کنند.

منظور ازسنگ اندازی یکی دو نفریعنی چه؟

یعنی کدام سنگ اندازی؟

منظور از یکی دو نفر معلوم الحال یعنی چه؟

معلوم الحال معرف کدام واقعیت است و چه معنی دارد؟

بزرگوار داکتر کاظم! گفته میتوانید که تفاوت میان ابراز نظرم در مورد کتاب تان در مورد شاه محمود و کتاب جدید تان در مورد نادر خان چیست؟

اگر آن ابراز نظرم سنگ اندازی تلقی نشد، چرا این ابراز نظرم سنگ اندازی تلقی میگردد؟

اگر در آن وقت معلوم الحال نبودم، چگونه اکنون معلوم الحال شدم؟

استاد بزرگوار! چنین معلوم میگردد که جناب تان به مثابه یک زمام دار سیاسی، تنها شعارهای زنده باد را خوش دارید و از انتقاد برنوشته های خود، خواه عالمانه باشد و یا نباشد نفرت دارید!

بزرگوار داکتر کاظم! آنچه در مورد کتاب جدید تان نوشتم مانند نوشتۀ من در مورد کتاب قبلی تان، صرف یک ابراز نظر بود و متقاضی جواب تان حتمی نیزتلقی نمیشد.

 بهتر خواهد بود در صورت امکان و البته لزوم دید تان است با وسعت نظرعالمانۀ که دارید، نظریات مرا نیز در قسمت اخیرکتاب تان بدست نشر بسپارید و قضاوت را به ذواتی بسپارید که کتاب تان را مطالعه میکنند.

به تاریخ یازده ماه جنوری، ماویستی، یعنی یک ماویست، در دریچۀ سایت افغان جرمن نوشت:«طی یکی دو هفته اخیر همه بخش های نوشتۀ جناب محترم داکتر کاظم صاحب را … به آرامی وقت مطالعه کردم. خوشبختانه تعدادی از هم وطنان «با فرهنگ و ملی» … به تقدیر ایشان پرداخته است. طبیعی است در برابر هر نوشته ای، از جمله ایشان…… برخورد های خصمانۀ نیز وجود داشته است.

چگونه نوشته های خصمانه را میتوان به ارتباط نوشته ایشان و نوشته های دیگر تشخیص داد؟ به سادگی آب خوردن: لازمه نقد اصولی «نقد، نقد است، اصولی و غیر اصولی ندارد – مومند» تنها تحلیل و ارزیابی اثر است، و ارائه اسناد و مدارک معتبراست « مدارک و اسناد طبعاً در ذات خود معتبر است، در غیر آن سند و مدرک شمرده نمیشود – مومند »  هر بر خوردی که مطابق اصول نقد صورت نگیرد، در جهان امروزی و از نظر نقد ادبی، برخورد خصمانه شمرده میشود.

د….. در دادگاه ها هم همین شیوۀ کار مستولی است. « داد گاه مانند دانشگاه و دانشکده و گفتمان و چالش و واژه و برگردان از اصطلاحات مدفوع صادراتی ایران است. ما کلمه مبارک «محکمه» داریم. نباید از فرهنگ خودی فاصله گرفت – مومند »

من شخصاً «وقتیکه «من» گفتی ضرورت به تذکر کلمه «شخصاً» چیست ؟ مگر اینکه به حیث یک آدم دو شخصیته، صاحب دو «من» متمایز باشی – مومند » هر نوشت ای را که پیرامون شخصیت صاحب اثری چه داکتر صاحب کاظم باشد، یا کسان دیگری « لوده سیاسی! نوشتۀ من پیرامون شخصیت داکتر صاحب کاظم نیست بلکه در مورد محتویات کتاب اوست.» ناشی از عقده های گوناگون یا خصومت شخصی با آن ها میدانم و بر همین مبنا تا آن زمانی که مدرکی ارائه نشده است، هر گفتار و نوشتاری«نوشتار نیز اصطلاح ایرانی است – مومند» را تشبث خصمانه و بی اعتبار میدانم.»

اکنون غیرعلمی بودن و غیر منطقی بودن لاطائلات فوق الذکر را ذیلاْ ماده وار، مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهیم:

یک – محترم داکتر کاظم مینویسد که:«…هدف من از نشر آن ..همین بوده که در هر بخش از ورای تبصره های مفید و نظر شخصیت های خبیربه کمی و کاستی های آن آگاه شوم.»

فیلسوف شعله یی و ماویست مینویسد:« طی یکی دو هفته اخیر همه نوشته داکتر صاحب کاظم را .. مطالعه نمودم.»

مگراین  فیلسوف شعله یی در خواب زمستانی قرار داشت که برای مدت یکسال نوشته  108 بخشی استاد کاظم را نادیده گرفت و بعد از سپری شدن یکسال از خواب زمستانی بیدار و متوجه شد که ریل یا ترن نوشته های شاغلی کاظم به آخرین ایستگاه خود رسیده و بعد از یکسال دوان، دوان و نفس زنان خود را به ریل رسانید!

ولی برای کدام منظور؟

فلی لیفس!

این فیلسوف شعله یی ماویست، به جای اینکه هر بخش نوشته داکتر صاحب را طبق منظور بنیادی شان مطالعه نموده، و نظر خود را در مورد تبارز میداد، اصلاً توجهی به آن مبذول نداشته و بعد از یکسال ظرف دو هفته آن را از نظر گذشتانده است.

ولی برای کدام منظور؟

دو- فیلسوف شعله یی ماویست به جای آنکه، به حیث فیلسوف ماویست ضمن یک نقد و تحلیل و ارزیابی عمیق و همه جانبه  و در عین حال رد محتویات این قلم و استدلال الله محمد خان و اعتراضات عباسی صاحب و جهانی صاحب، یک رساله مینوشت، در دریچه سایت افغان جرمن دو جمله نوشت، و جملات بعدی پاراگراف مبتذل خود را عمدتاً مانند سادو و جارچی های سر چوک کابل، متوجه نقد های این قلم ساخت. ذهی ذلالت و ضلالت و نادانی.

سه – سادوی شعله یی، چنین  پُف میکند:«خوشبختانه تعدادی از هم وطنان «با فرهنگ وملی »…به تقدیر ایشان پرداخته است.

این فتوای دگمی و جزمی و فاقد هر نوع تحلیل و تجزیه و ابراز دلایل، نمایندگی از ذهن منجمد و متحجر و درعین حال اوقی گری و کته گپی و خود نمایی و تظاهر به علم عقل کل این سادوی خود پرست و خود بین و پوچ مغز و کج نما میکند و بس. یعنی خودش و یونس نام دریچه یی با فرهنگ اند و دیگران فاقد فرهنگ، همچو فتوای سفیهانه، دلالت به بی فرهنگی این ماویست میکند.

چهار – سادوی لایعقل  و لا یشعر شعله یی ماویست، به صدور فتوای دیگری پرداخته و غلط میگوید، به این عبارت:«طبیعی است در برابر هر نوشته ای، از جمله ایشان برخورد های خصمانۀ نیز وجود داشته است.»

این یک ادعای احمقانه و سفیهانۀ دیگری است که سادوی شعله یی به شکل فتوای های ماویستی مانند «امپریالیزم یک ببر کاغذی است» صادر میکند و به آن طبق منطق صوری شکل یک «کلیه» میدهد.

دور نرفته و تنها درسایت افغان جرمن ده ها هزار نوشته وجود دارد، و آیا در برابر تمام این نوشته بررخورد به عمل آمده است؟

و آنهم خصمانه؟

دلیل و دلایل این برخوردهای خصمانه چه خواهد؟

مدارک و اسناد آن را به میدان بینداز.

بدون اسناد و مدارک و ثبوت همچوادعاها و فتواهای جزمی به جز پُف سرنی یا سرنا، و سادوگری چیز دیگری تلقی شده نمیتواند.

پنج – سادوی شعله یی! اولترازهمه خودت باید به جای یک شعارجزمی و ماویستی یک نقد عالمانه و استادانه و مححقانه پیامون کتاب داکتر صاحب کاظم مینویشتی و در ضمن به ابطال و غیرعلمی بودن و خصمانه بودن و دلیل خصمانه بودن نظریات دیگران، با ارائه اسناد و مدارگ میپرداختی. اگر خودت این لیاقت و ظرفیت را نداری پس سنگ انداز بزرگ در قسمت درک واقعیت تاریخی خودت هستی نه الله محمد خان یا استاد جهانی و یا عباسی صاحب و یا داؤد مومند.

شش – اگر نقد های اینجانب به معیارهای نقد خودت برابر نباشد، حد اقل باید آن را در سطح یک نظر و یا تبصره باید قبول کنی، لذا اگرمطالب من صرف در سطح عرایض انتقادی باشد، تو نباید این حق مطبوعاتی را از من سلب کنی، ضدیت ماویستی تو علیه حق ابراز نظرم، بخصوص در جهان غرب، شبیه روش همان دیکتاتوری ماویستی است که آن سادیست بزرگ تاریخ بشریت تنها در انقلاب کلتوری خودش 30 میلون انسان را قتل عام کرد.

اکنون نوبت میرسد به چند مطلب دیگر:

یک – تقریباً دو سال قبل، خلاف تقدس موازین انسانی و اسلامی و افغانی، یک شخصیت بسیار وطن دوست و نجیب و خدمتگار جامعۀ ما یعنی محترم عارف عباسی را در دیار غربت، متهم به بد اخلاقی در فا کولته اقتصاد ساختی!!

بعد از یک سلسله جنجال ها، استاد کاظم به تردید از موجودیت همچو آوازه ها در فاکولته اقتصاد پرداخت. این تذکر داکتر کاظم ترا شرمنده دنیا و آخرت ساخت و مانند آب بسیار سردی بود که بر آتش خرمن دروغ بافی و دروغ سازی ات ریخته شد و کاملاً شرمسار و بی آبرو شدی!!

حدود یک سال قبل به ارتباط غیابت چند وقته ات درین دو سایت، درگفت و شنودت با استاد معروفی درسایت وزین آریانا افغانستان، به شرمنده بودن و خجل بودنت در مورد نوشته و اتهام مذکور اعتراف نمودی و از آن سخت نادم بودی. آن اعترافت در دریچه این سایت به صورت مستند موجود است.

لذا همچو عمل ضد اخلاق انسانی و تمام موازین مقدسی که باید به آن باید ایمان داشته باشیم، دلیل و مظهر بی فرهنگی تو شمرده نمیشود؟

آیا تو هنوزهم از همچو بد اخلاقی ات احساس ندامت و خجالت نمی کنی؟

دو – بعد از تبصره مذموم و منحوس و مبتذلت دریچۀ سایت افغان جرمن، و اتهام خصمانه بودن نقد های این قلم بر بخش های از کتاب داکتر صاحب کاظم، من همچواتهام و بد اخلاقی ترا به بد اخلاقی زن شلیته مقایسه نمودم.

خودت با لحن و شیوه شعله یی ات مرا متهم به زن ستیزی نموده نام مبارک بی بی نظام را در میان کشیدی!

این عمل تو نیز به جز تدلیس، فتنه، فساد، حیله و بی فرهنگی چیز دیگری تلقی شده نمیتواند.

سه – به ارتباط کلمه چپ و چپ چپ نیز به اغوا گری و منافقت پرداختی و نام مرحوم میوندوال و شاغلو استاد آریا و ملکیار را به میان کشیدی.

بخوان و بدان، که چپگرا، چپ و چپ چپ همان گروه های فاسد و مفسد بی خدای پرچمی و خلقی وشعله یی بودند و هستند.

پرچمی ها و خلقی ها، گروه های چپ بودند و چپ چپ همان گروه ستمی شعله یی هاست. هشتاد فیصد شعله یی ها ستمی و تمایلات کاذب پشتونی داشتند.

این ادعایت که شعله یی ها بهتر از دیگران بود، میگویم:

 سگ زرد، برادر شغال

چپی ها کسانیست که به دیکتاتوری پرولیتاریا اعتقاد داشتند و شعارشان کارگران و زحمت کشان جهان متحد شوید بود و به اصول ماتریالزیم تاریخی و جنگ طبقاتی و فلسفه دیالکتیک مارکس و لینن معتقد بودند و به اصالت ماده اعتقاد داشتند و میگفتند که «شعور در ماده » است.

اکنون تو لوده سیاسی ثابت کن که اصول پنجگانه میوندوال، به کدام اصلی، از این اصل های بنیادی مارکسزم لینیزم استوار بود.

لذا اغواگری تو درین زمینه و گرفتن نام «آریا» و «ملکیار» همان تاکتیک منافقانه و ضد فرهنگی، بی فرهنگ بودن تست.

آفتاب امد، دلیل آفتاب

چهار – در یکی از چتیات نامه خود، به آیتی استناد کردی که اهانت، به آیه کریمه کتاب مسلمانان جهان است و یا هم اینکه سر انجام جبر تاریخ تو را مسلمان ساخت و اکنون تظاهر به اسلامیت هم میکنی!!!

شاعری نیکو گفته است:

در جوانی توبه کردن شیوۀ پیغمبریست

ورنه در پیری هر گبری مسلمان میشود.

تو با تذکر این آیه مبارکه هرگز مسلمان نمیشوی و این هم یک از تاکتیک های منافقانه چپ چپ توست.

به هر رنگی که خواهی جامه میپوش

من از طرز خرامت میشناسم.

چاپلوسی ات استاد کاظم را قناعت داد که تو را «دانشمند» خطاب کند، به قول بابای مبارزان ملی و «سید اصیل» استاد هاشمیان «پُرنویسی» ات، قیس جان کبیر را متقاعد ساخت، که تو را استاد خطاب کند، حیله و نیرنگ و تدلیس و تلبیس و چالاکی و ریا کاری تو، یک انسان روشن ضمیر را فریب داد که تو را «محقق» قلمداد کند. خدا شاهد که خودت همانند این قلم، نه دانشمند هستی نه استاد و نه محقق. دانش تو دانش ماویستی است. لذا میگویم:

دانش اندوخته ای، دل زکف انداخته ای

واه زان نقد گرانمایه، که در باخته ای

استاد کاظم خودش دانشمند است، اعظم سیستانی و سنگروال صاحب لیاقت استادی را دارند و استاد باری جهانی به معنی واقعی آن محققی است که من نظیرش را نمی بینم.

اما یک تبریک: ملاحظه نمودم که اکنون یک عنصر برقع پوش و هتاک حرفوی که گاهی به یک نام مستعار، و زمانی هم به نام مستعار دیگری، در دریچه افغان جرمن قد کشک میکند به حیث مشاور مطبوعاتی تو، عز تقرر جاصل نموده است. چه افتخار و پشتیوانه  بزرگی برایت!

در اخیر یک بار دیگر به تو چلنج میدهم مبنی بر اینکه:

 در تبصره چاپلوسانه و فاقد کوچکترین محتوای معنوی تو بر کتاب داکتر صاحب کاظم، و مملو از دروغ و اتهام و افتراء، بر نقد های این قلم بر بخشی از نوشته های داکتر صاحب کاظم، که گویا نقد های مذکورفاقد ماهیت نقد ادبی است و لذا خصمانه است، بشنو و بخوان و بدان:

یک – گفتی نقد های من فاقد ماهیت ادبی است.

دو – نقد های مذکور ماهیت خصمانه دارد.

سه – تو حد اقل نقد های مرا، به مثابه یک نظرهم قبول نمیکنی و به اصول دیکتاتوری ماویستی خودت میخواهی حق مسلم مطبوعاتی ام را هم سلب کنی!

چهار- خودت مانند و متکی بر خصلت گژدمی ات، و فقدان حد اقل داشتن شعور یک طفل، بر من اتهام بستی و دروغ گفتی، لذا میگویم:

نیش عقرب نه از پی کین است

مقتضای طبیعتش همین است

تو از «دادگاه» ایرانی ات یعنی محکمه گپ میزنی، که در آن دلایل مدعی و مد علیه شنیده میشود. ولی در «دادگاه» ایرانی تو، احکام به اصول ماویستی تطبیق میگردد نه عدالت عمر فاروق علیه اسلام

چهار – تو بودی که به خِت کردن آب شروع کردی و خود را درمقام وکیل بالتوکیل استاد کاظم قرار دادی.

لذا اکنون بر توست که تمام نقد های متذکره مرا در مورد کتاب مذکورو متکی بر محتویات کتاب داکتر صاحب کاظم کلمه به کلمه و جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف و صفحه به صفحه و همان حجم، علماً و منطقاً رد کنی وبخصوص، ثابت بسازی که نقد های مذکورمحتوای خصمانه داشته متکی بر خصومت من با داکتر صاحب کاظم نوشته شده است. کتاب ما مسلمانان میفرماید که:

لعنت الله علی الکاذبین

شعله یی را همچو میخ خیمه میخواهم مدام

سر به سنگ و تن به خاک و رسمان در گردنش

وقل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا

////////////////////////////////////////////////////////////////////////

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.