بـی نـظـمـی یـا نـا هـنـجـاری در تـبـارز شـخـصـیـت

اثـــر: دکـتـور عـبـدالاحد قـاضـی زاده

666

شخصیت مشتمل بر احساس ، تفکر، و برخور شخص با ماحول آن است ، که شخص با روش یا سلوک خود در برخورد شخصی یا اجتماعی  آنرا ابـراز می دارد .

شکل ګیری شخصیت از آوان کودکی به شروع شـده و در نو جوانی و جوانی خوبتر نهادینه  میشود ، مـګر هر نوع شرایط  یا حادثات خوب یا ناګوار آنرا متأثرکرده میتواند ، یعنی این شرایط میتواند در آینده شخص را یک انسان آرام ، متفکر ، متجسـس با برخورد ملایم در اجتماع تبارز دهـد ، و یا برعکس هم شخص خشـن، قهرناک ، و زشـت بار بیاورد ، طور مثال اګر کودک و یا هم نوجوان در یک فامیل که زندګی  آرام دارند ، نزاع ، و ګفتګو در بین اعضای فامیل نباشد ، به طفل فرصت نظر داده شود و هر سوالـیکه در ذهن طفل به ارتباط خودش ، ماحولـش ، مکتب و رفقایش پیدا میشود با جبین کشاده ، همه جانبه با حوصـلـه مندی تشریح شود طفل آنرا قبول کرده در زمینه زیادتر کنجکاوی می کند ، برعکس اګر در مقابل سوال طفل با تمسخر یا تهدید و لحن خشن عکس العمل منفی داده شود، طفل پـس رفته و خاموش بوده و جواب منفی و تهدید بـحیث یک عقده در ذهـن طفل با قیـمانده وهروقت که زمینه ابراز برایش در آینده  نظر به شرایط وقدرت مساعد شود بصـورت به اصطلاح انفلاقی و منفی در مقابل اشخاص نشـان میدهـد، که مثال آن در جوامع زیاد است که ا شخاص محروم از نعمت های مادی و معنوی فامیلی ویا هم تحت ستم در آینده کاری می کنـنـد که حتی ساختمان یا شکل سیاسی مملکت را تغیر میدهند ( مانند کودتا ها ) و یا هم  بشکل اشخاص نا مطلوب و فاسد در جامعه تبارز میکنند و به دزدی ، تهدیدات ، اوامر خصمانه و برخورد ضد انسانی دست می زنـنـد ، که بد بختانه در جامعه افغانی از برخورد شکل دوم زیادتر مشاهده میشود، مخصوصاً دردهات و قصبات  نظر به آنست که کودک باید حق سخن زدن در مجالس ویا مقابل بزرګان نداشته باشد ، اطفال باید همیشه بزرګان را بصورت افراطی و اجباری احترام نمایند ، مثلاً اطفال باید همیشه در موتر یـا بـس ها سیت را برای بزرګ سالان واګذار کنند و لو اګر طفل توانایی محکم کردن خود را هم نداشته باشد و یا اینکه در مجالس و یا وقت نانخوری اولویت به بزرګان داده شود و اطفال صرفاً برای خدمت باشند. بـدیـهی است  که این برخورد اطفال را عقده من ساخته و احساس حقارت و بی حیثیتی میکنند.

در جوامع غربی که ما و شما زندګی میکنیم باید خوبیهای این جوامع را به اطفال تشریح کرده و هم خوبیهای کلچر افغانی  را توضیح   نموده تا اطفال در زندګی روزمره آنرا رعایت نمایند و از روش های ناپسند که مخالف دین، عقیده و کلتور ما است اجتناب ورزند.

     بی نظمی شخصیت وقت پدیدار میشود که شخص نتواند در حدود موضع خود با تطابق، روش مطلوب را ار خود ابراز کند که در نتیجه باعث ناراحتی شخصی ، اجتماعی ، حرفوی یا مسلکی و وظیفوی میګردد ، یعنی وقتیکه فکر کردن، ابراز هیجان یا احساس و یا هم  Intrusive (عکس العمل آنی بیدون فکر کردن یا پلانګذاری و آینده نګریستن) از روش یا برخورد مـروجـه جامعه انحراف میکند اینرا اختلال یا بی نظمی شخصیت مینامند.

     بی نظمی های شخصیتی به ګروپ ها یا کلاس های مختلف تقسیم شده که موضوع مغلق و بسیار مسلکی است اما من در این بحـث چهار شکل معمول اجتماعی آنرا در بحث میګیرم امید وارم که خسته کن نبوده و استفاده از آن صورت ګیرد:

الف – شکل مرزی (Borderline) : شکل معمول بی نظمی شخصیت بوده کـه به آسانی تشخیص نمیشود . شخص در یک حالت ناراحتی درونی قرار داشته که در نتیجه ارتباطات و مناسبات شخص را متأثر میکند. وقوعات آن نزد مرد و زن دیده شده و البته خانم ها زیادتر به تداوی مراجعه میکنند، البته یک سلسله تشوشات عقلی و روانی مانند اضطراب، افسردګی ، وقایع برخورد های نا شایسته در سابق ( مانند خشونت ، تجاوز جنسی،تهدیدات روحی یا جسمی) زمینه را مساعد میسازد و همچنان شاید با تشوشات اقسام دیګرشخصیتی  مانند شکل ضد اجتماعی (Antisocial) ویا شکل خود شیفته ګی (Narcissistic) یکجا باشد .

  در بخش وقوع حادثه میخانیکیت های جنیتیک ، نیورو بیولوجیک ، و فکتور های روانی و محیطی بعضاً بصورت مشترک در هر شکل آن رول میداشته باشد.

   اختلال شکل مـرزی از نظر لوحه مریضی  به یکی یا چند شکل شاید میلان پیدا کند:

  اول- مناسبات بادیګران متضرر ګردیده و شخص وصف زندګی خود را پوچ و بی مقصد میداند.

   دوم ـ شاید بی نظمی و اختلال عاطفی پیدا کند یعنی شخص  بسیار قهری شود، نخواهد با دیګران آمیزش کند .

  سوم – بی نظمی در سلوک یا روش و رفتار بیدا کند مانند حس رساندن ضرر بخود تا سرحد خود کشی .

 در قسمت اول ارتباطش با دیګران معمولاً توفانی و متلاطم میباشد یعنی ګاهی بسیار نزدیک، خوش باور و صمیمی ، مګر ګاهی دفعتاً  در روش اش بی رحمی ، غـدر و خیانت مشاهده شود و شخص تمام اشخاص را بنام بـد ویا خـوب تقسیم کند ، و موضوعات کوچک اختلافی را بسیار کلان جلوه دهد.

  در شکل دوم یا شکل بی نظمی عاطفی حتی در جریان یکروز مکرراً روش شخص تغیرو نوسان می کند ګاهی مضطرب ، ګاهی افسرده بوده و ګاهی خودر ا مقصر و بی ارزش می پندارد .

در شکل سوم رفتار و روش به خود آسیب رسانیدن معمول است شخص شاید مواد غیر مجاز و نشه آور صرف کند. مناسبات غیر محفوظ جنسی نماید ، پول زیاد و بی مسولیـت مصرف کند و غیر محتاط باشد .

تشخیص درست و تداوی لازم ، مستلزم همکاری اعضای فامیل با سایکولوجیست ( روان شناس) و یا طبیب شخص صورت میګیرد که وقت زیادرا در ویزیت باوی صرف کنند و از امراض دیګر عقلی تشخیص تفریقی  صورت بګیرد و با چندین ویزیت مکرر کوشیده شود تا ابعاد نهفته حادثه را پیدا و تدریجاً از بین ببرد که بعضاً غرض آرامش و کومک ادویه هم تجویز میشود.

ب- بی نظمی شکل ضـد اجتماعـی (Antisocial):  در این شکل اختلال شخصیتی بی مسؤلیتی قوانین اجتماعی، بهره برداری، سود جویی و روش عدم پذیرش خطا و تقصیر نزد شخص زیادتر تبارز دارد که از دوران کودکی و نو جوانی شروع و در سن های ۲۰ـ۳۰ سالګی خوب روشن میشود . شخص در مناسبات کار و وظیفه سلوک بی نظم دارد . روشهای این اشخاص شامل حرکات جرمی، و عدم رعایت قانون بوده و در یک وظیفه دوامدار بوده نمیتواند باشد و با  دیګران مناسبات ثابت و معقول نیتواند برقرار و نګه دارد . شخص بفکر مفاد خود بوده از فریب و چالاکی همیشه کار میګیرد و بر حقوق دیګران متجاوز میباشد و هیچګاه احساس ندامت و تقصیر نمی کند.

این اشخاص به اندازه زیاد تشوشات عقلی مانند شکل اضطرابی و مزاجی ، تشوشات یا ناتوانی آموزشی و یاد ګرفتن داشته و به قمار بازی ، استعمال مواد غیر مجاز اکثراً عادت دارند و بعضاً اشکال دیګر بی نظمی های شخصیتی هم نزد شان میباشد.

سبب بروز این تشوش دقیقاً معلوم نیست اما فکتور های جینیتک ، کیمیاوی عصبی و فکتور های فامیلی و اجتماعی رول دارد که ما از دو فکتور اول به نسبت بسیار تخصصی بودن آن ګذشته و بصورت مختصر راجع به فکتور های فامیلی و اجتماعی آن می پردازیم : والدین ویا کسانیکه مسؤلیت تربیه این اشخاص را در زمان کودکی داشته اند هنر و قابلیت تربیه را کمتر داشته ویا هم شاید بد زبان و فحـش ګو بوده اند ویا هم شاید تربیه این قسم اشخاص نزد والدین نبوده باشد . اطفالیکه در فامیلهای که در آنها ریکارد جنایی ، الکولیزم ، طلاق و جدایی ویا بی اعتنایی یا بی ارتباطی با طفل موجود باشد وقوعات این تشوش زیاد است  همچنان  اشخاصیکه در طفولیت  سابقه برخورد های خشن فزیکی یا روحی داشته باشند زیادتر میلان به این تشوش دارند .

سلوک یا روش ضد اجتماعی در سالهای قبل از مکتب رفتن و عموماً در سن های ۸-۱۱ سالګی بشکل از روشهای غیر منظم مانند جنګ با رفقا ویا همصنفیان، سرقت، بی رحمی با حیوانات ویا اطفال ، ګریز از منزل ، آتش انداختن و خرابکاری نمایان ګردیه و علاوتاً  درنو جوانی و جوانی  تاریخچه بی بندوباری، مناسبات جنسی قبل از وقت ، بی ثباتی در مناسبات ازدواج ، عدم مراعات دسپلین عسکری در خدمت عسکری  میداشته  باشند.

این اشخاص اکثراً عمر کوتا از سبب تصادمات، خود کشی ، قتل و استعمال مواد غیر مجاز دارند .

تشخیص این شکل بی نظمی شخصیتی قسماً از داشتن تاریخچه روش غیر نورمال در کودکی و نو جوانی با تماس به فامیل ویا رفقای شخص و یا هم در جریان معاینات لابراتواری که در وقت استخدام اشخاص اجرا میشود ویاهم در وقت تصادمات از سبب بی پروایی وبی احتیاطی ویا هم داشتن تشوشات دیګر عقلی صورت میګیرد .

تداوی اشخاص مشترکاً توسط روانشناس و دکتور عقلی یا معالج در ظرف چنین ماه ویا سالها به کمک اعضای فامیل و زمینه مساعد و نارمل زیست ، تعلیم و شغل مناسب و بعضاً ادویه هم صورت میګیرد.

 ج  ـاختلال شخصیتی خود آشفته ګی ( Narcissistic ): این شکل بی نظمی شخصیتی شامل غظمت پسندی، تفوق جویی بصورت اشکار یا پنهان نزد شخص بوده که شخص می خواهد طور فوری جلب توجه و ستایش دیګران ګردیده ودر مراودات اجتماعی اینها  بسیار برخورد سطحی و عدم همدلی با اشخاص دارند و شاید همزمان مترافق با تشوشات دیګر  غقلی و شخصیتی  هم یکجا باشند .

علت پیدایش این اختلال مانند بی نظمی های دیګر خوب دانسته نشده و همان فکتور های جنبتیک و بایولوژیک و روحی اجتماعی هم اینجا رول دارد ، که در قسمت فکتور روحی اجتماعی احساس خودی و خود پسندی در مراحل ابتدایی زندګی موجود میباشد . و نظریات موجود است که اشخاصیکه در طفولیت توسط والدین زیادتر بصورت افراطی تحت مواظبت باشند و والدین که سابقه نا امیدی، سرخوردګی ، محرومیت ویا تجاوز و طرد در اجتماع داشته باشند اطفال شان در ایام بعدی زندګی  به تبارز این قسم شخصیت زمینه مساعد دارند.

در قسمت تظاهر و روش این اشخاص ګفته میشود که متفاوت استند ، لاکن عظمت پسندی ، تفوق پرستی ، احساس که اینها بسیار استثنایی در جامعه استند و از امتیازات صفایی ، مقبولی ، فهم ، شجاعت و دوری از دیګران طور آشکار ویا در اخفا نزد شان موجود میباشد و خود را مستحق تحسین میدانند، باید در صدر مجالس بنیشنند و دیګران به دست بوسی شان افتخار کنند و اګراین امتیاز را نه بینند احساس خوردی ، از خود کاستن و حقارت کرده و خشمګین میشوند. این ګروپ اشخاص اندک رنج ، منفعت جو ، خود پسند بوده  و ارتباط اجتماعی شان محکم و با ثبات نمی باشد . وقوعات خود کشی ، و ضرر رسانیدن بخود نزد شان زیاد دیده شده و با داشتن امراض دیګر روحی ، روانی مانند افسردګی ، نا امیدی ، اضطراب و غیره با تبارز اینګونه روش خود را پنهان میکنند و نمی خواهند که این تشوش را مرضی دانسته و به تداوی مراجعه کنند.

در قسمت تداوی سایکوتیراپی توسط سایکولوجیست یا روانشناس قدم اولی و مهم است تا که اولاً همین ذهنیت مرضی از نزدش دور شود و به ارتباطات اجتماعی شان توجه صورت ګرفته شود و بی نظمی هیجانی رفع ګردیده  که در بعضی واقعات از تجویز  ادویه هم کار ګرفته میشود  و اګر امراض دیګر روحی زمینه ساز باشد هم تداوی میشود.

دـ اختلال شخصیتی نوع سکایزو تایپل ( Schizotypal  ): این شکل اختلال یک حالت تشوش دماغی است که شخص در روابط  خود با فامیل ، دوستان ، ماحول دچار مشکل دارد و احساس ناراحتی در مناسبات و تعاملات اجتماعی دارد ، یعنی مشکل در  تفکر ، سخن زذن و روش داشته نمیتواند که روابط اجتماعی برقرار پیدا کند ، ازاینرو ګوشه نشین ، منزوی و غرق افکار درونی خود بوده و یک نوع اضطراب و ناراحتی از ما حول احساس میکند . از زندګی لذت نمی برند و در بعضی اوقات امراض عقلی ویا هم استعمال الکهول زمینه ساز میباشد . این شکل شخصیت به مشکل تداوی میشود .احساس شناخت شخص مصاب متضرر بوده و فکر جادویی(سحری) داشته ویا هم فکر میکند که همواره مورد تعقیب قرار دارد .از اینرو ناراحت میباشد.

مطالعات نشان داده که وقوعات ای نوع شخصیت در فامیل های عاید کم، نزد اشخاصیکه هیچ عروسی نکرده اند ویا هم طلاق ، جدایی ویا هم بیوه باشند زیاد است . این اختلال در عین زمان ممکن با اختلال های دیګر شخصیتی که  قبلاً توضیح شد و تشوشات مزاجی مانند افسردګی ، اضطراب ، استعمال مواد الکولیک و نکوتین دیده شود.

در قسمت پیدایش این حادثه هم موضوع ارثیت ، تشوشات جینیتیکی و فکتور های محیطی مخصوصاً تجارب از ترضیضات یا شوک های روحی از قبیل تجاوز جنسی و محرومیت اجتماعی زیاد رول دارد ، طوریکه قبلاً ذکر شد این اشخاص به یکی از این سه لوحه ویا بعضاً مشترکاً شاید باشند:

اول- احساس شناخت شان متضرر شده یعنی دقت و توجه ، حافظه و آموختن شان کم شده حتی به کار روزمره خود در وقت منظم حاضر شده نمیتوانند ویا کاری که برایش سپرده شده آنرا انجام داده نمیتوانند وفراموشی زیاد دارند.

دوم ـ افکار عجیب غریب و پراګنده  پیدا میکنند فکر می کنند که جادو بالایش شده ویا از طرف کدام شخص یا سازمان تحت تعقیب و کنترول است و همیشه احساس تقصیر ، ګناه ، وسواس دارند و بعضاً در پی یک حادثه که بر یک شخص دیګر رخ داده خودرا مقصر میدانند (مثال اګر به آن شخص در وقت مناسب من کمک میکردم دچار چنان حادثه بد نمی شد).

بعضاً ګمان غلط راجع به عضو بدن خود هم میشود مثلاً بینی من کج است که این وسوسه و افکار عجیب ـ غریب باعث میشود که شخص انزوا و دوری اختیار کند و سخن زدن و تفکر شخص را متأثر کند.

سوم ـ مناسبات بین افراد:این اشخاص رفیق ندارند، با کس ارتباط  و علاقه صحبت نمی ګیرند ، دچار اضطراب از اجتماع دارند از اینرو ګوشه نشین و منزوی اند.

سـیر این نوع شخصیت متفاوت است که شاید از سن کودکی و نو جوانی شروع شود  و از سبب عقاید عجیب  ـ غریب و تفکر  جادویی به خیال پردازی و عقاید مختلف و افسانه پردازی ها رجوع کند و فکر کند که کدام قوه باطنی مرا واداربه این حادثه میکند .

از اینرو کارها و وظایف مکتب اش هم متأثر شود و بعضاً این نوع اشخاص شاید شکار ګروپ های افراطی مذهبی و مافیایی جرمی شوند . چون سیر مرض مزمن و دوامدار است نوسانات اعراض هم متصور است یعنی برای یک مدت ممکن شخص  خوب و همکاری کند و کار های روزمره خود را به وجه درست اجراکند اما در اوج حادثه مرضی زیادتر اضطراب و دوری از کار و جامعه را اختیار دهد .

تشخیص تفریقی  این حادثه از امراض عقلی و غیره تشوشات شخصیتی توسط روانشناس و دکتور عقلی صورت میګیرد .

تداوی این اشخاص  ارتباط به مطالعه اعراض ، اتحاد و پیوستګی با اشخاص  نزدیک شخص، سویه اجرا وظیفوی و ظرفیت فکری شخص دارد که روانشناس ماهر با تماس مکرر اولاً عقده ها ویا اسرار نهفته و سرکوب شده تحت شعور شخص را کشف و در  رفع آن پلان می سنجد که البته تداوی روانی و تقویوی زمانګیر میباشد و همکاری فامیل هم ضرور بوده ودر بعضی اوقات از ادویه  ها هم استفاده میشود ام روی همرفته انزار چندان خوب ندارد.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.