فاتح کابل کی بود؟مارشال شاه ولیخان یا جنرال یارمحمدخان وزیری؟ (قسمت۱)

کاندید اکادمیسین سیستانی 

303

فاتح کابل  کی بود؟

 مارشال شاه ولیخان یا جنرال یارمحمدخان وزیری؟

(قسمت اول)

چرا عناصر غیر مستحق بجای مبارزین واقعی  ثبت تاریخ شده اند؟

وظیفۀ یک مؤرخ باوجدان کشف حقایق وبیان آن به مردم است. مورخ  باید شخصیتهای کاذب را از شخصیتهای واقعی وصادق تمیزکند و مبارزان واقعی کشور را ثبت درتاریخ  نماید.

دراین روزها، یک کتاب مهم تاریخی بنام «تاریخ استقلال ونجات افغانستان» با قطع و صحافت زیبا در۴۰۰ صفحه  بدستم رسیده که از جانب  جنرال یارمحمدخان وزیری، درسال ۱۳۴۷ با تشویق و ترغیب محقق نامدار کشورحبیب الله رفیع نوشته شده و از زبان دری توسط پسرمولف جناب فدا محمدنومیر به پشتو ترجمه شده و پنجاه سال بعداز مرگ مولف در اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی در پاکستان به چاپ رسیده است. درسال ۱۴۰۱ ش این کتاب توسط هلمندآڅړ به دری روان ترجمه شده  وبچاپ رسیده است ومترجم ارجمند یک نسخه آنرا برای من لطف نموده است که درهمینجا از ایشان تشکرمیکنم.

جنرال وزیری همان  کسی است که در جنگ استقلال درمحاذ تل ووانه یکجا با مبارزین وزیرستانی توانسته بود  55 سنگرنظامی را از  سربازان انگلیسی تصرف کند ودشمن را وادار به متارکهٔ جنګ ومذاکرات صلح راولپندی  با جانب افغانی وسرانجام به قبول استقلال افغانستان نماید. این مرد دلیروشجاع ووفادار به شاه امان الله وقتی نامه ای از شاه امان الله دریافت که درآن از او خواسته شده بود که به یاری مردم وزیرستان درنجات کشوراز چنگ دزدان ورهزنان سقاوی سخت نیاز دارد، از شاهجوی قلات پای پیاده به وزیرستان رفت و پس از هفت شبانه روز به  وزیرستان رسید وپس از تشریح اوضاع افغانستان به بزرگان ومشران وزیرستان کمک بیدریغ بزرگان وزیرستان را جلب کرد و در دراول ثور ۱۳۰۸ در رأس شش هزار نفراز جنگجویان وزیرستانی برای کمک به شاه امان الله از وانه با نواختن دهل واتن وخواندن سرودهای حماسی بسوی افغانستان حرکت کرد ودر۴  ثور به اورگون در پکتیا رسید ولی دراینجا  مطلع شد که شاه ازغزنی واپس به قلات برگشته است اوهم با مشورت بزرگان لشکرخود دوباره به وزیرستان برگشت و درانتظار یک فرصت مناسب برای نجات افغانستان نشست. با شنیدن خبرفعالیت های نظامی سپهسالار محمدنادرخان وبرادران او  درجاجی پکتیا ، او نیز دوباره لشکرنجات را گرد آورد واین بار با ۴۵۰۰ نفرجنگجوی وزیرستانی  وارد پکتیا گردید وبه علیخیل جاجی  رفت و برای تعیین اهداف وچگونگی رهبری لشکریک  جرگۀ قومی  را در  علیخیل پکتیا تدویرنمود.

جرگه علیخیل پکتیا با هدف اعادۀ سلطنت به اعلیحضرت  امان الله خان:

جنرال وزیری درکتاب خود به ارتباط آن جرگه مهم  که تعهدات آن در قرآن با سپهسالار  نادرخان امضاء شده است، چنین مینویسد:تاریخ ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۴۸ قمری(مطابق۴ میزان ۱۳۰۸ش) ، ساعت ده  صبح در عمارت چونی علیخیل  که مقر سپهسالار نادرخان بود، جرگه بزرگان قومی دایر شد. دراین جرگه سپاه سالار محمد نادر خان، کرنیل سردار شاه محمود خان، مولوي صاحب الله نواز خان، حاجي صاحب نواب خان، زلمی خان منګل، زمرک خان ځدران، سنګ خان منګل، عبدالغني خان ګردېزی، فیض محمد فرزند حاجي نواب خان ، غونډ مشر صاحب نور محمد ګردېزی، سردار صاحب امین جان برادر اعلیحضرت امان الله خان ، فقیر محمد خان مومند رئیس جنگلات سمت جنوبی درعهد اعلیحضرت غازي امان الله خان ، حاجي صاحب جان خان سربلند، سید خان و لیپت خان ازګل غونډی ځاځی ، شیر جان تڼی، سدو خان تڼی، شادیخان دوړ و تمام بزرگان وزیر و مسود تحت قیادت من اشتراک داشتندوجرگه با سخنان کوتاه سپهسالار افتتاج گردید و بعد ازسخنان سپهسالار بحثها وتبادل نظرهای طولانی صورت گرفت و مشران و بزرگان قومی وسپهسالار فیصله ای در پانزده  ماده  ذیل توافق ودر قرآن امضاء  کردند:

تعهدات جرگه علیخیل :

 ۱- -تمام بزرگان ورؤسای قبایل جنگجویان خود را تا نجات کامل وطن ازچنگ سقویان ترغیب وتشویق نمایند.

۲- لشکرهای اقوام ځدران، منګل، ځاځی و ګردېزیها جدا باشند ولشکرهای اقوام وزیر، مسعود، دوړ و  تڼی،جدا باشند.

۳- تمام امور جنگ با طرفداران حبیب الله [کلکانی] با فیصله وتصمیم مشران وبزرگان قومی به پیش برده میشود.

۴- تا زمان فتح کابل، سپهسالارصاحب [نادرخان] در علیخیل (پکتیا] مسکون باشد. وبجای او کرنیل شاه ولی خان به وکالت از سپهسالار با لشکر همراهی کند.

۵- بعد از نجات وطن از اعلیحضرت غازی امان الله خان برای سلطنت کردن به وطن دعوت بعمل آید.ویا به کسی ازخانواده وی سلطنت سپرده شود.

۶- تا بازگشت دوبارۀ اعلیحضرت غازی امان الله خان به وطن، سپهسالار صاحب [نادرخان] وکیل امور سلطنت باشد.

۷- علما ومشایخ حقیقی به چشم عزت واحترام دیده شوند.

۸- تربیه و توجه به حال عسکر باید به همن طریقی صورت بگیرد مثلی که پادشاه از اعضای خانواده خود تربیت ومراقبت مینماید.

۹- مامورین حکومت باید از چور وچپاول و رشوت خوری دست بردارند.

۱۰- کسانی که برای نجات وطن از جان و مال خود گذشته اند، حکومت آنها را یاد داشت نماید و درتاریخ  [نام آنها] ثبت شوند!

۱۱-پس  از نجات وطن باید به وارثان شهیدان ومعلولین لشکر نجات معاشات ومکافات تعیین و پرداخته شود.

۱۲ – از آنجای که اردوی افغانستان در جنگ داخلی تباه شده اند ویک تعداد صاحب منصبان با حاک وحکومت خیانت ورزیده اند،بنابرین باید به بزرگان لشکر ناجی در اردوی افغانستان وظیفه ومناصب نظامی داده شود.

۱۳- بزرگان لشکر وزیر ومسعود ازماه ثور۱۳۰۸ تا همین اکنون برای نجات وطن واعاده تاج وتخت به لکها ومیلونها افغانی پول از جیب شخصی خود مصرف کرده اند،باید پس از نجات وطن، مصارف این مشران محاسبه گردد واز خزانۀ حکومت به افراد لشکر وبزرگان شان پرداخته شود.

۱۴ – سراز همین لحظه به تمام طرفداران حبیب الله عفو اعلان شود.

۱۵ – اسیران جنگی تا نجات وطن نگهداشته شوند وبعد ازحصول نجات با عزت واحترام رخصت شوند.» (جنرال یارمحمدوزیری، تاریخ استقلال ونجات افغانستان، ترجمه دری ازهلمندآڅړ فررزند محمدانور آڅړ صص 267-269)

به نظرمن اگر جرگه علیخیل بشمول نادرخان و سران اقوام جاجی وجدران با بزرگان وزیرستان تحت قیادت جنرال یارمحمدخان وزیری صورت نمیگرفت و در آن شرایط وهدف جنګ مطرح  ومورد فیصله سران جرگه  قرار نمی گرفت، نه کابل از چنگ سقویان نجات می یافت ونه نادرخان به سلطنت میرسید.

جرگه علیخیل پکتیا، درنجات بخشی مردم کابل  وسرنوشت آینده افغانستان همان قدراهمیت دارد که مذاکرات راولپندی برای حصول استقلال افغانستان اهمیت داشت.

مواد ۴ و۵ و۶ تصریح میکند که هدف این لشکر کشی بغرض نجات افغانستان از چنګ رژیم سقوی، برای اعاده سلطنت مجدد شاه امان الله غازی بوده است وتا زمان برگشت شاه غازی به وطن ، سپهسالارنادرخان، به وکالت امور مملکت را برعهده خواهند داشت.ودرصورتی که شاه از قبول سلطنت اباورزند، یکی از بستگان خانواده سلطنتی (سراج) به پادشاهی برگزیده خواهد شد.

درمیان بقیه مواد این فیصله نامه، ماده دهم بسیار با اهمیت است،به این معنی که در ماده دهم تصریح شده است تا از آنانی که در راه نجات کشور از بلای سقویها حیات و زندگی خود را فدا میکنند، دولت باید نام های آنها را یاد داشت وثبت تاریخ نماید تا خاطره ایشان فراموش نگردد وآیندگان از فداکاری  ایشان قدردانی کنند. به همین خاطر بود که نادرخان به یاد  این جانبازان شجاع مینار یادګار نجات را در دروازه لاهوری، جای که لشکرهای نجات از آن راه به کابل وارد شده بودند، اعمار نمود و نامهای برخی از بزرګان قومی پکتیا را در آن منار ثبت نمود.

بدینسان جرگه علیخیل پکتیا در۱۹۲۹،  که با هدف نجات کشور از سلطۀ سقویان، واعادۀ   سلطنت مجدد به شاه امان الله غازی تدویر یافته بود بطورجدی تصمیم گرفت و درمدت کمتر از سه هفته بچۀ سقو را از ارگ فراری نمود.

با دریغ که پس از تخلیه  ارگ سلطنت از وجود سقویان، نادرخان  سلطنت را در۲۳میزان ۱۳۰۸(پانزده اکتوبر۱۹۲۹) غصب نمود،وخود را پادشاه اعلان نمود. نادرخان  سران قبایل را با سخنان امیدوارکننده ویاد آوری از تعهد و امضای خود در قرآن اطمینان داد. ولی هرگز به عهد خود وفا نکرد وسلطنت را به شاه امان الله اعاده ننمود.

رخدادهای مهم ازعلی خیل تا کابل بنابر خاطرات جنرال وزیری:

جنرال وزیری،میگوید پس از جرگۀ علیخیل من با  جنگجویان وزیرستان از علخیل پکتیا بسوی دوبندی لوگر حرکت کردم. سفرما از علیخیل تا دوبندی یک سفرطولانی وپیاده بود.این سفر یک نفریا دونفر نبود، بلکه سفرپیاده 4500 سرباز با پای پیاده همراه با انتقال جبه خانه وتوپها وماشیندارها برپشت اسپها در راه دارای پستی وبلندی بود.ما به عزم مقابله با دشمنی حرکت می کردیم که برهمه افغانستان مسلط بود.ودیواری از سربازان مسلح  را در برابر ما ایجادکرده بود، بنابرین ما به آهستگی حرکت میکردیم تا سربازان ما بسیارخسته نشودند وبرای مقابله بادشمن توان وانرژی داشته باشند.

دربعد از ظهر پنجم میزان 1308 ش ما به دوبندی رسیدیم وسربازان من برسم شادیانه تنفگهای خود را شلیک کردند. در دوبندی ما از طرف کرنیل شاه ولی خان استقبال شدیم. به شاه ولیخان گفتم امشب برای تعیین خط حرکت ونقشۀ جنگ باهم جرگه می کنیم وبه سربازان خود هدایت دادم خیمه های خود را هموارکنند وهیچکس از خیمه خود بدور نرود. شب بعداز جمع شدن رهبران جنگ  کرنیل شاه ولیخان  تشریف اورد وهمه به احترام او از جا بلند شدند وشاه ولیخان هریکی از رهبران را در آغوش گرفت وریش شان را بوسید. جلسه آغازشد ورهبران فیصله کردند که فردا بسوی خوشی حرکت می کنیم. کرنیل شاه ولی خان اظهارداشت که قوتهای سقاوی بسیارزیاداست. اوگفت که قوتهای سقاو درگردیز ده هزارنفراست وده هزارنفرسقاوی درکاریز درویش جابجا شده  وپنجاه هزار نفر مجهز با سلاح  درسنگرهای کابل نشسته اند ولی لشکرنجات  درتناسب لشکر سقاوی خیلی اندک است .جنرال یارمحمدخان برای اطمینان کرنیل شاه ولی خان گفت: وقتی شما درگردیز  با عصمت الله خان وغوندمشرمحمدصدیق خان کوهدامنی درجنگ بودید ، سربازان  من در اورگون غوندمشرعبدالغیاث خان وسیدحسن چنداولی را تحت محاصره داشتند. همین جبه خانه واین چند توپ  را که شما در لشکرمن می بینید طرفداران حبیب الله علیه ما استعمال میکردند ومولوی صاحب الله نوازخان وحاجی صاحب نواب خان  شاهدان جنگ های ما در  بازارخوست وبنگی باغ  اند وشاید آنها پیروزی سربازان مرا بشما یادآوری کرده باشند.من یقین دارم که اگرطرفدران حبیب الله صدهزار هم باشند،از دست جنگجویان من شکست خواهند خورد. این سخنان من قلبهای کرنیل شاه ولیخان وهمراهان او را شاد ساخت …. تاریخ ششم میزان بود که همگی ازراه شترگردن بطرف خوشی روان شدیم وبعداز ظهرهمان روز ما به خوشی رسیدم. (تاریخ استقلال ونجات افغانستان، صص 283-284)

بعداز توقف دوروزه در خوشی فیصله شد تا من با 1200 تن سربازوزیرستانی برتنگلی واغجان حمله کنم. من بعداز حرکت افراد خود را به 12 گروه تقسیم کردم وبرهرگروه یک قوماندان تعیین نمودم   وفردای آن روزساعت پنج صبح نهم میزان با نواختن دهل امر حمله برسنگرهای قوتهای سقاوی که تحت فرمان جنرال پردل خان وجنرال محمدعمرناصری مشهور به سورجرنیل بودند دادم.سربازان من با تفنگ های انگلیسی خود برسربازان دشمن فیرمیکردند وعساکر سقاوی نیز با ماشیندارها وتوپها برافرادمن فیرمیکردند. تاساعت 11 روزجنگ بشدت جرایان داشت ولی عساکر سقوی از سنگرخود عقب نمی رفتند. بالاخره سربازان من به سنگرهای سقاویان داخل شدند وجنگ تن به تن آغاز شد. بعداز یک ساعت جنگ تن به تن عساکرسقاوی پا بفرار نهادند. جنرالان سقاوی قبل از افراد خود فرارکرده بودند . دراین جنگ که از پنج صبح تا 12 ظهردوام داشت تعداد زیادافراد سقوی کشته و یا زخمی شدند وبه تعداد پنج صد تن سقوی بدست سربازان دلیر من اسیرشدند. تلفات افرادمن 20 تن شهید  و17 تن مجروح بود. پس از ختم جنگ ما  شهدای خود را دفن کردیم ومریضان را مداوا نمودیم و به رهبران وافرادباقی مانده درخوشی احوال دادیم تا  آنها  به زرغون شهر بیایند وما هم با اسیران ومجروحان  جنگ قبل از نماز شام به زرغون شهر رسیدیم. افراد ورهبران لشکرنیز ساعت 8 شام به زرغون شهر رسیدند و به ما تبریکی  فتح تنگی واغجان را میدادند. شاه ولی خان از خوشحالی هریک از قوماندان مرا چندین بار درآغوش میگرفت و سروروی شان را می بوسید وتبریک میگفت. (تاریخ استقلال ونجات افغانستان، صص 285-289)

سربازان من مثل هروقت دیگر درخیمه های خود با نان کاک وسوخته شب را درهوای سرد گذراندند و همراهان کرنیل شاه ولی خان درخانه های خوانین زرغون شهرمهمانی خوردند ودربسترهای گرم خوابیدند. هنوز  خستگی جنگ وطی کردن راه تا زرغون شهر از تن سربازان ما بدرنرفته بود که از سمت محمدآغه  فیرتوپ وماشیندار بسمت زرغون شهر بگوش رسید.چون ما بعداز فتح تنگی واغجان کدام محافظ نگذاشته بودیم، جنرالان عساکرسقوی دوباره آنجا را اشغال کرده بودند. کرنیل شاه ولی خان وعبدالغنی خان گردیزی والله نوازخان ودیگران سراسیمه نزد ما آمدند وازاینکه قوتهای سقاوی تنگی واغجان وکاریز درویش را گرفته بودند بسیاروارخطا بودند..دراین موقع سردارشاه ولی خان وعبدالغنی خان بطورغیرمستقیم ملامتی اشغال مجدد تنگی واغجان را بدوش ما انداخت واین اشاره نزدیک بود اتحاد ودوستی  لشکرنجات را برای فتح کابل برهم زند. خوشخبتانه رهبران دوراندیش دیگرچون زمرکخان جدران وزلمی خان منگل ،سنک خان منگل وشیرجان تنی، مداخله کردند  ونگذاشتند اتحاد ما برهم خورد . (تاریخ استقلال ونجات افغانستان، صص 290-296)

سردار شاه ولیخان سعی میکرد تا قوتهای جنگی وزیرستان درکابل تحت رهبری او عملیات جنگی را پیش ببرند، اما ما رهبران وزیرومسید وداور وتنی به این نظرسردارشاه ولیخان موافقت نکردیم .چون ما درجنگ استقلال این تجربه تلخ را بدست آورده بودیم که با قربانی کردن سرهای خود 55 قرارگاه نظامی فرنگی ها را ما فتح کرده بودیم اما حکومت افغانستان اسم هیچکدام ازرهبران وزیرستان را بزبان نیاورد ونه کدام  تحسین نامه ای به پاس خدمات وفداکاریهای بما داده شد.وآنگاه که قلعه نظامی تل را فتح کردیم واز سپهسالار خواهش نمودیم تا دروازه قلعه را بازنماید،  ولی فتح آن قلعه بنام سهسالارنادرخان نامگذاری  شد. این بارما رهبران  وزیرستان نمیخواستیم آن وضع تکرار شود زیرا تعداد سربازان من از ازهمه اقوام دیگربیشتر بود. 4500 نفرسربازان اقوام وزیرومسید وداور وتنی بودند که رهبران وملکان اقوام قیادت وقوماندۀ ایشان را به من سپرده بودند ولی لشکر کرنیل شاه ولی خان بیشتراز 400 نفر جاجی وگردیزی نبودند که در دوبندی لوگر به ما پیوسته بودند.( تاریخ استقلال ونجات افغانستان، ص 296-298)

پایان قسمت اول

 18/11/2024

منظور پشتون بدل حماسی مبارز نامدار پشتون فقیرایپی

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.