با وجود خوشبینی مخالفان افغان نسبت به مایک والتز، احتمالاً دولت ترمپ تدابیر عملگرایانه در پیش خواهد گرفت
احمد فواد ارسلا
با وجود خوشبینی مخالفان افغان نسبت به مایک والتز، احتمالاً دولت ترمپ تدابیر عملگرایانه در پیش خواهد گرفت
مقاله ذیل را قبلا به انگلیسی نشر کرده ام:
ترجمه دری در ذیل تقدیم است.
در سالهای اخیر، ایالات متحده با عواقب مداخلههای خارجی خود، بخصوص در افغانستان، کشوری که سال ها دچار بیثباتی سیاسی و نفوذ جنگسالاران بوده، دست و پنجه نرم کرده است. بازگشت طالبان و کنترل قاطع آنها بر افغانستان، نمایانگر یک تغییر در عرصهی جیوپولیتک است. با توجه به طرز دید های صریح دانالد ترمپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، دربارهی خروج از جنگهای پرمصرف، کاهش مخارج خارجی، و مخالفت کلیاش با پلان های نیومحافظهکاران، بعید به نظر میرسد که دولت در حال تشکیل ترمپ دوباره تلاش کند تا نظم قدیمی جنگسالاران و تشکیلات قدرت پراکندهای را که بیست سال پیش افغانستان را تعریف میکرد، احیا کند.
نگاهی تاریخی: جنگهای پرمصرف و ظهور جنگسالاران
ایالات متحده در ابتدا با هدف سرنگونی دولت طالبان پس از ۱۱ سپتامبر، در افغانستان داخل جنگ شد. یکی از عوامل کلیدی در این تلاش، حمایت از ائتلاف شمال بود؛ یک ائتلاف از جناحهای ضد طالبان. ائتلاف شمال تنها به لطف قدرت هوایی وسیع ایالات متحده، یک کارزار بمباران سنگین، و حمایت مالی عظیم، توانست کابل را پس از ۱۱ سپتامبر تسخیر کند. این منابع به ائتلاف شمال که تنها یک منطقه کوچک را کنترل میکرد و تعداد نسبتاً کمی جنگجو داشت، امکان دستیابی به یک برتری استراتژیک را داد. در مقایسهای آشکار، احمد مسعود—فرزند قومندان مشهور احمد شاه مسعود—امروزه هیچ قلمرو یا نیروی قابل مقایسهای ندارد.
جنگسالاران ائتلاف شمال، با کمک میلیاردها دالر از بودجه ایالات متحده، توانستند طالبان را بیرون کنند، اما با هزینهای سنگین. بسیاری از این جنگسالاران که به دلیل فساد، خشونت، و سوءاستفاده شهرت داشتند، با نفوذ سیاسی و ثروت پاداش گرفتند. به مرور زمان، حکومت آنها باعث ناامیدی گسترده در میان مردم افغانستان شد و خلأ قدرتی ایجاد کرد که طالبان در نهایت با بهدست آوردن نفوذ و قلمرو آن را پر کرد.
سابقهی ترمپ: مخالفت با ماجراجوییهای خارجی پرمصرف
دولت اول دانالد ترمپ با موضع روشنی در سیاست خارجی ایالات متحده مشخص شد: از جنگهای طولانیمدت دوری کنید، مخارج غیرضروری را کاهش دهید، و از ملت سازی خودداری کنید. مباحث ترمپ غالباً بر این اساس بود که از “جنگهای بیپایان” که منابع و اعتبار آمریکا را تخلیه کردهاند، دوری شود. توافق او در سال ۲۰۲۰ با طالبان برای خروج قوای ایالات متحده از افغانستان، یک تغییر بهسوی عدممداخلهی عملی بود که به قدرت انکارناپذیر طالبان اذعان داشت و بر آنچه او منافع استراتژیک اصلی آمریکا میدانست، تمرکز کرد. این طرز برخورد با فلسفه کلی سیاست خارجی او مطابقت دارد که منافع آمریکا را بر اهداف ایدئالیستی ولی اغلب غیرعملی پخش دموکراسی در مناطق خصمانه، اولویت میدهد.
احمد مسعود و مخالفان قدیمی: نفوذی رو به کاهش
در سالهای اخیر، احمد مسعود تلاش کرده تا حمایت بینالمللی به دست آورد و با شخصیتهای تاثیرگذار آمریکایی از جمله عضو کانگرس مایک والتز، که حالا به عنوان مشاور امنیت ملی احتمالی در دولت آیندهی ترمپ مطرح شده است، دیدار کرده است. با این حال، واقعیت سیاسی در افغانستان بهطور چشمگیری تغییر کرده است. مسعود و سایر شخصیتهای مخالف که نماینده جنگسالاران قدیمی افغان هستند، هیچ جایگاه قابل توجهی در افغانستان معاصر ندارند. شهرت تاریخی آنها برای فساد و بیعرضگی، به همراه نداشتن حضور نظامی قابل توجه یا قلمرو تحت کنترل، و روابط با ایران، آنها را به انتخابی نامحتمل برای حمایت آیندهی ایالات متحده تبدیل میکند، بخصوص با توجه به تمایل ترمپ برای اجتناب از جنگ های پر مصرف خارجی.
مخالفان فعلی افغانستان: میراث ضعیف و فاسد
مخالفان قدیمی افغانستان—که عمدتاً از جنگسالاران و تکنوکراتهای فاسد و بیعرضه تشکیل شدهاند که زمانی نفوذ قابل توجهی داشتند—از نظر سیاسی بیاهمیت شدهاند. فساد، ناتوانی در حکومت مؤثر، وابستگیها و روابط با ایران، و دههها درگیری داخلی، آنها را با کمترین اعتبار یا حمایت در میان افغانها باقی گذاشته است. برخلاف اوایل دههی ۲۰۰۰، زمانی که قدرت هوایی ایالات متحده و کمکهای مالی میتوانست این شخصیتها را تقویت کند، واقعیتهای جیوپلیتیکی تغییر کرده است. کنترل طالبان بر افغانستان نه تنها قویتر بلکه سازمانیافتهتر از زمان تهاجم ایالات متحده است. یک دولت به رهبری ترمپ که به دوری از پروژههای سیاسی شکستخورده و جنگهای نظامی شناخته شده، احتمالاً هر تلاشی برای بازگرداندن این شخصیتها به قدرت را بهعنوان اقدامی پرمصرف، منسوخ، و بیهوده تلقی میکند.
حرکت به سمت مسیر عملگرایانه: تعامل با طالبان
به جای احیای یک گروپ مخالفان به شدت نامحبوب، غیرقابل اعتماد، و بیعرضه، دولت ترمپ ممکن است انتخاب عملگرایانهی تعامل با طالبان را انتخاب کند. چنین ستراتیژی میتواند اهداف متعددی را دنبال کند. با تعامل با طالبان، ایالات متحده میتواند بدون تعهدات بزرگ نظامی یا مالی، جایگاهی در منطقهای استراتژیک به دست آورد. علاوه بر این، طالبان میتواند به عنوان یک وزنهی تعادل در برابر دیگر دشمنان منطقهای، بخصوص ایران که در طول و پس از خروج ایالات متحده نفوذ خود را در افغانستان افزایش داده، مفید باشد. ایالات متحده میتواند با حد اقل سرمایهگذاری ، از کنترل طالبان بهمنظور مقابله با نفوذ ایران و مقابله با دیگر تهدیدات منطقهای استفاده کند.
عملگرایی بر ایدئالیسم: تغییری در سیاست خارجی ایالات متحده
طرز دید گذشته حمایت از جنگسالاران فاسد و تکنوکرات های فاسد وبیعرضه به امید ایجاد یک دموکراسی پایدار در افغانستان شکست خورده است. تلاشهای پرمصرف ایالات متحده برای ملت سازی تنها محدودیتهای تکیه بر جناحهایی با پشتیبانی اندک مردمی و سابقهی اداره ضعیف را آشکار کرده است. بازگشت دولت ترمپ به قدرت احتمالاً یک تغییر از ایدئالیسم بهسوی عملگرایی را تقویت میکند—شناسایی واقعیتهای امروزی افغانستان و اولویتبندی ثبات بر دستیابی به ایدهآلهای دموکراتیک در مناطقی که چنین تلاشهایی بیثمر بودهاند.
بنابراین، انتخاب عملگرایانه، این است که کنترل طالبان منحیث یک واقعیت در نظر گرفته شود و تلاش صورت بگیرد که آنها به عنوان یک قدرت مشروع در افغانستان مطرح شوند. چنین تعاملی معادل تأیید ایدئولوژی آنها نیست، بلکه بیانگر یک ارزیابی واقعبینانه از منافع ملی ایالات متحده است. با حداقل هزینهها و دوری از دخالت مستقیم نظامی، ایالات متحده میتواند نفوذ خود را در منطقه حفظ کند و از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز کند.
نتیجهگیری: استراتژی کممصرف در دنیایی نامطمئن
با توجه به سیاستها و اظهارات گذشتهی ترمپ، بعید است که او از تلاش پرمصرف و احتمالاً فاجعهبار برای بازسازی ائتلافی از جنگسالاران بیاعتبار و تکنوکرات های فاسد وبیعرضه در افغانستان حمایت کند. در حالی که شخصیتهایی مانند احمد مسعود همچنان به دنبال حمایت بینالمللی هستند و با سیاستمدارانی مانند مایک والتز در ایالات متحده در ارتباط هستند، نفوذ آنها در افغانستان ناچیز است. در عوض، استراتژی تعامل عملگرایانه با طالبان—استفاده از کنترل آنها برای منافع استراتژیک ایالات متحده در منطقه—بیشتر با طرز دید و طرزالعمل سیاست خارجی ترمپ سازگار است. در دنیای اتحادهای در حال تغییر و تهدیدات تکاملی، یک دولت جدید ترمپ احتمالاً به دنبال تدابیر کمهزینهای خواهد بود که اولویت را به ثبات و امنیت بدهد، نه به مأموریتهای ایدئولوژیک؛ و این نشاندهندهی واقعگرایی سختی است که مدتهاست در سیاست ایالات متحده در افغانستان وجود نداشته است.
این طرز دید ممکن است بدون جنجال نباشد، اما به حقیقتی اذعان میکند که بسیاری از سیاستگذاران مایل به پذیرش آن نیستند: عصر ملتسازی با حمایت آمریکا در افغانستان به پایان رسیده است و زمان آن رسیده که از واقعیت جدید استفاده شود.
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.