فاتح کابل کی بود؟
(قسمت۳ و آخر)
عهدشکنی نادرخان واعلام سلطنت بنام خودش:
وقتی ارگ به تصرف لشکرنجات افتاد(شب 19 بر20 میزان 1308ش)، درکابل نه حکومتی بود ونه دولتی.وارث اصلی سلطنت امان الله خان درخارج از کشوربود. سپهسالار نادرخان درعلیخیل جاجی بود.
سه روز بعد از گرفتن ارګ ، محّــمد نادرخان به کابل آمد و سربازان لشکر فاتح کابل از او استقبال کردند.سهپسالار هر قوماندان وسرکردۀ لشکر نجات را چنان در آغوش خود سخت می گرفت، مثلی که حاجی در بیت الله حجـر اسـود را در آغوش میگیرد . او شب را درقصر چهلستون گذشتاند .
روز23 میزان ۱۳۰8 [۱۵ اکتوبــر ۱۹۲۹] ما بزرگان قومی با محّمدنادرخان از چهـلستــون بسوی شهرحرکت کردیم.سربازان ما دهل مینواختند وترانه های ملی میخواندند واز خوشحالی اتن میکردند وصداهای «زنده باد غازی امان الله خان» درتمام راه سرمیدادند تا به قصر سلامخانۀ ارگ رسـیدیم. در آنجا تعدادی از معاریف کابــل و سـرداران برای استقبال از سپه سالارمحمد نادرخان آمده بودند. بعضی از اعضای سفارتخانه ها هم دیده میشدند. مردم از سپهسالارباگرمی استقبال نمودند.ما رهبران قومی درجاهای که برای ما تعیین شده بود نشستیم.وقتی که محّمدنادرخان به صدر مجلس قرارگرفت و صدای هلهله وزنده باد سپهسالار خاموش گردید. در بیانیۀ کوتاه خود به حاضرین از زحمات وتلاش های خود بیان کرد ، وتمام کارنامه ها وقربانی ها برای نجات وطن را به نام خود وبرادران خود نسبت داد…مگر از زحمات ما وتلاش های ما یادآوری کوچکی هم نکرد. از تلاشهای خود دربارۀ سلطنت یادکرد ویک پیشنهاد خشک وغیر صادقانه هم به آمدن دوبارۀ اعلیحـضرت غازي امان الله خان کرد وبا این پیشنهاد او بزرگان وسرداران کابل با صداها ونعره های بلند از محمدنادرخان تقاضای نشستن به تخت سلطنت کردند. با این صدا ها یک تعداد افراد چاپلوس و تشنۀ قدرت ومقام به نادرخان دست بیعت دراز کردند که دربین این افراد بعضی از رهبران اقوام[ جاجی و منگل که مخالف امان الله خان بودند] و برادر غاز امان الله خان، سردارامین جان هم شامل بودند. مگر ما بزرگان ومشران وزیـر، مسید، دوړو تڼی خاموش ماندیم و از این طریق به نـادرخان فهماندیم که ازاین فیصله ناراض استیم واو از عهد وپیمان قرآنی خود کارخلاف را انجام داده است.»( کتاب خاطرات جنرال وزیری ،ترجمه هلمند آڅړ، ص331-۳33).
جنرال وزیری علاوه میکند که فردای آن روز ما با بزرگان لشکر وزیرستان باهم جرگه کردیم. دراین جرگه فقیرمحمدخان مومند رئیس جنگلات روبطرف من کرد وگفت: « یار محمد خانه! من در گل غندی بتو گوشزد کردم که نادر خان شما را فریب ندهد. بیعت روز گذشته خوب یک بازی بود.» من هم به رئیس فقیرمحمدخان یاد آور شدم که ، اکنون هم اداره کابل در دست من است ودر تمام محلات وکوچه های کابل جنگجویان من پیره و ګزمه میکنند. آن شخصی که شما او را به حیث معین سلطنت در گل غندی برای من معرفی کردید، شما دیدید که آن مرد ترسو اولین فردی بود که به محمد نادر خان بیعت کرد. ما بخاطر خاندان او وبخاطر برادر او این همه خون ریختیم وقربانی دادیم اکنون هم میتوانم جویهای خون جاری کنم ولی ای کاش محصل استقلال [ غازي امان الله ] نزدیک می بود!
مخبران این صحبت ما را فوراً تا گوش نادرخان رسانده بودند و روز بعد یعنی [۲۵میزان ۱۳۰۸] شاه محمودخان و محّمدگل خان مومند نزد بزرگان وزیری و مسعودی آمدند و پیام نادرشاه را رساندند که:« امروزشاه بطور خاص میخواهد با شما ملاقات کند.». جنـرال یـارمحّمـد خان وزیری این دعوت را پذیرفت و با شاه محمو خان و محّمدګل خان مومند یکجا به خانۀ ســردار فتــح خان ، جای که نادرشاه در آنجا سکونت داشت، رفت. محّمدنادرخان برای استقبال بیرون آمد[ وبعد از احول پرسی ونشستن] نادرخان خطاب به ما چنین گفت: «ملت افغانستان و من شخصا مدیون قهـرمانی های شما میباشیم. در راه نجات وطن خدمات هریکی شما انشاء الله در دین ودنیا ضایع نخواهد شد….من امروز هم به همان عهد و پیمان ایستاده ام که ما وشما در جاجی بالای آن دعا کرده بودیم.»( جنرال وزیری، تاریخ استقلال ونجات افغانستان ، ص ۳35)
بعد از سخنان نادر خان الله نواز خان، وزلمی خان منګل، عبدالغني خان گردېزي و محمد گل خان مومند هم مختصرصحبت کردند. سپس نوبت به من رسید و گفتم: سپه سالار صاحب! با نصرت الله وهمت وفداکاری بزرگان قومی کابل فتح شد، شرو فساد حبیب الله [بچه سقاو] از یک بخش وطن جمع شد، مگر در قندهار و مشرقی وشمالی هنوز هم طرفداران او فعال هستند و بهانه می پالند. اکنون برای ما ضروری است تا به تعهد و پیمانی که در علیخیل جاجی بسته ایم به آن عمل کنیم. با عملی شدن همین پیمان جلو خون ریزی های بیشتر گرفته میشود.
محّـمد نـادرخان گفت:«عزیران خدمات شمادر دین ودنیا ضایع نمیشود،دین خدمات شما برهمه ما واجب است.همین شما رهبران قوم بودید که کشور را از چنگرهزنان ودزدان نجات دادید. امروز هم من به همان پیمان وتعهد علی خیل جاجی ایستاده ام.… بعد از آوردن آرامی وامنیت در وطـن هرفیصلۀ شما عزیزان ، فیصلۀ ما برادران است… ما با اعلیحضرت امان الله خان درتماس میشویم تا به وطن خود بازگردد و این کار کمی وقت میخوا هد .» (همان اثر، ص 337)
دست آورد برباد رفتۀ لشکرفاتح کابل:
جنرال وزیری درخاطرات خودمینویسد:«فتح کابل کارآسانی نبود، بلکه برای فتح آن جانها ومالها با خاک برابرشدند. هرسنگر طرفداران حبیب الله به قیمت ریختن خون بدست ما آمده بود.فتح اورگون،خوست،تنگی واغجان کارساده وآسانی نبود.درشکستن هرحصاروسنگر سربازان لشکرمن صدها هزارگلوله را مصرف نمودندو210 تن سرخود را دادند. قبل ازاینکه من سربازان خود را از برمل بخوست حرکت دهم سهسالار درعلیخیل حیران مانده بودکه چه کارکند.سردار شاه ولیخان درهشت ماه حتی یک سنگررا هم فتح نکرده بود.براثر شکست پی در پی اواکثریت اقوام جنوبی از حبیب الله حمایت میکردند. درهمه جنوبی دویا سه صدفرد جاجی وگردیزی درپهلوی آنها بودند.حضرت صاحب نورالمشایخ برای خود سلطنت میخواست.زمانی که سربازان من به برکت خون 210 تن شهید، کلیدهای ارگ را ازحبیب الله تسلیم شدند ازهمان لحضه تشنه گان مال ومقام در بین خود به مشوره پرداختند. درسلام خانه ارگ ازحرکات آنها فهمیدم که با بیانیۀ سپهسالار، شخصیتهای طامع مال و مقام چطور دستهای بیعت را بلند کردند.سردار صاحب فیض محمدخان که که به مخالفت حبیب الله حتی تفنگ را هم بدست نگرفته بود به مقام وزارت رسید.به حضرت صاحب فضل عمرمجددی مقام وزارت سپرده شد.به جناب محمدگل خان مومند که در زرغون شهرتک وتنها به ما پیوسته بود وهشت روز درلشکرما حضور داشت مقام بلند داده شد. مولوی صاحب الله نوازخان مولتانی که درافغانستان نه قوم ونه قبیله ای داشت ونه از افغانستان بود، مشاور وصلاح کارکل اختیار محمدنادرشاه گردید.به زلمی خان منگل مقام نایب سالاری داده شد.آرزوی رهبران ولشکریان وسربازان وزیرستان نجات وطن از شرارت حبیب الله واعاده تاج وتحت سلطنت به امان الله وآرامی مردم بود.بیعت بی وقت افرادچاپلوس با محمدنادرخان علیه ارزوی ما مشکلات ایجاد کردند. بعداز تشکیل ادارات عسکری وپولیس درمرکز وولایات ما با تفنگ های خود دوباره به خانه های خود برگشتیم. وبعضی رهبران لشکرمن که درعهد اعلیحضرت امان الله خان غوندمشروکندک مشر نظامی بودند پس به وظایف خود مقررشدند ولی با این تفاوت که به غوندمشر رتبه فرقه مشروبه کندک مشر رتبه غوندمشرداده شد. سردار هاشم خان به من ریاست تنظیمۀ مزاررا پیشنهاد کرد ولی من نپذیرفتم.جایداد قندهار به من ودوستانم در بدل زمینهای ما درشاه جوی که از طرف اعلیحضرت امان الله خان بعداز جنگ استقلال بما داده شده بود، تفویض شد. رهبران اقوام وزیرستان برای نجات افغانستان صدها هزارروپیه را مصرف نمودندولی از دست سپهسالار محمدنادرخان ما یک روپیه را ندیدم.»( جنرال یارمحمدخان وزیری،متن دری ص 344-346،)
جنرال وزیری مینویسدکه :« امروزبعضی افراد میگویندکه در روز فتح کابلّ، ارگ وخانه های مردم کابل بدست لشکر فاتح چورشد،مطلب وغرض آنها اینست تا مبارزه وقهرمانی ما را زیر همین پردۀ کثیف مخفی نمایند ولشکریان ناجی وزیرستان وما رهبران را چپاولگر معرفی نمایند. یک هدف شوم وکثیف انها این هم است تا این ورق پرارزش تاریخ افغانستان راکه با خون شهداء ومجروحان لشکرمن افتتاح[نوشته] شده است یک ورق سیاه و بدنام تارخ افغانستان قلمداد کنند.» (خاطرات جنرال یارمحمدخان وزیری، متن دری ، ص 338،)
نتیجه:
میتوان گفت بزرگترین دست آورد لشکروزیرستان تحت رهبری جنرال یار محمد خان وزیری، فتح ارگ کابل از دست بچۀ سقو بود، این دست آورد بزرگ به قیمت جان 210 جنگجوی دلیر وزیرستانی حاصل شده بود ولی افسوس که نادرخان با غدر وخیانت وعهد شکنی این دست آورد بزرگ را از چنگ لشکر فداکار وزیرستان قاپید و بجای غازی امان الله خان، خود را پادشاه افغانستان اعلام نمود، وبجای جرنیل وزیری، شاه ولیخان بحیث یگانه مارشال و فاتح کابل معرفی شد .
نادرخان بعداز پادشاه شدن و بعد ازنابودی بچۀ سقو به سرکوبی هواداران شاه امان الله پرداخت ویکی را پس از دیگری زندانی وسربه نیست نمود وبعد از چهارسال سلطنت واعمال استبداد برمردم خودش نیز توسط عبدالخالق هزاره یکی ازهواداران شاه امان الله به قتل رسید.
برای یک رهبر سیاسی ،چه شاه وچه امیر وچه رئیس جمهور ، افتخاری بزرگتر ازاین نیست که وقتی براثر توطئه ویا دسایس داخلی یا خارجی ویا هردو ، از قدرت کنار زده شود، ولی مردم به دفاع از او برخیزند و برای اعادۀ قدرت یا سلطنتش، بدون چشمداشت یک حبه ودینار7ماه تمام سر بدهند ولی سنگر ندهند. وکسی که چنین افتخاری را از جانب ملتش نصیب گردید، شاه امان الله غازی بود. او وقتی ارگ کابل را ترک گفت، مردم هزاره واقوام وردک از اطاعت به حبیب الله پسرسقاو سرباز زدند ودست به مقاومت در برابر لشکرهای اعزامی بچۀ سقاو زدند وسپس مردم قندهار به حمایت از او به حرکت آمدند وجان های شیرین خود را فدا کردند تا مگر دوباره او را برسریر سلطنت برگردانند، اما آن شاه مردم دوست، که نمیخواست سلطنت را با خونریزی بدست آورد، برای جلوگیری از جنگ وخون ریزی کشور را ترک گفت. این درحالی بود که 4500هزارمبارز وزیرستان تحت رهبری جنرال یارمحمدخان وزیری برای اعادۀ سلطنت او از وزیرستان عزم رزم کردند ودرعلیخیل پکتیا بعد از ملاقات با محمد نادرخان وتدویرجرگه در4 میزان وتعهدات وامضا درحاشیۀ قران مبنی براعاده سلطنت به غازی امان الله خان بسوی کابل مارش نمودند وپس از ورود به کابل درظرف پنج روزنبرد رویاروی با سپاه سقوی (روز19میزان) ارگ کابل را از وجود بچۀ سقاو تصفیه کردند، اینکه سپهسالار نادرخان روز23 میزان 1308 خود را پادشاه اعلان نمود، به اخلاق وشخصیت نادرشاه تعلق دارد.
بدینسان این باور درانسان زنده واحیا میگردد که در میان رهبران سیاسی افغانستان،از نادرشاه تا ظاهرشاه، واز رؤسای جمهوری مورد حمایت شوروی تا رؤسای جمهور تنظیمها ورئیس جمهورانتخابی مورد حمایت غرب، ما چهره ای را غیراز شاه امان الله خان ،سراغ نداریم که دارای چنان جذبۀ ملی و مقام ارجمندی باشد که در نبودش یا سقوطش،اکثریت مردم افسوس او را بخورند وبخاطر بازگشت واعادۀ قدرت به او حاضر به دادن سرو جان ومال خود شوند. ما به بخاطر رهبران سیاسی دیگر، حتی شاهد یک مظاهرۀ خشک خیابانی هم نبوده ایم تا چی رسد به قربانی دادن سر و مال خود. ازاین جاست که به مقام شامخ شاه امان الله غازی میتوان پی برد و مقام ومنزلتش را گرامی داشت. پایان
21/11/2024
۲/فاتح کابل کی بود؟ -مارشال شاه ولیخان یا جنرال یارمحمدخان وزیری؟
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.