آیا میتوان از وجود کسی انکار کرد که
از او کتاب و فرزندانی بجا مانده باشد؟
جنرال یارمحمدخان وزیری مولف تاریخ استقلال ونجات افغانستان مورد چنین اتهامی قرارگرفته است.
گزارش فتح کابل وفراربچۀ سقو از ارگ شاهی درکتاب «تاریخ استقلال ونجات افغانستان» بقلم حنرال یارمحمدخان وزیری به نظر من واقعی تراز روایت غبار و روایت کتاب «بحران ونجات» انیس ویاد داشتهای مارشال شاه ولیخان است.نویسنده یک جنرال مجرب منسوب به قبایل وزیرستان است که با تملق وچاپلوسی واضافه گوئی که خصیصۀ نویسندگان درباری میباشد، بیگانه است وچون خودش بخشی از تاریخ نجات افغانستان از سلطۀ سقاویان بوده است ، آنچه را اوشرح داده عین همان چیزی است که واقع شده است. بنابرین شک و تردیددر مورد رخداد های جنگ نجات شبیه پالیدن استخوان در آلت تناسلی مرداست.
محقق انگلیس اولف کارو در مقدمه کتاب پتانز (پشتونها) یادآورمیشود که پشتونها به نگاشتن تاریخ خود علاقه ای ندارند وکسی دیگر هم تاریخ آنها را ننوشته است درحالی که آنها دردهلیز میان خراسان وهندوستان امپراتوری تشکیل داده بودند وموجد مدنتیها شده اند. کارودر زمانی این سخنان را گفته بود که هنوز ظفرکاکا خیل کتاب «پشتانه دتاریخ په رنا کی» را ننوشته بود. شاید یکی از دلایل نه نوشتن تاریخ پشتونها توسط خود پشتونها این باشد که پشتونها عادت ندارند کسی از میان خودشان بهتراز دیگری بدرخشد. جرنیل یارمحمدخان وزیری هم یکی از پشتون های وزیرستان است که براثر خواهش وتشویق محقق معروف پشتون حبیب الله رفیع فقط گوشه ئی از تاریخ دلاوریها وقهرمانیهای مردم وزیرستان را با زبان ساده وبدون پیرایه به تصویرکشده است.جنرال وزیری همان کسی است که درجنگ استقلال افغانستان یکجا با مبارزین دیگر وزیرستان شرکت ورزیده و ضربات کوبنده بر مواضع نظامی انگلیس وارد کرده بود و براثر همین حملات شجاعانه مردم وزیرستان درجبهه جنوبی بودکه انگلیسها مجبور به قبول متارکه جنگ و مذاکره شدند واستقلال افغانستان را تصدیق کردند. انگلیسها بعداز مذاکرات راولپندی به سرکوبی شدید قبایل پرداختند و جنرال یارمحمدخان وزیری مجبورگردید با 150 تن از اقوام خود وارد افغانستان شود. شاه امان الله که هیچوقت حمایت خود را از قبایل آنسوی خط دیورند دریغ نمیکرد جنرال یارمحمدخان را با 150 تن مبارزین همراهش مورد حمایت دولت خودقرارداد و درشاه جوی قلات به آنها زمین زراعتی داد وجوی هم برای ابیاری زمینهای شان کشید که آن جوی بعدها به شاهجوی معروف شد. بنابرین جنرال یارمحمدخان وزیری واقوامش از هواداران وعلاقمندان سرسپردۀ شاه امان الله بودند.
تاریخ درافغانستان چنان سیرنمود که شاه غازی بعداز ده سال سلطنت بالاخره بنابر دسایس دشمنان داخلی وخارجی از سلطنت استعفا داد و سلطنت را به برادرخود سرعنایت الله خان سراج سپرد وخود به قندهار رفت وفکرمیکرد شورش بچۀ سقو درمخالفت با اوست وبا رفتن او از قدرت دامن شورش برچیده میشود ولی از آنجا که بچۀ سقو خود برای یک مرحلۀ عبوری به قدرت رسیده بود بنابرین بچۀ سقو سردار عنایت الله خان را هم ردکرد و باتصرف ارگ کابل دست تعدی وتجاوز به جان ومال وناموس مردم دراز کرد و بازار بگیر و بزن و ببند وبکش رونق گرفت. اینکارها بزودی مردم را متوجه اشتباه شان نمود و در قندهار اقوام درانی شاه غازی را مجبور ساختند تا دوباره اعلان سلطنت نماید وقندهاریان حاضر شدند با دادن سرومال خود سلطنت را دوباره به او بازگردانند. همان بودکه شاه به اقوام و رجال سرشناس کشورنامه فرستاد وحمایت آنها را تقاضا نمود. به همین روال شاه برای سران وزیرستان نیز توسط جنرال یارمحمدخان وزیری پیام فرستاد .زمانی که نامه های شاه غازی عنوانی جنرال یارمحمدخان و14 تن از سران وزیرستان توسط عبدالاحدخان مایار بدستش رسید ودریافت که شاه به کمک او و مردم وزیرستان اشد ضرورت دارد، او هرگونه خطراز جانب انگلیس را بجان خرید وپای پیاده راهی کوهستان های وزیرستان شد. اودر وزیرستان نامه های شاه غازی را به هریک ازبزرگان وزیرستان رسانید وبرکمک عاجل شان تاکید ورزید. بزودی سران وبزرگان وزیرستان این کمک را وظیفه قومی وننگ افغانی خود دانسته تا روز اول ثور1308 لشکری مرکب ازشش هزار جنگجوی وزیرستانی برای نجات افغانستان آماده حرکت بسوی غزنی شدند.
شرح عشق ومحبت مردم وزیرستان به افغانستان وبه شاه امان الله خان وآمادگی شان برای اعادۀ سلطنت از چنگ بچۀ سقو ودارودسته اش بخش مهم ودلچسپ کتاب خاطرات جرنیل وزیری راتشکیل میدهد. مولف شوروهیجان مردم وزیرستان را برای حمایت از شاه امان الله ، شاهی که با آنها از یک خون ویک تبار بود واینک در روز سختی از آنها کمک خواسته، وآنها این خواست را مطابق عرف پشتونولی ،برحق وخود را مکلف به انجام آن می دانستند با زبان ساده وسبک غیردولتی شرح داده است.وقتی انسان این کتاب را میخواند مجذوب بیان صادقانه وبدون مجاملۀ نویسنده میگردد و از شوروهیجان جوانان وزیرستانی ودهل واتن آنان برای نجات کابل ازدست حکومت دزدان میشود و به این نتیجه می رسد که اگر قربانیها وجان فشانی های جوانان وزیرستانی نمی بود ،نجات مردم افغانستان از دست بچۀ سقو و یاران دزد او کار آسانی نبود. جنرال وزیری از تفوق نظامی ورشادتهای جنگی نیروهای سقوی در برابر لشکروزیرستان بارها یاد کرده است وشکست دادن قوتهای سقوی را از دست 400 تن جوان پکتیائی تحت رهبری سردارشاه ولیخان غیرممکن میداند. ناروائی های روزمرۀ سقاویان برمال وناموس شهریان کابل، درکتاب تذکرالانقلاب فیض محمدکاتب هزاره ثبت است که خواندن آن موبراندان آدمی راست میکند. ونفرت وانزجار خواننده را نسبت به بچۀ سقو صد چندان میکند. وزیردفاع بچۀ سقو سیدحسین در مدت 9ماه پنجاه زن نکاحی وبی نکاح درحرم خود داشت که بعد از اعدامش بسیاری از زنانش باکره مانده بودند.(دیده شود: «حبیب الله درحریق تاریخ» نوشتۀ وادادبارش )
من کتاب جنرال یارمحمدخان وزیری را که تازه از کابل برایم فرستاده شده بود درسویدن مطالعه کردم وچون حاوی حقایق مهم تاریخی است که خیلی از مردم ما بشمول مورخینی چون غباروحبیبی وفیض محمدکاتب و فرهنگ از آن رخداد ها درکتابهای خود ذکری نکرده اند ،آنرا به معرفی گرفتم و زیرعنوان «فاتح کابل کی بود؟» برش هایی در فیسبوک وسایت دعوت میدیاوافغان جرمن آنلاین گذاشتم.ولی گزارش رخداد های نظامی نجات کابل از قلم جرنیل یارمحمدخان وزیری از طرف اقای باری جهانی شاعرپشتوزبان[اما تاحیک تبار] مورد شک وتردید وسوالات عجیبی قرارگرفت وحتی منکر وجود فزیکی جنرال یارمحمدخان وزیری درجنگ نجات کابل شد. انکاراز وجود جرنیل یارمحمدخان وزیری درجنگ نجات کابل، انکار ازوجود فرزندان ووارثین زنده وبرحال اواست، زیراجنراول وزیری نه تنها صاحب فرزندان برومند وزمین وجاداد در قندهار میباشد بلکه نام او در منابع انگلیسی نیز درج ودرکتاب ضمیمه شده است.
این شخص در رهبری لشکری ازجوانان وزیرستان قرارداشت که تعدادشان به 4500 نفرمیرسید وبعد ازجرگه علیخیل پکتیا وتثبت شرط وشروطی با سپهسالارنادرخان به کابل کشید و درتاریخ 14 میزان 1308 ش وارد هنکی کابل شد و به مقابله با عساکرسقوی پرداخت ودرتاریخ 19 میزان بجۀ سقو را مجبور به فراراز ارگ کابل نمود وارگ را به نادرخان سپرد. کسانی که این رشادت ودلاوری وجان بازی لشکروزیرستان راتحت رهبری این جنرال دلیر وازخودگذر انکارمیکنند ویا نقش اورا دست کم میگیرند ازاین دوحالت خارج نیستند: یا قلباً از طرفداران بچۀ سقواند که نمیخواهند شکست خود را از دست جنگجویان قبایلی بپذیرند ویا عناصر ضد پشتون اند که بنابرتعصب زبانی واتنیکی نمیخواهند به شجاعت ودلاوری وجانبازی پشتونهای اعتراف کنند.
یکی از دلایلی که باری جهانی برای انکاراز وجود فزیکی جنرال یارمحمدخان وزیری ذکرمیکند اینست که چراشاهدان عینی چون حبیبی، غبارو محی الدین انیس وعبدالحق مجددی ازجنرال یارمحمدخان درآثار خود از رهبرجنگ نجات نام نبرده اند؟ اینست عبارت جهانی: « … باور کرده میتوانیم که غلام محی الدین انیس، عبدالحق مجددی، مرحوم غبار، مرحوم حبیبی و سایر شاهدان عینی وقایع، در حالی که اسماء تقریبا همه اشتراک کننده گان مهم جنگهای نجات کشور را می گیرند ولی همه آنها اسم جرنیل یارمحمدخان را فروگذاشت نموده باشند و یا با همه اهمیت آن از اسم و نام و نشان او بی خبر بوده باشند ؟« (مقالۀ جهانی: مستند بنویسیم)
به ارتبازط این سوال جهانی وسوالات دیگر شان آقای محمدانورآڅړ ازمحققان ورزیده قوم وزیرجوابات منطقی ومستندی ارایه کرده اند ولی من دراینجا صرف بجواب این سوال میخواهم بگویم که حبیبی، غبار، وفرهنگ ومحی الدین انیس حتی از جرگۀ سرنوشت ساز علیخیل پکتیا هم درآثار چاپی خود در دوران سلطنت یاد نکرده اند واین به این معنا نیست که آنها ازاین جرگه خبرنداشته اند، بلکه بخاطر پالسی مطبوعاتی رژیم سلطنت که توسط کتاب «بحران ونجات» بقلم محی الدین انیس تحت نظرنادرخان وسردارشاه ولیخان نوشته ومشخص شده بود،نمیتوانستد ازهواداران شاه امان الله یاد کنند.حبیبی حتی وقتی که ازترس استبداد سلطنت درسال 1330 به پاکستان فراری شد بازهم نتوانست نام خود را برکتاب«نادر چگونه به سلطنت رسید؟» بنویسد، بلکه آنرا بنام «مهاجرافغان» به نشر رسانید. پوپلزائی درتاریخ «سلطنت امان الله شاه واستقلال مجددافغانستان» خود اشاره میکند که تا چهل سال بعد از سقوط امان الله خان کس اجازه نداشت نام امان الله خان را درمحافل سیاسی یا فرهنگی بگیرد.غباروقتی کتاب افغانستان درمسیرتاریخ خود را دردهۀ دموکراسی درسال 1346 به چاپ سپرد دراشاره به قتل امیرحبیب الله خان با وجودیکه قتل را بوسیلۀ شجاع الدوله خان غوربندی آدرس میدهد،علاوه میکند که :« همینکه ضارب از خیمه شاه خارج گردید فوراً از طرف شاه علیرضا خان کندک مشرگرفتار گردید ولی دفعتاً افسرعالی رتبه تری پیدا شد وبررخ عسکرمخافظ(شاه علیرضا)سیلی سختی کشیده ضارب را رهاکرد وبه کندکمشرگفت:آرام باشید، اعلیحضرت خوابند.»( درمسیرتاریخ،ص 741) منظور غبار از این افسرعالی رتبه سپهسالار محمدنادرخان بود نه کسی دیگروبخاطر همین اشارۀ غیرمستقیم، کتابش (افغانستان درمسیرتاریخ) بدیدازچاپ مدت ده سال درمطبعه دولتی حبس شد تا آنکه پس ازکودتای 7 ثور1357 اجازه پخش ونشرآن صادرگردید ومردم موفق به خواندن آن کتاب شدند واز محتوای آن مطلع گریدند وبخاطرمطالب دلچسپ عهد امانی این کتاب چندین بار تجدید چاپ شد. ودرهمین راستا کتاب جنبش مشروطه خواهی درافغانستان از قلم پوهاندحبیبی اقبال چاپ یافت.
امروز تاریخ های زیادی ومقالات بی شماری دربارۀ استقلال وشاه امان الله غازی نوشته شده و از نقش نادرشاه وبردارانش در ضدیت با شاه امان الله وسرکوبی هوادارانش یاد شده است.کتاب جنرال یارمحمدخان وزیری نیز در راستای محبوبیت شاه امان الله درمیان قبایل آنسوی خط دیورند واز فداکاری ومبارزات دلیرانه قبایل وزیرستان برای اعادۀ سلطنت شاه غازی40 سال بعد از بقدرت رسیدن نادرخان بررشتۀ تحریردرآمده وپنجاه سال بعد از مرگ نویسنده توسط فرزندش بچاپ رسیده است. ما اگرواقعاً پشتون وطرفدار تاریخ وارزش تاریخی وملی مردم پشتون استیم ، باید این کار جنرال مرحوم را گرامی بداریم وقدر کنیم وبجای تخریب بی باکانه وانکار لجوجانه از وجود تاریخی او برای شادمان کردن دل دشمنان افغانستان باید از او بحیث یک شخصیت ملی وشجاع وبا شهامت پشتون که نقش مهمی در نجات کشور از چنگ دزدان ورهزنان بازی کرده قدردانی کنیم واو را بحیث یکی از مفاخرتاریخی ای بشماریم که ناموس مردم کابل را از تجاوزوهتک عصمت نجات داده است . انکار ازوجود فزیکی نویسندۀ کتاب از جانب افرادی که هنوزجرأت بیان هویت اصلی خود را ندارند ،گاهی خود را پشتون وزمانی تاجیک میگویند از اهمیت کتاب واز شخصیت سرفراز و مبارزملی جنرال یارمحمدخان وزیری به اندازه یک سرموی نمیکاهد بلکه بازهم براهمیت کتاب می افزاید وافراد بیشتری این کتاب را خواهد خواند وخود را به حقایق ناگفته وناشنفته آن زمان آگاه خواهند نمود.
5/ 12/ 2024
پایان
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.