امرالله صالح و دستگاه استخباراتی امریکا گشتاپو وارد میدان میشود

میرعبدالرحیم عزیز

174

امرالله صالح و دستگاه استخباراتی امریکا

گشتاپو وارد میدان میشود

 

یادداشت: این مضمون در ماه جون سال ۲۰۱۱ تحریر شده بود. با در نظرداشت اوضاع کنونی افغانستان و دعوت یک وکیل امریکا از امرالله صالح خاین به میهن، ضرورت است که  بار دیگر به دید هموطنان گذاشته شود.

میرعبدالرحیم عزیز

۱۲/۹/۲۰۲۴

 در این اواخر امرالله صالح یکی از عمال شورای نظار و سابق رئیس سازمان امنیت ملی دولت مستعمراتی کابل به تبارز سیاسی آغاز نموده است.  صالح مذبوحانه سعی می نماید که چهرۀ واقعی ضد ملی و ضد انسانی خود را در زیر جمله پردازی های تصنعی بپوشاند و طوری جلوه گری کند که او میتواند بهترین بدیل برای حامد کرزی باشد.  این همه سعی و تلاش وی بدون تبسم و اشارۀ سی آی ای ناممکن است.  هر دو عبدالله و صالح برای فروش خویش حاضرند به هر گونه پستی و ذلت تن در دهند.  حامد کرزی هم دست روی دست نخواهد گذاشت تا شاهد اضمحلال خود  بدون یک رویاروئی و برخورد با رقیبان شورای نظاری باشد.  اما هر دو جناح یک وجه مشترک دارند: خیانت به میهن.

امرالله صالح در سال 1972 در پنجشیر به دنیا آمد. اینکه چه وقت و در کجا تحصیلات ابتدائی، متوسطه و عالی مکتب  را تکمیل نموده معلوماتی در دست نیست.  در جریان سال های مبارزاتی ضد اشغالگران شوروی به قول یکی از هموطنان ما به اسم د. پنجشیری در سایت کوکچه پرس (http://www.kokchapress.com/index.php/1387-12-15-07-03-) در کشور های ازبکستان و تاجکستان دست فروشی میکرد.  همچنان او برای احمد شاه مسعود کار می نمود و معلوم نیست که آیا امرالله صالح از جریان قراد داد مخفی رهبرش احمد شاه مسعود با قوای 40  اشغالگر شوروی آگاه بود یا خیر. هموطن ما آقای د. پنجشیری در همین سایت در مورد احمد ضیا مسعود و امرالله صالح می نویسد که آنرا بدون کم و کاست و یا اصلاح املائی و انشائی اینجا نقل می کنم:

بر اساس اصول سیاست رجال سیاسیون همواره تلاش مینمایند تاباقوت ونفوس مردمان شان منافع ملی را درنخست درقدم دوم منافع حزبی ومردمی شان را حفظ کرده دراین راستا گام های به پیش میگذارند. سعی میکنند تا ازمحبوبیت شان درمیان طرفداران شان کاسته نشود . درصورتیکه این طبقه افراد سیاسی درمیان مردم شان ذهن زد شود منافع شخصی شان را نسبت به منافع گروهی وحزبی وکشورشان ترجیح دهند درانصورت علاوه براینکه نمیتوانند ازمردم شان نمایندگی کنند بلکه اظهارات شان بجز … گوئی وخود فریبی چیزی دیگرنمی باشد.

جریانات و حوادث بعدی ثابت ساخت که تحلیل و برداشت محترم د. پنجشیری از شخصیت این دو تن خاین و میهن فروش درست از آب برامده است

در دهۀ ۱۹۹۰ به هدایت احمد شاه مسعود، امرالله صالح با سازمان ها جاسوسی ازبکستان و تاجکستان همکاری نمود و با طرز کار ضد بشری کی جی بی سابق که تا آن وقت در این دو کشور  در حال  تطبیق بود خوب آشنائی یافت و از آن استفاده برد. امرالله صالح آن  روش ها را برای طرح های آینده در ساحۀ عمل مورد استفاده قرار داد و از خود یک گشتاپوی نوین به وجود آورد.  شخصیت ضد ملی اش در همین وقت جوانه گرفت و تکامل یافت.  صالح هدف خود را کشتن مخالفین قراد داد و به آن عملکردش مانند نازی ها فخر می فروخت.  در فیس بوک آمده است که امرالله صالح در رشتۀ “تحلیل علوم” از پوهنتون کلری (Cleary) در ایالت مشیگن دوکتورای افتخاری بدست آورده است.  در شرح زندگی اش از اقامتش در امریکا ذکری نشده که چه مدتی را درین کشور و به چه منظوری سپری کرده است.

بعد از اموزش های اولیۀ جاسوسی و خیانت به میهن، امرالله صالح در سال ۱۹۹۷ آمر دفتر جاسوسی احمد شاه مسعود در دوشنبه تعین گردید و همچنان منحیث سفیر غیر رسمی و هم آهنگ کنندۀ تماس های احمد شاه مسعود با سی آی ای اجرای وظیفه میکرد.  یکی از خصوصیات سیاسی احمد شاه مسعود این بود که با کلیه سازمان های جاسوسی  کشور های مورد نظر تماس برقرار میکرد تا در موقع ضرورت خود را به انها بفروشد و یا از آنها معاونت جوید. از شرح زندگی مبهم  امرالله صالح  بر می آید که در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ برای آموزش تعلیمات جاسوسی به امریکا رفته و مدتی را در این کشور گذشتانده است.  روی همین دلیل است که به زبان انگیسی هم خوب بلدیت دارد.  بدون کمترین تردید که سی آی ای خواست که از وی در آینده کسی و چیزی بسازد و این سرمایه گذاری برای سی آی ای نتیجۀ دلخواه هم به بار آورد.  امرالله صالح  اولین شخصی بود که خبر قتل احمد شاه مسعود را به اطلاع افراد مربوطۀ سی آی ای رسانید.  ستیف کول (Steve Coll)  در صفحۀ 575 کتاب خود به اسم  “جنگ ارواح”  (Ghost War)  می نویسد که بعد از قتل مسعود “امرالله صالح از تاجکستان به مرکز ضد تروریزم سی آی ای تیلیفون نمود و  با ریچ (Rich) آمر شعبۀ بن لادن صحبت کرد.  صالح اشک می ریخت و با هق هق گریه و جملات بالا و پائین جریان حادثه را توضیح می داد.  مامور سی آی ای از وی سوال کرد که مسعود کجاست؟  صالح گفت که او در یخچال است.  منظورش سرد خانه برای مردگان بود.” ما در میابیم که امرالله صالح از همان وقت به بعد جزء عُمال سی آی ای در افغانستان به شمار می آید.

  حادثۀ تروریستی ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ فرصت طلائی را برای تجاوز امپریالیسم  امریکا به افغانستان که سال ها انتظار آن را داشت، میسر ساخت.  یورش نظامی امریکا با همکاری گروه شورای نظار احمد شاه مسعود و جمعیت اسلامی ربانی  از شمال افغانستان آغاز شد.  باید یادآور شد که این بار دوم بود که خائنین ائتلاف شمال با دو قدرت جهانی در تجاوز شان به افغانستان همکاری کردند: اول با سوسیال امپریالیسم شوروی و دوم با امپریالیسم امریکا.  خیانت و میهن فروشی برای گروه های ضد ملی شمال به یک فرهنگ جاودان تبدیل شده است.  امرالله صالح در اوج بمباران وحشیانۀ امریکا به حیث معاون عارف سروری آمر استخباراتی ائتلاف شمال به فعالیت آغاز نمود.  ارتباطات وی با سی ای ای موحب پیشرفت و ارتقای در دستگاه استخبارتی نظام مستعمراتی کابل گردید.  بعد از شکست نظام قرون وسطائی طالبان، عارف سروری در پست رئیس ادارۀ امنیت ملی نظام مستعمراتی کابل قرار گرفت و امرالله صالح از جانب امریکا به حیث آمر شعبۀ یک آن ریاست که مسؤل تماس با تشکیلات استخباراتی، نظامی و دیپلماتیکی کشور های خارجی بود، مقرر گردید.

 اختلافات سلیقه ئی بین  آمر و مادون مزدور روزبروز زیادتر میشد.  هر یک سعی میکردند که توجه قدرت مهاجم یعنی امریکا را بسوی خود جلب کنند و صلاحیت بیشتری بدست آورند.  در آخرین دور نبرد، امرالله صالح با حمایت امریکا عارف سروری را در اوایل سال ۲۰۰۴ از صحنه  بدر کرد و خود در پست ریاست ادارۀ امنیت ملی تکیه زد.  درین مرحله از حیاتش، شخصیت ضد ملی و روش گشتاپوئی اش بیشتر تبارز یافت و به مرحلۀ تکامل نسبی رسید.  برای خوشی خاطر آمران امریکائی تعداد بی شماری را کشت و شکنجه داد.  چنانچه طی یک مصاحبۀ تاریخی ۱۳ می  ۲۰۱۱  با شبکۀ تلویزیونی سی بی اس (CBS)  که سی آی ای برای پرانچه کردنش ترتیب داده بود، اظهار داشت که “من با افتخار تعداد کثیری آنها را کشتم.”  این طرز صحبتی است که  مصیبت آوران اس اس نازی در اوقات فراغت با هم تبادله میکردند و به اعمال وحشیانۀ خود می بالیدند.

در یک نظام ضد ملی و مستعمراتی هر یک از مهره های قدرت سعی می ورزد تا بیشتر مورد توجه و شفقت نیرو های اشغالگر قرار گیرد و حریف سیاسی خود را کشت و مات دهد.  ما در افغانستان تحت اشغال قوای شوروی دیدیم که چطور مزدوران خلقی و پرچمی به جان هم  افتادند و شکم یک دیگر را دریدند.  هر دو جناح به این عقیده بودند از توجه خاص کی جی بی و جی آر یو برخوردارند و در جریان کشمکش ها ذات البینی حمایت سازمان های استخباراتی شوروی را به رخ یک دیگر می کشیدند، غافل ازینکه شوروی ها به دنبال منافع خود بودند و حیات سگان خلقی و پرچمی برای آنها کمترین ارزشی نداشت.  سرنوشت ذلتبار افراد هر دو جناح را همه میدانند.  چنین حالت نکبتبار متوجه قدرت مندان نظام مستعمراتی دست نشاندۀ امریکا هم است.  هر روزی که میگذرد، اختلافات ذات البینی حامد کرزی و امرالله صالح جدی تر میشود.  کشمکش این دو سرسپردۀ اجانب  به خاطر آزادی کشور از قید اجانب، رفاه مردم کشور و سعادت و ترقی نبود، بلکه روی عقده ها و حسادت ها قومی و شخصی، برخورد منافع، تضاد افکار و ترس از مانور های پیش دستانه بود.  “کرزی”  از اعتبار روز افزون امرالله صالح و بی اعتبار شدن خودش نزد امریکائیان بیم داشت و می ترسید که صالح او را دفعتاٌ بی جا نسازد.  “کرزی” منتظر فرصت بود که ضربۀ خود را بر صالح وارد کند و این فرصت در ماه جون سال ۲۰۱۰ برایش میسر شد.  دریکی از روز های این ماه حمله ای از جانب مخالفین دولت کابل به محل برگزاری “جرگۀ مشورتی صلح” صورت گرفت.  حامد کرزی امرالله صالح و حنیف اتمر وزیر داخلۀ وقت را که نتوانستند مانع حملۀ مخالفین گردند متهم به بی کفایتی ساخت و با تقاضای استعفای آنها هر دو رقیب را از صحنه خارج نمود.

امرالله صالح مخالف هرگونه سازش با تحریک طالبان است، البته نه به خاطر منافع علیای کشور بلکه برای حفظ قدرت شورای نظار یعنی گروه مربوطۀ خودش.  این گروه در جنگ و ستیز و خیانت  ظهور کرده و پرورش یافته و میداند که هر نوع “صلح” زوالش را در پی خواهد داشت.  او در جریان تشیع جنارۀ داود داود (یکی از جنرالان شورای نظار) گفت که “پیام من این است که ما نباید اشک بریزیم – نباید صبر کنیم.  بیائید حس انتقام را در وجود و صف خود پرورش دهیم.”  او میداند که راه دادن دوبارۀ طالبان موجب نزول  احتمالی قدرت شورای نظار و در مجموع ائتلاف شمال خواهد شد و یکی از دلایل مخالفتش با کرزی هم همین طرز دید وی بود.  برعکس “کرزی” بقای خود را در سازش و معامله گری های بعدی با طالبان میداند و موجودیت افراد مزاحم در دستگاه حکومت مستعمراتی خود را تحمل نمیتواند. امرالله صالح در هر جا میرفت بر ضد صلح کرزی با طالبان صحبت میکرد. اما وقتیکه پی برد که آقایش امریکا قبل از کرزی با طالبان داخل مذاکره شده است، لهجۀ تند خود را  تغییر داده و اظهار میدارد که “صلح یک ضرورت حیاتی برای کشور ماست.”  صالح اکنون مبلغ “بسیج عمومی” است و آنرا راه برون رفت از بن بست کنونی میداند. با وجود اختلافات سلیقه ئی بین صالح و کرزی  هر دو وجوه مشترک فراوان دارند: هر دو میهن فروش اند.  هر دو از سوی اجانب مقرر شده اند.  هر دو در خدمت سی ای ای بوده اند.  هر دو با متجاوزین همکاری کرده اند.  هر دو شرف باخته اند و بالاخره هر دو هویت ضد ملی دارند.

حال سی آی ای  برای امرالله صالح تبلیغ میکند و برای شناساندن او آمادگی می گیرد.  پرانچه کردن امرالله صالح قبلاٌ آغاز شده است و کرزی هم این را میداند که شاید روزی امرالله صالح سرخورش گردد.  زمینۀ مصاحبۀ  وی با شبکۀ تلویزیونی CBS به تاریخ ۱۳ می ۲۰۰۱ میسر گردید  و سفری هم به هالند برایش ترتیب داده شد تا خود را معرفی کند و طبق دستور سخن گوید.  صالح سفر های دیگری هم به سایر کشور ها در پیش خواهد داشت. موظفین توظیف شده اند که امرالله صالح را آدم هشیار، زرنگ و دراک  بنامند و او را فرد مستعدی برای آینده افغانستان به جهان وانمود گردانند.  امرالله صالح از تاسیس لشگرگاه های دایمی امریکا در افغانستان حمایت می کند و مخالفت ظاهری کرزی را با “قراد داد ستراتیژیک” امریکا با افغانستان محکوم می نماید.  صالح خوب میداند که اگر امریکا نباشد خودش و گروه شورای نظار بسوی نیستی خواهند رفت.  ازینرو کلاٌ خود را در اختیار امریکا قرار داده و تابع اوامر این کشور است.

امرالله صالح باید بداند، صرف نظر ازینکه در کدام پست ایفای وظیفه میکند و از جانب کدام کشور بیگانه مورد حمایت قرار می گیرد، مردم افغانستان او را متعلق به همان گروه و گروه هائی می دانند که کابل را به ویرانه تبدیل کردند،  هزار ها تن را کشتند، صد هزار را آواره ساختند، هزاران زن را بی سیرت نمودند و سر انجام به ظهور طالبان میدان دادند.  مردم ما هر خاین به کشور را به پای میز محاکمه خواهند کشاند و به سزای عمل شان خواهند رساند.

سوریه، بشار اسد در تله ای در قلب مثلث ایران- اسرائیل- روسیه

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.