“حرکتی کوچک، تغییری بزرگ”

در سرزمینی که سایه‌ای سنگین بر آن افتاده بود، مردم با ناامیدی و دشواری‌های زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کردند. تاریکی نه فقط در خیابان‌ها، بلکه در دل‌های آنان نیز نفوذ کرده بود. همه فکر می‌کردند هیچ راهی برای روشنایی وجود ندارد و تلاش بی‌فایده است. در این میان، فردی تصمیم گرفت که به‌جای شکایت، کاری انجام … Continue reading “حرکتی کوچک، تغییری بزرگ”