افغان جرمن را ملعبۀ انگیزه های سیاسی، سیاست بازان نسازید

محمد داؤد مومند

109

افغان جرمن که مؤسس واقعی آن مرحوم مغفور جنت مکان خلد آشیان استاد ولی احمد نوری است به حیث یک مرکز انترنتی تنور و تعاطی افکار تبارز نمود.

بخصوص بعد از بسته شدن رووزنۀ نشراتی مجلۀ ملی، اسلامی و افغانی آیینۀ افغانستان که مدیر مسئول آن بابای مبارزان ملی داکتر استاد سید خلیل هاشمیان که مانند اعضای، با شرف دیگر دودمان سادات کنر یعنی سید جمال الدین افغان، جنرال سید حسن خان حسن و مبارز بزرگ دیگر سید غلام حیدر پاچا یک سید اصیل و در مقام چهارم مبارزان بزرگ ملی این دودمان قرار داشت، رو به طرف ویب سایت افغان جرمن معطوف گردید، البته باید معترف بود اساس این ویب سایت را به زبان جرمنی محترم دپلوم انجنیر قیس کبیر گذاشت.

بدبختانه با مرور زمان. به قول سردار صاحب شهید «آن آرزوها» به خاک سپرده شد، و این ویب سایت به یک مرکز بروز عقده های شخصی، عقده ها و تمایلات گرایش های سیاسی یک عده همکاران قلمی گردید.

سید بزرگوار واقعی واصیل استاد هاشمیان نیز مدتی با این ویب سایت همکارگردید و سهم قابل ملاحظۀ را در قسمت غناء قاموس کبیرگرفت، این قلم نیز با تحریرحدود شست مضمون و اعانۀ در خور توانم همکار و همیار این ویب سایت گشتم.

متأسفانه این ویب وسیع و بزرگ، آن بزرگی و بزرگواری را در خود ندید، که به تداوم همکاری قلمی من موافقت میکرد و دو بار فرمان اخراجم را صادرکرد و نوشت که مضامین خود را به سایت دیگری (منظور شان آریانا افغانستان بود) بفرستم.

این فیصلۀ است که درمورد شخص دومی صورت نپذیرفته و دلایل منطقی و عادلانۀ این تصمیم هرگز ابلاغ نگردید، و برایم فرصت دفاع ازحقوق مطبوعاتی ام داده نشد، حتی مضامینم را از آرشیف قلمی ام نیز حذف نمودند.

فعالیت مطبوعاتی من ولو به هر سویۀ که بوده باشد، از شروع سال اول انسانی دهۀ دیمکراسی با مطبوعات آن زمان شروع شد، در حالیکه از پهلوانان امروزی قلمی افغان جرمن، درکی نبود.

این پهلوانان خود خواه و منجمله استاد سیستانی صاحب که امروز یخن خود را تا گلو در تکذیب مادۀ 24 قانون اساسی که حکومت را ازاعضاء خاندان سلطنت جدا نمود، به خاطر حمایت از شهید سردار صاحب پاره میکنند، کجا تشریف داشتند؟

این پهلوانان ابن الوقت، چرا در آن زمان برهمچو محدودیت قانون اساسی براعضاء خاندان سلطنت منجمله سردار صاحب، معترض نشدند و صدای ضمیر و وجدان خود را در مطبوعات منعکس نساختند؟

این پهلوانان منافق چرا یک روز در پارک زرنگار در حمایت حقوق سردار شهید صحبت و سخن رانی نکردند؟

ادعاهای منافقانۀ سیاسی امروز شان مؤید مقولۀ مردم ماست یعنی : حنای بعد از عید !!!!!

چرا این مدعیان حق پرستی، در آن زمان یک مضمون در مورد شخصیت غازی امان الله ننوشتند؟

چرا این ذوات اقتضاء پرست سیاسی، درآن زمان از اعادۀ حقوق مایملک و عین المال شاه امان الله دفاع نکردند؟

شهید ملک عبدالرحیم زی از زندان مخوف دهمزنگ مفالاتی را تحت عنوان «افتاب شرق در غرب» در مورد شخصیت غازی امان الله در جریدۀ افغان ملت بدست نشرسپرد، اما از مورخین فرصت طلب امروز که به مقتضای زمان تغییر ماهیت میدهند صدایی بر نخواست!!!!

حتی جرنیل صاحب یار محمد خان وزیری که خود را اکنون در کتابش عاشق و مجنون غازی امان الله معرفی میکند، کجا بود و چرا حتی یک جمله درمورد شاه امان الله ننوشت، و درمراسم تدفینش درجلال آباد سهم نگرفت ؟

این درحالیست که آزادی مطبوعات در دورۀ دهۀ دیمکراسی اعلحیضرت محمد ظاهر شاه به حدی بود که در هیچ کشور آسیایی و شرق میانه وجود نداشت.

خرچمی ها باری در یک مظاهره سر یک سگ را کل نموده و عینک سیاه به چشمانش گذاشت که هدفشان پاد شاه مغفور بود.

یکی از نزدیک ترین دوستانم مرحوم حاجی عزیز رزاقی در یک مظاهره در پوهنتون شعار داد که «مرده باد ظاهرکل»

از زبان مداری سیاسی واصفی نیز اصطلاح «ظاهرکل» شنیده شده است.

آزادی مطبوعات به حدی بود که آثار ایدیالوجست ها و تیوری پردازان مارکسیست و نویسندگان افکار اخوانی آزادانه در دسترس قرار میگرفت، چناکه خودم کتب منتخبات لینن و اصول مقدماتی فلسفه را ازکتب فروشان روی کنار جادۀ پل باغ عمومی خریدم.

شاغلی سیستانی، که امروز بنابر موقف اقتضاء پرستانه اش در ضدیت با شاه مغفور قرار دارد، خود مجبور به اعتراف از همچو واقعیت گردیده مینویسد:«بار دوم با انفاذ قانون اساسی 1964 در عهد سلطنت ظاهر شاه [اعلیحضرت محمد ظاهرشاه علیه الرحمه] دیمکراسی، دوباره طلوع کرد. رونق نشرات، آزادی مخالف و موافق دولت، سخن رانی های اتشین برضد دولت وقت، از طریق مظاهرات و راه بیمای دانشجویان [محصلین – اصلاح بی بی میرمن نظام] پوهنتون و لیسه های مرکز و ولایات کشور مضمون اصلی این دهۀ دیمکراسی بود.

….. میتوان گفت که تمام سیاست مداران و دولت مردان افغانستان در سه دهۀ اخیر ، محصول همان دورۀ دهۀ دیمکراسی است که با کودتای سردارمحمد داؤد، ستارۀ دهۀ دیمکراسی افول کرد. ختم نوشتۀ شاغلی سیستانی»

به عبارت دیگرکسانی که مانند استاد سیستانی تا هنوز حیات دارند و تحصیل یافته آن دوره اند، قرار، اقرار و اعتراف خود شان، ازبرکت همان دوره آدم شدند.

به خاطردارم که درجریان اخذ رأی اعتماد نور احمد اعتمادی شخصی به نام (رحمتیان) وکیل هرات در بیانیۀ خود نظام شاهی را «نظام فرسوده» خواند، قرار روایاتی وی یکتن از حامیان سردار صاحب داؤد خان بود.

ولی جالب ترین همه اینها مطالبی است که توسط محمد کریم صاحب زاده خسروی رئیس ضبط احوالات بچۀ سقو تحت عنوان «علل ظهور حبیب الله و سید حسین و سقوط حکومت امانی» منتشرۀ روزنامۀ کاروان سال چهارم نشراتی سال 1351 و در کتاب (ار عیاری تا امارت امیر حبیب الله کلکانی ) تألیف عبدالشکورحکم چاپ اول در پشاور در ویب سایت افغان جرمن انعکاس یافته است.

باید گفت که این کتاب هم مانند کتاب «عیاری از خراسان» خلیل الله خلیلی، کدام ارزش تاریخی نداشته و تاریخ نویسی جعلی است، که مشوق آن جمعیت ستمی ربانی بود.

درین نوشتۀ محمد کریم صاحب زاده رئیس ضبط احوالات بچۀ سقو از جریان تهاجم مبارزین ملی تحت قوماندانی اعلای غازی محمد نادر خان و مدافعۀ بچه سقو صحبت شده است ولی من از تحریر جریان این جنگ توسط یک عنصر سقاوی منصرف شده صرف یاد آور میشوم که این سقو پرست در سرارسر نوشتۀ خود قوای مبارزین ملی را که جرنیل صاحب یارمحمد خان وزیری نیز درآن نقش چشمگیرداشته است به نام «قوای مزدور» و قوای بچه سقو را به نام «قوای دهقانی و شیرمردان» یاد میکند.

چنانکه مینویسد:« … مزدوران از بالای اجساد شیر مردان به خون خفته بگذشتند و به چپاول غنایم ارگ پرداختند. این فتح نادرخان نبود ، بلکه فتح انگلیس و روس بود که نگذاشتند آزادۀ را براریکه قدرت ببینند.»

خیلی جالب است که مدعیات رئیس ضبط احوالات بچه سقو، تا هنوزاز طرف نباشان سیاسی افغان جرمن به نشخوار زدن گرفته میشود.

شاغلی استاد سیستانی!

شما در مقالۀ خود تحریر داشته اید«… من درینجا صرف به جواب این سوال که حبیبی، غبار و فرهنگ و محی الدین انیس حتی از جرگۀ سرنوشت سازعلی خیل پکتیا هم در آثار چاپی خود در دوران سلطنت یاد نکرده اند و این به این معنا نیست که آنها از این جرگه خبر نداشته اند، بلکه به خاط پالیسی مطبوعاتی رژیم سلطنت … نمیتوانستند از هوا دران شاه امان الله یاد کنند.

حبیبی حتی وقتی که از ترس استبداد سلطنت در سال 1330 به پاکستان فراری شد بازهم نتوانست نام خود را بر کتاب نادر چگونه به قدرت رسید بنویسد بلکه آنرا به نام مهاجر افغان به نشر رساند….»

البته ادعای شما در مورد اختناق مطبوعات و آزادی بیان در دوران قبل ازدهۀ دیمکراسی (به استثناء دورۀ شاه محمود خان غازی) و بعد ازکودتا سردار صاحب قابل درک است، ولی وضع اختناق مطبوعاتی در دورۀ دهۀ دیکراسی یکصد و هشتاد درجه فرق نمود، چنانکه نوشتۀ رئیس ضبط احوالات بچه سقو که چطور زنده مانده و به کیفراعمالش نرسیده، آنهم درجریدۀ کاروان که به صراحت مبارزان ملی را قوای مزدور نامیده و نوشته است که:«این فتح نادر خان نبود بلکه فتح از انگلیس و روس بود که نگذاشتند آزاده ای را براریکه قدرت ببیند.» (این همان مطالبی است که متأسفانه امروز ورد زبان شما و هم کیشان تان است)

گفتار و ادعای شما را در مورد غبار و فرهنگ و حق شناس و سید قاسم رشتیا و داکتر سنزل و دیگران صد در صد منطفی وغیر قابل قبول میسازد، چنانکه تمام این مورخین حتی از ذکر نام جرنیل صاحب به حیث سرلشکر قوای وزیری یاد آوری ننموده اند.

آیا برای تمام مورخین داخلی و خارجی غیرممکن بود که ذکری از جرگۀ علی خیل، حتی بدون فهرست مواد آن که جرنیل صاحب ادعا دارد به عمل آورد؟

شاغلی استاد سیستانی!

من بارها تذکر داده ام که شما یک مورخ غنیمتی هستید، لذا شما به حیث یک مورخ به وضوح میدانید که یک متن تاریخی زمانی قابل قبول و علمی پنداشته میشود که متکی بر اسناد و مدارک معتبر باشد.

یکی از اسناد مهم هم، اصل استناد است، یعنی یک ادعای تاریخی باید از طرف جمهور تاریخ دانان و محققین، مورد تأئید قرارگرفته باشد، درغیرآن همچو روایت ها در سطح یک روایت قبول شده میتواند، ولی همچو روایت های تأئید نشده هرگز به حیث مدرک و سند قابل اعتبار شناخته شده نمیتواند. و این یک اصلی است که شما به حیث یک مورخ به مراتب بهترازمن میدانید.

عدول از همچو اصل درتحلیل و توضیح قضایای تاریحی و پافشاری و تحکم برآن، جز، تداخل انگیزه های سیاسی چیز دیگری تلقی شده نمیتواند.

برگردم به مشکل تشنجات در ویب سایت افغان جرمن که حتی بعد از انشعاب و جدا شدن استاد نوری، تداوم پیدا کرد.

سید بزرگوار واقعی، استاد هاشمیان درویب سایت افغان به حدی به سویۀ کوچه و بازار توهین شد که مجبور به قطع رابطه و همکاری قلمی گردید.

مرحومی از من نیز تقاضا نمود که با صدورنشر یک ابلاغیه، دلیل قطع روابط مطبوعاتی خود را با ویب سایت افغان جرمن ابراز داریم.

این قلم محترمانه از قبول پیشنهاد شان اباء ورزیدم و به همکاری قلمی خود دوام دادم، تا اینکه افغان جرمن تصمیم خود را مبنی برنه پذیرفتن همکاری ام ابلاغ نمود و اکنون من با دو ویب سایت آریانا افغانستان و دعوت همکاری قلمی دارم.

موجودیت مشکل دبل ستیندرد پالیسی در ویب سایت افغان جرمن مشکلی دیگری است که تا هنوز مرفوع نشده و جریان دارد. چنانکه به یک نفر حق توهین داده میشود ولی از نشر جواب شخص اهانت شده، اجتناب به عمل میآید.

تداوم بحث های نفرت انگیز مشکل اساسی دیگری است که پایان ندارد، چنانکه شاغلی نبیل خان عزیزی عضو هیئت تحریردریک تبصرۀ خود در دریچۀ منازعات افغان جرمن، با صراحت صادقانه، آن را مبتنی بر «عقدهدهای شخصی و نژادی دانست»

اگر وضع چنین است چرا از آن جلوگیری به عمل نمی آید؟

گوه و گنس دیگری که بدست نشر سپرده میشود که بی شباهت به گفتار های ملعون شفیع عیار نیست، نشر هجویات اهانت آمیز در مورد مؤسس افغانستان نوین، احمد شاه بابای کبیر از زمرۀ همچو حملات رذیلانۀ است که از طرف عناصر مشکوک درین روزها، در ویب سایت افغان جرمن به نظر میرسد.

به قول بیت معروف:

چو کفر از کعبه برخیزد

کجا ماند مسلمانی

افسوس ملیون افسوس

تحریف تعصب آمیز سخنان جرنیل یارمحمد خان وزیری

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.