شاه امان الله یکی از ستونهای تاریخ ملی ما است
نباید گذاشت تا این ستون تخریب شود!
(6)
اصلاحات ارضی و مالى و اقتصادى :
شاه امان الله براى بار اول درتاريخ کشوراصلاحات ارضى را آغاز کرد و زمين هاى دولتى رابه مردم به نرخ بسیار ارزان، از قرار فی جریب یک قران داد. هدف شاه این بود تا دهقانان نیز بتوانند زمین بخرند واززمین حاصل بردارند وزندگی خود را سامان بدهند،ولی متاسفانه که دهقان پول خریدن زمین را نداشت واین اقدام دولت بازهم به نفع زمینداران بزرگ تمام شد وآنها بازهم زمین خریدند وزمیندار تر شدند.
بقول غبار، شاه در سال ۱۹۲۰ نظام مالیاتی را از سرتنظیم کردو جمع آوری مالیات را از جنس به پول نقد تغییروتعویض نمود. تعرفههای گمرگی جدید به منظور واردات و صادرات انتشار یافت و وظایف گمرکی داخل کشور به منظور رشد اقتصاد بومی لغو شد.
مالیات مواشی براساس موجودیت اصل دانسته شد وازصاحبان مواشی مالیات وصول میگردید. پول سکه زد که ٩٠ ٪ نقره داشت. پول کاغذى در ١٩٢٠ در افغانستان رايج گرديد و قبل از آن روپيه هندى دربازار هاى کشور رايج بود. در ١٩٢٠ پول کاغذى: يک، پنچ ، بيست و پنچ و پنجاه و صد افغانيگى منتشر شد و مسکوک طلا : يک امانيه = ١٥ روپيه ، دو امانيه = ٣٠ روپيه ، نيم امانيه = هفت و نيم روپيه ، پنج امانيه = ٧٥ روپيه و مسکوکات فلزى نقره و مس اجزاى روپيه واحد پول ضرب رده شد. قانون مقياسات در ١٩٢٢ وضع گرديد. البته بايد گفت که ريفورمها به پول نياز داشت وچون مدرک ديگرى نبود بناچار دولت مالياتها را اندکى بالا برد: ماليات زمين آبي که قبلاً فى جريب پنج افغانى بود به هشت روپيه بالا برده شد و ازمواشى از اشتراز سه به چهار روپيه و اسپ از دو به سه روپيه و از گاو از يک به دو روپيه و از خر از دوازده پيسه به يک روپيه و از گوسفند از هفت پيسه به پنجاه پيسه بلند رفت.
در نتيجه اين ريفورمها عايدات دولت نسبت به سابق بيشتر از دوچند گرديد و سالانه از٨٠ مليون به ١٨٠ مليون روپيه رسيد. اين عايدات عمدتاً از منابع ذيل بدست مى آمد: ماليات زمين ٨٠ مليون ، ماليات مواشى ٢٥ مليون ، ماليات گمرکى ٤٠ مليون ، محصول صکوک ١٠ مليون ، عوايد متفرقه ٢٥ مليون جمله = ١٨٠ مليون. (در اين وقت ارزش پول افغانى صد روپيه کابلى برابر بود با ٦٠
کلدار هندى) اما نرخ مواد خوراکه از اين قرار بود:
آرد: دونيم چارک کابل يک روپيه (در تاشقرغان هشت چارک کابل به يک روپيه بود)، گوشت: سه پاو کابل به يک روپيه ( در تاشقرغان يک و نيم چارک کابل به يک روپيه).
روغن : يک پاو به يک روپيه ( در تاشقرغان يک ونيم پاو به يک روپيه ) برنج باريک : در کابل يک چارک و سه پاو به يک روپيه ( در تاشقرغان تقريباً دوچارک به يک روپيه) دنبه : در کابل دونيم پاو به يک روپيه ، تربوز يک يک سير به يک قران .( غبار ، ص 791- ٧٩٣ )
اصلاحات درعرصۀ وحدت ملی:
شاه امان ﷲ واقعا ًدرک ميکرد که بى اتفاقى بد ترين مرض تباهى يک جامعه و ناقض وحدت ملى است وبنابرین قبل از همه مسايل متوجه تحکيم بنيان وحدت ملى درکشور گرديد و عاقلانه اين وحدت ملى را بر محور حقوق مساوى مردم افغانستان در برابر قانون به حرکت آورد.
هنگامى که شاه امان ﷲ با تطبيق موازين غربى در باره درستکارى و صداقت در اجراى وظايف پرداخت، دشمنى ها و مخالفت ها برضد او بيش از آنچه که بود، وسعت گرفت. اما آنچه را که شاه نمى پذيرفت ، سيستم جانبدارى و ضد جانبدارى و مکلفيتها در قبال خويشاوندان و ساير افراد متنفذ بود. از اين است که وقتى شاه مستمرى افراد خاندان محمد زائى و ديگر خوانين و روحانيون متنفذ را لغو نمود، يا اينکه وقتى دستور زندانى کردن يکى از اقارب نزديک مادرى خودرا صادر کرد، معنايش اين بود که ميخواست بمردم نشان بدهد که همه مردم در برابر قانون يکسانند و هيچيک از ديگرى برترى ندارد و هرکه خلاف رفتارى کند، مطابق قانون مجازات ميگردد، اما اين عمل شاه تحسينى برنيانگيخت و برعکس بخاطر عدول از مکلفيت هاى قومى ـ قبيلوى محکوم شد.زيرا که اين عمل در جامعه قبايلى به عزت شخص با نفوذ قوم لطمه شديد وارد ميکرد.
شاه امان الله ازتبعیض ونفاق میان اقوام کشور نفرت داشت ودر یکی از خطبه های نمازجمعه درقندهار بصراحت گفت:« هندو ، هزاره ، شيعه ، سنى، احمدزايى و پوپلزايى نداريم ، بلکه همه يک ملت هستيم و آنهم افغان!» (پوپلزائی، سفرهای غازی امان الله شاه، چاپ انتشارات میوند، کتابخانه سبا، ص۲)
امان ﷲ خان براى تأمين وحدت ملى، پولى را که هندوها به نام جزيه مى پرداختند، منع کردو پوشيدن لنگى زرد را نيز ممنوع قرار داد، تنها قشقه هندوها به همان حال سابق خود باقى ماند، زيرا محض براى شناخت آنان بود که ضررى نبينند.
نطق شاه امانالله خان برضد قومگرائی:
شاه امان ﷲ بى اتفاقى را بد ترين مرض برای تباهى يک جامعه و ناقض وحدت ملى میدانست . درخطبه ایکه در نمازجمعه در خرقه مبارکه در قندهار در7عقرب 1304 ش بیان کرد، گفت:
«…. کسانی که سابق ازین در بین تان قومیت و غیره امتیازات را تولید و طرح افگنده اند، مقصد شان فقط پیش بردن مقاصد شخصیه آنها بوده تنها به همین اسما قومیت میان مردم عناد و نفاق و همچشمی را پیدا کرده، بدین وسیله منافع خودها را پیش میبردند. خودم این مسلک و نیت را با لذات بد دیده، برخلاف مقررات اسلامیه میپندارم و نمیخواهم که مزید برین ازین پره و جنبهداری ضرری باتفاق و عالم اسلام و ترقیات افغانستان بهمرسد.
دشمنان ما خوبتر دانسته اند که همه تن درین مسائل میکوشند و بنام قومی و دیگر مسائل وطنی تخم منحوس شقاق و نفاق را در بین ما ریخته ما را بمیان خود ما انداخته خود شان در بلندی نشسته تماشای خونریزی و استخوانشکنی و قصابی ما را میکنند. فکر کنید که در سرتاسر سرحدات ما این بازار مخالفت و کُشت و خون بچهواسطه گرم است؟ و چند دانه کارتوس دیگرها در آن تلف شده است؟ بدون اینکه ثروت مال و نفوس همان سرحدیهای بیچاره را از دست خود شان بر وجود خودشان صرف میکنند.
باز به شما من میگویم که این خیالات جاهلانه را کاملا از دماغهای تان بکشید تا بتوانید مراتب مؤدت و اخوت را بین خویش مستحکم کنید و کسانی را که برای عزت و ترقیات تان میکوشند و شب و روز در خدمت تان سرگرم میباشد بنظر احترام و تقدیر بنگرید. میباید که شما ازین یک مسئله خرابی و اضرار قومیت و پره و جنبه داری را حس میکردید، که بمجردیکه دشمنهای شرف اسلامیت تان بر خاک مملکت تان دست یافته بود علیالفور در پی تفریق شیعه و سنی و درانی و غلجایی افتاده ازین پره و جنبهداری برای خود معلومات حاصل کرد و فقط از همین فرقهبندی و قومیتپسندی ما هر فایده را که گرفته توانستند گرفتند. افسوس داریم که شیعه و سنی هردو مسلمان، هردو کلمهگوی و هردو اهل قبله میباشند پس چه چیز این دو فرقه معظمهٔ اسلامیه را به اندازهٔ از همدیگر دور کرده که همواره مناقشهٔ شان بمجادله میانجامد! ای کاش! اگر شما عقل دوربین میداشتید و علت این تیرگی را که دست زمانه در بین سنی و شیعه افگنده است بچشم حقیقت میدیدید و میسنجیدید که از این مخالفت آیا اسلام منفعت گرفته است و یا خسارات کشیده و دشمنان ما ازین خصومت درمیانی ما چقدر عظمت یافته اند! آه! ما را بدست خود ما از ما جدا کرده اند، تکه تکه نموده اند، پارچه پارچه ساخته اند و تمام قوای ما را میان خود ما تحلیل رسانیده اند.(درین جا ذات شاهانه بگریه افتادند سامعین را نیز رقت فوقالعاده دست داد.)( جریدۀ «امان افغان»، سال ششم، شماره ۳۷، ۸ قوس ۱۳۰۴ش)
اصلاحات درعرصۀ تامین حقوق زنان:
شاه امان ﷲ به تاسی از اندیشه های تجدد خواهانه طرزی ، به نقش زنان دروند تحولات اجتماعى توجه خاص مبذول داشت و حتى پروسه نجات زنان را بحيث شهروندان متساوى الحقوق آغاز نمود و به تأسيس انجمن نسوان و مکاتب دخترانه اقدام کرد.
شاه امان الله با همکاری وتلاش همسرخود ملکه ثریا ومادرخود سراج الخواتین برای کمک فوری به زنان کشور،پس از آنکه حقوق زن در نخستین قانون اساسی کشور تصویب شد، به تاسیس مکاتب در مرکز وولایات پرداخت .برای زنان شهر کابل مکتب مستورات را تاسیس کرد که در آن اعضای خاندان سلطنتی مسئولیت سرپرستی واداراه مکتب را بدوش گرفتند. ملکه ثریا وظیفۀ مفتشه ومادرش [اسما رسمیه]بحیث سرمعلم و خواهربزرگ ملکه خیریه خانم سردار عنایت الله خان بحیث معاون سرمعلم
مسئولیت پذیرشدند.
غبار ازچشمديدهاى خود مينويسد: « روزى که ملکه ثريا در يک اجتماع از پيشرفت زنان جهان و عقب ماندگى زنان افغانستان سخن زد (جدى١٢٩٩ش) زنان با درد بگريستند و پنجاه نفر زن فى المجلس خودشان را در خدمت معارف و تاسيس اولين مدرسه زنانه گذاشتند. ملکه چنان متأثرو منفعل گرديد که خودش وظيفه مفتشى مکتب مستورات را برذمه گرفت.»( غبار، افغانستان درمسیرتاریخ،ص ٧٩٠ )
ملکه ثریا درمقاله ای نوشت که زنان از نظر دینی مى بايد يک روپوش مخصوص در سرکنند تا موهاى شان را بپوشاند، مگرپنهان کردن دست وروى زنان در روستاهاى کشور رايج نيست، اما معلوم نيست از چه زمانى برقع و دولاق که زن را از فرق سرتا شست پا در خود مى پيچد، رايج گشته و در شهرها رفته رفته چنان اهميت پيداکرده که اگر زنى بدون برقع از خانه خارج شود، گويا که آبروى مرد را از بين برده است .بايد گفت که برقع و چادری کدام صبغه اسلامی نداشته و در بسی کشورهای اسلامی رواج ندارد.
اقدامات ملکه وشاه هردو در جهت بهبود وضعیت حقوقی واجتماعی زنان بسیار وسیع بود ولی متاسفانه که روحانیون وعناصرارتجاع واستعمار عرصه را چنان بر زنان تنگ ساخته بود که هراقدام مفید دولت به نفع زنان بگونه عکس اهداف آن تعبیر وتفسیرمیشد ومردم بیسواد وجاهل افغانستان که بیشتر گوش به دهن ملا وروحانی داشتند وتعبیر وتفسیر ملا را قبول میکردند.
امان الله خان پوشیدن چادری را به خواهش زنان گذاشت وگفت: آنهایی که چادری نمی پوشند مربوط به خود آنهاست.اما به زنانی که بی حجابی کنند،واعضای بدن شان را نشان بدهند جزای سنگین داده خواهد شد.»( آتش درافغانستان، ص61- 62 )
شاه امان ﷲ و ملکه ثريا تا آنجا براى آزادى زنان افغان مبارزه کردند که از جانب روحانيت متنفذ متهم به کفر شدند و بر سر اين مساله نه تنها تاج و تخت سلطنت را از دست دادند، بلکه از کشور نيز تبعيد گرديدند ودر غربت جان دادند، روانهاى آن دو آزاد انديش افغان شاد و ياد شان هميشه گرامى باد!
ادامه دارد
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.