پشتونها درزبان ملتی خود وجیزۀ افلاطونی و ارسطویی دارند، مشعر براینکه :«په خره سپریدل یو شرم، او راکښته کیدل بل شرم» یعنی سوارشدن بر خر یک شرم، و فرود آمدن شرم دیګری است.
حدود یک سال قبل شخصی مانند سمارق دشتی، نخست در ویب سایت افغان جرمن، و متصلاً در ویب سایت وزین آریانا ظهورکرد و به نوشتن مطالب مخرش، غیر منطقی و ضد علمی آغاز، و به اصطلاح مردم ما، (مس) شخصیت و اهلیت معنوی خود را آشکارساخت.
این شخص احمد نام داشته و خود را آریا و مدعی نژاد آریایی میداند.
ما در ویب سایت آریانا افغانستان، برای سالیان متمادیف نویسندۀ فاضلی به نام ولی آریا داشتیم، ولی آریا، یک نمونۀ از اخلاق اسلامی و افغانی بود، مضامین و مقاله های موصوف چنان استادانه و فاضلانه تحریر یافته بود که اندرآن، صلابت نوشته های شهید ملت، میوندوال متجلی میگشت.
اما نمیدانم این مدعی وارث بودن نژاد و فرهنگ و افتخارات باستانی، چه نسبتی با ایشان دارد، که نه اخلاقش، نه قلمش، نه گفتارش و نه پندارش ، شباهتی با قلم و شخصیت ایشان دارد، یعنی به استثاء تخلص، کوچکترین نسبتی با ایشان به نظر نمی رسد.
احمد جان!
بخوان و بدان
که من قدرت تشخیص تفاوت کیفیت و جوهر جست را با نقرۀ ناب و خرموره را با مروارید دارم، تو به آغوش میرزا محمد صائب تبریزی از شاعران صفویه پناه برده یی و با تمسک به ابیاتی چند، راه فرارجسته یی.
بازهم به آغوش فارس یا ایران امروزت !
مگرما مولانا و سنایی و خوشحال با با و رحمن بابا، حمید مومند، قادرخان ختک، کاظم خان شیدا، پادشاه غزل استاد حمزه شینواری، استاد الفت، استاد بینوا، استاد خادم و ملک الشعرای امروز، استاد باری جهانی، که نظیرش اکنون در تمام شاعران فارسی زبان ایرانی وجود ندارد، و ده های دگر، نداریم، که تو به فارس پناه بردی و از شاعر صفویه فارس طلب استمداد نمودی !!!!!
عطایت به لقایت احمد جان!
این احمد نام آریا، دراولین لجن قلمی خود، بنابر خصلت فارسیستی، ایرانستی و ضد پشتونی خود، کود پشتونولی را «ایدیالوژی منحط» قلمداد کرد، که بر بیسوادی و ذهن مریض وی دلالت میکند.
پشتونولی، از نظر ماهیت، نه شباهتی به ایدیولوژی ها، منجمله ماکسیزم، لیننیزم، ماو اندیشه دارد و نه قرابتی به ایدیولوژی تیوریسن های لیبرال.
پشتونولی مجموعه ای است از عرف، عادات، روش زندگانی اجتماعی، زبان، کلتور، ثقافت، عنعنات، روایات و اعتقادات دینی و مذهبی ودر مجموع، میتوان آن را فرهنگ پشتون ها دانست.
در پشتونولی قواعد و اصولی که شباهت به حقوق تعاملی وغیرمکتوبه دارد، در تنظیم حیات اجتماعی پشتونان رول نهایت برجسته را دارد، جرگه ها و تعمیل دساتیر آن، ممثل اراده بزرگان قومی، سپین ږیری، روحانیون و جرگه ماران شمرده میشود.
یک سلسله از اصول و قواعد و دساتیر غیر مکتوبۀ پشتونولی قرارذیل است:
جرګه، مرکه، بدرګه، ننواتی، بدل، تیږه، نرخ، قاتل، نیکه، پګړۍ او شمله، سوره او لویه جرګه و غیره، که این اصول از خود تعبیرات و تعاریفی دارد، که مبحث این مقاله نیست.
خوشحال بابا میفرماید:
بی جرګی نه به هیڅ کار په لاس وانخلی
که خبر شی د جرګی په برکت
ملاحظه میگردد که احمد آریا نام با محمولۀ ذهنی اش، راکب یا مرکوب، مرکبی است، که محموله اش، را نمیتوان به جز توهین به فرهنگ پشتونان دانست.
اگر اهانت به فرهنگ و یا هم دین و مذهب یک جامعه، بخصوص جامعۀ خودی، بی فرهنگی نیست، پس چه تعبیری درعلم جامعه شناسی برای آن، میتوان سراغ کرد؟
این عدوی بزرگ پشتونان و فرهنگ شان، در موازات گروه های ستمی و تجزیه طلب و فدرالیست ها و خراسان طلبان و سقوی های ادوار دوم و سوم، منجمله شورای نظار و جمعیت ربانی، که صفحات شمال وطن را به حیث یک واحد مستقل سیاسی و جغرافیایی میشناسند، اسکان پشتونان و عمدتاً پشتونان بادیه نشین محروم، ازتمام حقوق بشری را توسط حکومات افغانستان و بخصوص مفکربزرگ و خادم و نوکرصادق پشتونان یعنی محمد گل مومند، مورد حملات فارسیستی، ایرانستی و ضد پشتونی قرارداد، که معرف خبث باطن و نیات پلید آگنده از تعصب و نفرت به پشتونان اوست.
وی پناه گزینی و اسکان یک عده پشتونان ماوراء خط دیورند مانند قهرمانانی چون غازی عجب خان و حاجی شهزاده خان اپریدی، که دولت انگلیس برای اسارت شان جایزه گذاشته بود وهم آنانیکه در دورۀ نهضت خلافت ودعوت امیرامان الله خان غازی، به این خطۀ آبایی شان پناه آورده بودند، به عنوان بیگانگان دانسته، که مبین نفرت وعصبیت شان است.
به عبارت دیگر در نظر احمد آریا نام نژاد پرست، خط دیورند یک خط مشروع و معتبر و قانونی شمرده شده افغان ها- پشتون های ماوراء خط استعماری دیورند، را مردمان بیگانه قلمداد میکند.
برخلاف توهمات آریای متعصب و ضد پشتون، داهی بزرگ تفکر ملیت خواهی خوشحال بابا چهار صد سال قبل فرموده اند:
درست افغان له کندهاره تر اټکه
سره یو د ننګ په کارپټ او آشکار
بل افغانی متفکر وایی:
د خیببر دره خو لار د تلو راتلو ده
په کابل او پیښور کی افغان یو دی
پاچا خان صاحب (خان عبدالغفار خان) در یک بیانیه خود فرمودند:
«څه وخت چی احمد شاه بابا د هند د فتحی نه راستون شو، نو د جیلم په لیکه ودرید او ویی فرمایل چی: د جیلم نه د آمو سیند او له هغه ځایه د ایران تر سرحده پوری دا ستاسی د پلرونو او نیکونو خاوره ده»
جنازۀ خان عبدالغفارخان طبق وصیتش از پشاوربه جلال آباد منتقل ودرآنجا دفن شد، تا نسل های بعدی افغان بداند که او متعلق به خاک آبایی و اجدادی خود یعنی افغانستان است.
ولی آریا نام، با اسکان هزاران خانوارمهاجر پاردریایی به صفحات شمال افغانستان کدام مشکلی ندارد.
لذا، میتوان گفت که که احمد آریا نام با محموله اش، راکب یا مرکوب مرکبی است که محمولۀ ذهنی اش مملو از منافرت ، بد بینی، کژاندیشی، بد سگالی و بد طینتی است.
احمد جان، شیفته و دلباخته و مجری ترویج و تبلیغ اصطلاحات مبتذل ضد ملی، و ضد اصطلاحات متداول، معمول، قبول شده و ترمینالوژی السنه افغانی پشتو و دری است، چناکه برای کلمۀ مزخرف و مبتذل «موشک» ایرانی و امثالهم، موازی با مشرب ایران خواهان و وکیل مدافع فرهنگ ایران، به ادله پردازی میپردازد! اصطلاح فارسیست مرا مورد سؤال قرارمیدهد.
این هم، امثلۀ از ذوات فارسیست، که احمد جان نیز یکی از آنان اند.
فارسیست کسی است که به عوض احترام و بزرگداشت و استعمال و به کار بردن مصطلاحات، معمول، مقبول، وطنی و ملی، عام فهم، پذیرفته شده، از فضلۀ اصطلاحات ایرانی مانند:موشک، باد بزن، فرود گاه، برگردان، پیشگفتار،گمانه زنی، نخست وزیر، دانشگاه، دانشکده، دانشجوجیان، چرخبال، دو چرخه، ارتش، دادگاه، ستاد، دادستان، ویژه، واژه، کنش، واکنش، چالش، ویراستار، پیراستار، نشست، شهر دارو صد های دگر استفاده میکنند.
گزیدن و ترویج اصطلاحات ایرانی، به عوض اصطلاحات وطنی، چاکری دولت فارس و یا ایران موجوده شمرده شده و یک خیانت بزرگ ملی و فرهنگی است.
فارسیست کسی و کسانی اند که متصل شهادت سردار، قوله کشی سر دادند که «برادر بزرگ مرد»
فارسیست کسی است که مانند سید مخدوم رهین و هم کیشانش، تاریخ افغانستان را جزء تاریخ ایران میداند. (داکتر میرعبدالرحیم عزیز، بچۀ خالۀ رهین، شاهد عینی مدعاست).
فارسیست کسی است که مانند سید مخدوم رهین و هم مشربانش، خراسان را نام قبلی افغانستان میداند. (جواب علمی تاریخ پوه، استاد باری جهانی را دررد ادعای سید مخدوم رهین میتوان در آرشیف مقالاتش درین ویب سایت وزین مطالعه نمود)
فارسیست کسی است که تفکر ملیت خواهی را فاشیزم و راسیزم تلقی میکند.
فارسیست کسی است که مانند محمود بریالی برادرببرک، قوله کشید که ما به حکومت دوصد و پنجاه سالۀ پشتون ها خاتمه دادیم.
فارسیست کسی است، مانند داکتر حیدرخان لویناب که قبلاً عضویت حزب دیمکرات مترقی شهید میوندوال را داشت، با تغییر یکصد هشتاد درجۀ شخصیت و ماهیت خویش، در جریدۀ فاسد (امید) به مدیریت قوی کوشان، ابن غلام حضرت کوشان نوشت که:«ژرنده که د پلار ده هم په وارده» یعنی اکنون دورۀ حکومت اقوام غیر پشتون است و به خدمت احمد شاه مسعود به پنجشیر شتافت و بعداً در دوران حکمرانی ربانی، به مقام سفارت رسید.
ما در زبان ملتی خود مثلی داریم مشعر بر اینکه:
«یوځان شرموی او یوقام»
متأسفانه استاد حیدرخان هم خود را شرماند و هم نام بزرگ خاندان شاغاسی را، چنانکه حامد کرزی شرف باخته، نام پدر کلان خود، معین خیرو جان را شرماند.
فارسیست کسی و کسانی اند منجمله احمد آریا نام و تمام گروه های ستمی و فدرالیست و تجزیه طلب، که انتقال خانواده های بی بضاعت را به صفحات شمال کشور، تقبیح نموده، آنرا قبیله گرایی عنوان داده اند.
فارسیست، فرهنگیان بی فرهنگی است که در محیط منحط کابل، پشتون ها را افغان غول، و ده های ناهنجار دگر، خطاب میکردند.
فارسیست کسی است مانند رفیق قیس جان کبیر، که به مسخ تاریخ و به دشنام دادن، علیه احمد شاه بابای کبیر، به قوله کشیدن ها پرداخت و پشتون ها را «غول پشت کوه» خطاب کرد، ولی مالک و مجریان افغان جرمن، در زمینه کلاً چنان بی تفاوت ماندند که گویا برگی از جای خود شور نخورده است!!!
این است ماهیت ادعای مبارزۀ ملیگرایی ویب سایت مذکور.
فارسیست کسی است، که فریاد و تظلم حق طلبی فرهنگی پشتونان را «راسیزم» ممهور میسازد.
فارسیست کسانی اند مانند سمندر غوریانی و هم کیشان و هم مسلکانش، که به پنج لسان بیگانه تسلط علمی داشت و دارند ولی در قسمت زبان ملتی افغانی پختو یا پشتو، متکی بر تعصب نژادی و زبانی، بیسواد مطلق بودند و استند.
فارسیست کسی است که طالبان را به نام قبیلۀ پشتونی تاپه میزنند، در حالیکه طالبان، ملیت خواهی را یک نظر ضد اسلامی میدانند، و ده ها مثال دگر.
احمد آریا نام، جوابی ندارد که چرا تمام دانشمندان و نویسندگان و متفکرین و پوهاند ها و داکترها و ماستر ها و مورخین و محققین و مقاله نویسان فارسی زبان به شمول خودش که به چندین لسان بیگانه تسلط علمی دارند در قسمت زبان ملتی افغانی پشتو کلاً بیسواد بودند و استند؟
پروفیسر اسلانوف و پروفیسر دوریانکوف روسی، در اتحاد شوروی، زبان افغانی پشتو را آموختند و به مقام استادی درین زبان رسیدند.
حدود چهار سال قبل در ویب سایت افغان جرمن و آریانا افغانستان، ویدیوی شاگردان بسیار جوان چینایی را نشر کردند که زبان ملتی پشتو را در چین آموخته وبا روانی و فصاحت تام و تمام به آن صحبت میکردند، ولی ذواتی مانند آریا نام، قادر به تکلم یک جمله و تحریر یک یک پاراگراف در زبان ملی خود نیستند.
(امیدوارم مجریان محترم این ویب سایت، آن ویدیوی جوانان چینایی را یکبار دیگر به نمایش گذارند تا مدعی عقل و دانش چند بعدی، با شنیدن آن کمی خجالت بکشد )
مگر این نادانی و بیسوادی درین زبان ملتی، به جز تعصب و نفرت و بد بینی دلیل دیگری میتواند داشته باشد؟
ادعای مسخرۀ وارث بودن نژاد آریایی، آنهم 1700 سال قبل از میلاد که درذات خود، مبین نژاد پرستی است، در مورد نژاد گرایی به تفلسف و مانند ملای بی عمل به موعظه و ارشاد میپردازد، که و جیزۀ ارسطویی:«کور خود و بینای مردم» در موردش مصداق کلام است.
ما از شجرۀ دوران 1700 قبل از میلاد تیر، احمد جان، شجرۀ خاندانی 1700 سال بعد از میلاد خود را به هم وطنان نشان بدهد.
احمد آریا نام، پشتون ها را متهم به نژاد گرایی و فرهنگ شان را «ایدیالوژی» منحط قلمداد میکند، در حالیکه خود را متکی بر تخمین و ظن و گمان و اساطیر کهن، وارث نژاد آریایی و تمدن بر تر و افضلتر از دگر نژاد ها میداند!!!!!
ما در افغانستان اقوام زیادی و متعلق به نژاد های مختلفی داریم ولی قومی به نام «اریا» نداریم، لذا نمیتوان فهیمید که این مدعی وراثت فرهنگ افضلتر 1700 آریایی قبل از میلاد مربوط به کدام قوم در افغانستان است؟
آیا تنها قوم خودش درافغانستان آریایی و معرف فرهنگ افضلتر است؟
اقوام دگر چطور؟
آیا قوم هزاره و ازبک و ترکمن و قوم جت هم، از همان نژاد اریایی است که احمد آریا خود را به آن متعلق میداند؟
اگر به طورمثال قوم هزاره مربوط به نژاد زرد باشد و قوم جت به نژاد نا معلومی (نا گفته نماند که هیتلربه ریشه کن ونابود ساختن قوم جت نیز پرداخت)،
درین صورت تبختر و فخر فروشی، احمد آریا نام به نژاد آریایی و تمدن افضلتر، تمسخربه قوم هزاره و قوم جت و دیگران نیست؟
بزرگترین رهبر بزرگ قوم تاجک یعنی مسعود پنجشیری مدعی بود که «پشتون ها نه تاریخی دارند و نه فرهنگی!!!»
فهمیده نشد که فرهنگ مسعود و شورای نظار و جمعیت و دنباله روان شان چیست و از کدام افتخارات فرهنگی خود صحبت میکنند؟
احمد آریا نام در موازات مسعود پنجشیری که پشتونان را فاقد فرهنگ میدانست، فرهنگ پشتونان را به عنوان یک «ایدیالوژی منحط» قلمداد میکند، لذا احمد آریا نام از نگاه تخیل فوقیت فرهنگی خود، تفاوتی با احمد شاه مسعود وعلی فایق، و محتاط و لعلزاد و طاهر بدخشی و دیگران ندارد و این ها در حقیقت دو روی یک سکه اند.
با لفاضی و افسقالی و مغالطه و چرب زبانی و دو رویی و منافقت نمیتوان، ماهیت نژاد پرستانۀ خود را پنهان کرد.
این شیوۀ منطق و طرز استدلال سوفسطایان بود که با تکتیک مباحث جدلی، خود را برنده و مخاطب را بازنده قلمداد میکرد.
ناگفته نماند که احمد آریا نام در یک تبصرۀ دریچه یی خود مرا ملقب به «امام زاده» ساخت و این یک اهانتی صریحی بود علیه من و پدرمرحومم.
اگر پدرمرحومم، آهنگر میبود و یا یک جوالی و یا احیاناً امام مسجد میبود با در نظر شخیصت نجیب شان امرور به وجود شان افتخارمیکردم.
تجاوز و اهانت و تاپه زدن به پدر شخصی، نه تنها بی علمی و بی بصری و بی منطقی است بلکه صریحاً ممثل بد اخلاقی و بی شرافتی و بی فرهنگی وضعف شخیصت فرد هتاک است ولوهرکه باشد.
احمد جان به مرکب تعصب، نفرت، منافقت، کژ اندیشی، بد سگالی و برتری خواهی نژادی قومش سوار است، و اکنون درین گنده پیری و تحجر ذهنی و فکری برایش محال است که از پشت مرکب دراز گوشش فرود آید.
مرض تبختر و غرور و نخوت و خود خواهی و خود پرستی و برتری جویی، هرگز به او این اجازه را نخواهد داد.
قابل تذکر است که احمد جان کته ، در یک مقالۀ قبلی خود از تکتیک نامردانه و جبونانۀ تهدید، تخویف و ارعاب نیز کار گرفت که خصلت ذوات جبون و ترسو و فاقد شهامت است، جواب این قلم به اخطار تکتیک تخویف و ارعاب احمد جان کته، در یک بیت با محتوی و طلایی چنین انعکاس میابد:
برو این دام بر مرغ دگر بان
که عنقا را بلند است آشیانه
اما این مختصر، آخرین میخی است بر تابوت دشمنان قوم پشتون و زبان و فرهنگ شان (پشتونولی) و ذواتی که با انتساب خود به نژاد آریایی، مدعی افضلیت نژادی خود بر نژاد های دیگرانند.
در اخیر میگویم که:
اعوذ با الله من الشیطن الرجیم
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.