زنان افغان چه امیدی برای آیندۀ خویش دارند به مناسبت بزرگداشت از روز جهانی زن

ملالی موسی نظام  

184

زنان افغان چه امیدی برای آیندۀ خویش دارند

به مناسبت بزرگداشت از روز جهانی زن

زنان افغان از مبارزه برای حقوق حقۀ خویش در تلاش پیگیر هستند

در طول تاریخ متأسفانه زن افغان همیشه سنگ زیرین آسیاب بوده و حقی که قانون و حتی شریعت برای وی تعیین داشته، با شرایط حاد مرد سالاری، از دسترس و استفادۀ عملی وی بدور قرار گرفته است ، طوریکه در عدم بازخواست و حق دهی به نیمی از نفوس ملت افغانستان هر نوع حق تلفی و کجرویی که جامعۀ مردان کشور صلاح دانسته اند جای قانونیت و پشتیبانی از متون آنرا گرفته است. طور مثال پوشیدن برقع یا چادری که قبل از مداخلات انگلیس در موجودیت هند برتانوی اصلاً تنها ذریعۀ اهل هنود مستعمل بود، در جریاناتی که در آن روزگار پیش آمد، زن شهر نشین افغان را که به مراعات اصول اجتماعی و اسلامی صرف با پوشش سادۀ چادر مانند قشر اناث در دهات، در بیرون از منزل تردد مینمود، به عنف و اجبار برقع پوش ساخت که با چنین روشی مقید چه از لحاظ شرایط صحی و چه از نگاه امکانات و فعالیت های اجتماعی بصورت توهین آمیز این کتلۀ مظلوم اجتماع را از انظار مخفی نموده و آزادی وی را مقید ساخته است.

بعد از استرداد استقلال افغانستان ذریعۀ محصل خردمند و آزاد منش و نهایت دیموکرات آن اعلیحضرت شاه «امان الله غازی»، عصر شگوفان نهضت زن هم ذریعۀ آن شخصیت مدبر و همسر ترقی خواه وی ملکه «ثریا طرزی» اساس گذاشته شد و پیشرفت های چشمگیری برای آزادی و تعلیم و تربیت نسوان افغانستان عزیز آغاز گردید.

بدون شک تاریخچۀ نخستین مکتب دختران هم  در عصر امانی به نو آوری های «ملکه ثریا طرزی» و فامیل روشنفکر و ترقیخواه وی ارتباط میگیرد که اولین مرکز آموزش دختران به نام «مکتب مستورات» در پهلوی دیگر نهضت های زن افغان گشوده شد و از همه اولتر دختران خاندان شاهی و سراجیه به درس و تعلیم پرداختند. این مکتب ذریعۀ معلمین و مربیان خود فامیل «ملکه ثریا» و خانوادۀ سلطنتی آن عصر اداره و تدریس میگردید طوریکه اکثر وابستگان «محمود طرزی» از تعلیمات مختلفه و آگاهی به السنۀ خارجی برخوردار بودند. این روش سبب گردید که مآمورین دولتی و سکنۀ شهر کابل هم تشویق گردیده و زنان خویش را برای کار و تدریس و دختران شان را برای شمولیت در مکتب اجازه دهند.

دردا که با سقوط عصر شکوفان امانی که در پهلوی دیگر ترقیات اجتماعی آن دوره، دروازۀ مکتب و تعلیم و تدریس بروی زنان و دختران افغان مسدود گردید و آن اصلاحات سودمند و نهایت ارزشمند اجتماعی به حکم تاریخ، همه با دسیسه های داخلی و استعمار خارجی نقش بر آب شد.

درحالیکه با پایان عصر فرخندۀ امانی نه تنها نهضت زنان افغان به اضمحلال مواجه گردید، بلکه با وحشت و دهشتی که دوران نه ماهۀ یک دزد سرگردنه و پیروان وی به نام «حبیب الله کلکانی» که بدون شک با پلان استعمار به قدرت رسیده بود، زن افغان خانه نشین گردیده و در های تعلیم و تربیت بر روی همه مسدود گردید.

بعد از شکست گروه متذکره با مؤفقیت جنرال «نادر خان» و برادران وی هم تا سالهای زیادی  که آغاز سلطنت اعلیحضرت «محمد ظاهر شاه» باشد، هیچ امتیازی از لحاظ حقوقی و اجتماعی برای زن مظلوم افغان داده نشد؛ تا اینکه بار دوم در سال 1313-1314 هش- 1934-1935م اساس مکتب دختران در شهر کابل ابتدا به نام «مکتب نرس و قابله» و بعد تر به اسم «مکتب مستورات ومکتب اندرابی»، در شهر کابل گذاشته شد که بالا ترین صنف درسی آن صنف ششم شمرده میشد. بعد تر این مکتب در حقیقت اساس لیسه های «ملالی» و «زرغونه» را بنا گذاشت.

درین آوان، تعدادی از خانم های باسواد شهر منحیث معلمین مختلفه با همراهی چند معلم مرد حاضر به همکاری گردیده و اساس یک مجمع تعلیمی محکمی را بنا گذاشتند.

بصورت عموم، عصر اعلیحضرت «محمد ظاهر شاه» برای زن افغان ارمغان هایی به همراه داشته است، چنانچه از لحاظ گشایش مکاتب و لیسه های دختران و حتی تعلیمات پوهنتون، با وجود موجودیت حجاب و برقع، در سراسر کشور قدم های محکمی برداشته شد. رفع حجاب هم در سال 1338 ه ش صورت گرفت. ولی از نگاه امتیازات حقوقی ای که قانون بعداً قایل گردید، در عمل مرد سالاری هرگز برای زن محروم وطن ما اجازۀ استفادۀ نیک و یک حد اقل آزادی و حقوق مدنی را در تعیین سرنوشت و فعالیت های اجتماعی به سویۀ وسیع به رسمیت نشناخت.

دختر نابالغ با جبر و ستم غیر قابل باور در سر تا سر مملکت با تعمیل «نکاح صغیره» به خانۀ مردی میرود که اکثراً همسن پدرش بوده و ازدواج های قبلی هم داشته است. این اجبار و تحمیل شرایط غیر انسانی منحیث رسم و رواج «!» یکی از سخیف ترین معامله ای است که در هر گوشه و کنار افغانستان به کثرت صورت میگیرد، در حالیکه اقلاً قانون از نیم قرن به اینطرف آنرا اکیداً منع قرار داده است.

بعد از سقوط سلطنت و آغاز جنگ ها و بربادی افغانستان، که با برهم خوردن صلحی که 40 سال عصر ظاهر شاهی فراهم نموده بود، شیرازۀ اجتماع افغانی منهدم گردید، زن نهایت مظلوم و محروم افغان با بزرگترین و شدید ترین جنایات بشری در سر زمین خویش و البته ذریعۀ هموطنان قدرت طلب و ددمنشی که بویی از انسانیت و اسلامیت نبرده بودند، مواجه گردید که تاریخ بیاد نداشت!!

آنچه در اوراق تاریخ از نیم قرن حیات پر مذلت زن افغان نقش گردیده است، آنقدر جانگداز و غیر بشری است که نمیتوان حدی برای آن قایل گردید.

زندگانی رقتبار کتلۀ اناث افغان در عصر اشغال افغانستان عزیز، با آتشی که در سرزمین ما مشتعل گردید، در جوار مظالمی که در داخل کشور رونما شد، اجبار یک حیات پر مشقت دربدری و آوارگی را در سرزمین های غیر رقم زد. ملیون ها خانوادۀ بیسرنوشت در کمپ های آوارگان در دشت های پاکستان و ایران سرگردان گردیدند. درین عصر سیاه برای اولین بار قاچاق دخترکان بیگناه افغان در ممالک عربی و بیرون حلقۀ فامیل های بخت برگشتۀ شان صورت گرفت.

بعد از شکست خفتبار اتحاد شوروی، اوضاع زن و دختر افغان در سرزمین خودشان باز هم دستخوش مظالمی گردید که روی انسانیت را سیاه نمود، زن عفیف و دختر شریف افغان در جنگ های قدرت طلبی و زور آزمایی گروه های جهادی ای که از پاکستان و ایران سرازیر گردیده بوند، سر دچار مظالمی شدند که سابقۀ آن را تاریخ به خاطر نداشت. در بین هفت حزب غیر ملی ایکه برای قدرت میجنگیدند، قسی القلب ترین ها متعلق به ربانی- مسعود، گلبدین حکمتیار، رشید دوستم، خلیلی و سیاف بودند که اعمال نامه های هر یک در تعمیل جنایات بشری بی سابقه و غیر قابل باور است و هریک بیشترین مظالم غیر بشری را بر زن و دختر بی پناه افغان هموطن خویش وارد نمودند.

ازین دوران کوتاه ولی نهایت مشقت بار که شهر کابل ویران گردید و 85000 سکنۀ بیگناه آن به شهادت رسیدند، هرچه بنویسیم کم خواهد بود.

بعد از فرار و شکست این احزاب غیر ملی و جنایت پیشه، عصر اول طالبان آغاز گردید؛ گرچه مهر خاتمه بر جنایات و جنگ های خونین احزاب و گروه های جهادی گذاشته شد، ولی سنگ زیرین آسیاب که همان زن همیشه مظلوم و محروم جامعۀ افغانی باشد، در قید و چهار دیوار منزل بازهم میخکوب گردید. مکاتب و پوهنتون مسدود شد و آزادی رفت و آمد و مسافرت با ید با محرم صورت میگرفت. طالبان قیود سختی بر کتلۀ اناث کشور که بسیاری با امیدواری به وطن عودت نموده بودند، وارد کردند. مجازات وحشیانۀ سنگسار رایج گردید و یک فضای تاریک و نا مطمئن بر اجتماع افغانی مستولی شد.

با فرو ریختن قدرت طالبان در سال 2001م – 1380 ه ش و انتخاب حامد کرزی که افغانستان به سلطۀ عساکر ناتو و جمعی دیگر از کشور های خارجی در آمد،  در سال 2004 قانون اساسی جدیدی بیشتر با تقلید از متون قانون اساسی دهۀ دیموکراسی، برای زن افغان حقوق و امتیازات چشمگیری فراهم گردید که اجرای عملی آن مژدۀ آزادی های گوناگون را در ساحات تعلیم، تجارت، مسافرت و حق انتخاب و ازدواج به سن قانونی را میداد.

در حالیکه این دوره به عنوان عصر دیموکراسی وارداتی«؟!» معرفی گردیده بود،  آیا آن بهارموعود  طبقۀ محروم افغان بالاخره امکانات عملی چنان امتیازاتی را بوجود آورد؟ نه چندان! یگانه استفادۀ عملی ایکه در پناه قانون در جامعۀ اناث کشور در بیست سال رونما گردید، تعلیم و تحصیل دختر افغان بود که بصورت وسیع و کمک خانوائه های شان در تمام ولایات صورت گرفت و به قشر تعلیم یافته و باسواد افغانستان در دو دهه افزوده گردید.

مگر در عصر فوق دردا که کوچکترین کنترول و مراقبتی در پناه قانون در احوال دختر خردسالی رونما نگردید که به اجبار به منزل مرد متأهلی فرستاده میشد و در قالب «نکاح صغیره» یکی از بزرگترین جنایات بشری با چنین عمل سخیفی در هر گوشۀ سرزمین اسلامی ما صورت میگرفت! نظر به راپور های مؤسسات خیریه بین المللی، زن افغان درین عصر بیشتر از همه وقت مورد لت و کوب و شکنجۀ جسمی و روحی شوهر و فامیل وی قرار میگرفت، طوری که صد ها تن آن بیچارگان، دست به خود سوزی، خود کشی و فرار از منزل میزدند.

یکی از حالاتی که بر زن مظلوم افغان در آن دوره بصورت جابرانه تحمیل گردید، همانا «قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع» بود که در زمان «حامد کرزی» بر علیه متون قانون اساسی، حتی قبول و توشیح گردید. این قانون زن اهل تشیع افغان را اجازه نمیداد تا حتی طفلش را نزد داکتر ببرد و باید شوهر او را همراهی مینمود و ده ها قیود و برخورد سفاکانه ای که با قساوت حتی در منزل بر همسر تحمیل میگردید.

این عصر بیست ساله که به عوض دیموکراسی ، بهتر خواهد بود که دورۀ چور و چپاول دارایی های ملت افغانستان و تخریب بازسازی و پلان های انکشافی سرزمین آن ها لقب گیرد، در ماه آگست 2021 ذریعۀ جمیعت طالبان منهدم گردید و اکثریت زورمندان و تنظیم های استفاده جوی جهادی، نظر به پیش بینی با داشته هایی سرشار از دارایی های عامه یکبار دیگر به خارج فراری گردیدند.

درین سه ونیم سال حکومت طالبان، علی الرغم پیش بینی در مورد تغییرات مثبت در قسمت حقوق حقۀ زنان، مشاهده گردید که سخت گیری ها و قیود بر طبقۀ اناث کشور روزبروز بیشتر گردید، طوریکه با محدودیت تعلیمات دختران تا صنف ششم و بستن در های پوهنتون بر روی محصلین زن فضای اجتماع افغانی رو به تاریکی و خفقان رفت.

از جانب دیگر، بصورت تغییرات بعدی ساحۀ کار زنان در خارج از منزل که اکثراً نان آوران خانوادۀ خویش محسوب میگردند ، نه تنها از لحاظ اقتصادی ، بلکه از نگاه فشار روحی ای که بر مجموع کتلۀ اناث کشور وارد میگردد، مشکل اجتماعی وسیعی را بار آورده است.

شکی نیست که تعداد بیشتر اولیای امور طالبان به آزادی انسجام یافتۀ زنان اعم از امکانات تحصیل و کار تا آزادی تردد و رفت و آمد و کاسبی و تجارت باورمند بوده و علاقمند هستند تا به پیروی از ممالک اسلامی و شرایط معتدل دین اسلام، چنین امکاناتی در جامعۀ افغانی هم عملی گردد؛ ولی زعامت و حکمروایی آنها در حلقۀ اعضایی که گویا مقیم قندهار هستند و متأسفانه کور کورانه حاضر نیستند بر حقوق حقۀ زنان افغانستان صحه بگذارند، قیود سختی را بار آورده است.

با استقبال از روز زن و گرامی داشت از مقام والای او، متأسفانه در شرایط فعلی داخل سرزمین ما، نیمی از قشر اجتماع افغانی روزگار ناخوش آیندی را سپری می نمایند، تا باشد که آفتاب قانونمندی و آزادی زن افغان با معجزه ای طلوع نموده و مظلومین ارزشمند جامعه به حقوق حقۀ خویش نایل آیند. به آرزوی آنروز!

                                                                      08 مارچ 2025

تا فرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.