بدن‌های زخم‌خورده و چشمان پُرحسرت؛ روایت تلخ چهار جوان افغان از دشواری‌های مهاجرت غیرقانونی

113

سرپل (پژواک،۳۰ حمل ۱۴۰۴): مهاجرت غیرقانونی که اکثر افغان‌ها به دلیل ضعف اقتصادی و بی‌کاری به آن رو می‌آورند، یک اقدام پرمخاطره در یک مسیر تاریک است که می‌تواند با فریب، شکنجه، قطع اعضای بدن و گاهی هم با مرگ همراه باشد.

در این گزارش، چهار جوان از قریهٔ بلغلی، از مربوطات مرکز ولایت سرپل در صحبت با خبرنگار آژانس خبری پژواک، داستانی را که با آرزو و امید آغاز شد، اما در زمستان سرد در کوه‌های سرحدی ایران و ترکیه با درد و رنج، شکنجه و قطع اعضای بدن پایان یافت، بازگو کرده‌اند.

محمدیاسین عظیمی ۲۵ ساله، یکی از این جوانان است که به امید بهبود وضعیت اقتصادی خانواده‌اش، چهار ماه پیش تصمیم گرفت، از ایران راه ترکیه را در پیش گیرد. او همراه با سه جوان دیگر از اقاربش (عبدالکریم بشردوست، اسماعیل و شاولی) با قاچاق‌بران در ایران تماس گرفتند و آنان وعده داده بودند که هر یک از این چهار جوان را در بدل چهار هزار دالرامریکایی به ترکیه خواهند رساند.

وی با نگاهی به دست‌ها و پاهایش که حالا ناقص شده‌اند، می‌گوید:«قاچاقبران موتر فرستادند تا ما را به مقصد برسانند، تا ولایت ماکو، مرز میان ایران و ترکیه موتر چندین بار توقف کرد و تغییر مسیر داد و چهار بار موتر را تبدیل کردند تا به ماکو – نقطهٔ مرزی ایران و ترکیه رسیدیم، اما قاچاق‌بران نتوانستند که ما را از مرز قاچاق کنند و سرانجام ما را به دزدان کُردی تسلیم کردند.»

وی که تا صنف دهم درس خوانده، در ادامه گفت که پانزده روز در کوه‌های برفی گروگان بودند و در طول مدتی که در اسارت دزدان بودند، روز و شب بدون توقف مورد شکنجه قرار می‌گرفتند؛ شکنجه‌هایی که با ابزارهای مختلف و در وضعیتی صورت می‌گرفت که حتی توان برخاستن را نداشتند.

او که در سرمای طاقت‌فرسای کوه، پاهایش یخ زده بود چنین گفت:«ما را شب و روز توسط چوب، کمربند و لین‌های دبل در حالی که از جای خود بلند شده نمی‌توانستیم، شکنجه می‌کردند. پاهای ما یخ زد و تا حالا جان ما درد دارد. پس از فرار از نزد قاچاقچیان، چهل روز در ایران بستری بودیم و پاهای من دوبار عملیات شد، وقتی به افغانستان آمدیم، باز سه بار عملیات شدم. پای راستم پنج انگشتش قطع شد و پنجۀ پای چپ‌ام به ‌کلی قطع گردید.»

موصوف تصریح کرد، قاچاقچیان پس از آن‌که نتوانستند آن‌ها را از مرز عبور دهند، آن‌ها را به دزدان فروختند؛ چون تا زمانی که آن‌ها را به کشور ترکیه نمی‌رساندند، قاچاقچان پولی را دریافت کرده نمی‌توانستند، آن‌ها را به دزدان در بدل چهار هزار دالر فروختند و دزدان از هر یک آنان شش هزار دالر می‌خواستند؛ چون دزدان به قاچاقچیان چهار هزار دالر داده بودند، از خرید هر یک دو هزار دالر سود می‌کردند.

این جوان که حالا پنجه‌های هر دو پایش را از دست داده می‌گوید، نگران است که آیندۀ همسر و یک فرزندش چه می‌شود؛ چون دیگر کار از دستش بر نمی‌آید. مصارف پنج بار عملیات پنجه‌های پاهایش که دو صدهزار افغانی شده‌است، دوستان کارگرش از خارج فرستاده‌اند.

عبدالکریم بشردوست ۳۶ ساله، پدر شش کودک است. او حدود پانزده سال در مهاجرت بوده؛ ده سال در ترکیه، چهار سال در ایران، حالا اما از سفری می‌گوید که هیچ شباهتی با گذشته‌اش ندارد:

«دزدان خیلی ظالم بودند. جای ما سرد بود، بدون آب و غذا. هر وقت چیزی می‌خواستیم، ما را شکنجه می‌کردند، سنگ‌های بزرگ را روی شکم ما می‌گذاشتند، دو نفر از دوستانم پنجه‌های پاهای‌شان را از دست دادند، خودم هنوز هم نمی‌توانم روی ناخن‌های پایم فشار بیاورم، کمرم همیشه درد می‌کند.»

او آه می‌کشد و می‌گوید، به‌خاطر بی‌پولی و ضعف اقتصادی با این سرنوشت دچار شده‌اند، اگر پول می‌داشتند و برای خود در وطن کاروبار جور می‌کردند، با این‌گونه خطر مواجه نمی‌شدند.

اسماعیل ۲۵ ساله که تا صنف چهارم درس خوانده، متأهل است و دارای یک فرزند می‌باشد. او در راه مهاجرت غیرقانونی، پنجۀ یک پایش را از دست داده و دلیل این اقدامش را مشکلات اقتصادی عنوان می‌کند.

او می‌گوید: «از طریق ویزه به ایران رفتم، یک ماه در آنجا کار کردم، از اینکه پول ایران ارزش نداشت، تصمیم گرفتم قاچاقی به ترکیه بروم، از لحظه‌یی که به دست دزدها افتادم، روزهای سختی را تجربه کردم. در نتیجۀ لت‌وکوب، سرم شکست و پنجه‌های پاهایم یخ زد و قطع گردید.»

وی می‌گوید:«برای کسانی‌که به شکل غیرقانونی مهاجرت می‌کنند، می‌گویم که نروید، بسیار سخت است و خودم دیگر هرگز به شکل غیرقانونی مهاجرت نمی‌کنم.»

به تازه‌گی رهبری امارت اسلامی فرمان شش ماده‌یی را به‌منظور جلوگیری از قاچاق انسان صادر کرده‌ و به وزارت امور داخله وظیفه سپرده‌ که قاچاقچیان را تثبیت و بازداشت نموده و برای مجازات به محکمه‌های نظامی معرفی کند، مراکزی که برای قاچاق انسان از آن کار گرفته می‌شود باید مسدود شود و همچنان وزارت دفاع ملی مسؤولیت دارد که جلو قاچاق انسان را در سرحدات بگیرند و ریاست استخبارات نیز در قسمت کشف قاچاق با وزارت امور داخله کمک می‌کند.

در این فرمان، برای قاچاقجیان انسان در مرتبۀ اول مجازات یک سال حبس، در صورت تکرار دو سال حبس و در سومین بار مجازات سه سال حبس در نظر گرفته شده‌است.

شا‌ولی ۳۸ ساله که دارای پنج فرزند می‌باشد، یکی دیگر از این جوانان است که روایت مهاجرت غیرقانونی خود را چنین بازگو می‌کند: «ما را در یک موتر هفت نفره جابجا کردند، یک و نیم ساعت در سرک خامه ما را بردند و بعد از یک‌ونیم ساعت با توقف موتر، سر و صداها بلند شد و من از غرفۀ موتر سرم را کشیدم. دزدان دالۀ موتر را بالای سرم کوبیدند و غرفه بالایم قفل شد.»

وی افزود که بعد از چند لحظه، غرفه را باز کردند، آن‌ها را از موتر پایین نمودند، دست، پا و گردن‌هایشان را با زنجیر بستند. هر شب آن‌ها را از یک کوه به کوه دیگری پنج تا شش ساعت پیاده و بدون کفش انتقال می‌دادند تا مبادا چوپان‌ها یا مردم محل متوجه شوند.

او گفت:«هر روز فقط یک دانه بادنجان رومی برای خوردن می‌دادند و هر روز ما را لت‌وکوب می‌کردند، یک بار گوشم را بریدند و یک شب می‌خواستند بالای یکی از دوستانم شلیک کنند، اما ما خود را بالای او انداختیم و گفتیم اگر او را می‌کشی، باید همۀ ما را بکشی؛ چون بدون همدیگر نمی‌توانیم به قریۀ خود برگردیم.»

شاولی تأکید کرد: «دزدان یک شب ما را در زمینی سرد و هموار گذاشتند و خودشان به یک پناهگاه رفتند. شب که شد، به دوستانم گفتم امشب باید فرار کنیم؛ چون اگر این فرصت را از دست بدهیم، شاید دیگر هیچ راهی باقی نماند. دوستانم ترسیده بودند و گفتند اگر دزدان ما را بگیرند، می‌کشند. اما من گفتم هرچه شد، باید فرار کنیم.»

او روایت می‌کند که با استفاده از تاریکی شب، وقتی دزدان از محل دور شدند. یکی از دوستانش با سنگ زنجیر گردنش را شکست، سپس موفق شدند زنجیرهای دیگر را نیز بشکنانند. وقتی دزدها متوجه شدند، سر و صدا کردند، اما آن‌ها خود را ناشنیده گرفتند و پس از درگیری میان دزدان، گروهی از آن‌ها با موترسایکل به‌دنبال‌شان رفتند اما آن‌ها موفق شدند فرار کنند و تا صبح خود را در یک قریه به یک مسجد که بیرق کشور ایران را داشت، می‌رسانند.

شاولی گفت که مردم محل ما را در مسجد پناه دادند و سپس پولیس ایران را خبر کردند. پولیس ما را از آن‌جا انتقال داد و به شهر رساند.

این تنها روایت چهار جوان سرپلی نیست، بلکه قصۀ هزاران جوانی ا‌ست که از فقر و بیکاری فرار می‌کنند، اما سر از سیاه‌چاله‌یی در می‌آورند که حتی تصورش هم لرزه بر اندام می‌اندازد، راه‌هایی که قرار بود به زندگی بهتر ختم شود، حالا قبرستان آرزوها شده‌است.

کارشناسان امور به این باور اند که مشکلات اقتصادی از جمله بی‌کاری و فقر و عدم آگاهی از خطرات مسیرها از عوامل عمده‌یی است که باعث مهاجرت‌های غیرقانونی جوانان می‌شود.

در همین حال، سمیع‌الله ابراهیمی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی به آژانس خبری پژواک می‌گوید، این وزارت به‌منظور کاهش سطح بی‌کاری و فراهم‌سازی فرصت‌های شغلی برای مردم، در سال گذشته برای حدود ۴۰ هزار تن زمینۀ آموزش‌های فنی و حرفه‌یی را مهیا کرده‌است تا از این طریق بتوانند وارد بازار کار شده و مشغول کار شوند.

همچنان، وی افزود که در سال ۱۴۰۳  برای ۱۱۴ هزار تن از شهروندان کشور و اتباع خارجی جواز کار توزیع شده‌است.

ابراهیمی تأکید کرد که وزارت کار و امور اجتماعی در تلاش است تا با کشورهای خارجی به‌ویژه کشورهای حوزۀ خلیج، همکاری مشترک داشته باشد تا زمینۀ کار قانونی برای کارگران افغان در این کشورها فراهم گردد.

به‌گفتۀ سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، در این زمینه با قطر، عمان، امارات متحده عربی و برخی کشورهای دیگر تفاهمات ابتدایی صورت گرفته و کار روی تطبیق آن جریان دارد.

او افزود که در سال پیش‌رو، وزارت کار تلاش خواهد کرد تا تعهدات و وعده‌های کنفرانس ملی کار که سال گذشته برگزار شده ‌بود، به‌گونۀ جدی پی‌گیری و عملی گردد. به باور او، با تطبیق این تعهدات نه‌تنها فرصت‌های کاری بیشتر برای مردم ایجاد می‌شود، بلکه سطح بی‌کاری و میزان فقر نیز در کشور کاهش خواهد یافت.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.