افشای واقعیت ایران: انفجارها، از هم پاشیدن قوت های نیابتی، و نفوذ استخباراتی، تهران را در عرصه جهانی به انزوا کشانده است

احمد فواد ارسلا

141

افشای واقعیت ایران: انفجارها، از هم پاشیدن قوت های نیابتی، و نفوذ استخباراتی، تهران را در عرصه جهانی به انزوا کشانده است

مقاله ذیل را قبلا به انگلیسی در سایت های لینکدین، ایکس و دعوت میدیا نشر کرده ام

Iran Exposed: Explosions, Proxy Collapse, and Intelligence Breaches Leave Tehran Cornered on the World Stage

ترجمه دری در ذیل تقدیم است.

انفجار اخیر در بندر استراتژیک بندرعباس، که حد اقل ۱۰۰ نفر را کشت و صد ها تن دیگر را زخمی کرد، چیزی بالاتر از یک حادثه‌ی غم‌انگیز است—این روشن‌ترین نشانه از هم پاشیدن زیربنا‌های امنیت داخلی جمهوری اسلامی است. چه این انفجار نتیجه خرابکاری خارجی، نفوذ استخباراتی، یا بی‌کفایتی سیستماتیک باشد، عواقب آن یکسان و محکوم‌کننده‌اند. این انفجار نشان می‌دهد تا چه اندازه دارایی‌های اقتصادی و عسکری حیاتی ایران در معرض خطر قرار گرفته‌اند و ادعاهای رژیم درباره کنترل داخلی تا چه اندازه میان خالی شده‌اند.

بندرهای ایران صرفاً مراکز تجاری نیستند؛ بلکه شریان‌های حیاتی لوژستیکی برای جاه‌طلبی‌های نظامی و جیوپلیتیکی رژیم بخصوص در خلیج فارس، بحیره عمان، و تنگه هرمز هستند. بندرعباس، به‌طور خاص، نقش محوری در حمل‌ونقل تجاری و استقرارهای قوای بحری ایفا می‌کند. اینکه چنین گره استراتژیک حساسی به‌این‌آسانی در معرض تهدید قرار گیرد، پرسش‌های جدی و مشروعی درباره تمامیت، شایستگی، و مقاومت زیربنا‌های دفاعی و امنیتی داخلی ایران مطرح می‌سازد. برای رژیمی که خود را مدت‌ها به‌عنوان دژی نفوذناپذیر در برابر اعتراضات داخلی و تجاوزات خارجی معرفی کرده بود، شکاف‌های این روایت روزبه‌روز بیشتر و پنهان‌نشدنی‌تر می‌شود.

این بی‌ثباتی داخلی، منعکس کننده از هم پاشیدن وسیع در سطح منطقه‌ای است. در سوریه، نفوذ ایران به‌شدت کاهش یافته است. رژیم اسد—که سال‌ها با حمایت مالی ایران و حضور مستشاران نیروی قدس سپاه پابرجا مانده بود—شکست خورده است. با تغییر تمرکز نظامی روسیه و نابودی کامل قوت های نیابتی ایران، حضور استراتژیک تهران در سوریه به‌طور محسوسی کاهش یافته است.

در لبنان نیز وضعیت  ناامیدکننده است. حزب‌الله—گوهر شبکه نیابتی ایران—ضربات سهمگینی از نظر رهبری متحمل شده است. رهبر قدرتمند آن کشته شده، فرماندهان برجسته‌اش یکی‌یکی هدف قرار گرفته و از میان رفته‌اند، و نیروهای رزمی‌اش به‌دلیل سال‌ها جنگ در سوریه و تصادمات روز افزون با اسرائیل تحلیل رفته‌اند. توانایی عملیاتی حزب‌الله کاهش یافته و توان آن برای ایفای نقش بازدارنده به‌نفع تهران به‌شدت تضعیف شده است. ستراتیژی دیرینه ایران در جنگ‌های نامتقارن از طریق شبه‌نظامیان وفادار اکنون در حال شکست خوردن است، جایی که روزی مؤثر بود.

در غزه، این ازهم پاشیدن آشکارتر است. حماس که روزگاری نیرویی قدرتمند و مورد حمایت ایران بود، اکنون به‌طور سیستماتیک از سوی عملیات‌های هماهنگ عسکری و استخباراتی اسرائیل در حال نابودی است. آنچه زمانی اهرم فشار قابل اعتماد برای تهران بود، اکنون به باری خونین تبدیل شده است. ترور هدفمند رهبر ارشد حماس، اسماعیل هنیه—که گزارش شده در یک مهمانخانه ایرانی در تهران رخ داده—تنها یک ترور تاکتیکی نبود؛ بلکه ضربه‌ای نمایشی و ستراتیژیک به قلب ادعای ایران در رهبری «محور مقاومت» بود. اینکه هنیه در خاک ایران کشته شود، نشان می‌دهد تا چه اندازه قلمرو ایران حتی در بالاترین سطوح آسیب‌پذیر شده است.

در همین حال، توانایی اسرائیل برای انجام حملات هوایی دقیق در عمق خاک ایران—که خبر رسانی های جهانی و تحلیل‌گران آن را گزارش کرده‌اند—تحقیر استراتژیک بزرگی برای رژیم تهران محسوب می‌شود. گفته می‌شود این عملیات با مشارکت بیش از ۱۰۰ طیاره جنگی اسرائیل انجام شده و اهداف عسکری باارزشی را با کمترین مقاومت هدف قرار داده است. جزو تام های دفاع هوایی ایران، از جمله سلاح دفاع هوائی‌ تأمین‌شده توسط روسیه، نتوانستند عکس العمل مؤثری نشان دهند. اینکه چنین عملیات گسترده و پیچیده‌ای بدون مانع پیش رفته، حقیقتی ویرانگر را آشکار می‌سازد: سرویس‌های استخباراتی اسرائیل اکنون تقریباً بدون مانع در داخل ایران فعالیت می‌کنند. توان ضدجاسوسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی—که مدت‌ها به‌عنوان سد نفوذ خارجی معرفی می‌شد—اکنون ناتوان و بی عرضه نشان داده شده است.

این دیگر مسئله جنگ نیابتی، تحریم اقتصادی یا مانورهای ایدئولوژیک نیست. جمهوری اسلامی اکنون از همه‌سو در محاصره قرار گرفته است. از بیرون، با عملیات نظامی دقیقی روبه‌روست که بالاتر از توان پاسخ‌گویی آن رفته است. از درون، با خرابکاری‌های روز افزون در زیربنا‌ها، جمعیتی سرخورده از سرکوب و تورم، و حسی فزاینده از زوال کنترل رژیم دست‌وپنجه نرم می‌کند. موقعیت بازدارندگی ایران—که زمانی بر پایه تشدید منطقه‌ای و تهدید به دستیابی به سلاح اتمی بنا شده بود—به‌سرعت در حال ازهم پاشیدن است. رژیم دیگر نمی‌تواند به‌طور قابل‌باور تهدید به انتقام کند، آن هم وقتی حریم هوایی‌اش نقض می‌شود، قومندانانش ترور می‌شوند، و زیربنا‌هایش فلج شده‌اند.

ایران دیگر نمی‌تواند بر شبکه نیابتی‌اش برای کسب نتیجه تکیه کند. نیروهای نیابتی تضعیف شده‌اند. رهبری آن‌ها در حال خنثی‌سازی است. توان نظامی‌شان در زمان واقعی در حال نابودی است. آنچه زمانی سازوکار فشار چندجانبه‌ای بود—قادر به اعمال نفوذ در بیروت، بغداد، دمشق و غزه—اکنون به مجموعه‌ای از بازیگران پراکنده و منزوی تبدیل شده که بیشتر برای رژیم در تهران بار هستند تا سرمایه.

این شکست‌های زنجیره‌ای، ایران را در ضعیف‌ترین موقعیت مذاکراتی در بیش از دو دهه گذشته قرار داده‌اند. تهران اکنون نه به‌عنوان یک رقیب هم‌سطح با اهرم بازدارنده، بلکه به‌عنوان رژیمی تحت فشار آشکار و روزافزون به میز مذاکرات می‌آید. ایران در حال از دست دادن نفوذ، اعتماد به نفس، و اعتبار ستراتیژیک است. با این حال، باوجود این تغییرات شدید در توازن قوا، بسیاری در جامعه بین‌المللی همچنان خواستار تعامل و کاهش تحریم‌ها هستند—گویی که ایران هنوز همان نفوذی را دارد که پس از توافق اتمی ۲۰۱۵ داشت. این، برداشت خطرناکی از وضعیت کنونی و واقعیت‌های بنیادینی است که منطقه را شکل داده‌اند.

جمهوری اسلامی دیگر بازیگری نیست که بازی بلندمدتی با برگ‌های پنهان در آستین داشته باشد. این رژیم در برابر چشم همگان در حال خونریزی است. توهم قدرت ایران—از صبر راهبردی، مهارت در کنترل نیابتی‌ها، و پایداری داخلی—زیر فشار شکست‌های عسکری، ناکامی‌های استخباراتی، و شکنندگی داخلی در حال ازهم پاشیدن است. سیاست‌گذاران غربی باید درک کنند که این لحظه برای دیپلماسی آشتی‌جویانه نیست، بلکه زمان تجدید نظر استراتیژیک است. امتیازاتی که اکنون داده می‌شوند، نه صلح می‌آورند و نه ثبات؛ بلکه به رژیمی که زیر بار تناقضات خودش در حال ازهم پاشیدن است، جان دوباره می‌دهند.

افسانه قدرت ایران در حال فروپاشی است. اکنون زمان واقع‌گرایی دیپلماتیک فرا رسیده است.

بازی ناکام پاکستان: چگونه اسلام‌آباد با استفاده از تروریزم و باج‌گیری اتمی تلاش می‌کند تا جایگاه خود را حفظ کند

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.