مقاله ذیل را قبلا به انگلیسی در سایت های لینکدین، ایکس و دعوت میدیا نشر کرده ام
“Give Us Proof”: Pakistan’s Terrorism Excuse Is as Old as the State Itself
ترجمه دری در ذیل تقدیم است.
«ثبوت بدهید.» این بهانه که اکنون در وسایل ارتباط جمعی بهشدت پخش شده دههها انکار را خلاصه میکند، وزیر دفاع پاکستان، خواجه آصف، در پاسخ به پرسش یک خبرنگار دربارهی حملهی تروریستی پهلگام، این جملهای را تکرار کرد که هم فرسوده است و هم پردهبردار: این سخن، همراه با خستگی نمایشی و اندکی خشم خودرا برحق بیننده بیان شده است. آصف پا را فراتر گذاشت و افزود که پاکستان در دوران جنگ سرد «کارهای کثیف غرب» را انجام داده و نباید اکنون بهعنوان مظنون در نظر گرفته شود.
این جمله صرف فریبکاری نیست؛ بلکه یک تغیر دادن واقعیت ستراتیژیک است — تبدیل نقش پاکستان در پرورش نیابتیهای جهادی به نشانهی نوعی قربانیشدن مجبوری. پیام نهفته این است: «ما برای جنگ شما خون دادیم؛ حالا چهطور جرأت میکنید از ما بخواهید این خرابی را جمع کنیم؟»
اما واقعیت این است: پاکستان فقط کارهای کثیف غرب را انجام نداد — بلکه کارگاه آن را ساخت، با افراطی ها پر کرد، و سپس محصولاتش را به سراسر جهان صادر کرد.
ادعای اینکه پاکستان صرفاً مهرهای در صفحهی شطرنج جنگ سرد بود — و توسط تشکیلات استخباراتی غربی دستکاری میشد — بهطور ماهرانهای دههها جهاد دولتی را که پیش از آن و پس از آن دوران وجود داشت، نادیده میگیرد. خیلی پیش از آنکه اولین دالر سازمان سی آی ای به مجاهدین برسد، ماشین عسکری-استخباراتی پاکستان در حال پرورش نیابتیهای اسلامگرا برای شکلدهی به نتایج منطقهای بود.
این بی کفایتی نیست. این دکترین است.
در برخوردی مشابه، دیپلمات پاکستانی، محمد فیصل، زمانی که توسط خبرنگار یلدا حکیم تحت فشار قرار گرفت، همان پاسخ نخنما شده را ارائه داد: پاکستان قبل از اقدام، به «اطلاعات معتبر» از هند نیاز دارد. این همان بهانهای است که در سال ۲۰۱۱ نیز مطرح شد، وقتی که اسامه بنلادن — خطرناکترین تروریست جهان — در ایبتآباد، در چند کیلومتری یک قرارگاه مهم عسکری پاکستان، بهراحتی زندگی میکرد.
اینها لغزشهای دیپلماتیک یا اشتباهات استخباراتی نیستند. اینها اجزای عمدی یک دکترین امنیت ملی هستند که انکار پذیرفتنی را سپر خود کرده و نادانی ستراتیژیک را بهعنوان سیاست اتخاذ کرده است.
تروریزم بهعنوان یک ستراتیژی بنیادی
از سال ۱۹۴۷، پاکستان از تندروی مذهبی نه بهعنوان یک ضرورت ناخواسته، بلکه بهعنوان ابزاری بنیادین در سیاست خارجی استفاده کرده است. افسانهی رایج غربی که جهادگرایی را محصول دههی ۱۹۸۰ و تجاوز شوروی به افغانستان میداند، نادرست است. ماشین عسکری پاکستان تا میانهی دههی ۷۰ میلادی، تندروی مذهبی را بهعنوان ابزار رسمی سیاست خارجی بنیادی کرده بود — بسیار قبل از آنکه غرب متوجه شود.
در اولین جنگ کشمیر در سال ۱۹۴۷، پاکستان لشکرهای قبایلی اسلامگرا را به داخل این ولایت هند که تحت حکمرانی یک راجا بود فرستاد تا الحاق آن را به زور تغییر دهد. این جنگجویان مدافعان آزادی نبودند؛ بلکه جهادیهای مورد حمایت دولت بودند که برای ایجاد ترس و هرجومرج بهکار گرفته شدند. از همان آغاز، پاکستان اهدافستراتیژیک خود را با جنگ مذهبی گره زد.
دهه ۱۹۷۰: اولین جهادیها پاکستانی بودند، نه آمریکایی
تا میانهی دهه ۷۰، آیاسآی در حال حمایت از گروههایی مانند گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود برای بیثباتسازی حکومت جمهوری افغانستان بود. این امر چند سال پیش از تجاوز شوروی اتفاق افتاد. هدف نهایی؟ ایجاد یک حکومت اسلامگرای تابع که همچون دولت دستنشاندهی اسلامآباد عمل کند.
وقتی خواجه آصف ادعا میکند که پاکستان صرفاً «کارهای کثیف» غرب را انجام داد، او این حقیقت را نادیده میگیرد که شعلهی اسلامگرایی تندرو، مدتها پیش از آنکه سازمان سی آی ای وارد ماجرا شود، در راولپندی روشن شده بود. شاید سی آی ای به شعلهور شدن آتش کمک کرد — اما مشعل در پاکستان افروخته شد.
کشمیر: یک شورش ساختگی
در کشمیر، رد پای پاکستان غیرقابلانکار است. پرویز مشرف، رئیسجمهور پیشین پاکستان، بهصراحت اعتراف کرد که این کشور گروههایی مانند لشکر طیبه و جیش محمد را آموزش داده تا به خاک هند نفوذ کنند. این گروهها برای خودمختاری یا حقوق محلی نمیجنگیدند. آنها مزدوران جهاد بودند که برای اجرای جنگ مذهبی به خدمت گرفته شده بودند؛ جنگی که منافع ستراتیژیک پاکستان را زیر نقاب «آزادی کشمیر» پیش میبرد.
ایبتآباد و فرهنگ انکار
وقتی بنلادن در سال ۲۰۱۱ در ایبتآباد، در نزدیکی آکادمی عای عسکری پاکستان یافت شد، جهان حیران شد. رهبری اسلامآباد با پاسخ همیشگیاش عکس العمل نشان داد: «ما خبر نداشتیم.»
اما وقتی همین بهانه پس از هر حملهی تروریستی — بمبئی ۲۰۰۸، پتهانکوت ۲۰۱۶، پلواما ۲۰۱۹، و اکنون پهلگام ۲۰۲۴ — تکرار میشود، روشن است که این دیگر انکار نیست. این سیاست است. بهاصطلاح دکترین ایبتآباد به رویهی استاندارد تبدیل شده: پناه دادن را انکار کن، تقصیر را منحرف کن، و درخواست ثبوت کن — در حالیکه موج بعدی نیابتیها را پرورش میدهی.
نتیجهگیری: نه قربانی، بلکه بهرهبردار تروریزم
پذیرش تروریزم توسط پاکستان یک تصادف تاریخی نیست. این یک انتخاب آگاهانه است — که درجین این کشوری نهفته است که از دل انحصار مذهبی زاده شده و با نیابتیهای جنگجو پابرجا مانده است.
غرب این مدل را خلق نکرد. آن را به ارث برد. آن را تمویل کرد. و برای مدتها چشم بر آن بست.
وقتی خواجه آصف میگوید که پاکستان کارهای کثیف را انجام داد، حق دارد — اما نه آنگونه که خود تصور میکند. پاکستان دستگاه جهاد مدرن را ساخت، سپس آن را به بیرون واگذار کرد، به شکل فرنچایز درآورد، و حالا انتظار دارد بابت تحمل عواقب آن، اعتبار بگیرد.
وقت آن است که جهان دست از پذیرفتن بهانههایی بردارد که در لفاف شکایت پیچیده شدهاند. پاکستان قربانی تروریزم نیست. این کشور محاسبهگرترین و بیرحمترین بهرهبردار آن است — و تا زمانیکه این حقیقت پذیرفته نشود، چرخ خشونت ادامه خواهد یافت.
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.