بعد از وفات المناک بی بی نسرین معروفی و یک مدت طولانی، اولین باری است که استاد خلیل معروفی گرامی، استاد توانا و بی همتای زبان، لغت، وجایز، اصطلاحات و دستور زبان دری است، مضمونی و در حقیقت رسالۀ تحت عنوان «دانشگاه کلمۀ دری نیست» در ویب سایت وزین آریانا افغانستان، که بنیان گذارآن استاد ولی احمد نوری، عاشق ادبیات زبان دری و اصطلاحات مروجه در السنۀ وطنی بود، و از اصطلاحات مختص زبان فارسی ایران و برای ایران و منجمله اصطلاح «دانشگاه» نفرت داشت، بدست نشر سپرد، که باور دارم روح آن شخصیت گرامی و ملیت خواه را شادمان خواهد ساخت.
استاد معروفی و بزرگوار مایار صاحب و بی بی میرمن ملالی نظام و جناب عارف عباسی و انجنیر صاحب فهیم و داکتر صاحب زمین، از زمرۀ ذواتی اند که از دل و جان و بالاتر از حدود توان، جنت مکان نوری را در قسمت تأسیس و مؤفقیت این ویب سایت وزین، یاری و یاوری نمودند.
در قسمت صیانت و اعتقاد بر ارجحیت اصطلاحات معمول و متداول زبان دری مردم افغانستان، علاوه بر ذوات و بزرگان فوق الذکر، بابای مبارزان ملی استاد هاشمیان نیز که دوکتورای خود را در قست زبان شناسی بدست آورده بود، از طریق مجلۀ ملی، اسلامی و انقلابی آیینۀ افغانستان، برای مدت بیش از35 سال خدمات نا فراموش شدنی انجام داد، ولی آنچه مبارزۀ قلمی استاد معروفی را از وطن پرستان با ایمان فوق الذکر متمایز میسازد، تسلط و نبوغ وی در قسمت دانش و علم دستور زبان دری است.
در کنار آن، استاد معروفی مانند ذوات فوق الذکر، از ایمان خلل نا پذیر و اعتقاد به قدسیت و اصالت زبان های بزرگ وطنی پشتو / دری از تلوث نفوذ اصطلاحات مروج در کشور ایران برخوردار است.
کمتر کسی به سویۀ استاد معروفی از خباثت دولت و فارسیست های ایرانی و فکر ملوث تاراج فرهنگی شان در افغانستان عزیز آگهی دارد.
متأسفم که ذوات با شعوری مانند شاغلی جلیل زاد و محمد ولی، پښتون تبار و ده ها تن دیگر در مضامین پر بارشان، اصطلاحات مختص ابداع ایران را به شاخی باد میکنند و گویا به قول داکتر اقبال، سرکه درانگبین خویش میرزند.
این قلم در دفاع از زبان مظلوم و بیچارۀ زبان افغانی پښتو، و پالسی اپارتاید زبان ستیزی علیه این زبان که از طرف حاکمیت صفویان جنایت شعار و جنایت کار، علیه این زبان تا دورۀ حیات این قلم در مملکتم وجود داشته، و فارسیست های قلاده به گردن ایران، آن را زبان «دوزخ» میدانستند، چنانکه یکی از بزرگ ترین شعراء، نویسندگاه، فضلا و ادب زبان پښتو یعنی استاد امیرحمزه شینواری، حدود هشتاد سال قبل به عنوان یک عکس العمل علیه همچو پشتو ستیزی در محیط به اصطلاح فرهنگی فارسی زبان جامعۀ ما، دریک بیت خود چنین فرموده اند:
وایی اغیار چی د دوزخ ژبه ده
زه به جنت د پښتو سره ځم
روی شعور و وجدان ملی و به مثابۀ عکس العمل طبیعی و انسانی در برایر فارسیست های قلاده به ګردن ایران، زبان افغانی پښتو را زبان جنتی قلمداد کردم، که با نفرت مادرزاد و پدر زاد فارسیست های وطنی مواجه شد و با تمسخر فارسیستی، این قلم را «جنتی زبان» خطاب کردند.
کذا این قلم به ارتباط پالیسی اپارتاید علیه این زبان و حقی که این زبان، به حیث زبان اکثریت قومی در افغانستان دارد، از نوشته و توصیۀ علامه محمود طرزی بزرگ، منتشرۀ سراج الاخبار استفاده نموده چنانکه میفرمایند:«در مکتب های ما، مهمترین آموزش ها، باید تحصیل زبان افغانی (پشتو) باشد، از آموختن زبان انگلیزی، اردو، ترکی، حتی زبان فارسی، تحصیل زبان افغانی را اهم و اقدم شمرد.
به فکر عاجزانۀ ما، یگانه وظیفۀ انجمن عالی معارف، باید اصلاح و ترقی و تعمیم زبان وطنی و ملتی افغانی باشد.»
تضمین توصیۀ بهی خواهانه و ملی گرایانۀ علامه محمود طرزی بزرگ در مضامینم و بخصوص استعمال کلمۀ (ملتی) دشمنان فارسیست پدر زاد و مادر زبان پشتو را نوشادر به دامن ساخت، و در قطار عناصر ستمی و جنایت شعاری مانند طاهر بدخشی و لعلزاد بدخشی و پدرام بدخشی وووو بدخشی، به بی شرافتمندانه ترین ، وجه ممکنه، به گفتار ناهنجار و ضد ملی ذیل پرداختند:
»در مورد زبان ملتی، دقیقاً فاشیست ها و ناسیونالیست های افراطی به شکل جنون آمیزی از این عبارات استفاده میکنند و از آن به عنوان ابزاری برای توجیه و نادیده گرفتن و حذف زبان و فرهنگ اقلیت ها و هم چنان ترویج سیاست های تبعیض استفاده میکنند این در واقع بهانۀ برای گسترش نا برابریها توسط یک عده افراد جنون زده و سادیست است.«
ما، در زبان جنتی و ملتی افغانی پشتو در برابر همچو گفتار های ذهنیت های فارسیستی ایران خواهانه و مریض و خود، سادیست، وجایزی داریم، که بهترین پاسخ و جواب به همچو ذهنیت ذوات فرهنگ پرستانۀ ایران و ایران کیشان و ایران مشربان است، مشعر بر اینکه:
– ……. کاروان تیریږی.
– د … په خوله سیند نه مرداریږی
علامه محمود طرزی، و هم فکران شان، در تاریخ مملکت ما، مقام و منزلتی دارند، که شخصیت و تفکرات شان، با همچو هتاکی و فحاشی، تا افغانستان و ملت افغان در روی جهان باقیست، خدشه دار نخواهد شد. بعون الله.
اکنون هم عطفی به گفتار غیرعلمی و غیر منطقی اعظم جان سیستانی:
باید متذکر گردم که بار ها نوشته ام که اعظم جان سیستانی یکی از مورخین و نویسندگان غنیمتی اند که صاحب پنجاه کتاب و حدود 900 مقاله ، در ویب سایت افغان جرمن میباشد، ولی مشکل بزرگ اعظم جان تغییرمواقف و خصلت اقتضاء پرستانه شان است، وی بعضاً به حیث یک عنصر ناسیونالیست، و واقع بین و بعضاً هم به مثابۀ اشتر، کینه ورز، و یک شخص اقتضاء پسند، سخت متفرعن، عقده مند و انتقام جو، قدسیت تقوای سیاسی و فرهنگی و پشتونولی را زیر پا میگذارد، که همانا در مباحث و مناظرات قبلی، برآن، به قدر کفایت محاجه و مناطقه و ابراز براهین و ادله، صورت پذریفته و تکرار آن ضیاع وخت است.
اعظم جان سیستانی چند روز قبل در دریچۀ و یب سایت افغان جرمن در مورد مذمت استاد نوری، بنیان گذار السنۀ وطنی افغان جرمن، متکی برعقده های کاملاً شخصی، اتهاماتی به عمل آورد که این قلم دردریچۀ ویب سایت آریانا افغانستان مطالبی نگاشتم و عملش را مذموم و غیر عادلانه قلمداد نمودم.
اعظم جان سیستنانی درهمان پاراگراف خود عنوانی شخصی به نام (یونس نگاه) چنین می نگارد:«با گفتن پوهنتون کس [کسی] پشتون نمیشود و با گفتن دانشگاه کس [کسی] ایرانی نمیشود.
سیستانی، نام از یک مداح احمقی برده که در مدح یعقوب لیث گفته است:
معجز پیغمبر مکی توئی
به کنش و منش و به گویش
او (منظور سیستانی، مرحوم استاد نوری است) تا زمانیکه درین سایت [ویب سایت – قیس جان کبیر برتفاوت کلمات سایت و ویب سایت وقوف کلی دارد]
حضور داشت اجازه نمیداد که کس [کسی] این کلمات را در مقالات خود بکار [به کار] ببرد. در حالیکه کاربرد [استعمال] این کلمات بجای [به جای] لغات عربی برای تقویت زبان دری یا فارسی مفید تر است.»
رحمت حق بر روان پاک استاد نوری که که متکی برتفکر ملی و ملیت خواهی، نشر همچو اصطلاحات مندرج بیت شاعر مداح را، اجازۀ نداده است.
علاوه از اینکه این ناظم مدیحه سرا، که ادعایش بد تر از شعر خلیلی در مورد جنرال ضیاء الحق است، و از یک بادار خود، محمد مصطفای مکی، که امروز در سراسر جهان بیشتر از یک ونیم هزارملیون پیرو دارد، میسازد، این کلمات و لغات در نتیجۀ مرور زمان، به اصطلاح حقوقی تحت مرور زمان آمده و به گودال فراموشی تاریخ سپرده شده است و حد اقل در طول یکصد و پنجاه سال اخیر کشور، دراخبارها، کتب، نشرات، مقالات، مضامین و بیانیه های بزرگان کشور تبلور نیافته و در نزد مردم افغانستان اعم از عوام تا خواص و دانشمندان، مرده و متروک به حساب میرود، و تنها نویسندگان ایرانی که متکی بر شووینیزم زبانی، دشمنی خاصی با لغات و اصطلاحات زبان عربی دارند، آن را در مطبوعات خود احیاء نموده، و امروزمانند نام (ایران) که ملکیت بلا متنازع ایران به حساب میرود، زنده ساختن این اصطلاحات در حقیقت نشخوار زدن بر تفالۀ فرهنگی ایران است.
آیا به دلیل اینکه در تاریخ باستان نام ایران متعلق به جغرافیه افغانستان بود و اکنون ایران آن را تصاحب نموده، میتوان حد اقل ولایت هرات را به نام ولایت ایران مسماء سازیم؟
زهی حماقت بزرگ.
اعظم جان سیستانی میگوید که کسی با پوهنتون گفتن پشتون نمیشود!!!
اولترازهمه اعظم جان سیستانی، باید به عوض کلمۀ نام پشتون از نام افغان کار میگرفت، زیرا این کلمه مانند کلمات و نام های رادیو، بایسکل، موتر و صد های دگر، به قول استاد معروفی جزء ترمینالوجی ملی است و یک اصطلاح افغان شمول است.
ثانیا هیچ احمقی ادعا نکرده است که استعمال نام پوهنتون یک شخص را پشتون میسازد، نگاشتن یک پاراگراف و حتی یک کتاب یا ده کتاب یک شخص را شخصیت ملی نمی سازد، در غیر آن نوشتن کتاب (بنگ مسافر) نور محمد تره کی را، نه تنها پشتون بلکه یک شخصیت ملی میساخت.
ما در طول تاریخ در دو طرف خط دیورند، پشتون تباران، خاین و نا پشتونی داشتیم که مایۀ ننگ و عار کتلۀ بزرگ هفتاد ملیونی قوم پشتون است.
گلبدین بچه خواندۀ ضیاء الحق، عبدالرسول سیاف وهابی سگ قلاده به گردن عرب سعودی ، حامد کرزی سیاستمدار چهار پدره، گل اغا شیرزوی، حاجی قدیر و برادران، که استاد هاشمیان ایشان را به نام برادران کارامازوف یاد میکرد، نور تره کی، حفیظ الله امین، داکتر نجیب، ملا نبی، ملا خالص، طالبان و هزاران دگر، صرف از نظرتباری پشتون بودند و ممکن باشند، ولی یکی از ایشان به کود، نورم، قانون و فرهنگ پشتونولی کوچکترین اعتقادی نداشتند و ندارند.
ژورنالیست و نویسندۀ توانای کشور استاد سراج وهاج که خود دری زبان بود، فرموده اند که «ما به خاطری به اصطلاح پوهنتون احترام میگذاریم که تراویدۀ فکر و ذهن بزرگان و دانشمندان مملکت ماست و نه به خاطری که این نام به زبان پشتو تعلق دارد.»
اینکه ادعای اعظم جان سیستانی که با استعمال نام دانشگاه، کسی ایرانی نمیشود، موافقم زیرا به کار بردن اصطلاح دانشگاه، تذکرۀ تابعیت مملکت ایران نیست، ولی ترویج و ترجیح آن براصطلاح افغان شمول پوهنتون، دلیل فقر شعور و تفکر ملی و ارجحیت فرهنگ ایران است، زیرا کلمۀ دانشگاه تراویدۀ فکر دانشمندان ایرانی برای مؤسسۀ تحصیلات عالی یعنی یونورستی است.
همانگونه که قالین های بافت تبریز و اصفهان را نمیتوان، قالین افغانی به حساب آورد، تمام اصطلاحات ساخت ذهن و فکر ایرانیان را، نمیتوان در ردیف اصطلاحات زبان دری مردم افغانستان به حساب آورد.
البته آنانیکه تاریخ افغانستان و فرهنگ مردم و اقوام ما را وابسته به تاریخ و فرهنگ ایران میدانند که تمام عناصر و گروه های ستمی و تجزیه طلب مانند شورای زمرد فروشان پنجشیر، جمعیت ربانی، گروه های شیعی هشت گانۀ مخلوق زعامت قم وغیره، مشمول آن است، مطلبی است قابل توجه.
اصطلاح دانشگاه، دانشکده و ترویج تمام اصطلاحات ابداعی ایرانیان مانند: باد بزن، موشک، نشست، دیدار، بیمارستان، واژه، ویژه، چالش، واکنش، فناوری، پیشگفتار، دو چرخه، دادستان، دانشکده، قاتی، برگردان، دلار، هزینه، سرباز، ارتش، دادگاه، کنش، واکنش و صدهای دگر بعد از انتصاب حکومت جمعیت – شورای نظار، در کابل ترویج یافت، که قبل برآن در دورۀ شاهی و دورۀ سردارداؤد خان، اصطلاحات فوق الذکر در مطبوعات کشور، اصلاً قابل ملاحظه نبود، لذا استعمال و ترویج آن اگر ایران خواهی نیست، پس چیست؟
رسالۀ استاد معروفی تحت عنوان «دانشگاه کلمۀ دری نیست»، دارای محتوای ملی، علمی، مسلکی و منطقی است.
رسالۀ خلیل معروفی، معرف و ممثل وجدان معشری مردم افغانستان است.
رسالۀ معروفی، بازتاب ضمیر روشن و و جدان وطنپرستانۀ اوست.
رسالۀ معروفی، مظهرجدال حق با باطل است.
رساله معروفی، تداوم مبارزات ملی گریانۀ استاد هاشمیان، استاد ولی احمد نوری و استاد سراج وهاج و استاد میرمن ملالی نظام و صد ها مفکر، صاحب شعور و وجدان ملی است.
رسالۀ معروفی، دفاع عادلانه و شرافتمندانه از اصالت فرهنگ ملی است.
رسالۀ معروفی، معرف ضمیر بیدار و و جدان پاک و بی آلایش اوست.
رسالۀ معروفی، ممثل صحیفه و سروش پیام نسل آگاه و وطنخواه امروز به نسل آینده است.
رسالۀ معرفی شیپور بیداری هم و طنان از خطرات تهاجم فرهنگی ایران است.
لذا با افتخار و مباهات میگویم که:
افتخار بر افکار معروفی.
افتخار به شعور و وجدان ملی و بیدار معروفی.
افتخار به شخصیت پاک و بی آلایش معروفی.
افتخار بر مبارزۀ برحق و ملیگرایانه معروفی
لعنت برپالیسی تهاجم فرهنگی ایران.
لعنت برذواتی که برای توجیه، ترویج، ترجیح و تعمیم فرهنگ ایرانی و مخصوصاً اصطلاحات ابداعی ایران، مزورانه و مزدورانه تلاش میورزند.
رسالۀ استاد سخن و فضل و دانش یعنی معروفی، ثابت ساخت که:
بال بلبل دگر و بازوی شاهین دگر است.
با عرض حرمت و التجای اعتذار از اغلاط محتمل دستوری، املایی و انشایی مضمردرین معروضه.
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.