مقاله ذیل را قبلا به انگلیسی در سایت های لینکدین، ایکس و دعوت میدیا نشر کرده ام
ترجمه دری در ذیل تقدیم است.
به روایت هر ناظر صادق، اشرف غنی هیچگاه آن تجد خواهی نبود که تظاهر به بودنش میکرد. او که در پوشش لغات تکنوکراسی و روشنفکری غربی ظاهر میشد، در عمل تفاوت چندانی با جنگسالارانی نداشت که پیوسته محکومشان میکرد—شاید با این تفاوت که بیشتر خودبرتربین بود و با مدارک به اصطلاح عالی خود را از جواب گوئی دور نگه میداشت. مصاحبه اخیرش از تبعید به زبان دری (https://www.tiktok.com/@afghanpersonalities1/video/7504027847028182294?_r=1&_t=ZT-8wtpTdSAlTS ) نیز تلاشی دیگر است برای سفیدسازی گذشتهاش و انتقال بار مسئولیت به دیگران—زلمی خلیلزاد، عبدالله عبدالله، جنگسالاران شمالی بینام، و البته قربانی همیشگی: فساد امریکا. اما حقیقت اصلی همچنان باقیست: از هم پاشیدن حکومت اشرف غنی نه بهخاطر ناکامی دیگران، بلکه بهخاطر خیانت خودش بود—زیرا او قدرت را بر صلح، تصویر را بر اصلاحات، و میراث را بر دستاورد ترجیح داد.
در این ویدیو، غنی باز هم خود را قربانی اشتباهات امریکا مینمایاند، ناظر منفعل کمکهای نابسامان، فساد بنیادی، و استراتژی کوتاهمدت امریکا. او شکایت میکند که چگونه اکثر کمکها از دولت افغانستان عبور نکرد و جنگسالاران از قراردادهای امریکایی سود بردند. او از نقض حقوق بشر و مصارف هنگفت در لوجستیک عسکری انتقاد میکند—در حالی که خودش یکی از طراحان اصلی همین تشکیلات دولتی بود. این فریادهای یک انسان بیگناه نیست؛ بلکه انحراف حسابشده از سوی کسیست که نه تنها در این سیستم شریک بود، بلکه در ایجاد آن نقش مرکزی داشت.
نباید فراموش کنیم: اشرف غنی از مدتها پیش از تهاجم امریکا، وسواس قدرت داشت. طبق شهادت ثبتشده در آرشیف انجمن مطالعات دیپلماتیک امریکا، دانشمند بارنت روبین فاش کرده است که غنی پیش از سقوط رژیم طالبان، آشکارا تمایل خود را برای نصدراعظم شدن در حکومت آینده بعد ازطالبان ابراز کرده بود. این نه تواضع یک تکنوکرات خدمتگزار، بلکه جاهطلبی کسی بود که در کمین رسیدن به قدرت نشسته بود. https://adst.org/afghanistan-project-barnett-rubin/
امروز غنی ادعا میکند که امریکا هیچگاه نیت ملتسازی در افغانستان را نداشت. اما خودش با اشتیاق در سال ۲۰۰۱ با آنکه در جلساتی قبل از حمله به افغانستان حظور داشت که واضحا گفته شده بود امریکا پلان درازمدت دولت سازی ندارد، به کشور برگشت، وارد حکومت موقت شد، و در ساختن مالی و اداریای سهم گرفت که بعدها زمینهساز فساد گسترده شد. او که قبلاً مامور بانک جهانی بود، میدانست که سیستمها چگونه باید عمل کنند—اما به جای شفافیت، تاریکی و ابهام ساخت. اگر واقعاً میدانست که نظام کمکها معیوب است، چرا ایستادگی نکرد؟ چرا استعفا نداد یا صدایش را بلند نکرد؟
پاسخ ساده است: چون غنی در پی ساختن کشور نبود، در پی ساختن رزومی سیاسی خود بود.
در دوران ریاستجمهوریش، غنی تضادها را با ظاهر آراسته پنهان میکرد. او جنگسالاران را محکوم میکرد، اما هرگاه لازم میدید، از آنها استفاده میکرد. او در انتخابات پر مناقشه ۲۰۱۴ پیروز اعلام شد—انتخاباتی که چنان آشفته شد که وزیر خارجه وقت امریکا، جان کری، ناچار شد حکومت وحدت ملی را تحمیل کند. غنی این معامله را پذیرفت، قدرت را با عبدالله عبدالله—کسی که امروز مورد نکوهش قرار میدهد—تقسیم کرد و در قدرت باقی ماند. اگر واقعاً اصولگرا بود، کنار میرفت. اما چنین نکرد. زیرا برای او، قدرت از اصول مهمتر بود.
حتی زمانیکه امریکا او را کنار گذاشت و مذاکرات صلح با طالبان در قطر را آغاز کرد—مذاکراتی که دولت خودش را حذف کرده بود—غنی میتوانست خط سرخ تعیین کند. او میتوانست برای دفاع از حاکمیت افغانستان استعفا دهد. اما در عوض، به کرسی قدرت چسبید و نهایتاً با سقوط کابل، بزدلانه گریخت—و مردم را به وحشت و بیسرنوشتی سپرد.
امروز از تبعید، غنی از خیانت شکایت دارد. اما سخنانش میان خالیاند. نه به این خاطر که سراسر دروغاند—بله، امریکا اشتباهات بزرگی مرتکب شد—بلکه از آن جهت که خشم او صرفاً بهخاطر منافع خودش است. او چه ساخت؟ یک دموکراسی واقعی؟ نیروی امنیتی مشروع؟ یا صرفاً دولتی شکننده که با پول کمککنندگان و معاملات با جنگسالاران بههم دوخته شده بود؟
اشرف غنی تنها فرصت را از دست نداد. او نسلی از افغانها را که به تغییر باور داشتند، فریب داد. او رهبر آیندهنگر افغانستان پسا-طالبان نبود. او صرفاً یک قدرتطلب دیگر بود—انگلیسیدان، دریشی پوش، خوشسخن در جلسات داووس—اما در بنیاد، هیچ تفاوتی با همان مردان خشونتی که ادعای مخالفت با آنان را داشت، نداشت.
تراژیدی افغانستان فقط این نبود که امریکا آن را رها کرد. بلکه این بود که اشرف غنی، کسی که نوید اصلاحات میداد، همان بازی قدیمی را بازی کرد—فقط با آداب بهتر. و حالا، در امنیت تبعید، گذشته را بازنویسی میکند به امید آنکه جهان فراموش کند که او واقعاً کی بود: نه نجاتدهنده، بلکه یک کسی که حودش را در حالت محفوظ میکرد. نه یک مصلح، بلکه ناکامی با نقاب اصلاح.
کامیابی بدون محتوا: کامیابی کاذب پاکستان و صعود توقفناپذیر هند
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.