پیشنهادی به رهبری حزب اسلامی افغانستان معمای ائتلاف حزب اسلامی و جمعیت / د. محمد حلیم تنویر

پیشنهادی به رهبری حزب اسلامی افغانستان

معمای ائتلاف حزب اسلامی و جمعیت 
نوشته دکتور محمد حلیم تنویر

موضوع ائتلاف حزب اسلامی افغانستان با جمعیت یکی از پیچیده ترین معمایی سیاسی معاصر در افغانستان است که پس از چهل سال اختلاف درون حزبی بین این دو گروه و اختلافات شدید در جبهه ها، شهادت و کشته شدن قوماندانان و هزاران هواداران ایشان، عدم انتلاف در حکومت مؤقت و دولت تشکیل شده در داخل افغانستان، اختلافات ذات البینی و شعار ها و تبلیغات بیحد و حصر، نشرات مستمر که تا هنوز هم جریان دارد، جنگ داخلی کابل که منجر به کشته شدن شصت و پنج هزار افغان شد،اختلافات در جهت به کرسی نشاندن قدرت ها، تصاحب قدرت در دست جمعیت و شورای نظار،در حاشیه کشانیددن حزب اسلامی در ائتلاف مجددی و ربانی، تقسیم بندی های منطقوی، ایجاد اختلافات با استفاده از زبان و قوم، و صد ها موضوع دیگری که باید بالای آن مداقه و توجه صورت گیرد.معمای خواهد بود که اگر چنین ائتلافی صورت گیرد آیا دوام خواهد نمود؟ و آیا حزب اسلامی دراین ائتلاف نکته بارز سیاسی خواهد داشت؟ بطور اختصار نکاتی را می خواهم صریحاً اشاره نمایم>
زمانیکه حکمتیار به کابل میخواست بیاید،تا آخرین فرصت و تلاش ها سعی می گردید تا جلو آشتی حزب اسلامی با دولت افغانستان به ریاست اشرف غنی را بگیرند.
حزب اسلامی و حکمتیار رهبر جهاد به کابل آمد، نه تنهااز وی استقبال نشد بلکه جمعیت در سطح تبلیغات و سیاست کوشش می نمود و می نماید تااو را منحیث رقیب سیاسی خود بداند و مانع کار های حزب شود.ازجلسات افراد سرشناس جمعیت تا لند غر های بازاری شورای نظار.

حرف آخر جمعیت را چه کسی می زند؟
بعد از شهادت استاد ربانی و مسعود، تعدد رهبری جمعیت به دهها تن رسید و هریک راه مشخص منحصر به فرد را دارد نه از یک گروه و تنظیم را.. معامله گری های این افراد با سلیقه های شخصی خود شان است و در اختلافات با همدیگر هم در کشاکش ااند. یگانه نکته مشترک شان اینبود تا علیه حزب اسلامی باید موتلف باشند که تا هنوز هم ادامه دارد.
در چنین حالتی که گروه جمعیت نه از استراتیژی و پالیسی مدونی برخوردار است و نه هم رهبری مشخص دارد، نه در سیاست داخلی و خارجی موضعگیری مشخص دارند و همه کار ها ذوقی و سلیقه یی مطرح شده و و در جهت فریب اذهان عامه و شخصیت سازی های کاذب سعی در ادامه قدرت خود را دارند، ائتلاف با چنین مجموعه که اکثر افراد متهم به خلاف کاری ها اند و دوسیه های آنان در دولت و محکمه بین المللی هاگ موجود است، حزب اسلامی با چه افراد توانسته به تفاهم برسد و با آنها ائتلاف کند؟
کسانیکه خود را در سطح رهبری جمعیت جا می زنند از کدام وجاهت اجتماعی در شرایط کنونی برخورددار اند. این سوال را باید حزب اسلامی صریحا به ملت جواب بدهد که چرا و با چه انگیزه، با چه اشخاصی زیر نام جمعیت شما ائتلاف میکنید. خانواده های که شهید داده اند و تمام ملت که زجر چهل سال جنگ و مصیبت را کشیده اند در برابراین ائتلاف ناموفق چه انتباهی از حزب اسلامی خواهند داشت.؟

چرا حزب اسلامی همیشه با گروه های شکست خورده و ناکام ائتلاف می کند؟
مبرهن است هر گروهی که در انزوا قرار گیرد، در تلاش خواهد بود تا خود را نجات دهد. جمعیت اکنون در بین ملت بدنام و شکست خورده است و تجربه چهل سال با این گروه و بیست سال قدرت شان در کابل، نفرت عجیبی را در بین ملت بوجود آورده و به یقیین که در مرحله انتخابات بعدی افغانستان نه تنها آنها برنده نیستند بلکه از صحنه سیاسی افغانستان باید بدور انداخته شود. دیگر فرهنگ زور و تفنگ قلدری و لندغری در آینده افغانستان جای ندارد. چرا حزب اسلامی فریب این افراد را خورده و بازهم دست به ائتلاف نامیمون می زند.؟ بیایید افراد را نام ببریم که آیا برای انتخابات آینده قابل قبول اند؟ محمد یونس قانونی، عطا محمد نور، صلاح الدین ربانی، اسماعیل خان، احمدضیا و احمد ولی مسعود و دکتور عبدالله؟ از افراد کوچک دیگر می گذریم.
حزب اسلامی چرا همیشه با رقیبان ضعیف و شکست خورده سیاسی افغانستان کنار می آید؟ چه اندازه بالای حرف و عمل آنها باید حساب کرد؟ آیا حزب اسلامی بازهم میخواهد همانند دوره جهاد با ائتلاف های نامیمون و مقطعی بالای سرنوشت افغانستان بازی سیاسی کند؟ یا اینکه حزب اسلامی شناخت کمتر از سیاست واستراتیژی های ملی و جهانی را دارد؟ آیا هنوز هم حزب اسلامی با افکار چهل سال قبل آغاز جهاد بسر می برد که نه کامپیوتری بود و نه هم مفکوره جهانی سازی؟

حزب اسلامی در سیاست جهانی
از زمان آمدن حکمتیار به کابل دو حرکت متفاوت در برابر حزب اسلامی افغانستان موجود بود. یکی حرکت مثبت برای اعاده صلح و توسعه در افغانستان که حزب اسلامی می توانست نقش بنیادی را دراین راستا بازی کند. دوم حرکت های مردمی و توقع ملت از رهبری حزب اسلامی اینبود تادر بسیج نیرو ها و استحکام نظام نقش داشته باشد.
امریکا از آشتی حزب اسلامی استقبال نمود و زمینه های هم مساعد بود و است تا بتواند با استفاده از موضعگیری های سالم ملی و ایجاد روابط دوستانه، حزب اسلامی در سیاست افغانستان نیز نقش کلیدی را بازی کند. اینکه چرا تا هنوز حزب نتوانسته است این نقش را داشته باشد، دوبدیل وجود دارد: یکی: یا اینکه حزب اسلامی ظرفیت کاری را در ایجاد نظام سازیایجاد نکرده است و در سطح ملی و بین المللی تا هنوز نتوانسته مسوده و طرح گسترده یی را پیشکش نماید. شاید هم عملکرد های بعضی از اراکین این حزب با اندیشه کهنه سیاسی و مصلحت های که در رابطه های شخصی مضمر است و یا هم بخاطر منافع شخصی و دریافت امکانات کمتر ، منافع ملی و بین المللی حزب اسلامی را نادیده گرفته اند. که دراینصورت پیش بینی های را که کشور جهان از حزب داشتند در تضاد قرار گرفته و برداشت آنان نسبت به جهانی بودن اندیشه سیاسی حزب اسلامی تغییر نموده باشد که این حرکت باعث افول موقف حزب اسلامی خواهد شد. دوم اینکه حزب نباید همانند دیگر تنظیم های کوچک که در محدوده افکار خود تنظیمی ، محدوده خاص و یا هم خانواده گی فکر نموده، کار خود را به پیش ببرد بلکه پالیسی آینده باید افغانستان شمول و فراتر از آن در سطح بین المللی در موازنه با ایجاد صلح و ابتکار عمل های ملی و بین المللی همراه باشد. اگر کشور های بیرونی در تخریب اهداف حزب اسلامی سعی دارد، حزب اسلامی میداند که در داخل تنطیم خود از طرفیت های بسیار بلند برخوردار بوده و می تواند برای انتخابات آینده و حتی ریاست جمهوری استفاده صلح آمیز نماید.امروز حزب اسلامی در سراسر افغانستان و حتی بیرون از مرز افراد ورزیده وصاحب نظر را دارد.باید ظرفیت های کاری آنان مشخص شده و در راستای دولت سازی و حکومت داری گام های عملی برداشته شود. حزب اسلامی منوط و مربوط به تمام ملت است. برازنده گی حزب اسلامی هم در آنست که بدون تعصبات قومی، زبانی و مذهبی با ندیشه ایجاد یک جامعه دینی – مدنی با صداقت و ایمانداری و خدمت به مردم پیش می رود. ملت افغانستان هم از رهبری حزب اسلامی این توقع را دارد. امروز حزب اسلامی باید الگوی صلح و اندیشه و توسعه در افغانستان باشد. تجربه های ناکام گذشته را تکرار نکند و ائتلاف های همانند با جمعیت را به زباله دان تاریخ بسپارد.
جمعیت با ائتلاف جدید خود را نجات می دهد
افراد جمعیت که شکست خورده های سیاست افغانستان اند، اکنون با استفاده از نام ائتلاف سعی دارند تا موقف، منافع، موضعگیری ها و تثبیت قدرت خود را در ائتلاف با حزب اسلامی اعاده کنند. درست است که در سطح جهانی دیگر از اعتباری برخوردار نیستند. ولی نمی خواهند که حزب اسلامی هم دیگر سربلند کند.با این ائتلاف موقف حزب اسلامی در انظار عامه و جامعه بین المللی منفی جلوه داده که باعث می گردد تا حزب اسلامی در اعاده صلح و نظام سازی آینده افغانستان در ردیف افراد و گروه غیر قابل قبول و همانند جمعیت محدود و بدنام قرار می گیرد. جمعیت در گذشته با روسیه و ایران تعاملات داشته و تا هنوز دارد. کشور های غربی به هیچ.وجه بالای آنها اعتماد و اتکا ننموده و هرگاه حزب اسلامی با این گروه ناکام ائتلاف کند ، به یقیین از صحنه سیاست آینده افغانستان حذف خواهد شد.
پبشنهاد من به رهبری و شواری اجراییه حزب اسلامی اینست تا بار دیگر تجربه های تکراری و ناکام گذشته را تکرار نکند. آغوش حزب اسلامی بروی ملت و قیادت های احزاب باز است و هیچگاه در مستوای ائتلافات بی بنیاد حیثیت و موقف ملی و بین المللی خود را خدشه دار نسازد. زیرا گفتهء مشهور است که آزموده را آزمودن خطاست
در مورد مشکلات تنظیم جمعیت اگر نیازی بود مقاله جداگانه را نشر خواهم نمود