نامهٔ یک «غیرتی» به یک «بی غیرت»
نامهٔ یک «غیرتی» به یک «بی غیرت»
تو بی غیرتی
و از غیرت قدسی ما هیچ نمیدانی.
غیرت ما
میخ های آهنینی بودند
کوبیده شده بر فرق دشمنان
و تیغ هایی که گلو میدریدند
و پستان میبریدند .
غیرت ما
هراسی بود
که رقص مرده گان
را می آفرید.
غیرت…