!روزگارعجیبی است نازنین

کاندید اکادمیسین سیستانی  

191

روزگارعجیبی است «نازنین!»

(عنوان فوق از احمدشاملو، شاعرمعروف ایرانی است)

 

حال من هم به تاسی ازاین مقولۀ زیبای شاملو، میخواهم بگویم روزگار عجیبی است استاد نازنین داکتر کاظم! توجه کنید:

– کسی که با روحیۀ عالی وطن پرستی و باشجاعت بی نظیراستقلال کشور را از استعمارانگلیس بدست آورد و کشور را در صف ملل آزاد جهان قرارداد،

– کسی که بردگی را در کشور لغو کرد و در یک روز نزدیک به هزار تن غلام و کنیز هزاره  از خانه اربابان خود ازاد شناخته شدند و بمنازل خود مراجعه نمودند،

 – کسی که برای اولین بار  قانون اساسی را با عالی ترین معیارهای حقوقی انسانی در کشور نافذ ساخت که در آن احاد افراد کشور برای اولین بار باهم متساوی الحقوق اعلام گردید،

– کسی که، برای اولین بار د ر کشور حقوق زنان را با مردان مساوی اعلام نمود و زن را مستحق تعلیم و تحصیل دانست و دروازۀ مکتب و کسب علم را برویش بازکرد،

– کسی که برای اولین بار در کشور برای زنان شفاخانه مستورات را ایجاد کرد،

این کس شاه امان الله بود.

– شاه امان، شاهی بود که برای نخستین بار دروازه تعلیم و تحصیل را در سراسر کشور باز نمود و در ظرف دو سال تعداد مکاتب را از دو باب در پایتخت به 300 باب در ولایت توسعه داد،

– شاهی که برای نخستین بار در کشور دست به تاسیس کتابخانه عامه زد، و دروازه های سینما و تیاتر را بروی مردم بازکرد،

– شاهی که برای اولین بار دست به تاسیس مکتب صنایع مستظرفه و هنرهای نقاشی و مجسمه سازی  زد،

– شاهی که برای نخستین بار بفکر باسوادسازی کوچی ها افتاد و برای تعلیم و تدریس فرزندان کوچی مکاتب سیار و معلمین سیار تعیین نمود،

– شاهی که برای اولین بار تعلیم و تحصیل فرزندان هندو را با فرزندان مسلمان در یک محل و یک مکتب تجویز کرد،

– شاهی که برای اولین  بار اقلیت های غیرمسلمان  را از پرداخت جزیه معاف داشت و لنگی زرد را بر سر هندوها لغو کرد،

– شاهی که برای اولین بار نمایندگان اهل هنود و سیک را در مجالس مشورۀ  دولت از مرکز تا ولایات شامل ساخت،

– شاهی که در تلاش باسواد شدن کلان سالان افتاد و خودش بتدریس کلان سالان می پرداخت و اصولی را برای باسواد شدن کلان سالان وضع نمود که یک کلان بیسواد سال در ظرف 20 ساعت قادر به خواندن و نوشتن میگردید،

– شاهی که خود به تفتیش مکاتب می پرداخت واز پیشرفت تعلیم وتدریس درمکاتب معارف خود را با خبرمی ساخت،

– شاهی که بدون بادیگارد وبدون تشریفات به میان مردم میرفت واز وضع مردم ونرخ ونوای بازار خود را آگاه میساخت،

– شاهی که درطول ده سال زعامت خود،هیچ عنصر سیاسی منتقد حکومت خود را بزندان نینداخت،

– شاهی که امتیازات نسبی خاندان شاهی ومعاشات مستمری خانان ورؤسای قومی وروحانیون بزرگ را ازمیان برد وکار کردن را شرط اصلی  گرفتن معاش اعلام داشت،

– شاهی که درطول ده سال حکومت خود از دولت معاش نگرفت ومعاش خود را به وزارت معارف می بخشید تا از وجوه پولی در راه تاسیس مکتب استفاده کنند.

– شاهی که برای اولین بار خط ریل را درافغانستان آورد ومیخواست خط آهن را از کشک هرات تا  چمن درمرز هندوستان ازچمن تا کابل تمدید نماید،

– شاهی که درعرصه های مختلف زندگی دست به اصلاحات مفید احتماعی وفرهنگی زد واگر دشمنان ترقی و تعالی افغانستان او را میگذاشتند ، بدون شهبه که مردم افغانستان امروز از همان خوشبختی ورفاه اجتماعی برخوردار میگردید که مردم کشور ترکیه برخوردار هستند.

– خلاصه شاهی که با تحصیل استقلال افغانستان و ایجاد روابط سیاسی و کلتوری با سایر کشورهای دنیا، افغانستان را از وضع قرون وسطی وارد دنیای  قرن بیستم نمود،امروز از سوی برخی ازعناصر تحصیل یافته وگویا روشفکرمورد اتهامات و برچسپهای ناروا ونامردانه ای قرار میگیرد که با تبلیغات اجنتان انگلیس درسال 1928  برضد امان الله خان هیچ فرقی ندارد.

یکی ازاین عناصرتحصیل یافته عبدالباری جهانی شاعر زبان پشتواست که بعداز فرار مرموز خود از وزارت اطلاعات و فرهنگ، تا کنون چندین مقاله در تخریب شاه امان الله نوشته است. اینکه انگیزۀ این تخریبات چیست،از دو حالت خارج نخواهد بود، اول ممکن است دست استخبارت خارجی انگلیس در تحریک وزیرصاحب در کار باشد، دوم ممکن است تعصب اتنیکی و عشیره ئی به اصطلاح قندهاریها «درانی وغلجی» چون دانۀ چرکین در مغز جهانی سربازکرده باشد که چرک وریم آز آن میتراود.

جهانی بعداز بازگشتش به امریکا به بهانه اینکه اصلاحات امانی غیر ضروری وبی موقع بود، دست به نوشتن مقالاتی زد و درپورتال افغان جرمن آنلاین و سایتهای دیگر به نشرسپرد. وآقای داکتر زمانی (از خاندان لوی خان میرزمان خان کنری) بجواب جهانی پرداخت و با صراحت نوشت که «با وجود يکه درين اواخر خوشبختانه کتب متعددى پیرامون ظهور و سقوط سلطنت غازى امان الله خان و علل آشکارو پنهان شکست نهضت امانى و پیامد هاى آن به نشر رسیده اند ، متأسفانه بنظر میرسد که عده یی  از نويسندگان و مورخین محترم ما تاحال نتوانسته اند خود را از ساحۀ نفوذ تبلیغات تخريبى استعمار انگلیس رها کنند . اگر ديروز با استفاده از اعتقادات مذهبى عوام، و فعالیت رهبران مذهبى به عنوان ابزار علیه رژيم امانى استفاده میشد، امروز هم عده ی از قلم بدستان ما يا ناآگاهانه و يا هم شايد آگاهانه براى تبرئه نمودن عناصرى که درخدمت استعمار قرار داشتند، بشکل ديگرى به ترور شخصیت غازى امان الله خان ادامه میدهند. آنها چون امروز ديگر نمیتوانند ادعا کنند که برای دست داشتن استعمار انگلیس در سقوط نهضت امانى سندى را مشاهده ننموده اند، اينبار با تکرار تبلیغات دشمن ، از اصلاحات امانى بحیث حربه استفاده میکنند.»

 سپس زمانی  افزود که : «مخالفان رژیم امانی از اصلاحات  امانی بحیث مواد تبلغاتی سوء استفاده نمودند. بعضی از اصلاحات اجتماعی-کلتوری بخصوص آنهای که به رسوم  وعنعنات مربوط میشد، مانند پوشیدن لباس غربی (دریشی)، آزادی نسوان و تساوی حقوق زنها با مردان، ممنوع قراردادن ازدواج بادختران صغیر، منع تعدد ازواج، فرستادن دختران برای تحصیل به ترکیه، ومقررات علیه مصارف گزاف عروسی وفاتحه گیری، از جمله اصلاحاتی اجتماعی جنجال برانگیز بودند. زیرا مخالفین دولت از آن استفادۀ تبلیغاتی نموده آنراعلت عمدۀ به اصطلاح مخالفت مردم بمقابل رژیم امانی وسقوط آن خوانده اند.

– درست است که ریفورم لباس و مکلفیت پوشیدن لباس غربی مورد پسند مردم نبود، ولی بخاطر باید داشت که ساحۀ تطبیق آن خیلی محدود وآنهم منحصر به دربار و محافل رسمی بوده است.

– درست است که آزادی نسوان با مقاومت زیاد مواجه شد، ولی اینهم تقریباً اختیاری بود و حکومت بیشتر از قناعت بخشیدن بمردم کار گرفت تا از جبر و ستم و پروگرام مذکور کدام تاثیری نداشت.

– درست است که مراسم عزاداری وعروسی ماهیت قانونی بخود گرفت، اما مردم بطورعموم آنرا ناشنیده پنداشتند و برحسب معمول به رواج خویش دوام دادند و هیچ مثالی دیده نشده است که در آن متخلفین  به محاکمه کشانیده شده باشند. جا  دارد برای مطالعه و تحلیل بیطرفانه از ارتباط اصلاحات با اغتشاشات به همین نمونه های اصلاحات اجتماعی که مخالفین آنرا علت عمده مخالفت مردم بمقابل اصلاحات میدانند، اشاره کنیم و ببینیم که آیا براستی اینها مواد منفجرۀ اغتشاش بوده یا علل دیگری نیز درکاربوده اند؟

داکتر زمانی از قول محقق امریکائی مینویسد: « لیون پولادا معتقد است که در تحلیل پروگرام های تجدد سه عامل مهم را باید در نظر گرفت: اول اینکه ساحۀ نفوذ این پروگرام ها محدود به شهرها بوده و در ولایات بیشتر شکل افواهات را داشته و اصلاً تقاضای تطبیق آن صورت نگرفته بود. دوم،اینکه حتی درشهرها نیزتاثیراین اقدامات عمدتاً برطبقۀ بالا بوده، و عوام نه از آن متاثر بودند ونه هم به آن علاقه داشتند. مثلی که در ماه جولای 1928 همفریز، وزیرمختار انگلیس در کابل به حکومت خویش در بارۀ رفع حجاب نوشت: «تا کنون دلیلی در دست نیست که نشان بدهد مردم افغانستان رفع حجاب را جدی گرفته باشند( داکتر زمانی، بازنگری دورۀ امانی وتوطئه های انگلیس،2013، ص312)

   زمانی می افزاید که :«اکثریت مؤرخین خارجى و داخلى معتقد هستند که اختلاف روحانیون و ملا ها با رژیم امانى اختلاف مذهبى نى، بلکه اختلاف سیاسى بود. دلايلى که چرا آنها به مخالفت با رژيم امانى آغاز کردند، قسماً ازدست دادن موقف سياسى و امتيازات شان (که با پروگرام هاى مترقى دورۀ امانى در تصادم قرار داشتند)، قسماً کم شدن قدرت مذهبى شان درامور قضائى، و قسماً طبيعت عقب گرائى شان ذکر شده است.به گفتۀ “پولادا” چیزى که ملاها را میترساند برخلاف اتهامات دروغین کفر، عقیدۀ راسخ شاه امان الله خان به دین اسلام بود، آنها تلاش هاى ترقى و انکشاف جامعۀ افغانى واز بین بردن رشوت را بیشتر حمله بر خود تلقى میکردند، تا دیگران.» (عبدالرحمن زمانی، اصلاحات امانى علت اغتشاش یا قربانى اغتشاش (قسمت پنجم) افغان جرمن آنلاین،2012 )

با این پاسخها بودکه باری جهانی برای چندسالی از تخریب شاه امان الله دست گرفت اما وقتی جناب احمدفوادارسلا به ارتباط مصطفی صغیر یک ایجنت انگلیس که بجرم سوء قصد علیه کمال اتاترک دستگیر شده بود و در جریان تحقیقات در زمره ترورهای سیاسی خود به قتل امیر حبیب الله خان نیز اعتراف نموده بود، مقاله ای بدست نشر سپرد،چون مقاله آقای ارسلا مورد توجه دانشمندان دیگر تاریخ واز جمله مورد علاقمندی جناب داکتر سید عبدالله کاظم و داکتر زمانی قرار گرفت و آنها تبصره هایی در راستای مقاله جناب ارسلا نوشتند، این مقاله ها به جان جهانی آتش زد و  بهانه ای برای ابراز وجود او فراهم نمود و تحت عنوان جواب مختصر به داکترصاحب در هفت یا هشت قسمت لاطایلاتی در مذمت وتخریب شاه امان الله نوشت و در رسانه های جمعی انترنتی بخورد خوانندگان داد و بطور صریح نوشت که قتل امیرحبیب الله خان به دسیسۀ امان الله خان صورت گرفته و انگلیس و مصطفی صغیرهیچ سهمی در قتل امیر نداشته است. 

جهانی برای گم کردن پل پای تعصب تباری خود، یا دیگر حدس و گمانها، خود را در عقب نادرخان دشمن امان الله خان پنهان کرده و از پشت سرنادرخان بسوی محبوبترین و خوشنام ترین شاه افغانستان سنگ پرتاب میکند تا احیاناً از او یک چهرۀ نامطلوب بکشد و بدین وسیله دشمنان شاه امان الله را شاد سازد.

 با یقین میتوانم ازعان نمایم که اگر بچۀ سقو زنده می بود و برتخت کابل قرارمیداشت وشما از او می پرسدید که به نظرشما ازاین دو پادشاه در افغانستان کدام یک خوبتر بود؟ حتمن جواب میدادکه امان الله غازی بهترین پادشاه بود! وبا تمام بیسوادی خود دلیل می آورد که امان الله استقلال افغانستان را از انگلیسها گرفته است بنابرین او بهتر و برجسته تر از نادرشاه است. پس در حالی که یک ادم بیسواد اینقدر تمیز داشته باشد آیا آقای  جهانی که خود را شخصیت منور و مترقی میشمارد اینقدر تمیز نخواهد داشت تا فرق میان آن دوشاه را کرده بتواند، البته که دارد ولی عمداً در صدد تخریب شاه امان الله اقتاده است واین نشانگر این راز است که  زیرکاسۀ جهانی نیم کاسه ای وجود دارد. روزگار عجیبی است خواننده عزیز!

با وجودیکه داکترسید عبدالله کاظم در پاسخ باری جهانی  بشمول انتقاد از غبار، 15 مقاله مستند نوشته است و انتقادات جهانی را که آلوده با توهین وتحقیراست، جواب گفته است، اما مرغ آقای جهانی یک لنگ دارد و نوشته های مستند استاد کاظم را بدون آنکه بطور مستند رد کند، قبول ندارد و میگوید داکتر کاظم در صدد اثبات فرشته بودن امان الله خان و ثابت کردن نادرخان بحیث جاسوس انگلیس ها است. درحالی که داکتر کاظم برای رد نظرات جهانی اسناد ارایه میکند و قضاوت را به خواننده واگذاشته است. از آنجا که استاد کاظم شخصیت دانشمند و متواضع است در هیچ بخش از پاسخ های خود سخنی تند بالمثل به جهانی بکار نبرده است وسعی کرده تا با رعایت آداب مباحثه و مناظره با کمال احترام مطالب خود را پیشکش نماید. اما به نظر میرسد که جناب جهانی حوصلۀ خواندن تمام مواد و مدارک ارایه شده را ندارد و اکنون راه گریز جستجو میکند و چون شهامت اعتراف به اشتباه خود و برحق بودن موضع گیری استاد کاظم را ندارد، در دریچه نظریات میگوید ما به نتیجه نمی رسیم.  یعنی که هردوی ما در این مشاجرات تاریخی مساوی هستیم، حالانکه اسناد خود سخن میگویند و نشان میدهند که جهانی راه غلطی را در پیش گرفته که انجامش به ترکستان است وپشیمانی.

جهانی می باید از تخریبات تعصب آمیز خود علیه  شاه امان الله غازی، شاه تاریخ ساز افغانستان دست بردارد. او با این کارخود نه هرگز از محبوبیت آن شاه وطن دوست و محصل استقلال افغانستان در جامعه افغانی کاسته میتواند ونه هرگز بحیث مورخ جای حبیبی یا غبار راگرفته نمیتواند.

 7/5/ 2024

پایان

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.