یادی از نوروز و سَمنَک
یادی از نوروز و سَمنَک
سمنک درجوش ما چمچه زنیم
دیګران در خواب ما دفچه زنیم
***
مادرم مانند زنان دیګر قدیمی، برای تقویم حساب خودش را داشت و پدرم حساب خودش را و اما؛ ما مکتبی ها(من وبرادرم) حساب خود را داشتیم، اینک برایتان قصه…