پاسخی ضروری به توهین لطیف پدرام به پشتونها

کاندید اکادمیسین سیستانی

110

   

هرکه پا کج میگذارد خون دل مامیخوریم

شیشۀ ناموس «میهن» در بغل داریم ما

 لطیف پدرام سابق عضو پارلمان وکاندید ریاست جمهوری افغانستان در مصاحبه با تلویزیون طلوع به آدرس زعمای پشتون سخنان توهین آمیزی بیان کرد که از دیدنش فرزندان پشتون سخت عصبانی و ناراحت شده اند.بسیاری  ازپشتونهای صاحب قلم این مصاحبه را شنیده اند ولی بزرگ منشانه آنرا پشت گوش انداختند وپاسخی نداده اند. خاموشی در برابر چنین تخریبات تعصب آمیز ، زمینه را برای افتراق ملی فراهم میکند وباید جلوچنین تخریباتی گرفته شود تا جوانانی را که اطلاع کافی از تاریخ کشورندارند، گمراه نکند.

.اینست لینک مصاحبۀ پدرام در فیسبوک

https://www.facebook.com/share/r/k8QJdQGnwJPKuNtm/?mibextid=UalRPS

 

لطیف پدرام که با نام افغان وافغانستان ودرمجموع با قوم پشتون دشمنی دارد چگونه بخود حق میدهد تا نسبت به یک قوم سرنوشت ساز درافغانستان توهین کند و همه زعمای پشتون را خاین خطاب کند و بگوید که در20 قراردادارضی ومرزی که شاهان پشتون با انگلیسها وروسها امضا کرده اند ودر آن خاک های افغانستان را به انگلیس یا روس داده اند، امضای هیچیک تاجیک و اوزبیک وهزاره یا بلوچ ونورستانی دیده نمیشود. معنی کلام پدرام اینست که در افغانستان پشتونها وطن فروش اند و غیر پشتونها  نسبت به وطن خود صادق تر اند؟ این یک توهین بزرگ به یک گروپ قومی تاریخ ساز دراین کشور است.

پدرام ، این آدم خوفروخته و هتاک حتی امضای معاهده استقلال کشوررا هم معاهده وطن فروشی دانسته  و امان الله خان را هم وطن فروش میگوید. پدرام باید بداند که اولاًهنگام عقداین قرداردادها غیر از پشتون ها کسی دیگری  براین کشور پادشاه نبوده است. دوم اینکه  درمیان این شاهان، شاهی  مثل امان الله خان  وجود دارد که استقلال افغانستان را از انگلیس گرفت. شاهی که  رسم بردگی را در کشور از میان برد، شاهی که دروازه های مکتب را بروی فرزندان مردم در سراسر کشور  باز نمود و شاهی  که افغانستان را بسوی مدرنیزم سوق داد، ودر راستای  ملت سازی تلاش ورزید، و نهضت نسوان را اعلام نمود و زمینه رشد زنان را فراهم ساخت، او حق ندارد شاه امان الله  را که در حق این وطن جزخدمت به اندازهٔ سرموئی خیانت  نکرده است، بتازد و او را خاین بنامد.

من نمیگویم که همه زعمای پشتون تبار، شخصیتهای توانا و صادقی برای این کشور بوده اند، ولی آیا آقای پدرام میتواند از میان زعمای همتبار خود چهره ای را بما نشان بدهد که از بدترین زعیم پشتون بهتر بوده باشد؟ نه، چونکه  چنین شخصیتی در میان همتبارانش وجود ندارد.

تاریخ پنج دهه اخیر نشان داد که وقتی سرنوشت افغانستان با کمک ‌وتوطیه های پاکستان بدست همتباران لطیف پدرام (ربانی ومسعود) افتاد ، انها نه تنها اردوی ملی را بدستور پاکستان منحل کردند،‌ بلکه تجهیزات نظامی دوصدساله کشور را که صدها میلیارد دالر ارزش داشت، نیز به پاکستان دادند و تخمین 80 میلیارد دالر غرامات جنگی تجاوز شوروی برافغانستان را که خونبهای جهاد گران افغان بود و باید به فرزندان و بیوه زنان شان داده میشد ربانی بخاطر ابقای قدرت خود در اولین دیدارش با پوتین رئیس جمهور فدراتیف روسیه به روسیه بخشیدند.

ربانی و مسعود درمدت چهارسال حاکمیت خود بجز قتل عام مردم  افشار وتخریب 70 در صد ساختماهای شهر کابل بشمول قصر دارالامان  و کشتار 65 تا 70 هزار باشنده کابل در رقابت با گلبدین و دیگر تنظیم های جهادی، هیچ کار مفید مدنی و فرهنگی نکردند، میتوانم بگویم که حتی یک کلینیک صحی، یا یک باب مکتب و یک پل  در تمام افغانستان نساختند.

مارک جمیز Mark Jems ژورناليست امريکايی در کتاب: طلای زرد Gloden Yellow؛ ترجمه نوراقا ولیزاده، چگونگی انحلال اردوی افغانستان میان برهان الدین ربانی رئیس حکومت مجاهدین و جنرال وحید لوی درستیز پاکستان، در پروتوکول رسمی، شماره کود: (000458 – PLHC- 222/ 14000/PO) اسلام آباد پاکستان در 7 جولای 1992 میلادی درج نموده و شامل  نکات ذیل است:

3- تسلیم دهی راکت های اسکات به جمهوری اسلامی پاکستان که از طرف شوروی برای اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان توزیع گردیده بود تا خاک پاکستان را مورد اصابت قرار دهد چون شوروی دیگر حاضر نیست که مواد سوخت و بقیه لوازمات آنرا به افغانستان کمک کند و از جهت دیگر پاکستان علاقه ندارد تا این راکت ها توسط تنظیم های که مورد حمایت جمهور اسلامی ایران در افغانستان میباشد و تسلیم دهی آن به کشور ایران صورت گیرد.

4- تسلیم دهی تماما طیارات جیت های جنگی فعال و غیر فعال طیارات ترانسپورتی فعال و غیر فعال هلیکوپتر های فعال و غیر فعال قوی هوایی که توسط شوروی برای اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان توزیع گردیده بود و تسلمی آن به ارتش جمهوری اسلامی پاکستان.

5- انعده وسایط های زرهدار فعال و غیر فعال که شامل تانک ها ،زرهپوش ها ، و عراده جات ثقیل که اردوی جمهوری افغانستان مورد حمایت شوروی داشت تسلیم دهی ان به ارتش جمهوری اسلامی پاکستان.

6- در تشکیل جدید اردوی حکومت اسلامی افغانستان مشاورین نظامی ارتش پاکستان برای تعلیم ، تربیه و آموزش نظامی به پرسونل اردوی حکومت اسلامی افغانستان شامل این پروتوکول بوده و بعد از امضاء طرفین مدار اعتبار است.

7- حکومت اسلامی پاکستان از هر گونه پرتوکول نظامی کشور هند به همراهی حکومت اسلامی افغانستان آنرا خلاف قوانین خود دانسته و اجازه نمی دهد که هند دشمن پاکستان در امور کشور مسلمان و برادر افغانستان دخالت داشته باشد.[عین شرایط قرارداد انگلیس با امیرعبدالرحمن خان]

8- حکومت اسلامی پاکستان همچنان اجازه نمی دهد تا جمهوری اسلامی ایران همانند هند در مسایل سیاسی، نظامی حکومت اسلامی افغانستان مداخله نماید. [کنترول سیاست خارجی افغانستان از طرف پاکستان]

9- افسران عالی رتبه ارتش پاکستان این را بخود اجازه می دهد که بدون کدام ممانعت هر وقت و هر زمان در تعینات افسران عالی رتبه اردوی اسلامی افغانستان نقش بارز داشته و از صلاحیت های خود میداند.

10- این پرتوکول بعد از امضا ء نخست وزیر جمهوری اسلامی پاکستان جناب نواز شریف و برهان الدین ربانی ریس جمهور اسلامی افغانستان منحیث سند رسمی اعتبار داشته و دارایی 10 ماده که درج این پرتوکول است مورد قبول و تایید مقامات عالی رتبه طرفین میباشد.

محل امضا: نواز شریف صدراعظم جمهوری اسلامی پاکستان.

7 جولای 1992 میلادی.اسلام آباد پاکستان

محل امضا:برهان الدین ربانی ریس جمهور اسلامی افغانستان.

7 جولای 1992 میلادی،اسلام آباد پاکستان.»

http://www.dawatmedia24.com/

 

 

  نقش پشتونها درشکل دهی  افغانستان وبقای آن: 

هرگاه به  تاریخ پنج قرن اخیرنظراندازیم، دیده میشود که بعد از تهاجم چنگیزخان مغول وتیمورلنگ وتخریب وتباهی  تمام آثار مدنی وفرهنگی افغانستان ، نوبت یورش همسایگان طماع تازه بقدرت رسیده صفویان فارس وازبکان شیبانی ماوراء النهر وسلاطین مغولی هند رسید. این همسایگان خطۀ افغانستان را مثل گوسالۀ بزکشی در زیر سم حملات یورشگرانه خود تکه تکه کردند. صفویان برهرات وسیستان وقندهارتسلط یافتند وازبکان شیبانی بربلخ وبدخشان دست یافتند و سلاطین مغولی هند برکابل وبامیان وتخارستان سلطۀ خود را قایم ساختند وچون هریک ازاین دول در خارج از مرزهای افغانستان، از خود مراکزی داشتند، بنابرین در فکر عمران خرابی های وارده از دورۀ سلطۀ مغولان چنگیزی نبودند.

اقوام  ساکن درافغانستان برای مدت دو نیم قرن ،از سه سمت مورد فشار وستم ملی قرار داشتند ولی دراین مدت از سوی هیچ یک از اقوام تحت ستم کشورهای مذکور بجز پشتونها عکس العملی دیده نشد.درسال 1556  جنبش پشتونها تحت رهبری پیر روشن(از 1556تا 1672) در شرق کشور با وقفه ها تا سه نسل دوام نمود ودرهمین دوره رهبران آزادی خواه واستقلال طلبی چون  خوشحالخان ختک وایمل خان مومند ظهور نمودند که از جان گذشتند وطی سالهای 1667-1672 بارها عمال دشمن را شکست داده به کاسۀ سر آب دادند.

در ميان شخصیت های نامدارسیاسی- فرهنگی پشتتون، خوشحال خان خټک (١٦١٣-١٦٩١م) هم از لحاظ شعر و ادب و هم از جهت  قلم وشمشير ،  رهبری بزرگ و سیاستمداری شجاع و پر شهامت بود. اوسردار وبزرگ قوم خټک و پيشتاز قیام ضد پادشاهى اورنگ زيب بشمار میرود. اگرچه قيام خوشحالخان برضد حکومت مغولى هند ناکام وبا شکست روبروگرديد، اما در پروسه بيدارى و پيدايش شعور ملى وسياسى افغانها نقش برجسته بازى کرد و آهنگ زوال دولت مغولى هند را سرعت بخشيد.  در این دوره،سرودن اشعارحماسی توسط خوشحالخان خټک و  تنفر شدید نسبت به سلطۀ بیگانگان وشاهان بابری هنداز ممیزات ادبیات پشتو است.

بعد از قیام خوشحالخان ختک ،میرویس خان هوتکی نخستین شخصیت آزادیخواه قندهاری بود که درسال (۱۷۰۷) برضد سلطه صفویان ایران قیام کرد ‌و یوغ سلطۀ اجنبی را از گردن مردم قندهار و و ولایات همجوار  قندهار برانداخت‌ واستقلال قندهار را اعلام کرد.جانشینان میرویس خان هوتکی تا قلب ایران پیش تاختند ومدت هشت سال هم بربخش عمده ایران سلطنت راندند.

پس از میرویس خان هوتکی، دومین شخصیت استقلال طلب ملی احمدشاه ابدالی، بازهم  از قندهار بود که بفکر ایجاد  دولت مستقل افغانی افناد و درسال 1747 در قندهاراساس یک افغانستان مستقل را گذاشت که بزودی حدود اربعه اش درشرق تا دهلی رسید ودرغرب تا بحیره کسپین ‌و در شمال تا رود امو ودرجنوب بحرهند رسید.

ازآغاز قرن نوزدهم افغانستان مطع نظر دو ابرقدرت استعماری  انگلیس و روس قرار گرفت. دسایس وتوطیه های مرئی ونامرئی استعمار سبب برهم خوردن همبستگی دو قبیلۀ بزرگ درانی دررأس ادارۀ کشورگردید. با کورکردن وزیرفتح خان پسرسردار پایندخان باکرزی بخواست شاه ایران وسپس قتل فحیع اواز سوی شاه محمودسدوزائی سبب قیام برادران بارکزائی برضد شاه محمود گردید وبالنتیجه کشور را به چهارقسمت (کابل،قندهار، هرات وپشاور) تقسیم کرد(1818-1863).

در سالهای بحرانی افغانستان،بازی بزرگ میان دو ابرقدرت استعماری روس وانگلیس جریان داشت.  استعمارانگلیس با سیاست پیش روی خود تلاش ورزید تا زودتر ازروسها  خود را به رودخانۀ آمو برساند، بنابرین درسال 1839  بنای تجاوز بر  کشوررا ما نهاد وخود را به کابل رسانید،با آنکه با قیام ملی کابل در 1841 روبروشد و16 ونیم هزارعسکرخود را در راه خروج  از افغانستان از دست داد، امابر بخش هایی چون کشمیرو پشاورومولتان وسند که قبلاًبدست سیکها اقتاده بود تسلط  دایمی یافت . انگلیسها که تشبثات روسها را دراشغال خان نشینهای خیوا وترکمنستان، مقدمۀ آمادگی برای حمله برهندوستان تلقی میکردند، دومین تجاوز خود را برافغانستان درنوامیر1878 عملی کردند. امیرافغانستان امیرشیرعلی خان  به امید کسب کمک از روسها ازکابل  بدرشد وبجای خود پسرخودیعقوب خان بخواهش مردم کابل امیرساخت، اما اوکه توان مقابله با استعمار را نداشت ناچار تسلیم شد وبه گندمک احضار گردید .او که اسیری  بیش در دست انگلیسها نبودبرای حفظ حیات خود مجبور بود درپای معاهدۀه ای  امضاء گذارد که به  قیمت از دست دادن سرزمینهای قبایل آزاد  تمام  میشد.این معاهده بنام گندمک یاد میشود.

     در اوضاع وشرایطی که نظم دولتمداری براثر دومین تجاوز انگلیس از هم گیسخته بود وکشوربه شش یاهفت قسمت تقسیم شده بود وبرهر قسمت  یک خان وبیگ محلی حکم میراند و از حګومت مرکزی نشانی نبود،پیدا شدن سر وکلهٔ امیرعبدالرحمن خان در وطن نعمتی بزرګ  بود  تا افغانستان دوباره  احیاء گردد وحکومت مرکزی بوجود آید و  جلو خود  سری های ملوک الطوایفی  در کشور ګرفته شود. امیر عبدالرحمن خان در مقابله با مخالفان  خود با اعمال خشونت واستبداد بیدریغ موفق به تامین وحدت دوباره کشور  ګردیدو با زور شمشیر تکه های جدا ازهم را با هم لئیم کرد و از آن کشورواحد وغیرقابل تجزیه ای  ساخت.

اما روسها که دیدند انگلیس ها از آنها جلو افتاده اند و با تحمیل معاهدۀ گندمک بخش هایی از پیکر افغانستان را متصرف شده اند، آنها نیز در سال 1884 با اعزام قوتهای نظامی خود مرو، سرخس و پل خاتون و قزل تیپه را اشغال نمودند. چون هنوز امیرعبدالرحمن خان در داخل افغانستان مصروف جنگ با مخالفان وسرکشان ومیران وخوانین مرکز گریز بود،  درسال ۱۸۸۵ بر پنجده  و آق تیپه، چمن بید و چشمۀ سلیم حمله کردند و پس از  نبردی کوتاه، اما خونین از تصرف سربازان افغانی خارج ساختند و به قلمرو امپراتوری تزاری ملحق نمودند.

 

تحمیل معاهدۀ دیورند در۱۸۹۳:

انگلیسها قبل از امضای معاهدۀ دیورند، اوضاع را به نفع خود در طول ‏سرحدات افغانستان مغشوش ساختند و باعث خون ریزی های بسیاری بین مردم سرحد گردیدند.

از آغاز دهه ۹۰ قرن نزدهم  امیر با انواع دسایس و فشارهای سیاسی از جانب انگلیس روبرو گردید و مجبورشد   برای حفظ افغانستانی که او با چنګ و دندان بوجود آورده بود تن به امصای معاهده دیورند بدهد وقسمت های  را که  قدرت های استعماری  تصرف کرده بودند به آنها واګذار کند ودر غیر آن با تهاجم   مجدد انګلیس روبرو می شد وممکن بود قندهار یا ننګرهار راذهم از دست بدهد.زیرا که انگلیس با لشکر۳۰ هزارنفری  در امتداد سرحدات آماده حمله برافغانستان قرارگرفته بود؛ ودرمرزهای شرقی درمیچینی جنجال های قومی ومذهبی رخ داده بود، و درشینوار واتمازی جنگ های قومی جریان داشت،ودربدخشان مشکلات شغنان وروشان جریان داشت، ودر راولپندی  سردار ایوبخان مدعی سلطنت کابل حضور داشت.

امیرعبدالرحمن خان پادشاه با درایتی  بود  که میدانست درصورت جنگ  با انگلیس ها برنده نخواهد بود لذا با امضای معاهده دیورند افغانستان موجوده را از تهاجم مجدد انګلیس نجات داد.

حال از لطیف پدرام باید پرسید که وقتی امیرعبدالرحمن معاهده دیورند را امضا میکرد، شما درکجای تاریخ این وطن قرار داشتید ؟ احتمالاً پدران وپدرکلانهای تان هنوز از”پاردریا”   به افغانستان نیامده بودند واگر قبلاً آمده باشند شاید بجز یک دهقان ساده یا یک اردلی بیش نبوده باشد، درچنین  موقفی شما کاره ای نبودید تا درپای قرادادی امضاء بگذارید. گذشته از این انگلیس  باکسی وارد مذاکره میشود که دراین مملکت  صاحب اختیاروقدرتی باشد نه با کسی که  افرادعادی بوده اند یا حیثیت یا غلام بچه  را داشته اند.

پدرام وقتی عضو پارلمان افغانستان بود به پاکستان سفرکرد و به وزیرخارجه پاکستان وعده سپرد که  اگر او در افغانستان بقدرت برسد،خط دیورند را برسمیت می شناسد وتمام سرزمینهای قبایل پشتون را به پاکستان خواهد بخشید ‌ و درشمال هندوکش کشورخراسان را خواهد ساخت.

چی بجا گفته اندکه:

ابله ای باشد که خود را گم کند       کدخــدای خانۀ مردم کند

ابله گی شاخ ودم نمیخواهد، همینکه یک آدم بد نام و بی هویتی خود را مالک افغانستان بشمارد، و بگوید من  سرزمینهای قبایل آزاد را به پاکستان می بخشم ، ابله گی است.

         پشتونها مگریکسره مرده باشند تا پدرام رئیس جمهوراین کشورشود، و این کار از توان پدرام وبادران پدرام خارج است.

پشتونها سپربلاگران افغانستان:

پشتون ها علاوه بر پیشگامی درعرصۀ مدرنیته وتقویت زبان وادب دری ونهضت مشروطیت واستقلال طلبی ،در دفاع از این کشورنیز پیشگام تر از سایراقوام قرارداشته اند وبنابرموقعیت جغرافیائی خود  متحمل تلفات جانی ومالی بیشتری شده اند. در هردو تجاوز انگلیس برافغانستان درقرن 19 و همچنان درتجاوز شوروی دراخیرقرن 20 وتجاوز امریکا در آغاز قرن 21 هدف اصلی متجاوزین سرکوبی  پشتونها بوده است. درمدت ده سال تجاوز شوروی مرکز ثقل بمبارنها هوائی وزمینی روسها سرکوب پشتونها بوده است. درمدت 20 سال اشغال افغانستان توسط امریکا، تمام عملیات نظامی وبمبارانهای ویرانگر متوجه مناطق پشتون نشین  بوده است. میتوان گفت که حتی یک بمب یا یک توپ برمناطق هزاره نشین بامیان یا دایکندی ویا بر پنجشیر وبدخشان وتخار وتالقان تاجیک نشین  از سوی نیروهای امریکائی استعمال نشده است. درتمام تجاوزات خارجی پشتونها  مورد حملات بیرحمانه متجاوزین خارجی درهمدستی با  قوماندان جمعیت اسلامی ربانی وقوماندانان جنبش اسلامی رشید دوستم  قرارگرفته اند .پشتونها با تحمل تمام این تلفات جانی ومالی  سرانجام موفق شده اند تا متجاوزین را ازکشورخود خارج کنند و زمام کشورخود را بدست گیرند چنانکه اکنون بدست گرفته اند.اینان فرزندان همان پدرانی اند که تهداب افغانستان را گذاشتته بودند. اینان در عمران وابادی مجدد وطن خویش با طرح پروژه های آبیاری وساختن بندهای آب وکشیدن کانال های ابیاری بهتر وبیشتر از دولت سقوی سوم مصروف کاراند وهمین اکنون سیمای شهرکابل بهترومصفاتراز تمام دروان گذشته است.امیدواریم دروازه های مکاتب وپوهنتونها نیز بروی دختران وزنان افغانستان هرچه زودتربازگردد واین لکه بدنامی را از دامن خود وکشورخودپاک کنند.

30/6/ 2024

پایان

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.