طفره رفتن طالبان از تعریف

  کانادا:-۲۲دسمبر۲۰۲۱م.

پنج موضوع که ملت شریف افغان ، دولت‌ها و سازمانهای بین المللی را در سردرگمی و ابهام قرار داده  لهذا من  لازم دیدم در این نوشته مختصر خود توجه هموطنان عزیز را معطوف و با احترام نظریات دانشمندان گرانقدر، علوم دینی و اجتماعی  را  جلب و خواهشمندم در روشنی دین مبین اسلام و پیشرفتهای جهان امروزی  بدون حب و بغض در هر پنج موضوع فوق الذکر روشنی اندازند تا ملت مظلوم افغان و جهانیان از واقعیتها آگاه و برای طالبان نیز درس باشد.

عرایض و دید من از موضوعات فوق قرار ذیل است.

۱- تعریف  شرعیت:-

  شرعیت عبارت از هدایات قرآنی و احادیت موثق محمدی میباشد اما نمیدانم که تعریف شرعیت طالبان چه است ؟ وقتی طالبان لب  در هر موضوع از شرعیت میکشایند و هر موضوع را به کلمه گنگ  بدون تعریف واقعی از شرعیت ارتباط می‌دهند با شنیدن کلمه شرعیت از زبان طالبان لرزه به اندام شنونده پیدا میشود لهذا لا جواب می مانند یعنی نه افغانهای ما و نه خارجی‌ها  آنها سوال می‌توانند که مطلب شما از شرعیت تان چه است.

تا حد که من میدانم عربستان سعودی، امارت عربی ، قطر ،جمهوری اندونیزیا، جمهوری مالیزیا، جمهوری پاکستان، جمهوری ایران ، جمهوری ترکیه، جمهوری مصر، جمهوری بنگلدیش و تعداد زیادی  کشورهای اسلامی اند که عضویت سازمان ملل متحد را داشته و پابند تطبیق منشور ملل متحد نیز اند و با در نظر داشت ان  از قرآن و احادیث نیز پیروی میکنند و اکثر شان جمهوری اند.

در اینجا سوال  پیدا میشود که  به باور طالبان آیا کشورهای متذکره مسلمان اند و یا نمیباشند ؟ آیا گفته می‌تواند که پاکستان که برای مدت بیست سال گهواره شان بود کشور مسلمان نیست و نظام  جمهوری  پاکستان نیز نظام اسلامی نیست ؟ و اگر نیست به کدام دلیل؟همچنان آیا جمهوری مصر، که هزاران دانشمندان از کشورهای مختلف به سویه ماستری و  داکتری زن و مرد از پوهنتون جامع  الاضهر فارغ  می‌شوند مسلمان نیستند  و همچنان دولت قطر که بیش ازچند ین سال مهماندار شان بود و فعلا نیز از دوست نهایت نزدیک شان است آیا مسلمان نیستند و اگر نیستند به چه دلیل و دلیل طالبان چه است؟

با ذکر مطالب فوق خواهش من از خواهران و برادران افغانما مخصوصا منابع خبری  است که این پرسشنامه را با طالبان مطرح و نیز توجه منابع خارجی را جلب نمایند و همچنان چون من عالم دین نیستم از دانشمند علوم دین خواهشمندم که به سوالات مطرح من  با علم و دانش که دارند روشنی انداخته و با نظریات عالمانه  خود توجه دانشمندان  افغان و غیر افغان را جلب فرمایند.

۲- تعریف دولت همه شمول.

من تعریف‌های مختلف  ذیل هموطنان را از منابع خبری  و طالبان می شنوم.

الف- تعریف طالبان این است که چون در رهبری و ادارات دولتی اشخاص بدون موجودیت زن‌ها درجمع تحریک طالبان از تمام ولایت وجود دارد لهذا دولت شان همه شمول است.

ب- رهبران و یا به اصطلاح سیاسیون از اقوام مختلف که هیچ یک شان از قوم شریف خود نمایندگی نمیتوانستند و درادرات ومقامات مختلف بیست سال گذشته مقامها و امتیازات مختلف را داشتند در تلاش اند که مجددا تحت نام دولت همه شمول  که خود شان به نمایندگی اقوام خود بالای گرده های قوم خود و درمجموع ملت زانو بزنند و خون شان را بچوشند میخواهند دولتی چون قبل از طالبان را بسازند.

ج-عده دیگری خود جوش و یا به کمکهای خارجی نیز بشکل گنگ بدون تعریف  واقعی از دولت همه شمول با کلمات زیبا یکه افغان شمول باشد ودرآن همه ملت خود را ببینید را بدون تعریف و نشاندادن میکانیزم که جوابگوی ایجاد دولت همه شمول باشد و طرف قبول ملت افغان باشد  تعریف نمایند.

به عقیده من یک دولت همه شمول این استکه همه افغان‌ها دران خود را ببینند یعنی نماینده گان واقعی همه اقوام، زبان‌ها، مناطق، مذاهب اعم زن و مرد بدون تبعیض و تفاوت‌ بصورت آزاد در فضای دیموکراسی  و بحیث عضوه فعال سازمان ملل متحد و احترام به منشور ملل متحد بادر نظرداشت علم و تقوی انتخاب و مصدر خدمت به ملت شوند.

برای رسیدن این ارزو تعدیل قانون اساسی  و منظوری آن در یک لویه جرگه که اعضای آن به اساس رای گیری آزاد انتخاب گردیده باشند یک امر ضروری است یعنی در قانون اساسی جدید سه حزب سیاسی ملی به شمول یک حزب طالبان در نظر گرفته و هرسه حزب  مرامنامه های سیاسی خود را که برمبنای منافع ملی و روابط حسنه و احترام متقابل با همه دول باشد جهان باشد  ترتیب و در مراجع قانونی راجستر برا ی مدت ششماه فعالیتهای سیاسی خود را آغاز و بعدا برای باراول به انتخابات آزاد تحت نظر نماینده ملل متحد صورت بگیرد که در این صورت دولت جدید همه شمول بوده و نمایندگی از ملت خواهد کرد.

۳- تعریف بیرق ملی.

بیرق ملی سمبول ملی است که آغاز ان یک منبع دارد یعنی منبع تاریخ تاسیس یک کشور بشکل آزاد و مستقل میباشد و یا حصول استقلال میباشد. متاسفانه  قدرتهای استعمارگر که بصورت غیر مستقیم خواسته اند افغانستان  را جز مستعمره خود سازند در تلاش میباشند که مبدا و اساس تاریخی کشور را تغییر دهند چنانچه روس‌ها در آغاز کودتای هفت ثور بیرق افغانستان را سرخ رنگ با نشان ستاره ساختند تا تاریخ افغانستان را از هفت ثور آغاز و ملت افغان افتخارات تاریخی قبلی خود را فراموش  نمایند که بعدا با مخالفت ملت مواجه و بعد از تجاوز  اتحاد جماهیر شوروی در زمان ببرک کارمل مجددا بیرق به رنگ سیاه ، سرخ و سبز که مبدای ان استقلال افغانستان از انگلیسها در زمان شاه امان الله بود تبدیل گردید، همچنان در دوره به اصطلاح مجاهدین که در غلامی پاکستان قرار داشتند و دوره اول طالبان طبق هدایت بادارا نشان یعنی پاکستان بیرق‌های حزبی خود را بحیث بیرق ملی برافراشتند سپس بعد از سقوط طالبان در ۲۰۰۱م‌ بیرق ملی سیاه ، سرخ و سبز که مبدای آن استقلال افغانستان از انگلیس بود تبدیل گردید. حال که طالبان مجددا به همکاری و پشتیبانی پاکستان  و بادارانشان  قدرت را گرفته اند میخواهم مبدای ازادی افغانستان را که ازادی از یوغ انگلیس است تغییر داده و آزادی افغانستان را بعد از ازادی پاکستان یعنی ۱۹۴۷م باشد ساخته  و افغانستان را با بیرق جدید سفید بحیث یک صوبه و یا ایالت پنجم خود  تبدیل نمایند نه یک کشور آزاد و مستقل.

عرض و پیشنهاد من این است که رنگ بیرق افغانستان  یا از مبنای تاسیس افغانستان که تاسیس  امپراطوری ابدالی در ۱۷۴۷م بود و رنگ بیرق ان الی ۱۸۴۸م   سبز، سفید و سبز بود باشد تبدیل و بحیث بیرق ملی افغانستان شناخته شود.

یا رنگ سیاه، سرخ و سبز که مبدای ان  ازادی افغانستان از سلط انگلیسها در زمان شاه امان الله میباشد باید رسمیت پیدا کند و طالبان بیرق سفید خود را در آینده بحیث بیرق حزب خود حفظ   استفاده کنند.

۴- حقوق زنان:-

 به تعقیب نوشته های قبلی خود مجددا عرضمیدارم که زن نصف پیکر جامعه ما است آنها نیز حق مساوی زندگی چون مردان را  دارند و سرعت پیشرفت و انکشاف کشور بدون سهمگیری زنان درامور اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و دفاعی  عملی نیست سرعت پیشرفت کشور را بطی میسازد یعنی درعدم اشتراک زنان انکشافی را که کشور در یک سال میکند  به دوسال خواهد کرد همچنان با عاید یک فرد که عبارت از مرد باشد فامیلها هیچگاه روی خوشبختی را نخواهند دید  طالبان تنها با کلمات گنگ شریعت نمیتوانند مانع تحصیل و فعالیتها زنان در جامعه شوند  پیشنهاد من این است که برای تفسیر شرعیت طالبان در تمام امور دولتداری  طالبان لطف نموده سه نفرازعالمان با دانش خود را تعین  که با سه شخصیت عالم دینی افغانما که با جهان بینی وسیع درعلوم دینی دوکتورا و یا ماستری دارند به شمول یک یک نفر عالم دین ازعربستان سعودی ، قطر، اندونیزیا به شمول پاکستان  باشند شرعیت طالبانی را در روشنی هدایات قرآنی و احادیث محمدی مورد مداقه عمیق قرارداده  درروشنی ان  رهنمود روشنی را برای آینده افغانستان سازند.

۵- تعریف علما :-

 در مورد علما باید عرض نمود که وقتی ما از علما صحبت می‌کنیم مطلب از دانشمندان علوم دینی، علوم ساینس و تکنالوجی، علوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی  میباشند اما متاسفانه طالبان و تعداد کثیری دیگری از علمای دینی ، کلمات چون علوم و علما را منحصرتنها   به علمای که در علوم دینی یعنی شرعی به تعریف خود شان نه شرعیت که عبارت از هدایات قرآنی  و احادیث موثق  محمد ی باشد تعریف می نمایند  اینها از جواب دادن به تعریف و اقعی شرعیت و علما برای فریب مردم طفره رفته ملت و جهان را در گروگان خود گرفته اند لهذا برای اینکه موضوعات فوق روشن و برای طالبان  تفهیم شود  با ید علمایی ورزیده فوق الذکر هرچه زودتردعوت  تا در مورد موضوعات فوق ابراز نظر نمایند نه اینکه به اصطلاح شورای سرتاسری علمای دینی کشوردایر و طبق هدایت خود طالبان در مورد احکام شریعت احکام صادر و با بدست آوردن وثیقه جعلی هرچه بخواهد آن را بالای ملت مظلوم افغان تطبیق نمایند لهذا خواهش من از همه خواهران و برادران افغانم مخصوصآ علمای دانشمند ما که در داخل و خارج کشور اند خواهشمندم که در صورتکه فیصله شورای علمای تجویز شده طالبان مغاریت به شرعیت غرای قرانی و محمدی و منشور سازمان ملل متحد باشد جدی و قاطعانه اظهار مخالفت نمایند و نه باید برای شان اجازه داده شود که به اسلام و سر نوشت ملت مظلوم افغانستان بازی

کنند.

با عرض حرمت