قيام سال ۱۳۲۴ صافی های کُنر عليه رژيم خاندانی نادرشاه (۴)

ډاکټر عبدالرحمن زمانی

284

قيام سال ۱۳۲۴ صافی های  کُنر  عليه رژيم خاندانی نادرشاه (۴)

(از لابلای اسناد آرشيف انگلستان)

آمادگی برای سرکوب مسلحانه، جواب حکومت  خاندانی به خواسته های اقوام  کُنر

حکومت پلان آمادگی سرکوب مسلحانۀ مردم  کُنر  را بعد از آن گرفت که نتوانست سران قوم صافی را مثل ملک قيس و سران  ديگر قومی سمت مشرقی اول برای مذاکره دعوت و بعد از آن دستگير کند. به اساس اسناد آرشيف انگلستان، عبدالله خان وردک نائب الحکومۀ مشرقی از سران معروف قومی صافی به شمول سلطان محمد خان صافی از درۀ پيج دعوت نمود تا در جلال آباد با او ملاقات نمايند. اما آنها ازينکه مثل ملک قيس به دام  نه افتند،  دعوت آمدن به جلال آباد را رد نمودند. (آرشيف انگلستان، راپور شماره ۲۴، مؤرخ ۱۶ جون استخبارات انگليس)

نائب الحکومه بعد از آن با حاکم کلان   کُنر   و اسمار در ماماخيل [مرکز تابستانی ولايت ننگرهار] ملاقات نموده از او خواست با ستفاده از تمام امکانات ملک های صافی مخصوصاَ ميرسلام خان و ماموند خان درۀ ديوه گل را وادار کند، به جلال آباد بيايند.  به اساس همين گزارش، سيد عباس پاچای اسلامپور هم دعوتنامۀ را از صدراعظم دريافت نموده بود تا از کابل بازديد کند. اما او تا آنوقت در رابطه با قبولی اين دعوت تصميمی نگرفته بود، چون مشکوک بود مثل برادرش، بابا جان [پاچا] ، در کابل تحت نظارت باقی نماند.

آماده گی  حکومت خاندانی برای سرکوب مسلحانه اقوام   کُنر 

بعد از آنکه جرگۀ سردار هاشم خان با سران قومی  کُنر  به نتيجۀ نرسيد، و سران قوم صافی از سرنوشت ملک قيس نجات يافتند، حکومت آمادگی سرکوب مسلحانۀ مردم  کُنر  را بيشتر و سريعتر ساخت . برخی ازين آمادگی ها عبارت بودند از :

  1. آمادگی مامورين صحی برای حالت اضطراری : اولين اقدام صدراعظم درين رابطه ملاقات با غلام يحیی خان وزير صحيه بود. از او خواسته شد تا برای حالت اضطراری تدابير آمادگی مامورين صحی را بگيرد.
  2. تشکيل دو لوای جديد احتياطی : حکومت خاندانی تصميم گرفت برای تقويت قوای مرکز، آنعده از عساکری را که قبلاَ دوره خدمت عسکری شان ختم و مرخص شده بودند، دوباره به خدمت عسکری فراخوانده و آنها را در دو لوای احتياطی پياده تنظيم کند. البته توسعۀ اين دو لوای احتياطی مربوط به چگونگی انکشاف اوضاع درۀ کُنر بوده و در صورتی که اوضاع به وخامت نگرايد، تعدادی از آنها دوباره مرخص خواهند شد. «تشکيل دو لوای احتياطی گرچه ميتوانست به واحد های نظامی سمت مشرقی کمک کند، اما بدون شک حکومت برای مجهز ساختن اين دو لوا باکمبود اسلحه، سامات آلات و لباس روبرو بود». (اسناد استخبارات ستراتيژيک افغانستان، آرشيف سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۷)
  3. انتقال قوا از واحد های نظامی ديگر : ارسال قوا از جاهای ديگر مثل قندهار، بغلان و مزار شريف هم در نظر گرفته شد، اما از آنجائيکه اکثريت لاری های عسکری در جنوبی و مشرقی مصروف بودند، کمبود وسايل ترانسپورتی اين نقل و انتقال قوا از مراکز نظامی ديگر را به تعويق انداخته ميتوانست .
  4. تهيۀ وسايل ترانسپورتی بيشتر : درين زمينه اقدامات آتی صورت گرفت :
  • دريافت لاری های امريکائی : حکومت افغانستان که از سفارت ايالات متحدۀ امريکا يکهزار عراده موتر باربری (لاری) را تقاضا نموده بود، خواست تا ۴۰۸ عرادۀ آنرا در همين سال ۱۹۴۵ ارسال کند.
  • آموزش ميخانيک های افغان توسط انگليس ها: تصميم گرفته شد تا ۱۴ نفر ميخانيک برای آموزش توسط جنرال موتور بمبئی به هند بريتانوی فرستاده شوند. به تعداد ده نفر در رشتۀ ترميم عراده جات تيزرفتار  و لاری ، دو نفر در رشتۀ تحويلداری و حوالۀ پرزه جات، و دو نفر هم در رشتۀ نگهداری و ترميم تاير ها آموزش خواهند ديد.
  • ساختن بادی های موتر های لاری : حکومت از انگليس ها خواست تا قبل از ورود موتر های باربری امريکائی به افغانستان هرچه زود تر يکهزار بادی اين عراده جات را در هند بريتانوی آماده کند. قبل از آن در نظر بود کمپنی جنرال موتور انگليسی اين بادی ها را به قيمت فی عراده دوهزار روپيۀ هندی در کابل با استفاده او مواد داخلی تهيه کند.
  1. انتقال طيارات عسکری به جلال آباد: يکی از مشکلات بزرگ اکمالات عسکری از راه زمين به کُنر  نبودن يک پل مطمئن بر دريای کابل بود. در آن وقت تنها پلی که مورد استفادۀ ترافيک بين کابل يا جلال آباد و  کُنر  قرار ميگرفت يک پل ضعيف در «درونته» بود. حکومت برای جلوگيری از خرابی اين پل نه تنها ازعبور عراده جات باردار جلوگيری ميکرد، بلکه استفادۀ موتر های غير دولتی ازين پل را نيز ممنوع قرار داد.

حکومت همچنان برای جبران اين مشکل و تقويۀ واحد های نظامی از طريق هوا تصميم گرفت تا چهار طيارۀ نظامی نوع «هند Hind -» را از کابل به جلال آباد انتقال دهد. راپور انگليس ها حاکيست که حکومت افغانستان به نقش استفاده از قوای هوائی در ناآرامی های قبايلی بيشتر پی برده است .  حکومت در سال ۱۹۳۹ ميتوانست از ۲۶ فروند طيارۀ انگليسی «هند» و از جملۀ ۱۶ فروند طيارۀ ايطالوی «روميو» تنها از ۱۲ فروند آن در چنين مواقعی استفاده کند. اما حال طيارات ايطالوی از کار افتاده، از جملۀ طيارات انگليسی تنها ۱۶ فروند آن قابل استفاده بوده، سه فروند آن تحت ترميم قرار داشته و سه فروند آن هم در ورکشاپ منتظر رسيدن پرزه جات بودند.

راپور سفارت انگليس در کابل حاکيست که «از قوای هوائی در عمليات عليه صافی های  کُنر  بصورت وسيعی استفاده خواهد شد. گرچه حکومت در عمليات عليه قبايل ديگر پشتون، از بمباردمان  و استفاده از ماشيندار، چنين ميلانی را نشان نخواهد داد». (همانجا)

  1. جلوگيری از کمک اقوام ديگر به مردم کُنر  : حکومت با ترسی که از حمايت گروپ های مهمند، باجوړی و صافی آنسوی خط ديورند از  صافی های  کُنر  و امکان ايجاد مشکلات در سرکوبی آنها داشت، دست به يک سلسله اقداماتی زد.

هاشم خان از يکطرف با استفاده از پول ذريعۀ پاچاگل خواست توجه اقوام آن منطقۀ سرحدآزاد را منحرف و دست به تبليغات آمادگی عليه حملۀ احتمالی اتحاد شوروی بزند، که البته اين کار با هم آهنگی با انگليس ها صورت گرفته و قوای انگليسی همزمان  اعمار تاسيسات نظامی را در منطقۀ گنداب سرحد آزاد آغاز نمودند.

از طرف ديگر تلاش های هم صورت گرفت تا محمد يوسف، معروف به گل صاحب، پسر ارشد سيد امير جان يکتن از مخالفين معروف و سرسخت انگليس ها را که به «ملا صاحب بابړه» معروف بود، به کابل دعوت و از او درين زمينه خواهان همکاری شود.

«به حوالۀ پراگراف دوم خلاصۀ هفته وار شماره ۲۳ سال  ۱۹۴۵  حال تائيد شده است که گل صاحب بابړه دوباره برای مذاکرات بيشتر با مقامات به کابل رفته است . صدراعظم به او گفته است که مدد معاش او تحت شرايط ذيل داده خواهد شد:

  1. مددمعاش او از طريق پاچاگل داده خواهد شد.
  2. يکی از پسران او بايد برای کسب تحصيل تحت نظارت حکومت به کابل فرستاده شود.
  3. او بايد از نفوذخود استفاده نموده تفنگ های حکومت را که در دوران اغتشاش سال ۱۹۲۹ توسط مهمند های منطقۀ او ضبط شده بود، بازگرداند.

گل صاحب وعده داد است تا در باره اين شرايط فکر کند.  او به تاريخ ۱۲ جون به خانه برگشته و به پيروانش گفته است که تصميم ندارد شرايط حکومت را بپذيرد. گفته ميشود عمده ترين نکتۀ مورد اعتراض او شرط گرفتن مددمعاش از طريق پاچا گل رقيب او ميباشد، کسی که مشتاق تضعيف نفوذ اوست ». (راپور شماره ۲۵، مؤرخ ۲۳ جون سال ۱۹۴۵ استخبارات انگليس )

  1. ارسال جواسيس و تحايف و مبالغ هنگفت پول به کُنر: «بعد از جرگه و فيصلۀ صافی های کُنر که در مقابل تلاش حکومت برای گرفتاری ملک های شان، سلطان محمد خان درۀ پيچ و ميرسلام خان درۀ باډيل، مقاومت  خواهند کرد، تعداد زيادی از مامورين استخبارات حکومت به منطقۀ  کُنر فرستاده شد.

به تاريخ ۲۴ ماه می «ميا های»  کُنر  برای تبليغات به نفع حکومت تحايف پولی مقامات را گرفتند.  (راپور شماره ۲۰، مؤرخ ۱۹ می سال ۱۹۴۵ استخبارات انگليس .)

چرا خاندان حاکم  تصميم سرکوب مسلحانۀ مردم  کُنر  را گرفت ؟

از مطالعۀ اسناد آرشيف انگلستان بنظر ميرسد که تصميم سرکوب مسلحانۀ مردم  کُنر  بعد از بازگشت سردار هاشم خان از سمت مشرقی در ماه حمل سال ۱۳۲۴ گرفته شده است . در گرفتن اين تصميم  چندعلت عمده نقش داشت :

اول –  با آوردن فشار بر قوم صافی که در بين چهار قوم سمت مشرقی از نظر نفوس نسبتاَ کوچکتر و ضعيفتر، از نظر موقعيت جغرافيوی  از تگاب تا لغمان و  کُنر  پراگنده تر و از نظر امکانات مالی نا توانتر بود، حکومت  توقع داشت سيستم  جديد مکلفيت عسکری را به آسانی بر آنها بقبولاند. اين پيروزی بر  کُنر ی ها ميتوانست ناکامی تلاش های هاشم خان را جبيره و حيثيت حکومت خاندانی  را اعاده کند. در مکتوب محرمانۀ مؤرخ هفتم جولای ۱۹۴۵ سفارت انگليس در کابل درين رابطه ميخوانيم که «درحاليکه [خاندان حاکم] افغان  از هيچ نوع تلاشی دريغ نخواهد کرد تا با صافی ها از طريق اعمال فشار يا مذاکره کنار بيايد، آنها [خاندان حاکم] احتمالاَ احساس ميکنند که بخاطر حفظ حيثيت و پرستيژ حکومت در بين اقوام سمت مشرقی بايدبه صافی ها درس شديدی بدهند، تا در نهايت تمام اقوام را به قبول کردن سيستم جديد مکلفيت وادار سازند».   (اسناد استخبارات ستراتيژيک افغانستان . مکتوب محرمانۀ مؤرخ ۷ جولای ۱۹۵۴، خلاصۀ استخباراتی هفته وار شماره ۲۷)

دوم – اختلافات و دشمنی ديرينۀ سردار محمد هاشم خان با مردم کُنر و رهبر قومی آنها غازی ميرزمان خان که سابقۀ طولانی داشته و به دورۀ امانی برميگرديد، گرچه خود غازی ميرزمان خان  کُنر ی درين وقت حيات نداشته، و در ماه جنوری سال ۱۹۲۹ ميلادی حين تلاش های تاريخی اش برای تحکيم رژيم امانی طی يک دسيسۀ دشمنان خارجی و داخلی افغانستان هنگام نماز خفتن در مسجد شينکوړک  کُنر  ها به شهادت رسيده بود.

سوم – حکومت خاندانی در عين زمان خواست تا موضوع  کُنر  را از موضوعات ديگر داخلی تجريد و در مجموع توجه مردم را از مشکلات و مسائل داخلی به موضوعات خارجی و جنگ جهانی  منحرف سازد.

شاه و صدراعظم و وزير خارجه بتاريخ ۲۹ مارچ  ۱۹۴۵ در ارگ ملاقات های محرمانۀ داشتند. بعد از آن با تعدادی از اعضای شورای ملی در مورد انکشافات داخلی  کشور و انکشافات جنگ جهانی دوم مشوره نمودند، و مناسبات افغانستان با انگليس ها و امريکائی ها  و همچنان مناسبات با اتحاد جماهير شوروی را مورد غور و بررسی قرار دادند. شاه و صدراعظم بعد از آن هم به تاريخ های ۳۰ و ۳۱ ماه مارچ به بحث های شان پيرامون امور داخلی و خارجی ادامه دادند. (آرشيف انگلستان، راپور شماره ۱۴، مؤرخ ۷ ماه اپريل استخبارات انگليس).

در پهلوی انکشافات داخلی کشور بشمول خرابی اوضاع اقتصادی ، قحطی مواد غذائی در شمال و وخامت اوضاع  امنيتی  ناشی از قيام مسلحانۀ قوم ځدران تحت رهبری زمرک خان ځدران در سمت جنوبی، و ناکامی صدراعظم هاشم خان در پياده نمودن نظام جديد مکلفيت عسکری در سمت مشرقی، انکشافات جنگ جهانی دوم  در اروپا، بخصوص  ضعف مقاومت آلمان، به نگرانی خاندان حاکم می افزود و اتحاد جماهير شوروی  را در محراق توجه  زمامداران افغانستان قرار ميداد.

اخبار سقوط برلين و تسليمی آلمان ، و ترس از مناسبات بعد از جنگ با اتحاد جماهير شوروی خواب را از چشمان هاشم خان، مقتدرترين فرد خاندان حاکم ، ربوده بود  و نياز به مشوره های طولانی تر را بيشتر ميساخت .  به اساس گزارشات استخباراتی انگليس ها صدراعظم هاشم خان به مرض  بيخوابی (Insomnia) مبتلا و تحت تداوی قرار داشت .

عامل ديگری که بر پريشانی خانوادۀ حاکم می افزود سرنوشت غلام صديق خان چرخی  بود. غلام صديق خان چرخی وزير امور خارجۀ دورۀ امانی که بعد از سقوط سلطنت غازی امان الله خان با وی به خارج رفته بود، در برلين زندگی ميکرد. چرخی از جملۀ حاميان مهم غازی امان الله خان و فعالين مخالف خاندان حاکم  شمرده ميشد و در آنجا توسط الله نواز خان سفير افغانستان در آلمان و مامورين  استخبارات انگليس تحت نظارت قرار داشت .   بعد از سقوط برلين خاندان حاکم سخت ميکوشيد از سرنوشت اين دشمن ديرينۀ شان آگاهی پيدا کند.  (راپور شماره ۱۹، مؤرخ ۱۲ می ۱۹۵۴ استخبارات انگليس )

مطالعۀ اسناد و گزارش های استخباراتی انگليس نشان ميدهد که اعضای برجستۀ خاندان حاکم بصورت منظم در جلسات خانواده گی اوضاع را بررسی نموده و با تقسيم وظايف و مسئوليت ها، همه با وجود رقابت ها و اختلافات سليقوی، برای حفظ سلطه  خاندانی شان همکاری نزديک و سعی دسته جمعی داشتند.   درين زمينه شايد ذکر نمونۀ ذيل که آمادگی خاندان حاکم  برای مقابله با تغيرات اوضاع  و اولين نشانۀ تمايلات به روسیۀ سردار محمد داؤد خان را نشان ميدهد، خالی از دلچسپی نباشد:

  • به تاريخ ۱۲ جون [۱۹۴۵] صدراعظم با اعضای دفتر قبايل صحبت نموده و به آنها مواد تبليغاتی ضد روسی را داد.
  • گزارش داده شده است که سردار محمد داؤد خان، قوماندان قوای مرکز کابل، [کسيکه از نظر وظيفه هيچ سروکاری با ديپلوماسی وسياست خارجی نداشت] در ملاقات های اخيرش با مامورين روسی احساسات هواداری از روسيه را نشان داده است . عقيده بر آنست که او ميخواهد اعتماد سفارت روسيه را حاصل کند.

تغيرات در جبهات جنگ جهانی، مخصوصاَ تغيرموضع ترکيه و مصر (دو کشوریکه گويا افغانستان بحيث يک کشور اسلامی در سياست خارجی از آن پيروی ميکرد)، احتمال آزادی هند وترس از  دست دادن حامی مقتدر در منطقه (انگليس)، بيدار شدن دوبارۀ احساسات ضد انگليسی مردم  و هراس حکومت از حمايت آشکار منافع انگليس ها سبب شده بود تا حکومت خاندانی از يکطرف برای  پر کردن تکيه گاه آينده اش پيش بين بوده و از طريق سردار محمد داؤد خان با اتحاد شوروی مناسباتی داشته باشد و از طرف ديگر تبليغات  وسيع  ضدروسی را عليه آن کشور ضد اسلامی براه انداخته و با استفاده از مهاجرين بخارائی به جمع آوری اطلاعات برای انگليس ها بپردازد. «صدراعظم مقدار هنگفت پول را به نائب الحکومه های ولايات برای تبليغات اختصاص داده و از اعضای جمعيت العلما نيز خواست درين راه با استفاده از نفوذ مذهبی شان کمک کنند» . (راپور شماره ۲۱، مؤرخ ۲۶ می استخبارات انگليس )

(ادامه دارد)

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.