ظلم و جفای زمامداران امریکا با مردم افغانستان

دوکتور عبدالقیوم کوچي

281

انانیکه از تاریخ معاصر افغانستان اګاهی دارند میدانند که افغانستان د ر زمان چهل سال سلطنت مرحوم ظاهر شاه که پیرو سیاست عدم انسلاک و خواهان روابط دوستانه با همه کشور های کوچک و بزرګ بود چند مرتبه تلاش نمود با اضلاع متحده امریکاروابط ګسترده اقتصادی ، سیاسی، فرهنګی و نظامی برقرار نموده و تجار ، کمپنی هاو BUSNESS انکشور بزرګ را برای سرمایه ګذاری در سکتور زراعتی و اقتصادی جلب نماید ولی امریکاحاضر نشد با این تقاضا و خواست افغانستان لبیک بګوید .

امریکا خواهان اشتراک افغانستان در پکت نظامی بغداد بود. پاکستان و ایران دو همسایه همسرحد افغانستان اعضای ان سازمان نظامی بودند.
پکت نظامی بغداد و سازمانهای دیګر نظامی سیاتو و سنتو همه بعد از ختم جنګ جهانی دوم جهان بر ضد ګسترش نفوذ سیاسی ، ایدیالوژی ونظامی اتحاد شوروی انزمان ایجاد و سازماندهی شده بودند. افغانستان نظر به موقعیت خاص جوپولیتک خود نمی خواست با یک ابر قدرت جهانی طرف قرار بګیرد . بنا بر این اصل زمامداران افغانستان شمولیت در پکت های نظامی را رد نموده و به دوام سیاست عدم انسلاک ادامه دادند ولی خواهان همکاری های اقتصادی و تجاری با اضلاع متحده و کشورها صنعتی اروپای غرب بودند. در اثر سعی و تلاش زمامداران انوقت افغانستان، اضلاع متحده امریکا در سال 1949 برای نخستین بار به انکشاف اقتصادی افغانستان علاقه نشان دادویک قرضه ای بیست و یک ملیون دالری را در حهت اعمار بند و انهار توسط کمپنی مورسن تودسن به افغانستان تصویب نمود که با استفاده از ان بند ارغنداب در چهار کلومتری شهر قندهار اعمار و مورد استفاده قرار ګرفت. متعاقب ان قرضه دومی هژده ونیم ملیون دالر بود که در سال 1953 از امریکا بخاطر اعمار بند هلمند ګرفته شد وتوسط انجنیران امریکایې در ساختار بند مذکوربکار ګرفته شد.

در سپتامبر 1956 مبلغ چهارده ملیون دالر توسط کمپنی هواپیمایې پان امریکن برای ساختار میدان هوایې قندهار وتربیه پر سونل وکارمندان میدان قرضه داد ه شد که میدان بزرګ هوایې قندها با استفاده سالم از ان اعمار ګردید . در سال 1958 مبلغ در حدود هشت ملیون دالر برای اسفالت سرک سپین بولدک قندهار وقندهار کابل به حکومت افغانستان قرضه داده شدکه با رهنمایې مستقیم انجنیران امریکایې در ساختار سرک مذکور بکار ګرفته شد . باانجام این پروژه ها امریکابه افغانستان علاقه زیاد پیداکرد تا انجا‌‌یکه در نهم سپتامبر 1959 ایزن هاور رءیس جمهورامریکا برای شش ساعت بکابل سفر نمود . زمامداران و مردم افغانستان از برقراری روابط اقتصادی و تجاری با اضلاع متحده احساس خوشی و شاد مانی نموده امیدواربودند که علایق مزید بین دو کشورتوسعه یافته و اینده خوبی را به ارمغان خواهد داشت . ایجاد اعتماد
بین دو کشور باعث شد که زمامداران افغانستان ذخایر طلای خود رابمقدار 937727 انس طلا د ربانک رزرف نیویارک به قسم پشتوانه پول و سکه خود در سال 1949 بګذارد . افغانستان باحمایت اضلاع متحده امریکا در 1955 عضو بانک جهانی شد که شرایط وامکانات کسب قرضه های تجارتی را برای انکشاف اقتصادی افغانستان از کشور های اروپای غربی امریکا فراهم نماید . شهید محمد داؤد خان بسال ۱۹۵۳ از طرف پادشاه افغانستان بحیث صدراغظم کشورګماشته شد. داؤد خان یک شخص فعال و پر انرژی بود و میدانست که کشورش با مقایسه با کشور های همسایه در ساحات اقتصادی ، تجارتی و نظامی عقب مانده است و باید تلاش فراوان نمود تاوضع تغیر نماید ودر حیات اجتماعی مردم بهبود بعمل اید . در سفر رسمی که به اضلاع متحده بعمل اورد سعی نمودتوجه و همکاری زمامداران و کمپنی های اقتصادی انکشوررا برای سرمایه ګذاری در ساحات ګوناګون اقتصادی و
نظامی افغانستان جلب نماید . دولت اضلاع متحده امریکا حاضر بود در جهات مختلف همکاری نماید. اضلاع متحده امریکاخواست که افغانستان در پیمان نظامی بغداد که بعدها بنام پکت سنتو مسمی ګردید شامل شود . افغانستان که یکی ازکشور های موسس نهضت عدم انسلاک بود حاضر نشد پیشنهاد امریکا رابرای شمولیت در پکت بغداد بپذیرد . داؤد خان با باز ګشت به میهن در صدد برقراری روابط ګسترده با روسیه شوروی افتاد و نخستن قرضه ای اتحاد شوروی را که معادل ۱۲۰۰۰۰۰ دالر بود پذیرفت و در عین زمان روسها حاضر ګردیدند قشون ملی افغانستان را با سلا ح های پیشرفته تجهیز نمایند . مقامات دولت اتحادشوروی حاضر شد به هزاران جوان افغان در رشته های ګوناناګون از جمله امور نظامی سکالر شب داده واموزش و رشد انان را در کشور خود فراهم نماید .
بنظر این نویسنده پناه بردن افغانستان بدامن روسیه شوری بزرګترین خبط و اشتباه شهید داؤد خان بود که عواقب زلت بار و خونبار تاریخی را به مردم و کشور حر وازاد افغانستان به ارمغان اوردو تا امروز ادامه دارد و مردم مظلوم و ستم کشیده افغانستان از ان رنج میکشد. اضلاع متحده امریکا هم دراین تراژیدی مردم افغانستان نقش اساسی دارد. اګر اضلاع متحده امریکا موقیعت حساس سیاسی و ستراتیژیکی افغانستان را واقعبینانه درک و تشخیص میکرد و اصرار بر شمولیت افغانستان در پکت های نظامی ضد اتحادشوروی نمیکرد بلکه به همکاری های اقتصادی ، تجارتی و فرهنګی با فغانستان ادامه میداد و همچنان امکان کسب تحصیل در رشته های ګوناګون مدنی و لشکری را به جوانان افغان فراهم میکرد شاید افغانستان در تحت نفوذ سیاسی ونظامی اتحاد شوروی قرار نمیګرفت .
بادر نظر داشت همین واقعیت می توان ګفت که بی اعتنایې اضلاع متحده در مورد سرنوشت سیاسی وفرهنګی و نظامی افغانستان یک ظلم اشکار و جفا در حق مردم افغانستان محسوب میشود . در مسیر تاریخ ما شاهد سقوط و سرنګونی حکومت ها و نظامهای ګوناګون در کشور های مختلف جهان منجمله افغانستان هستیم . در افغانستان رژیم شاهی ، جمهوری ، رژیم کمونستی با حمایت و مداخله نظامی اتحاد شوروی ، حکومت مجاهدین ، رژیم طالبی تحت رهبری ملا عمر و جمهوریت اسلامی به ابتکار و حمایت اضلاع متحده امریکا واروپای غرب و قوای ناتو و بقدرت رسیدن طالبان امروزی با رهنمایی و مساعدت مالی و سیاسی اضلاع متحده امریکایکی بعددیګری ظهور نمودند که ثبوت ادعا ما رابه اثبات میرساند . مردم مظلوم و بیچاره افغانستان در اثرغفلت ، غرور و بی اعتنایی اضلاع متحده به افغانستان شکار ظلم ، تعدی و ستمګری رژیم های ګوناګون ګردیدند. این ستم و تراژیدی تا امروز ادامه دارد . مردم مسلمان، متدین و وطن دوست افغانستان اګاهی داشتند که اضلاع متحده امریکابا اختتام جنګ دوم جهانی توانست المان نازی شکست خورده ومنهدم شده ، جاپان نازی وویران شده و کوریای جنوبی متلاشی شده رابا مساعدتهای اقتصادی ، صنعتی ، تجارتی ، پولی و نظامی خوداز خاکستر بیرون کشد، رونق ورهنمایی نمایدتا به سطح کشورهای پیشرفته جهان ارتقا نمایند . امریکا قصدا نخواست اقتصاد ، صنعت و تجارت افغانستان شګوفان شود . امریکا تمام توجه خود را برای رشد اقتصادی و تقویت نظامی پاکستان و ایران معطوف نمود . بعد از جنګ جهانی دوم دو کشور پوشالی و مصنوعی بر مبنای مذهب توسط انګلیس و امریکابغرض پیشبرد اهداف سترتیژیکی و سیاسی امپریالیزم نوین غرب تولد و ساخته شدند . این دوکشورعبارت از پاکستان و اسرائیل اند که در سال ۱۹۴۷ رسماتولد و ساخته شدند . آسرائیل بخاطر فشار و سرکوبی کشور های عربی و شرق میانه و پاکستان بخاطرازار واذیت افغانستان و هند ساخته و پا به عرصه وجود نمودند .اسرائیل اشکارا توسط هفت ملیون یهود متمول وثروتمند مقیم امریکا که اکثریت کمپنی ها بزرک پولی و تجارتی را در کشور پهناور امریکا در اختیار دارند کمک میشودو دولت امریکاهم سالانه در حدود پنچ بلیون دالر با اسرائیل مساعدت می نماید.
انکشاف اقتصاد، صنعت ، تجارت ، زراعت و تقویت نظامی پاکستان همه در اثر کمکهای مستقیم و غیر مستقیم امریکاحاصل ګردیده است . قدرت واقعی سیاسی ، اقتصادی و نظامی در پاکستان در دست نخبګان پنچاب قرار دارد. دستګاهای استخباراتی، نظامی و اقتصادی همه توسط رهبران پنجابی اداره ومدیریت میشود . فساد در تمام ادرات دولتی خاصتا استخباراتی و نظامی اظهر من الشمس است . مراکز ترورستی و تربیت ترورستان هنوز هم در پاکستان وجود دارد . هزارها هزار مدرسه در ظاهر امر اسلامی ولی در حقیقت برای تربیه ترورستان جوان در شهر ها ودهات پاکستان فعال اند . شبکه ترورستی القاهده تحت رهبری بن لادن در پاکستان فعالیت های ګسترده ترورستی را انجام داد حتی بعد از تراژیدی یازده سپتامبر بن لادن و خانواده او دریک ساحه ای نظامی واردوګاه پاکستان در حمایت دستګاه استخباراتی پاکستان زندګی و فعالیت داشت و بالاخره در همان مخفیګاه توسط قوای مخصوص و مرین اضلاع متحده دستګیر و نابود ګردید . پاکستان تمام همکاری های خود را باتروریزم انکار ورد می نماید بلکه افغانستان ومردم افغان را مقصر و همکار با تروریزم تعبیر و تلقی می نماید. پاکستان هنوز هم به اظهارات غلط وبهتان درمورد متهم ساختن افغانهادر جهت تروریزم تلاش می ورزد . انجام این عمل درجهان مترقی امروزی یک جرم است که در صورت ثبوت ان باید شدیدا مجازات ګردد. جنرالان دستګاهای استخباراتی ونظامی تمام دارایې ها وپولهای که باید پشتبانه پولی پاکستان راتشکیل میداد بغارت برده و دزدیده اند. تمام جنرال های باز نشسته ای پاکستان بلیون ها دالر در بانګ های سویس وکشور های اروپایې ریزرف و ذخیره دارند . جنرالهای پاکستانی پولهای فراوانیکه در جهاد افغانستان به مجاهدین افغان از امریکا و کشور های اروپای غربی از طریق حکومت پاکستان مساعدت ګردیده بود به جیب خود ریخت و یک فیصدی کوچک ان را برای تقویت جهاد افغانستان به مجاهدین افغان کمک نمودند. اقصاد و امور سیاسی و اجتماعی پاکستان در شرایط موجود با ورشکست و از هم پاشیدګی مواجه است واګر کمک پولی و تجارتی چین به پاکستان نباشد پاکستان بورشکستګی اقتصادی روبرو میباشد .بیان این داستان بخاطر ان است که اګرامریکابه مردم بیچاره ولی با همت و غیور افغانستان جفا و ظلم نمیکرد بلکه بکمک های اقتصادی و صنعتی خود ادامه میداد امکان زیاد وجود داشت که افغانستان با منابع وسیع معدنی و طبعی خود با مساعدت امریکا شګوفان ګردیده و هم یک دوست و متحدو با وفا با امریکا عرض اندام می نمود. زمامداران پاکستان بااخذ پولهای فراوان وباد اوده شده از برکت جهاد مردم سلحشور وغیور افغانستان انقدرمغرور شده بودند که احساس دشمنی خود رابا افغانستان ویران شده از زبان ضیاء الحق رئیس جمهور اشکارا بیان داشته و ګفته بودند که بګذار کابل دربین ویرانه های خود منهدم شده و بسوزد .

ولی خواسته های زمامداران افغان در مورد پاکستان چنین نبوده است. تاریخ شاهداست که درطول سه جنګ بین پاکستان وهندو شکست پاکستان ، افغانستان فرصت های مناسبی دردست داشت بر پاکستان بتازد و سرزمین های مشروع پشتونهارا ازاد و خط منحوس فرضی دیورند را باطل وملغی اعلان نماید . ظلم وجفای اضلاع متحده در عدم همکاری در انکشاف افغانستان باعث شد که افغانستان ضعیف نتواند با یک کشور همسایه ای مسلمان خود مساعدت نماید . رژیم ها ونظامهادر کشور های ګوناګون جهان دراثر انقلابات ویا جنګها تغیرمیکنند و دګرګون میګردند ولی مردم کشورهادر سرزمین های خود باقی میمانند و با بد بختګی ها و فقر و بیچاره ګی هاروبرو ودست وګریبان میګردند .در افغانستان بعد از سقوط نظام شاهی هفت مرتبه نظامها سرنګون ګردیده اندولی بجز از حکومت دست نشانده و مزدور شوروی همه زمامداران افغانستان خواهان استحکام و تقویت روابط دوستانه و کسب مساعدتهای اقتصادی و سیاسی بااضلاع متحده بودند حتی حفیظالله امین و داکتر نجیب هم سعی نمودند مناسبات دوستانه با امریکا برقرار نمایند . در حقیقت امر مردم افغانستان بودندکه ارزومند استحکام روابط با سیستم و نظام اقتصادی امریکا باشند تابتوانند با استفاده ازمساعدت های ان کشور خود را اباد و شګوفان نمایند تاریخ ګواه است که رژیم دکتاوری کمونست شوری در اثر جنګهای چریکی و ریختن خون یک ونیم ملیون افغان از هم پاشید و در اثر ان امریکا به مرام وهدف دیرنه خود رسید . امریکا در طول جهاد از طریق جنرالان فاسد ودزد پاکستان کمک سلاح و تجهیزات با مجاهدین کرد ولی با پیروزی جهاد، امریکا خود را کنار کشید و رهبران مجاهدین راکه هیچ نوع دانش و تجربه حکومتداری نداشتند تنها ګذاشت و اعتنای برای ارامی و ارایش مردم رنج دیده ومظلوم افغانستان نکرد. زمامداران مجاهدین ازروز نخست بقدرت رسیدن بجای انکه در تامین امنیت سرتا سری افغانستان تلاش نمایند در مقابل یک دګر صف ارایې نموده و باهم جنګیدند ودر جهت غضب قدرت و جمع اوری غنیمت نخست بر همه ، شهر تاریخی و زیبای کابل را ویران و بخاک یکسان ساختند . در نتجه ای جنګهای کوچه به کوچه در شهر کابل بیش از هفتاد هزار مسکونین بی ګناه و مظلوم به قتل رسیدند. فضای سیاسی و اجتماعی کشور در زمان اقتدار مجاهدین مملو از بی اعتمادی و بی باوری ګردیده اختناق وبی عدالتی در مردم داد میزد. هیچکس نمی دانست که کشور ابستن چه حوادث ورویدادی بعدی خواهد بود . خجالت اور و ننګین است ګفته شوددر قند هار که توسط رهبران تنظیم جمعیت اداره و مدیریت میشد قوماندانهای مشهور و نامدار ان با بچه های نو جوان و خوش چهره در روز روشن ازدواج نموده و در مراسم عروسی یک مرد با یک جوان دوازده یا پانزده ساله در روز روشن جشن میګرفتند و پیکوبی میکردند و با شلیک توفنګ حتی ماشیندار ابراز شادمانی میکردند .

رهبران وزمامداران مجاهدین هرګز در صدد عمران مجدد زیر بناها و ساختار های اقتصادی و فرهنګی که درزمان جهاد توسط مجاهدین ویا قوای اشغالګر سرخ شوروی ویران و نابود شده بودند نیفتادند . ایشان اصلا نمدانستند که مسئولیت ووجیبه ای نخستین یک حکومت تامین امنیت و اسایش و رفاه و ابادی کشور و تامین عدالت و ارامی اتباع ان میباشد . اضلاع متحده امریکا که در زمان ده سال اشغال افغانستان توسط روسهابا مجاهدین افغان مستقیم و یا از طریق جنرالان فاسد و حریص پاکستان سلاح ، اذوقه و امداد های پولی مساعدت نموده بودند نباید با پیروزی جهاد ایشان رارها کرده وتنهامی ګذاشتند . متخصصین امریکا در امور افغانستان نیک میدانستند که تنظیم های ساخت پاکستان وهم تنظیم های ساخت ایران باهم سازش نداشته و در هنګام خروج قوای شوروی بجان یک دیګر اویخته و اسباب خونریزی مردم مظلوم و بیګناه کشور را فراهم خواهند نمود . اګر زمامداران اضلاع متحده کمترین توجه و دلسوزی بحال مردم افغانستان که با عث فروپاشی دشمن درجه یک امریکا ګردیده بود می داشت افغانها را تنها نمی ګذاشت و درامر بازی سازی و تامین دمکراسی و اعاده حقوق مردم وجایب و مسئولیت های خودراانجام میداد . چنانچه قبلا تذکار یافت در ختم جنګ دوم جهانی ،اضلاع متحده امریکاالمان و جاپان و کوریای جنوبی را باوجودیکه با امریکا جنګیده بودند و تلفات زیاد جانی و مالی به ان و جهان غرب رسانده بودندبا کمکهای زیادی مالی، اقتصادی و سیاسی و اعمار زیر بناهای تحت پلان مشهور مارشال کمک کرد . سیستم دموکراسی و ستراتیژی اقتصاد ازاد تحت رهنمائی و سر پرستی امریکا در کشور های مذکورتحقق پذیرفت .
اضلاع متحده امریکا ، منحیث یک کشور ابر قدرت ومتمدن جهان اګربا مردم دلیر وفاتح سقوط شوروی کمی دلسوزی و عطوفت میداشت افغانستان را تنها نمی ګذاشت و مانع جنګهای داخلی وویرانی مجدد میشد .
رهبران مجاهدین با خروج نیروهای شوروی از افغانستان به کمک مقامات پاکستان به تشکیل یک حکومت جلای وطن موفق شدند وصبغت الله مجددی را بحیث نخستین رئیس جمهوردر بین خود انتخاب نمودند .
صبغت الله مجددی یک شخصیت منور و فارغ التحصیل یونیورستی الهزهر قاهره در مصر بود . موصوف مربوط به یک خانوده روحانی مورد احترام همه افغانها در تمام کشور بود. صبغت الله مجددی با مقایسه با رهبران دیګر جهادی یک شخص مصلح ومعتدل بودوبا در نظر داشت تعالیم و ارزش های اسلامی تمایل به افراطیت ، خصومت و دشمنی باګروها و تنظیم های دیګر جهادی نداشت و درحل و فصل کشیده ګی ها و سو ء تفاهمات خواهان تفاهم و مصالحه با دیګران بود.
باسقوط حکومت داکتر نجیب زمام امور افغانستان بدست رهبران مجاهدین به سرپرستی صبغت الله مجددی رئیس جمهور منتخب افتاد و قرار بود مجددی با شیوه تفاهم ومشوره و مشارکت دیګران بتدریج بر اوضاع فایق امده و موانع پیشرفت و بی باوری رارفع و اعتماد رهبران و کافه ای مجاهدین را حاصل نماید . اګر کار شناسان امریکایی در امور افغانستان به همکاری خود در تامین تفاهم و همپذیری رهبران دیګر با رئیس جمهور مجددی دوام میدادند و حکومت او را از لحاظ مالی ، اقتصادی و بشری رهنمایې وکمک میکردند جلو نبرد های تنظیم ها و جنګهای داخلی و ویرانی کابل و دشمنی ها و خونریزی های خشونت بار ګرفته میشد . با حمایت اضلاع متحده امریکااقتصاد افغانستان با پو تینشلpotential وسیع خود انکشاف می نمود ومردم ان دررفاه و اسودګی قرار میګرفتند . با سقوط و فروپاشی اتحاد شوروی در نتجه جهاد مقدس مردم متدین و غیور افغانستان انتظار جهان ومردم افغانستان از امریکا و جهان غرب رهنمایې و مساعدت افغانستان در تامین امنیت وتقویت اقتصاد و رفاه و ترقی افغانستان بود . چون امریکادر برابرقربانی های مردم افغانستان غفلت نمود وافغانستان را فراموش و تماشاګر
خونریزی های رهبران مجاهدین ګردید این پدیده اسباب عروج جوانان افراطی طالب را تحت رهبری ملا محمد عمر در قندهار فراهم ساخت . نخستین ابتکارملامحمد عمرو پیروانش بدار اویختن قوماندانان فاسد بود . وی انانیراکه خلاف تعالیم وموازین روشن و صریح اسلامی به کار های خلاف شریعت از قبیل دزدی ، چور وچپاول و سلوک ناجایز با بچه های نو بالغ به جزاهای سنګین محکوم و مجازات کرد . این ابتکار نهضت جونان طالب که از مظالم رهبران فاسد جهادی بستوه رسیده بودند مورد تقدیر و حمایت قاطع مردم قرار ګرفت و این پالیسی طالبان اسباب کامیابی انانرا فراهم ساخته و همان بود که طالبان بدون جنګ و مقاومت دیګران بر زمام امور کشور فایق امدند . در مدت ده سال اشغال افغانستان توسط قوای سرخ شوروی هزار ها جوان ناراض و افراطی کشور های عرب بغرض جهاد در برابر کمونست ها به پاکستان امدند و پولهای شیخان متمول عرب را هم باخود اوردند .جنرالا ن فاسد و حریص پاکستانی با ګرفتن پولهای جوانان عرب ایشان را در مراکز نظامی تحت تربیه جریکی قرار داده تحت سرپرستی و رهنمایې مجاهدین افغانستان به سنګر های داغ جنګ د ر مقابل قوای تجاوز ګر شورو ی به کوهای ودره های که درکنترول و اداره مجاهدین افغان قرار داشت فرستادند . یک عده زیاد این جوانان فاقد تجارب جریکی و جنګی بودند و هم نا اشنایی با شرایط دشوار اقلیمی و زندګی سخت اجتماعی تاب مقاومت نیاورده بشهادت رسیدند .

اکثر این جوانان عرب که ازطرز اداره وظلم و دیکتاتوری زمامداران کشورهای خود بستوه امده و ناراض بودند ارزو داشتند بانحام جهاد اسلامی وکسب تجارب جنګی به اوطان خود عودت نموده و در برابر حکام ظالم و خود کامه خود نهضت های مقاومت و مقابله راتشکیل و شرایط بهتر زندګی و عدالت اجتماعی را برای مردمان خود فراهم نمایند . اسامه بن لادن که به یک خانواده سرمایه دارعربستان سعودی تعلق داشت ودر کارهای ساختمانی در دربار پادشاه و زمامداران انکشورخدمات ګسترده ای را انجام داده و مورد تفقد خاندان شاهی و شیخان ملیونر انکشور قرار داشت هم از جمله ای ان عده جوانان افراطی عرب بود که بر ضد سیاست ها و پالیسی های خاندان سلطنتی مبارزه میګرد. این جوان یک سازمان افراطی اسلامی را بنام القاعده تحت رهنمائی اخوانون مسلمین که بر ضد استعمار غرب و اضلاع متحده امریکا و اسرائیل فعالیت داشت تشکیل و توسعه داد . بن لادن با یک تعداد زیاد از جوانان ناراض و مخالف سیستم سلطنتی عربستان سعودی و کشور های دیګرعرب بغرض جهاد دربرابر قوای سرخ شوروی به پاکستان امد و سرپرستی تمام عرب های مقیم در پاکستان رابعهده ګرفت ومورد تقدیر جنرالان پاکستان قرار ګرفت . بن لادن شخصابه سنګر های جهاد پیوست ودر توسعه شبکه های ترورستی در داخل خاک پاکستان فعالیت های ګسترده ایراانجام داده ومورد ستایش و حمایت دولت پاکستان قرار ګرفت. جنرالان پاکستانی بن لادن و پیروان و هواخواهان اورا به ملا محمد عمر و زمامداران طالب در قندهارمعرفی و اطمینان دادند که موصوف و پیروان او اماده هر نوع همکاری وخدمات لازم با رژیم طالبان می باشند .

بن لادن کمکهای پولی به امیرالمومینین طالبان کرد و به شیوه اسلامی بیعت خود و پیروان خود را به امیر طالبان اعلان و اطمینان داد که حاضربه انجام خدمات شایسته ای زیاد به مردم مسلمان و متدین افغان میباشد . بن لادن در نخستن روز های اقامت در قندهار به اعمار یک قصر مستحکم و زیبای بطوریک قلعه نظامی برای اقامت ملا عمر پرداخت که مورد ستایش امیرالمومینین قرار ګرفت . ملاعمر، بن لادن را مطابق بر ارزشهای اسلامی اجازه داد در فغانستان اقامت نماید ولی ملا عمر هر ګزبه اوو پیروانش اجازه فعالیت های ترورستی بر ضددیګران رانه داده بود. وی جدامخالف اعمال و حرکات ترورستی در داخل قلمروو سرزمین افغانستان بر علیه دیګران بود .
وقوع تراژیدی یازده سپتامبر حوادث مرګبارو غم الودی را برای رژیم طالبان ببار اورد . جارج بوش رئیس جمهورانزمان امریکا به غلط تصور مینمود که طالبان افغان هم در تراژیدی ترورستی یازده سپتامبرسهم داشتند درحالیکه هیچ فرد افغان در ان حادثه المناک دخیل نبود. قوای هوایې اضلاع متحده بتاریخ هفت اکتوبر 2001 به افغانستان حمله نمود و به نظام طالبانی در افغانستان خاتمه داد . امریکا در خلال این تهاجم نظامی بر افغانستان از ملا عمر تقاضای دستګیری وتسلمی بن لادن رانمود ولی ملا محمدعمر حاضر به تسلیمی بن لادن نشد و ګفت که امریکا می تواند اورا دستګیرو به جزای اعمالش برساند مګر حکومت اسلامی افغانستان بر مبنای اصول و ارزشهای اسلامی نمی تواند یک فرد مسلمان راکه اتهامش ثابت نشده است دستګرو محکوم نماید .
ملاعمر در اثر مشاورت علماء و مشران قومی بن لادن را احضار وتفهیم نمود هر چه زودتر خاک افغانستان را ترک نماید.او به بن لادن فهماند که توان نګهبانی و حفاظت اوراندارد . بن لادن اماده ترک افغانستان شد و بصوب پاکستان رفت ودر وزیر ستان جنوبی مسکون ګزین شد . حکومت اضلاع متحده در این زمان باز هم فریب زمامداران پاکستان را خورد و هیچ توجه و دلسوزی بحال مردم مظلوم افغانستان نکردو انچه
پاکستان مشوره دادانجام داد . استخبارات پاکستان بغرض خوش خدمتی به استخبارات امریکا تمام شخصیت های حکومتی وقوماندانان طالبان رایک یک دستګیر و به دست CIA سپردتا به زندان مخوف و بدنام ګوانتنامه زندانی و محکوم شوند . استخبارات پاکستان حتی مولوی ضعیف را که سفیر افغانستان در اسلام ابادبود بیشرمانه و خلاف تمام موازین حقوق بشردستګیر و برهنه تسلیم CIA نمود و به زندان ګوانتنامه فرستاد .
یک ګروپ مجرب کرنیل ها و صاحب منصبان CIA توسط هلیکوپتر های ساخت روسی وبه حمایت استخبارات روسیه به تاریخ ۷ اکتوبر ۲۰۰۱ به دره پنجشیر فرود امد و سه الی چهار ملیون دالر نقد رادر کارتن های قطئی با خود حمل و به قوماندانان شورای نظار که دررآس ان قسیم فهیم قرار داشت توزیع و تقسیم نمود . کرنیلان CIA تمام قوماندانان و رزمندګان شورای نظار و جمعیت را با پرداخت پول نقد خرید و برای مقابله با قوای ایله جاری طالب اماده پیکارساخت .قوای طالب به شیوه جنګ های چریکی برای هر نوع مقابله با قوای امریکائی و افعانان فروخته شده اماده و مجهز ګردید .
قوای امریکايی با استفاده از هوا پيمای B52 بر سنګر ها و موازات جنګی طالب حملات نمود وتا توان داشت صفوف جنګیده طالب را سر کوب و منهدم نمود . رهنمائی حملات قوای امریکا بر مواضع طالب راافغانان فروخته شده انجام میداد. اګر طیارات B52 در مقابله ‪باسربازان طالب‬ بکار نمیرفت شکست و انهدام طالب کار اسان نبود . ملاعمر و سرګردګان طالبان در نتجه این جنګ نابرابر فرار یا کشته ویا توسط استخبارات پاکستان اسیر و به زندانها انداخته شدند .
اضلاع متحده امریکابا انهدام رژیم طالب در صدد ساختار رژیم نوع دمکراسی به شیوه امریکا و اروپای غرب افتاد. همان بود که یک تعداد روشنفکران و نمایندګان تنظیم های مجاهدین را درشهر بن المان بشمول هیات نمایندګی محمد ظاهر شاه دور هم جمع نموده و در تحت سر پرستی اللاخضر ابراهمی نماینده سازمان ملل متحدوخلیلزاد نماینده خاص حکومت امریکاطی جلسات متعدد به مباحثه و رآی زنی پرداختند وسعی نمودند به ساختار یک نظام دموکراسی که با شرایط اجتماعی وسیاسی و جوپولیتیک افغانستان برابر باشد فایق ایند.
شورای نظار و جمعیت چون در سرنګونی نظام طالبانی بااستخبارات اضلاع متحده امریکارهنمایی و همکاری نموده بودند با توافق امریکایان تعداد بیشتر ازشخصیت های خودراشامل جلسات و تصمیم ګیری های کنفرانس بن ساخته بودند . نخست برهمه اجتماع بن همه شمول نبود و نمایندګی ازتمام اقشار و اقوام ملی مطرح مردم افغانستان نمی کرد . باید یک عده مشران اقوام ونمایندګان علمای اسلامی در این ګردهمای و تصامیم ان اشتراک میداشتند . یک اشتباه بزرک سیاسی دیګراین اجتماع عدم حضور نمایندګان طالبان و حزب اسلامی ګلبدین حکمتیار بود .
دو نیروی مقاومت در برابرتهاجم اضلاع متحده امریکا ، مبارزان طالب و جنګجویان حزب اسلامی بودکه در میدان جنګ می رزمیدند وباید در تصمیم ګیری های بن وتعین سرنوشت مردم افغانستان حضور میداشتند .
مبرهن است که در رایګیری انتخاب رئیس حکومت موقت استاد عبدالستار سیرت از دیګران سبقت داشت ولی نظر به فشار و تقاضای شورای نظار و جمعیت حامد کرزی بحیث رئیس موقت بر ګزیده شد . حامد کرزی که فاقد هر نوع تجارب اداری، سیاسی و اجتماعی بود نمی توانست در برابرفشاررهبران شورای نظار و جمعیت مقاومت نماید . تمامی تصامیم اداری و زمامداری درشروع حکومت توسط قسیم فهیم که معاون اول رئیس جمهور بود اتخاذ و عملی میشد . حامد کرزی با ذکاوت وهوش رسای که داشت بتدریج و برده داری در تصمیم ګیریها و اجرای امور قدم بقدم براوضاع مسلط میشد . رهبران شورای نظار و جمعیت مانع پیشرفت اداره امور توسط حامد کرزی میشدند واکثراباعث مناقشات و بر خوردهای لفظی بین رئیس جمهور و قسیم فهیم میکردید.
حکومت و استخبارات پاکستان نمیخواستند در افغانستان صلح ، ارامی و پیشرفت های اقتصادی بمیان اید بنا بران سعی می ورزیدند شرایط ناامنی ، بی باوری و بی ثباتی د ر افغانستان مستولی ګردد.
حامد کرزی در تمام ایام زمامداری خود نهایت تلاش و کوشش بخرچ داد تابا پاکستان روابط حسنه داشته و سوء تفاهمات از طریق مذاکره و مفاهمه حل و فصل ګردد. شبکه های تروریزم باز هم در پاکستان فعال بود و وقتا فوقتا در قلمرو افغانستان به فعالیت های تخریبی می پرداخت و امنیت را برهم زده اسباب نارامی مردم را فراهم مینمودند . طالبانیکه در مدارس دینی و نظامی پاکستان تربیت یافته بودند در ایجاد ناامنی وتخریب مکاتب و مراکز فرهنګی و کشتار مردم بی ګناه و مظلوم بدستور استخبارات پاکستان اشکارا دخیل بودند . همچنان ناامنی وتخریب کاریهای که در امتداد خط فرضی دیورند بین دو کشوربرای مردم مسکون دران منطقه ایجاد میشد همه بدستور ISI پاکستان سازمان دهی میشد . حامد کرزی برای حل وفصل منازعات سرحدی وتروورستی بیش ازبیست بار به پاکستان سفرو تلاش نمود همکاری مقامات ذیدخل پاکستان را برای رفع ناامنی هافراهم و یک فضای ارام و مطمئین را بین دو کشور ایجاد نماید . همه تلاش های موصوف با بی اعتمادی حکومت پاکستان مواجه شد و نتایج مثبتی ببار نیاورد . حامد کرزی دریافت که پاکستان قصدا حاضر به همکاری برای تامین امنیت در خاک افغانستان نیست بنا بر ان به مقامات ذیدخل و ذیصلاح امریکا مراجعه و استمداد همکاری نمود . رئیس جمهور افغانستان که تصور میرفت مورد توجه واعتماد امریکااست با جدیت کامل توجه امریکایان را درراه حل مشکل امنیت افغانستان خواستار ګردید ولی نتایج مثبتی در زمینه حاصل نګردید. حامد کرزی از جانب دیګر از بمباردمان قوای امریکا وناتو بر قصبات و قراء در قندهارو هلمند سخت بر اشفته شده وبا کلمات درشت از کشتن مرمان ملکی حین برګزاری عروسی ها و پایکوبی هاانتقاد نموده انزجار و تآ ثر خود راابراز داشت . همین وقایع باعث تیره شدن روابط حکومت کرزی با مقامات امریکایی شد . در زمان زمامداری کرزی روابط افغانستان بجز پاکستان با همه کشور های همسایه بشمول روسیه خوب و نورمال ګردید . امریکا درسالهای اخیرحکومت کرزی فشاراورد تایک معاهده امنیتی بین حکومت افغانستان و امریکا انعقاد یابد و امریکا بتواندبر مبنای ان پایګاهای نظامی خود رادر مناطق سوق الجیشی افغانستان ایجاد نماید. حامد کرزی این پیشنهاد امریکا را نپذیرفت وبا اتخاذ یک موقف ملی به امریکایان فهماند که تا امریکایان مانع مداخلات پاکستان در امور امنیتی و سیاسی افغانستان نګردندو همچنان امریکاتعهد ننماید که بر مردم غیر نظامی دهات و قراء بمباردمان نخواهدکرد حاضر به قبول و امضای معاهده امنیتی به ا مریکا نه خواهد شد . مبرهن است که حامد کرزی توسط امریکا و به حمایت استخبارات امریکا بر مسند قدرت نشانده شده بود و برای سیزده سال بر افغانستان حکمرانی نمود وباید انچه امریکا میخواست و می ګفت عملی میشد . ولی وجدان حامد کرزی در برابر بمباردمان ظالمانه قوای امریکا وناتو بر مردم بیګناه و مظلوم کشورش تخریش شد و مجبور ګردید علنا در برابر ان قد علم نماید. همچنان زمانیکه حامد کرزی علنا دریافت که مراکز ترور یستی در خاک پاکستان بر ضد افغانستان فعالیت داشت و امریکا و کشور های ناتو وقوف کامل داشتند که طالبان جنګجو و نا راض همه در خاک پاکستان تربیه ، تجهز و به افغانستان برای تخریب و اعمال ترورستی فرستاده میشدند به امریکایان شکایت و همکاری انان را در جلو ګیری ازاعمال خشونت بار وغیر انسانی انان جلب نمود. امریکایان به شکایات حکومت افغانستان اعتناء ننموده بلکه توجه بیشتری به پاکستان و حمایت ازموقف دروغ ونیرنګ انکشور داشتند.تمام این موارد اسباب تاثر ورنجش کرزی را فراهم نمود واعتمادش برپالیسی های امریکادر مورد کشورش زایل ګردید . زمانیکه اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ از طریق انتخابات به حیث ولس مشر انتخاب ګردید در نخستین روزها ی زمامداری خودمعاهده امنیتی را با امریکایان بغرض جلب اعتماد انان امضاء کردو تصور میرفت که امریکاحاضر به قلع وقلم اعمال ترورستی در داخل قلم رو افغانستان با همکاری عام وتام نیروهای ملی افغانستان ګردیده است. امریکاباوجودیکه در تقویت نیروهای ملی افغانستان همکاری های همه جانبه نمود و در مقابل حملات چریکی وترورستی طالبان با قوای نظامی حکومت بر سر اقتدارمساعدت کرد ولی باوجود توانایې های لوژستیکی وهوایې نخواست ضربات کاری و کمر شکن بر دشمن وارد نماید .نیروهای جنګی طالب روز تا روز تقویت می یافت و بر استحکامات قوای دفاعی حکومت افغانستان حملات و تاخت وتاز نموده و مورال سپاهیان دولت را ضعیف میساخت . هیچکس نمی دانست که امریکا و ناتوچرا درمورد انهدام کامل طالبان وحملات ترورستی انهابر مردم بیچاره ونادار کشورجدی وقاطع نیست. این موقف کجدار ونا روشن زمامدارن امریکا وناتو در تمام مدت زمامداری اشرف غنی که هفت سال بدرازا کشید ادامه داشت . تحلیلګران دقیق و موشګاف در افغانستان می دانستند که امریکا با حکومت اشرف غنی هم صادق نبوده در نظر داشتندګلم حکومت اوهر چه زودتر بر چیده شده و بجای ان زمامداری طالبان بمیان اید . شخص اشرف غنی که تحصیل کرده امریکا ویک شخص اکدمیک بود ودر مشهور ترین ینورستی های امریکا بحیث پروفیسور تدریس کرده ومورد اعتمادکامل امریکا بودهرګز تصور نمیکرداز جانب امریکا تخریب ګردد . اشرف غنی با تمام بازی ها ونیرنګهای امریکادر افغانستان باز هم اعتماد خود راازدست نداد وتا ختم زمامداریش بر امریکایان بی باورنشد . یکی ازاشتباهات نابخشیدنی این شخص که خود را مغز متفکر و دور اندیش تصور میکردهمین مساله بودکه امریکا بااو جفا و خیانت نمی کند . واقیعت امر انست که امریکابجز ازتامین منافع و اهداف سیاسی و سوقولچیشی خود به چیزی دیګری اهمیت قایل نیست . با مطالعه تاریخ سیاسی امریکا و پالیسی های ان در سراسر جهان بار ها به اثبات رسیده که در صحنه های سیاسی اشخاص و رهبران برای امریکه حایز اهمیت نبوده و زمانیکه منافع امریکامطرح بوده اشخاص ورهبران نه تنها که ازصحنه سیاسی بر داشته شده بلکه باتحقیر و توهین هم مواجه شده اند . مٍثال برجسته ان خلع محمد رضاء شاه پهلوی پادشاه ایران ومانع پناهندګی ان در اضلاع متحده امریکامیباشد . محمد رضاشاه پهلوی نزدیکترین متحد و دوست امریکا در خلیچ فارس و کشور های شرق میانه بود . موصوف حیثیت ژاندرام منطقه رابه نفع امریکاداشت. امریکا حتی اجازه نداد تداوی شاه مخلوع ایران در امریکا صورت بګیرد . زمانیکه منافع امریکامطرح باشد دوستی و سمپتی sampaty ان به یک رهبر یک کشور یااشخاص دیګرکاملا زایل میګردد. این مساله یک درس بزرګ عبرت بتمام رهبران کشورهایکه مورد تفقد امریکایان قراردارندباید باشد . اشرف غنی که هرګز به کدام حزب یا تنظیمی تعلق نداشت شب و روز کار مینمود تا با استفاده از مساعدت های فروان مالی و اقتصادی امریکا و جهان غرب در اعمار زیر بناهای اقتصادی و انکشاف زراعت و صنعت کشور خودرااز حالت عقب مانی بکشد . اشرف غنی و پالیسی های مذکور همه اقتصادی محور بودندو موصوف که شانزده ساعت در روز کارو عرق ریزی داشت تمام سعی و فعالیت یش بهتر ساختن اقتصاد کشور به نفع عوام الناس کشور بود. اعمار بند سلماء و بند مچلغو در پکتیاو بند های دیګر مثال های زنده و نتایج مشهودزحمات اشرف غنی است . البته اشرف غنی در رشدوتربیه قشر جوان وکادر های فنی در جهت ارتقای اقتصاد کشورهم زحمات زیادی بعمل اورد . یکی از پالیسی های نافع وملی دیګر وی استفاده از نیروی جوان و ګماشتن و تقرر کدر های جوان در تمام ادارات دولتی بودکه باعث انزجار ومخالفت تنظیم های جهادی قرار ګرفت .چنانچه مبرهن است اعضای غیر فنی ومسلکی تنظیم های جهادی خاصتا اعضای شورای نظار و جمعیت هشتاد فیصدمامورین وکارګران تمام وزاتخانه ها، ریاست ها، ولایات و سفارتخانه را تشکیلداده بود. اشرف غنی از روز نخست کار بحیث ولسمشر با مخالفت وکار شکنی تمام رهبران جهادی مواجه شد. این جهادی هابجز دزدی ، ارتشاء و غارت مال بیت المال به چیزی دیګری نمی اندیشیدند . ارتقاء و تعالی کشور در نزد هااصلا مطرح نبود . همه این رهبران جهادی در حلقه داکتر عبدالله عبدالله مشغول تخریب حکومت اشرف غنی بودند . با وجودیکه نیم بدنه حکومت در اختیار و تسلط داکتر عبدالله بود ولی قانع نبودند و خواهان قدرت بیشتر بودند . یک علت اساسی اشرف غنی که نتوانست پلانهای عام المنفعه را بنفع عوام به منصه ظهور برساند مخالفت و تخریب کاری رهبران جهادی بود . تورن اسماعیل خان در هرات ، معلم عطاء نور در مزارشریف و دوستم درجوزجان جزایر قدرت بودند واز اوامر حکومت مرکزی اطاعت نمیکردند . اشرف غنی سعی و تلاش زیاد بخرچ داد ایشان را از صحنه اخراج نماید ولی ناکام ماند . باوجودیکه دوستم در انتخابات کمک کرده بود وبه مقام معاونیت اول ریاست جمهوری هم رسیده بودولی چون فاقد هر نوع کفایت و اهلیت بود ازمقام ارشد معاونیت برطرف و تبیعید شد اما از طرف داکتر عبدالله حمایت شد وحتی به مقام مارشالی ارتقاء یافت . تورن اسماعیل خان که وزیر اب و برق بود حقابه ایران را ده ها چند باایران معامله کرد و به هزارن جریب زمین های دولتی و شخصی مردم راغصب و به ارتشاءو تقلب ید طولا داشت هم از وظیفه برطرف و بخانه نشست . او هم مورد حمایت عبدالله عبدلله و هواخواهانش قرار ګرفت وبر ضد اشرف غنی استعمال شد . معلم عطاء نور که در ایام جهاد کهنه فروشی میکردو در زمانیکه به مقام ولایت مزار تقرر حاصل کرد دست به چور و چپاول بیت المال وزمین های شخصی مردم زد ومالک هزار ها جریب زمین و Busness های خورد وبزرګ ګردید و اوامر حکومت مرکزی راقبول نداشت وبه ساختار جزیره قدرت خود مختار مبادرت ورزید . اشرف غنی او را از منصب ولایت عزل کردولی توان تضعیف و کنار کشیدن او را در امور سیاسی وحکومتی نداشت . تمام این رهبران فاسد و غارتګر جهادی از جانب کشور های اجنبی از قبیل ایران ، ترکیه وحتی مقامات امریکایې حمایت میشدند . با مطالعه و مرور این وقایع دیده میشود که صلا حیت های حکومت مرکزی عمدا از جانب مقامات امریکا محدود و تضعیف میشد . باید خاطر نشان ساخت که رهبران وزمامداران کشورها دایمی باقی نمیمانند ولی مردم و ملت های کشور ها در سرزمین های خود قایم مقام وپابر جا مسکون و ماندګار میباشند . در تغیر و تبدل زمامدارانیکه توسط کشور های بیګانه به قدرت رسیده اند نقش بنیادی را همین کشور های بیګانه ایفاء مینمایند .
در افغانستان رول ادارات استخباراتی و نظامی امریکا و ناتو درمدت بیست سال ونصب و عزل زمامداران افغانستان توسط انها کلیدی بود . مردم بیچاره و عذاب کشیده افغانستان هرګز مورد توجه و حمایت ومساعدت این کشور ها قرار نګرفت . بی اعتنایې و عدم توجه به امنیت و زندګی مالی و اجتماعی یک جفاء وظلم اشکار محسوب میشودو در نزد مردم افغانستان و جهان محکوم است . اشرف غنی تصور میکرد که امریکا اورا تنها نه ګذاشته بلکه دربرابر مخالفین داخلی وتیرورستهاحمایت می شود . تصور غلط او این بود که او فکر میکردکه موصوف و نظام بر سر اقتدار از جانب امریکایان و غربی هابغرض تامین دموکراسی و عمران کشور بمیان امده و حمایت میشود پس چراتوسط انها تخریب و ازپاه در اورده شود .انتقاد دیګرتحلیلګران از پالیسی های حکومت اشرف غنی انست که موصوف تا توانست بر جوانان غرب زده اتکاء ورزیدوانهارادر پست های کلیدی و مهم حکومت توظیف و بکار انداخت . مجرب ترین جنرالان اردورا متقاعدساخت و بجای انها افسران جوان و غیر کار ازموده را بکار های مهم بکار انداخت .واقعیت امر این است که اشرف غنی اطلاع داشت که تنها در وزارت دفاع بیش از هفتصد جنرال غیر فنی و مسلکی با سواد اندک تنها ۴۳از ولسوالی پنجشیربر ګماشته شده و اجرای وظیفه می نمودند . او دریافته بود که اکثر مامورین و کارمندان وزراتخانه ها و سفارتهارا اشخاص کم سواد تنظیم های جهادی خاصتا اعضای تنظیم جمعیت اسلامی تشکیل داده بودند . اینها همه مخالف حکومت اشرف غنی بودند واز جانب داکتر عبدالله عبدالله حمایت و رهنمایې میګردیدند . اشرف غنی با تطبیق این پالیسی دو هدف داشت . نخستین ان ګماشتن نسل جوان ومنور و دومین ان نجات از تخریب وعدم همکاری پیروان تنظیم های متعصب جهادی . یک عده از تحلیلګران سیاسی عدم مقابله نظامی او رابا تهاجم طالبان در روز های اخیر زمامداری و بالاخره فراراو را از کشور انتقاد و محکوم مینمایند . جواب اشرف غنی در جواب این اتهامات شاید ان باشد که درحالیکه او تصور نمیکرد استخبارات وقوای نظامی امریکاقصدا برای به قدرت رساندن طالبان مصمم باشند ولی او به اشتباه خود پی برد و دانست که نیرو های استخباراتی و نظامی امریکاقوای چریکی طالبان را در تمام موارد رهنمایی و مساعدت مینمود تا هر چه زود ترزمام امور دولت افغانستان به ایشان انتقال داده شود. از جانب دیګر بر اساس هدایت و رهنمایی استخبارات امریکا تمام ارکان کلیدی دفاعی و استخباراتی کشوراز کشور فرار داده شده بود . در این حالت او مجبور بترک کشور شد .
یک عده تحلیلګران سیاسی چنان می پندارند که اشرف غنی باوجود تلاشهای زیادی درجهت ریشه کن ساختن و خنثی کردن فساد ، دزدی ، ظلم و غارتګری رهبران جهادی ناکام ماند ولی بالاخره با فراردادن رهبران جهادی از کشور، مردم بیچاره ومظلوم از شر وفساد این رهبران خاین ، ظالم و فروخته شده به مرام خود رسیدند . ملت افغانستان در انجام این فریضه ملی اشرف غنی را مورد ستایش قراردادند .
بارها مقامات سیاسی و استخباراتی امریکا از طریق رسانه های مطبوعاتی امریکاو جهان ابلاغ داشته اند که تهاجم نظامی امریکا بر افغانستان بر مبنای دو هدف عمده انجام یافته است . مقابله و امحای تروریزم در افغانستان و اعمار اقتصادی این کشور . قوای نظامی و استخباراتی امریکا با ګذشت بیست سال در افغانستان و مقابله باطالبان که از نظرامریکایان هم خود شان فعالیهای ترویستی راانجام میدادند و هم در حمایت و تقویت ترورستان منطقه و جهان می جنګیدند کاملاً ناکام ماندند . در مدت بیست سال حضور قوای نظامی امریکا وناتودر افغانستان 25 هزار امریکایی جوان توسط قوای ګوریلایی طالبان کشته شدند و همچنان به صد ها هزار افغان بی ګناه ومعصوم بشمول طالب به قتل رسیدند.
امریکانه تنها در رسیدن به هدف نخستین که محو وانهدام تروریزم باشد ناکام ماند بلکه طالبان را که سمبول و حامیان تروریزم مي پنداشتند در افغانستان به قدرت رساندند .
هدف دوم امریکا که عمران و ابادی افغانستان محسوب میشد هم بر اورده نشد . کمکهای فراوان مالی وپولی که بافغانستان سرازیر شدتوسط NGO های ساخت امریکا دزدی و غارت ګردید . باساس راپور های موسسات پولی امریکا و ادرات دیده بان موسسه ملل متحد 80‪%‬ تمام این پول ها از طریق NGO های امریکایی و کشور های اروپایی بکشور های شان قاچاق و انتقال داده شد .
ناکامی امریکا در افغانستان موجب بدنامی این کشور بزرګ جهان دراذهان عامه دنیا و کشور های جهان سوم ګردید . شهرت و اعتبار ان خدشه دارولکه دار شدومردم خبیر و اګاه جهان دانستند که امریکا بجز تامین منافع جیو پولیتیک سیاسی هرګز در اندیشه امنیت و رفاه مردمان کشور های جهان سوم نمی باشد .
تاریخ افغاستان و جهان این جفا و ظلم امریکادرحق مردم بیچاره ورنجدیده افغانستان را فراموش کرده نمی تواند .
ومن الله توفیق .

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.