داکتر سیدخلیل الله هاشمیان / یک کتاب مستند، جالب و خواندنی از واقعات دورۀ جهاد

0 914

 

یک کتاب مستند، جالب وخواندنی ازواقعات دورۀ جهاد

بقلم دگروال ارکانحرب غلام دستگیر وردک

دگروال ارکانحرب غلام دستگیر وردک

کتاب خاطرات دگروال وردک “درقبال کودتای هفت ثور” تحت 38 عنوان در 137 صفحه بدسترس من قرارگرفت؛ وقتی عنوان ها رادردوصفحۀ اول کتاب مرورکردم، بمطالب وموضوعاتی برخوردم که فکر کردم به درد تاریخ افغانستان می خورند، لهذا کتاب را دریک روزخواندم ودرآن بمطالب مهم وجالب دربارۀ جهادافغانستان وهم درمورد مولف کتاب، برخوردم که اینک آنراباشما هموطنان محترم شریک میسازم- من این کتاب را بخاطرمشهورساختن دگروال وردک تحت مطالعه قرارنداده ام،  زیرا اودارای عالیترین تحصیلات وخدمات بمردم ومملکت خود بوده واحتیاجی بشهرت ندارد، اما کتاب او نسخۀ مستندی است ازواقعات دورۀ جهاد بداخل وخارج افغانستان، ومن خواستم خلاصۀ آنرا به آرشیفهای جهادبسپارم، زیرا اکثرجو انان نسل نو ازواقعات دورۀ جها د بی خبراند.

مقدمۀ کتاب که “سیراجمالی برکودتای کمونستی هفت ثور1357” است، میگویدکه “کمونستهادرمقطع رسیدن بقدرت سیاسی ونظامی، بخاطرجلب توجه مردم بکارهای سرچپه شروع کردند ودرچوکات سلوک اجتماعی روشی رامرتکب شدند که بافرهنگ مردمی ما کاملا درمغایرت بود که این تمام حرکات آنهاباعث تنفر وانزجار کافۀ ملت گشته وقیامهای مردمی درسرتاسر کشور علیه آنها ظهورکرد…وبخاطربقای خوددربین مردم به نفاق و تفرقۀ قومی ، لسانی، سمتی ومذهبی دست زدند…ویگانه نیرنگ روسها که دربین مردم ماکاری افتاد، همین تفرقه اندازی بود که اثرات ناگوار آن درنظامهای نیمه متزلزل کنونی هم دیده میشود.”

دگروال ارکانحرب غلام دستگیر وردک که بتاریخ 7 ثور 1357- 27 اپریل 1978 درمقام آمریت آپراسیون فرقۀ ریشخورقرارداشت، درقسمت اول کتاب خود واقعات آنروزراکه چطورکودتای کمونستی موفق گردید، به تفصیل بیان کرده و درین باره محترم دکتورعبدالواحد حیدری مقیم آسترالیا درکلکلین نظریابی ویبسایت افغان –جرمن آنلاین ادعاکرده بود که به اساس معلومات او، دگروال وردک خودوقطعۀ خودرا درحصۀ دهمزنگ به کودتاچیان کمونستی تسلیم کرده بود-  دگروال وردگ اسناد وتوضیحات قناعت بخش در ردادعای مذکوردرهمان ویبسایت منتشر ساخت که در نتیجه آقای دکتور عبدالواحدحیدری ادعای خودرا پس گرفته واز اشتباه خودمعذرت خواست. دگروال وردک خودش دلیل وچگونگی تسلیم شدن فرقۀ ریشخوررادرین کتاب بیان کرده و میگوید که کمونستهابه بمباردمان شدیدهوایی شروع کردندکه تلفات زیادبفرقه واردگردید، شورای تصمیم گیری فرقه ریشخور تصمیم به تسلیم شدن گرفت، قوماندان فرقه مایوس شده فرقه راترک گفت، دونفر، من وآمرسفربری، تعیین شدیم تا رهسپارمرکزکودتاچیان شده، تسلیمی فرقه راتقدیم وختم بمباردمان راتقاضا کنیم. حفیظ الله امین گفت امرمیکنم بمباردمان متوقف شود، ومارابه قرارگاه وزارت دفاع محبوس کردند( صص 13-20).

دگروال وردک دربارۀ کشته شدن سردارمحمدداودخان چند نکتۀ جالب دارد، او مینویسد: “درختم جلسۀ کابینه درارگ، زمانیکه سردارمحمدداودخان غرض قومانده به قطعات نظامی بطرف مخابره که در بالای میزش قرارداشت رفت، دیدکه سیستم مخابرات فلج گردیده است، فهمید که روسها تیررابطرف هدف فیرنموده است. مشکل اساسی درینجا بودکه منصبداران سردارمحمدداودخان ازنظام روگردان ودرضمن تحول طلب بودند، جالب اینکه تعدادمنصبدارانی که کمونست نبودند، نیز درین کودتا برخلاف سردارمحمدداودخان اشتراک نموده بودند.مدافعۀ ارگ کاملا مختل ومنصبداران گاردجمهوری غرض سلامت جان خودفراررابرقرارترجیح داده بودند… حملات وبمباردمان هوایی بالای ارگ اد امه داشت، حفیظ الله امین جنرال شهنوازتنی قوماندان کوماندورانزدسردارمحمدداودخان فرستاد تاتسلیم گردد، تنی دردروازۀ شرقی ارگ به تورن امام الدین که مسئول مخابره قطعۀ کوماندوبود، دستورداد که ازهمین دروازه وارد ارگ گردد وبسردارمحمدداودخان اظهارنماید که قدرت نزد حزب دیموکراتیک خلق است، تسلیم شود–امام الدین چهارنفرکمکی دیگرنیزهمراه خودداشت، یکنفر صاحب منصب ارگ امام الدین خبیث را نزدسردارمحمدداودخان برد-سردارمحمدداودخان با یک نوۀ 13 ساله اش نشسته بود…امام الدین بسردادرمحمدداودخان گفت که قدرت بدست حزب دیموکراتیک خلق افغانستان قرارگرفته باید خودراتسلیم نمائید. اما سردارمحمدداودخان گفت که “من بجزازخدا به هیچکس تسلیم نمیشوم…” –آنگاه محاربۀ نامتوازن شروع شد وتاروزبعد ازخانوادۀ سرد ارداودخان 19 تن شهید و7 تن زخمی شدند…(صص 21-22).

دگروال وردک میگوید که مدت یکماه درخانۀ خودبودم، آنگاه مرا احضار وبحیث آمراوپراسیون قوایمرکزمقررکردند؛ خلقی های میفهمیدندکه نه کمونست بودم ونه شامل حزب، اما بخاطرتحصیلات وتجاربم دراردوکه اکثرخلقیها شاگردم بودند، مرا بچوکیهای غیرفعال نگه داشتند، امابعدازبروزاختلافات بین خلقیها وپرچمیها که منجر به کودتای جنرال عبدالقادرشد، بالای من مظنون شده، دروزارت داخله تحت زجرو شکنجه و شوکهای برقی قرارگرفتم- دربین تحقیق کنندگان “یکی هم دگرمن خلیل که مشهور به سگبازبودو سابق رئیس ارکان لوای توپچی مهتاب قلعه ودرعین حال عضو کمیتۀ مرکزی نظام جمهوری محمدداودخان بود وهمین شخص مرابحیث یک شخص خطرناک راپورد اده بود که دراثر  تحقیقات بیگناهی من ثابت ورهاشدم ، اماازاثرفشاروشکنجه مریض وناتوان شده بودم که مدتی درشفاخانۀ 400 بستر بستری شدم(ص 29).

((این قلم بحیث یک جملۀ معترضه یاد آورمیشود که بیانات خلیل سگبازراجع بقتل واعدام 3 1نفربشمول مرحوم موسی شفیق وجنرالان اردو قبلادرویبسایت ها نشر شده- خلیل سگباز درکودتای جمهوریت داودخان شامل و دو رتبه ترفیع گرفته ودردورۀ جمهوریت بچوکی جنرالی  درریاست محاکمات اردومقرروحکم اعدام صاحب منصبان بیگناه راصادرکرده است- خودش اقرارکرده که بعدا برای سرنگونی جمهوریت داودخان دریک کودتا شامل بودکه کشف وخنثی گردید، اما دلیل اینکه جگرن سگبازدرجمهوریت داودخان محاکمه نشد، معلوم نیست- ازجانب دیگر این ادعای پیروان داودخان و کودتای سرطان که درآن کودتا کمونستها وپرچمیها شامل نبود، با موجودیت وبیانات جگرن خلیل سگبازدرآن کودتا،باطل میشود- معهذا پیروان جمهوریت داودخان درین باره مهرسکوت بلب نهاده وهیچ تبصره نمیکنند- هاشمیان !!!))

 دگروال وردک میگویدکه دراردوی خلقی تحت  بدگمانی وتعقیب قرارد داشت وبفکر آن شد که چگونه اسلحه بدست آرد ودرجهادشامل شود، معلومات بدست آوردکه درمنطقۀ چک وردک درحدود 150 میل تفنگ شکاری انگلیسی وجوددارد، به دوستان خودسفارش کرد که تفنگهارا درمغاره های کوه ها مخفی سازند- درینوقت خبرشد که مردم هزاره جات بمقابل رژیم خلقی شورش وقیام کرده اند – بفکرآن شد که بمنظوربدست آوردن اسلحه برای مردم وردک رژیم خلقی راتشویق کند که مردم وردک را بمقابل هزاره ها مسلح سازند- طرح اصلی تولید نفاق بین اقوام بدست روسها بودکه اختلافات قومی، زبانی ومذهبی رادامن میزدند- آنگاه رژیم خلقی حاضرشدبمردم وردک اسلحه بدهد ودر یک جرگۀ قومی گفتند که دولت میخواهد قوم وردک را بمقابل هزاره ها مسلح سازد تاقیام آنهاراخنثی سازد – درراس یک هیات سه نفری به ولسوالی چک وردک وعلاقه داری دایمیرداد جلگه رفتم وبهنگام شب بطورخفیه موسپیدان قومی را خبردادم وتشویق کردم که برای تسلیم گرفتن اسلحه از دولت حاضرشوند وتعهدکنند که درمقابل حمله وهجوم هزاره ها مقاومت خواهند کرد. موضوع آمادگی قوم برای دفاع به حفیظ الله امین خبرداده شد و اوتوزیع اسلحه رابمردم وردک امرنمود. آنگاه خبررسیدکه مردم ولسوالی چک بعدازگرفتن 360 میل اسلحه بکوه ها بالا شده و بضدرژیم خلقی موقف گرفته اند- منصبداران خلقی مرامتهم به این توطئه کردند، گفتم بیائید یکجا نزد مردم بکوها ودره ها برویم وعلت قیام رامعلوم کنیم ، آنها ازترس نرفتند، من به تنهایی به (آبگزار- تنگی کاور- چینه) رفتم ودرهرجا مردم را بمقاومت تشویق میکردم و جهادشانراتبریک میگفتم، اماخیرخواهانه بمردم سفارش میکردم که درصورت دوام مقاومت، شماباقوای بیرحم هوایی وتانکهای روسی مواجه میشوید که قدرت دفاع آنرا ندارید، پس بهتراست ازطریق مذاکره بارژیم ظالم خلقی معامله کنید. درینوقت محترم عبدالکبیرخان(بعدارئیس شورای  اسلامی مجاهدین وردک)که درتحت تعقیب خاد بود، نیزبمنطقۀ آبگزارو چینه پناه آورده بود، شبهنگام با موسپیدان منطقه ملاقات وپالیسی و اهداف حکومت کمونستی را تشریح وتاکیدنمودم که درنزداین رژ یم دین، ناموس، مال وجان مر دم اهمیت نداشته ، باید درمبارزه با آن ازمشوره واتحاد واتفاق کارگرفت. آنگاه موسپیدان وبزرگان قریه را جمع کردم وتمام عواقب این قیام وعدم توانایی مقابله باطیاره وتانک را برایشان گفتم وپیشنهادکردم که معضله را ازطریق صلح و مفاهمه با حکومت حل وفصل کنیم. همان بودکه جرگه دایر شد وپیشنهادات مردم درپنج ماده تصویب گردید: (یک) حکومت خودش بمااسلحه دادتا منطقۀ خودراازتعرض مردم هزاره محافظت کنیم ، مردم هزاره نه بطرف کابل ونه بطرف منطقۀ ما تعرض کرده، وبامادشمنی ندارد، پس ماچرابناحق برای جنگ با آنهابرویم (2) پولیس وعسکرحکومت غرض تعقیب ودستگیری اشخاص بمنطقۀ مانیاید(3) حکومت نظرخودراازطریق ملک ها وموسپیدان قومی بما ابلاغ کند(4) ملک عبد الروف خان غیرحق بندی شده، رهاشود(5) بعدازقبول پیشنهادات ما، سرکها ومکتبها باز ونظم عامه وامنیت بکلی برقرارخواهدشد. ولسوال خلقی پیشنهادات مردم راغیرازرهایی ملک عبدالروف خان قبول کرد، اماازشنیدن تراکم مردم ورفت وآمدوسنگربندی واحضارات جنگی شان درکوهها وارخطا شده بکابل فرارنموده بود. بمردم سفارش کردم که بدون ضیاع وقت باید بالای ولسوالیهای چک ودایمیردادحمله واین دومحل تسخیر شود. موسفیدان قوم مرا بحیث قوماندان عمومی جبهه وردک انتخاب نمودند و عبدالکبیرخان خبرمسلح شدن 1700نفررادردایمیردادبمن داد وولسوالی چک وعلاقه داری دایمیرداد بموفقیت ازجانب مجاهدین اشغال و 4500 میل تفنک وسایراسلحه جات توسط مردم چک ودایمیرداد و2000 میل اسلحه توسط مردم جغتو ازقطعۀ منتظره ولشکر خلقی بدست مجاهدین افتاد، لیکن بعدازآن حملات وبمباردمان وحشیانۀ قوای هوایی رژیم خلقی بالای مجاهدین دوام داشت وباقبول همین تلفات جهادبمقابل کمونستها موفقانه پیش میرفت(صص 38-43).

همکاری واعانه دادن مردم به مجاهدین

مسئول طرح وتطبیق پلانهای سوق الجیشی ومحاربوی درمنطقۀ وسیع وردک وجغتو دگروال دستگیروردک بود که باهمکاری بامجاهدین ولایات همسایه پیش میرفت. اعاشۀ مجاهدین کارآسان نبود، زیرا درمرکز (کاکاخیل) به تنهایی درحدود 150تا 300مجاهد موظف دفاع بود-مردم قریه جات همه روزه یک قرص نان ازخانه های خود جمع آوری و به نو بت بمرکزجبهه میرساندند، ثروتمندان ازخیرات وارسال گوسفند وگاو دریغ نمیکردند، پول نقد نیزهمه روزه بمرکز میرسید. روزی همرای مجاهدین روانۀ کدام سمت بودیم که خانمی صبح وقت نزدیک قریۀ (کولک) چندقرص نان گرم ویک دیگ دوغ دارای مسکۀ تازه را بمجاهدین پیشکش نمودوازما تقاضای دعاکرد؛ سپس ازجیب پیراهن خودیک تکۀ پیچانده را با مبلغ  30افغانی بما تقدیم واصرار بقبولی آن میکرد، آما آن پول نقد اورانگرفتیم ودرحقش بسیار دعاکردیم. رژیم خلقی ورود موادغذایی ازقبیل چای؛ بوره، گندم، روغن، تخم وغیره را بمنطقۀ ما ممنوع قرارداده بود، اما مردم شریف ومسلمان افغانستان ازنان خشک گرفته تا تخم مرغ وغیره بمجاهدین میرساندند – یکنفرازتجار اهل هنودکابل 8صندوق کلان چای که درحدود 4 سیرمیشد بما اعانه داد. ما ازطریق فروش آن چای توسط دکانداران مبلغ 250 هزار  افغانی بدست آوردیم وازپول های اعانۀ مردم ازپشاور کارطوس خریداری میکردم، زیرا کارطوس بیشتر موردنیازبود. گاهی هم کارطوس خریداری ما توسط افرادتنظیمهای پشاورغصب میشد وبما نمیرسید(صص 55-56).

یک جرگه ازکابل آمد وماآزادی بندیهای خود ورفع قیود موادخوراکی راتقاضا وشرایط قبلی خودراتکرارکردیم- درین هیات حکومت کابل درجملۀ بزرگان وموسپیدان ولایت وردک، مرحوم محمد اسمعیل خان مایارسابق والی ولایت کابل نیز شامل بود. اوبطورمخفی مرا شب بخانۀ ناظرخودخواست و مبلغ بیست هزارافغانی به مجاهدین وردک اعانه داد وبه ناظر خودگفت که ازحاصلات زمین هایم بعدازسهم دهقانان، متباقی به مجاهدین داده شود. یکنفر محرراز قریۀ علیشنگ که عضوهیات کابل بود مبلغ 4000 افغانی بمن اعانه داد، بعداخبرشدیم که درکابل اوراتحت تحقیق وشکنجه قرارداده بودند- مامیدانستیم وخبرداشتیم که حکومت خلقی دردستورالعمل خود یک حرکت تعرضی درنظردارد وماهم برای جلوگیر ی ازآن تعرض ترتیبات خودراگرفته بودیم- حملۀ حکومت کمونستی آغازشد، اما درظرف دو سه ساعت با دادن تلفات بسیارسنگین به شکست وعقب نشینی مواجه شدند- حکومت کمونستی محاصرۀ اقتصادی هزاره جات را رویدست گرفت، ورود آرد، گندم، چای، بوره، برنج وغیره موادارتزاقی را به هزاره جات ممنوع قرارداد، اماامکان محاصرۀ اقتصادی منطقۀ وردک مکن نبود، زیراازدشت توپ الی غزنی درحدود 100 کیلومتر شاهراه مواصلاتی دردست مجاهدین بود وموترهای مملوازآرد، گندم وغیره ازین راه عبورمیکرد، ما بمردم سفارش کردیم که مواد ارتزاقی را بطورمنصفانه خریداری واولتر بمردم هزاره جات برسانند- اینکار صورت میگرفت ومردم هزاره جات نیزاز محاصرۀ اقتصادی نجات یافتند(صص 58-60).                     

اشتباه نورمحمد تره کی درماسکو

دگروال دستگیروردک پیرامون بروز اختلافات بین امین وتره کی، ازیک اشتباه تره کی درماسکوذکرمیکند که بعداباعث قتل تره کی درکابل گردید- اومیگوید که امین دونفرجاسوس خود، شاه ولی و داودترون، راهمرای تره کی روان کرده بودتا تمام حرکات و ملاقاتهای اورا درماسکو راپوردهند- برژنف تره کی راتنهادید وببرک کارمل رانیزخواسته بود وازخطرکودتای امین به تره کی گفته بود- کسی ازجریان این ملاقات خبرنشد، اما اشتباه تره کی این بود که درجلسۀ محصلین افغان درماسکو به محصلین گفت که :”دردرون حزب ما یک دانۀ سرطان بروز کرده، حینیکه بکشور برگردم این دانۀ مهلک راازوجودحزب دیموکراتیک خلق بیرون میسازم…” همین بیانات اوراجاسوسان امین به اوخبردادندکه درنتیجۀ آن امین قبل ازبازگشت تره کی چهاروزیراو(وطنجار،گلابزوی، مزدوریار، اسدالله سروری) را برطرف کردو متعاقبا تره کی رانیز برطرف وبقتل رساند(ص 65). بعدازآن امین به عوام فریبی شروع کرد وبخاطرجلب توجه روحانیون به  ترمیم ورنگ امیزی مساجد وتکایا شروع کرد وبوزارت داخله امرکردکه هرکسیکه آرزوی رفتن خارج داشته باشد برایش پاسپورت داده شود ودریک بیانیۀ خودگفت:”هرکسیکه نمیخواهد باماهمکاری کند، بهتراست ازکشورخارج شود، ما به ایشان ضرورت نداریم، برای ماتنها دوملیون انسان کفایت میکند…” امین یک لست (13000) محبوسین راکه بدون محاکمه اعدام شده بودند به دیوار وزارت داخله آویزان کرد وبمردم گفت که اینهارا تره کی اعدام کرده است. چندروزبعدیک فلم ازتلویزیون پخش شدکه جریان روزسیاه هفت ثوررانشان میدادو قهرمان اصلی کودتای ثورتنهاخودامین بود- حکومت شوروی تا این زمان وضع عادی سیاسی ر ا با امین ادامه میداد، اما رسانه های غربی ومخصوصا (بی بی سی) از اجتماع قوتهای  نظامی شوروی درشمال دریای آمو خبرمیداد-  برایما درجبهۀ وردک ازرسیدن طیارات بزرگ روسی با وسایط نظامی درمیدانهای هوایی کابل وبگرام خبرمیرسید- تعدادمشاورین شوروی از 1200 به 3000 تزئید یافت ودر اوایل ماه دسامبر 1979 طیارات بزرگ ترانسپورتی شوروی مقدار زیاد تجهیزات نظامی ولوژستیکی را به موظفین روسی تسلیم داد- بتاریخ 21دسامبر یک غندپراشوتی  شکاری شوروی مرکب از 1500 نفربمیدان بگرام پائین شد وبتاریخ 24 دسامبر 150 طیارۀ انتونوف شوروی یک فرقۀ هوایی-زمینی را به کابل وبگرام انتقال داد ویک پل هوایی بشمول 300 طیاره ترانسپورتی را بین کابل وتاشکندتاسیس کرد- همۀ این اقد امات نموداراشغال نظامی افغانستان بود –حفیظ الله امین بیخبرازاوضاع مصروف تهیه وثبت یک بیانیۀ تلویزیونی بمناسبت 15 مین سال تاسیس حزب خلق درتپۀ تاج بیگ بود وقبلا دریک مصاحبۀ تلویزیونی گفته بودکه :”دوستی شوروی باید درقلب هرافغان جا داشته باشد، هرکس با شوروی دوست نیست، خاین بوطن است.” همان بودکه بساعت 18 روز 28 دسامبر 1979قو ای کماندوی شوروی حفیظ الله امین را بقتل رساند وببرک کارمل را بچوکی ارگ کابل نشاند(صص 72-82). 

قیام مردم کابل وشهادت ناهید

اگرچه کارمل اکثرمحبوسین سیاسی ر ااززندان پل چرخی رهاساخت ،اما قیام سر تاسری مردم افغانستان بمقابل اشغال نظامی شوروی شدیدترشد،کشورهای آزاداروپایی وامریکا وملل متحدنیزاشغال نظامی شوروی ر ا تقبیح نموده خواهان خروج فوری قوای شوروی از افغانستان شدند- اگرچه کار مل بیرق سه رنگ (سیاه- سرخ-سبز)   افغانستان را دوباره درارگ برافراشت، اما مقاومت مجاهدین هم ازطریق تنظیمهای پشاور وهم درشهرها وسرکهای کابل وولایات بسیار بیشترشد – بتاریخ 29 فروری 1980 مردم کابل کاروبارخودراتوقف داده، دکان هارابستند وباسردادن نعره های الله اکبرومرگ برشوروی ومرگ بروطنفروشان به سرکها وکوچه های کابل تمام شب وتادم صبح  به راه پیمایی پرداختند، ود راثنای شب صد ای نعرۀ الله اکبر ازبامهای کابل درسرتاسر شهرشنیده میشد-   فردای آن محصلین پوهنتون وشاگردان مکتبها، بشمول مکتب دختران، باشعارمرگ برببرک وطنفروش درسرکهای مرکزشهربمظاهره پرداختند- قوای شوروی ولشکر رژیم کارمل دست به سلاح برده یکعده محصلان وشهریان را شهید ساختند که دخترمبارزافغان موسوم به ناهید نیزدرین روزبشهادت رسید-دربهار سال 1980 رژیم کارمل جرگه دیکری مرکب ازشخصیت های نخبه قوم وردک رابرای بارسوم  به ولسوالی چک اعزام نمودتامقاومت راخاتمه داده با حکومت صلح وهمکار شود- جرگۀ قومی باحترام نخبگان قوم  چنین فیصله کرد که مجاهدین چک تنهابر ولسوالیهای چک ودایمیرداد نفوذ وصلاحیت دارند، بعدازمشوره بامجاهدین درولسوالیهای دیگر،نتیجه رابشما اطلاع میدهیم- اما مقاومت مجاهدین وحملات شان بالای قوای شوروی و قوای حکومتی دوام کرد بلکه شدید ترشدوازجرگۀ سوم که باثراصرارحکومت درمحل (غاشی- دربین ولسوالی گچ وجغتو) دایرشد نیزنتیجه حاصل نشد،  زیر امجاهدین وردک برای انعقاد صلح با رژ یم ببرک حاضرنشدند- همان بود که رژیم ببرک بتاریخ 4اسد 1359 هش که مصادف با یازدهم ماه مبارک رمضان بود ومردم خرمن هارا صاف کرده درصدد برداشتن خرمنهای خودبودند، یک قدرت بزرگ نظامی متشکل از 400 واسطۀ نقلیه زره پوش وتانک،  150 طیارۀ جت وهلیکوپتربادوفرقۀ روسی ویک فرقۀ کارملی درمدت 12 روز منطقۀ وردک رازیروزبرنموده،حدود 1300نفرراشهید وزخمی و خرمن های مردم راحریق نموده، حتی حیوانات زیاد راکشته بکابل برگشتند. این قتل عام و این شبخون درنزدمردم وردک وتاریخ این منطقه بنام (ستره قوه) ثبت شده است. دگروال وردک بایکتعدادمجاهدین درجناح شما ل جلگه درحصۀسفیددیواربا قوای شوروی درحال جنگ بوده وازهردوپا مجروح شده وبه قریۀ موکه رفته، مجاهدین او رابادونفر کمکی ازطرف شب به درۀ (گرم آباد هزاره جات) فرستادند، زیرا احتمال اسیرشدنش بدست روسها وجودداشت. بزرگان قوم هزاره ازدگروال وردک وافرادمعیتی او تاروزیکه توان برگشت را به جلکه پیداکند،  باحرمت ودلسوزی ومهان نوازی استقبال کردند. بعدازبرگشت بجلگه، اگرچه قیام وجهاد مردم وردک بمقابل  رژیم کمونستی دوام داشت، امااحتمال اسیر شدن دگروال زخمی دریکی ازجبهات وجودداشت، لهذا مجاهدین مشوره دادند که برای تداوی به پاکستان برود، زیراعلاوه برجراحت دردوپا، تکلیف قلبی نیزپیداکرده بود. همان بود که با مشکلات خیلی زیاد وازراه های صعب العبوروخطرناک درظرف چند هفته خودرا به پشاور رساند(صص 83-96).

سپردن کتابهای اسرارنظامی روسی به آی.اس.آی.

دگروال وردک بعدازمطالعات ومشاهدات زیاددرپشاور به تنظیم محاذ ملی اسلامی مربوط به سیداحمدگیلانی شامل وبحیث معاون نظامی تنظیم مقررمیشود. شبکۀ (آی.اس.آی) پشاوراورادوباراحضارودربارۀ اوضاع نظامی حکومت کابل  وهم دربارۀ تکتیکهای نظامی شوروی از اوپرس وپال نموده وبه توضیحات اودرهردومورد با علاقمندی گوش میدادند. دگروال وردک ضمن چگونگی تحصیلات خوددرشوروی، دربارۀ ستراتیژی و تکتیکهای نظامی شوروی ازموجودیت یادداشتهای دورۀ تحصیل خودیادآورشده و (آی .اس.آی.) تقاضاکرده آن یادداشتها طور  عاریت برایشان داده شود. دگروال وردک آن یادداشتهارا برای فوتوکاپی و طورعاریت به (آی.اس.آی)داده است. تقریبا یکماه بعد دونفرمنصبدارپاکستانی یک پاکت مملوازاوراق را به دگروال وردک میرساند ومیگویند اینست اوراق عاریتی وامانتی شما، امااصل کتابها درین پاکت نبود. دگروال وردک درزمینه بدفتر (آی.اس.آی) شکایت میکند، این دفتررسید 11جلدکتاب ویادداشهای اورابرایش میدهد ومیگوید شما میتوانیدشکایت خودرا با مقامات (آی.اس.آی.) درروالپندی مطرح سازید. دگروال وردک در بارۀ استردادکتابهای خود بدفتر ضیاء الحق مراجعه میکند و درنوبت دوم  به او گفته میشود که دوجلدکتاب اورا ستردرستیزنظامی پاکستان تحت مطالعه قرارد اده ومستردشده، باقی کتابها بعدازمطالعه طورسالم به اومستردخواهدشد. دوجلدکتابش به پشاوررسیده بود.

ترجمه ونشرکتابهای ستراتیژی نظامی شوروی درامریکا

ازآنجائیکه نفاق وخودخواهی دربین تنظمهای پشاورهمه افغانهای مقیم پشاورراناامید ساخته بود ومساعیدگروال وردک برای متحد ساختن جبهات جنگ بداخل افغانستان قابل قبول واقع نشد، برای داوم تداوی بفکر مهاجرت به امریکا افتاد وفورمۀ خودرابسفارت امریکا تکمیل وتسلیم داد. یکنفردوست دگروال وردک ، جگرن عبدالرحیم خان وردک، که خبر داشت اوکتابهای محرم استراتیژی نظامی شوروی راباخوددارد، ازامریکا تلفونی سفارش کردکه لست لکچرهاو وموضوعات دیگر مربوط به ستراتیژی نظامی شوروی را بزبان روسی نوشته به آدرس اودرامریکا روان کند. یکهفته بعدجواب رسید که شمابافامیل تان قبول شده وبه امریکا می آئید؛ ویکنفر دگرمن امریکایی ازسفارت امریکادراسلام آبادنزدشما می آید، کتابهای خودرا به آن شخص تسلیم بدارید. بعدازمروریکماه سفارت امریکا بدگروال وردک اطلاع داد تابه اسلام آبادرفته ومنتظر حرکت بطرف امریکاباشد. کتابهای خودرا قبلا بسفارت امریکا تسلیم  داده بود. درمریلیند برای او وخانواده اش یک خانه نوآبادبکرایه گرفته شده بود- چندروزبعددونفرصاحب منصب امریکایی اورابه پایگاه عسکری(فورمید) درمریلیندبردند وبه کمک او به ترجمۀ کتابها توسط آقای علی احمد جلالی شروع کردند. یکروراورا به ایالت تکساس بردند ودر آنجا با آقای عبدالوهاب کمال آشناشد  ودرخانۀ او اقامت داشت – ضمن مسایل دیگر، همرای اومشکل مسدود بودن راه های اکمالاتی مجاهدین رابداخل افغانستان که توسط هلیکوپترهای شوروی تخریب میشد مطرح ساخته وکمبود وسایط دافع هواراخاطرنشان نموده بود –کمال هم باوردک همفکربود وگفت وقتی بواشنگتن برود، این موضوع را با مراجع امریکایی مطرح میسازد وبرای رفع این مشکل هردوی ما بپاکستان خواهیم رفت. در  مریلین درمریلیند آقایان ودرک وجلالی به ترجمۀ کتابهای روسی مصروف شدند وبعدازاتمام آن، ترجمۀ این کتابهاراپنتاگون بزبان انگلیسی در(دفنس یونیورستی)چاپ ونشرکرد(صص 103-105).

اشتراک درمحکمۀ بین المللی پاریس

درجرایدامریکاشایع شدکه راجع به تجاوز وجنایات لشکر شوروی د رافغانستان، یک محکمۀ بین المللی درپاریس دایرمیگردد. دگروال وردک تجارب ومشاهدات خودرا درجبهات جنگ درافغانستان دریک راپور مفصل بمقامات امریکایی تسلیم وتقاضای رفتن واشتراک درآن محکمه را کرد تا مشاهدات چشم دیدخودرا بمحکمۀ بین المللی پاریس  بیان کند. تقاضای اوپذیرفته شد وعازم پاریس گردید- یکتعداد افغانها ازپشاور واروپا نیز برای شهادت آمده بودند. دگروال ارکانحرب غلام دستگیروردک جنایات لشکرمتجاوزشوروی رابطورمفصل به محکمۀ پاریس گزارش داد. مرحومین داکترعزیرالله لودین ازپشاور، داکترعبدالصمد حامد وآقای سید قاسم رشتیا از اروپا، هر کدام مشاهدات خودرا به محکمۀ پاریس  گزارش دادند- محکمه فیصلۀ خودرامبنی برارتکاب جنایات لشکر  شوروی درافغانستان صادرکرد (ص 106).

اشتراک وسخنرانی درکنفرانسها واجتماعات درشهرهای امریکا واروپا

دگروال وردک درهرشهرامریکاکه راجع به اوضاع افغانستان کنفرانس دایر میگردید خودرامیرساند تامردم امریکا و اروپا راازقدرت نظامی وسراتیژی نظامی شوروی واهد اف سیاسی وامپریالیستی آن مطلع گرداند ومشاهدات چشم دید خودرا ازصحنه های جنگ بگوش مردم دنیا برساند- درایالات نیویارک وتکساس چندبارسفرو در کنفرانسهااشتراک وسخنرانی نموده وهم چند بار به اکادمی ارکان حربی امریکا درشهر(فورت ورث) راجع به قدرت وصنعت نظامی شوروی سخنرانی ومعلومات داده است – هکذا درممالک اروپایی ازقبیل جرمنی،سویس دنمارک و انگلستان به کنفرانسها دعوت شده و مشاهدات خودرا ازصحنه ها ومیدانهای جنگ درافغانستان بیان نموده است – هکذادربارۀ قدرت نظامی شوروی و پکت وارسا واهداف نظامی وستراتیجیکی آن معلومات داده است. دریک پایگاه تعلیمی نظامی امریکادرجنوب غرب جرمنی بنام (گارمیش) مدت دوهفته پیرامون ستراتیژی  نظامی شوروی و پکت وارسا تدریس کرده است (صص 107-108) .

رفتن نزدمجاهدین پشاور ومایوس شدن ازآنها

دگروال وردک شنیده بود که دربین تنظیمهای پشاوراحساس اتحاد واتفاق بوجودآمده، لهذابدعوت استادربانی به پشاورمیرود ومیگویداستادربانی”دریک دیدارتعهد سپردکه تمام فعالیت هایش بخاطرتحقق اهداف وآرمانهای اتحادواتفاق مجاهدین  خواهدبود و من هم آمادگی قلبی خودرا برای هرنوع خدمت اظهارداشتم : اماسه روزبعد دفعتا متوجه شدم که روزانه تمام مجاهدین مربوط جمعیت اسلامی بدفترمرکزی غرض حل مشکلات می آیند، امابا تاسف زمانیکه شب میشود، جلسات خاص اعضای جمعیت اسلامی بخاطرساختن پالیسی آینده تشکیل و  پلان گزاری میشود، لیکن دیگران به هیچوجه حق اشتراک درین جلسات خصوصی راندارند…”علاوه برآن دگروال وردک  بعدا اوضاع حالاتیرا می شنود ومی بیند که متیقن میشود :” دروسط کاسۀ لاف استادربانی نیم کاسۀ بی اتفاقی را مشاهده وارزیابی نمودم و آزرده خاطر شدم ودورنمای طولانی کشورخطرناک بنظرم جلوه نمود.”- دگروال وردک بصفت منشی شورای نظامی تنظیم محاذ گیلانی راجع بلزوم تجدیدنظردرتشکیلات محاذ پیشنهادی به سیداحمدگیلانی می سپارد، ولی نتیجۀ آن برایش مخابره نمیشود-هکذادربین تنظیمها راجع به تاسیس یک مرکزواحدنظامی وسیاسی اتفاق نظرنمی بیند،”لهذا نتیجه گیری نمودم که رهبران تنظیمهاوحکومت پاکستان درقبال جهاد برحق مردم افغانستان صادق وراستین نیستند…سرحد مایوسی آخری ام را نمیتوانم توسط حروف الفبا به شما ابراز نمایم.” (صص 109- 110).

برگشت به امریکا وآغازتدریس به فاکولته جنگ

“درینوقت حساس یک مکتوب ازجانب علی احمدجلالی ازامریکا دریافت نمودم که تحریرنموده بوداگر شما به امریکاتشریف بیاورید، مقامات یونیورسیتی نظامی امریکا در(وارکالج) باشما یک قراداد دربارۀ تدریس ستراتیژی نظامی شوروی امضاء خواهدکرد؛ همان بود که دوباره بواشنگتن رفتم. (وارکالج- فاکولتۀ جنگ) امریکا راجع به اشتراک درتدریس ستراتیژی وصنعت اوپراتیف وتکتیک شوروی پیشنهاد یک قراردادرابمن نمودکه من آنرا قبول وعقدنمودم- شاغلی علی احمدجلالی نیز درین پروژه سهیم گردید وبرای یکساعت درسی مبلغ 150 دالر تادیه میکردند که مبلغ لازم را به جلالی صاحب تقدیم میکردم. اینکاربرای مدتی بصورت منظم جریان د اشت، اما دراثرتوافقات رونالد ریگان با گورباچف درخصوص پکت وارسا وناتو، تمام موسساتیکه درامریکا بالای ستراتیژی نظامی شوروی مشغول بودند، لغو و تعطیل شدند که پروژۀ تدریسی ماهم جزء آن بود.” ( ص 111).

مطالب مهم و تاریخی درین تقریظ دراکثرموارد ازمتن کتاب اقتباس و یا تلخیص شده و صفحۀ کتاب نیز نشانی شده است – نسخه های این کتاب را ازآدرس مولف آن در شهرویرجینیا بدست آورده میتوانید.

تصویر جوانی  دگروال ارکانحرب غلام دستگیرخان وردک که درعقب کتاب اوچاپ شده،  درضمیمه تقدیم است – درحال حاضرعمر وردک صاحب  متجاوز از 90 میباشد وبرای طول عمر او دعا میکنم. بااحترام.

خدمتگار افغانستان – سیدخلیل الله هاشمیان – 20 نوامبر 2017

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply