بی طرفی داﺌـمی افغانستان /پوهاند بشیر احمد زکریا- ترجمه: رحمت آریا

0 853

بی طرفی داﺌـمی افغانستان :   رسالـﮥ تحقیقی

 پوهاند بشیر احمد زکریا

 ترجمه : رحمت آریا

نقشـﮥ سویتزرلند

Note: The cover page image and the map of Afghanistan and ethnical map of Switzerland are borrowed from Google.com. Thanks Google.

یادداشت : تصویر جلد کتاب، نقشـﮥ افغانستان و نقشـﮥ اتنیکی کشور سویتزرلند از گوگل دات کام عاریه شده اند. تشکر گوگل.

 

مردم افغانستان باید  در راستای بی طرفی داﺌـمی کار نمایندیگانه راه برای صلحِ آینده و   مصؤونیت خانواده های شان

 

نویسنده :

پروفیسر بشیر احمد زکریا

پروفیسر داﺌـمی و لکچرر خاص

پوهنتون کولمبیا، کالج آف فیزیشنز اینډ سرجنز

همکاران نویسنده :

داکتر حبیب زکریا – داکتر انتروپولوژی – پوهنتون سوربون – فرانسه

پ. عثمان زکریا – لیسانسه علوم اجتماعی «تأریخ – پوهنتون کابل»

 

مقدمه

تأریخ یگانه علم علوم اجتماعیست که ما را در جواب به این پرسش کمک می کند که مردم افغانستان چگونه می توانند خود را از دوام خونریزی، ویرانی و از دست دادن اعضای خانواده های شان که پایانی، ندارد نجات داده می توانند. با سابقـﮥ که در مطالعۀ فلسفۀ تاریخ و تاریخ قرن نزدهم دارم و نوشته هایی که درین موارد کرده ام، خواستم تا برجسته ترین نکات پر اهمیت حادثۀ این قرن را دریابم. با تأسیس ایالات متحدﮤ امریکا و صدور اعلامیه استقلال و تدوین قانون اساسی امریکا در ۱۷۷۶  – ۱۷۸۷م انسانها در پی دفاع از حقوق خداداد فطری، حقوق لاینفک زندگی همه انسانها، آزادی و تعاقب سعادت برآمدند. پی آمد خونریزی های سالیان ۱۷۸۹ – ۱۷۹۹ ، منجر به انقلاب فرانسه شد. همـﮥ این حوادث بعد از بسته شدن دربهای عصر تاریک قرون وسطی و باز شدن درب «عصر خرد» و «عصر روشنگری» در اروپا به وقوع پیوسته اند.

با فرا رسیدن سالهای ۱۸۰۰ تمام مقاصد نیکوی انقلاب فرانسه با ظهور ناپیلیون و «نشنلیزم» ضربه دید. امپراتور فرانسه ناپیلیون، به مثابـﮥ عالیترین فرمانروای مطلق جایگزین اولین جموریت نو به ظهور رسیدﮤ فرانسه شد. جاه طلبی های ارضا ناپذیر ناپیلیون تمام قارﮤ اروپا را به بزرگترین میدان جنگ مبدل ساخت. زمانیکه ناپیلیون احساس کرد که روسیه بطرف ایجاد آرمان او یعنی تشکیل فدراسیون اروپايی متشکل از امپراتوریها و سلطنت های مستقل تحت ادارﮤ اوست، بطرف روسیه مارش نمود و با لشکر ۵۰۰۰۰۰ نفری خود روسیه را تسخیر نمود.  سیاست زمین سوزی روسیه و زمستان بی نهایت شدید، دو بر سوم لشکر ناپیلیون را معدوم ساخت و شهزاده میترنیش که مترصد اوضاع بود، در اﺌـتلاف با برتانیای کبیر ، پروشیا و روسیه – ناپیلیون را شکست داد و او را به جزیرﮤ ایلبا تبعید نمود، ناپیلیون بار دوم به وسیلـﮥ ولینگتن به مستعمرﮤ انگلیس در بحر پاسیفیک به جزیرﮤ سنت هیلینا تبعید شد.

در سال ۱۸۱۴م بود که میترنیش منحیث وزیر امور خارجـﮥ امپراتوری آستریا آمادگی کنفراس صلح در ویانا را آغاز کرد که برمبنای آن نیرو های اروپایی دوباره احیا و بعد از تباهی همه جانبـﮥ اروپا بوسیلـﮥ ناپیلیون «توازن قوا» در اروپا دوباره برقرار شد.

بعد از دو سال تفحص در آرشیف های ویانا پیرامون کانگرس ویانا، یعنی کتب منتشره، مکاتیب و مقالات در بارﮤ کانگرس مذکور، راز کانگرس ویانا منعقده سالیان نوامبر ۱۸۱۴ تا جون ۱۸۱۵م برایم مکشوف شد.  بنابرین در تحلیل مسایل تأریخی مانند بررسی یکی از حوادث بی نهایت مهم قرن نزدهم، کتاب حاضر شاید برای عدﮤ زیاد برای اولین بار نوعی از رازگشایی این حادثـﮥ مهم تأریخ تلقی گردد. پس از مرور دسایس، تصادمات شخصیتی و ساخت و پاخت ها، از روی دلایل مخفی نگهداری اهمیت «بیطرفی دائمی سویس» که با مفهوم پر اهمیت «صلح جهانی» پیوند تنگاتنگ دارد پرده برداشته خواهد شد. این مفهوم برای مدت اضافه از دو صد سال در تحت سرپوش وسیع دیپلوماسی و سیاست بازی ها در پردۀ اسرار پوشیده مانده و در کنج تاریکخانۀ سیاست نگهداشته شده است. از زمان بوجود آمدن دولت شهرهای یونان تا شهریارنشینیها، پادشاهی ها، شهنشاهی ها، ایالات متحده ها و فدراسیون های دولت های بهم آمیخته متفکرین در پی دریافت معنی و مفهوم «بیطرفی دائمی» بوده اند.

در فصول بعدی این کتاب که «مانند کتاب تامس پین» بزبان ساده نوشته شده است خوانندگان به این پی خواهند برد که اهمیت «راز سترگ» در چه نهفته است و چرا مردان نیرومند میدان سیاست و دولتها از شناسایی آن انکار جسته اند؟ چرا تصور کلی «صلح جهانی» در چهارچوب اتموسفیر تأریخی شرارت انسانی، جاه طلبی های بی نهایت و ویژه گی های خودخواهانه با شکاکیت روبرو شد.

اهداء

این «رساله» برای به مردم افغانستان که متشکل از اقوام و مذاهب گوناگون اند اهداء و تحریر شده است. خداوند «ج» این قطعـﮥ زمین را در تقاطع راه های خیلی خطرناک آسیا جا داده است. شاید کسی بپرسد که «چرا؟». خداوند «ج» با حکمت لایتناهی خویش باید «دلیل خوبی» برایش داشته باشد. در این رساله شما شرح خیلی مستدلی را خواهید یافت که شاید «دلیل خوب» مبتـنی بر واقعیت های حوادث تأریخی، محاسبات دیپلوماتیک، شرایط جغرافیوی، اجتماعی و تأریخی باشد.

محققین افغانستان را بخاطر موقعیت جغرافیوی آن که حیثیت چهارراهـﮥ آسیا را داشته است نه بخاطر خودش بل بخاطر داشتن راه های تجارتی غنامندمش میان هند و چین جستجو نموده اند، آنان افغانستان را بخاطر موقعیت جغرافیوی اش که زیر شکم نرم روسیه قرار داشت و به نسبت راه های کوتاه مواصلاتی به منابع نفت و آبهای گرم خلیج فارس و بحر هند مورد اکتشاف قرار داده اند. در نتیجه مردم افغانستان طی ۵۰۰۰ سال قدامت تأریخی اش از زمان الکسندر کبیر، تا چنگیزخان، تا امپراتوری مغول، با اقوام دلیر و جنگجویش، توسعـﮥ امپراتوری برتانوی، جاه طلبی های اتحاد شوروی و سرانجام ایالات متحدﮤ امریکا، هرگز و در هیچ مقطع تأریخی صلح پایدار و یا امنیت دایمی را نه دیده اند. مردم افغانستان طی همین قرون متمادی هیچ چیزی را به جز از جنگ، خونریزی، ویرانی و تباهی کشور شان نه دیده اند.

بنابرین این رساله را به مردم بی نوای خود که بصورت بیرحمانه سرکوب شده اند حقاً اهداء می کنم. مردم افغانستان طی اعصار متمادی خود را از طریق عشق به آزادی زنده نگهداشته اند، بنابرین به دیگران است و بدانند و در این شک و شبهی نداشته باشند که زمانی و در آیندﮤ نه چندان دور متحدانه به مثابـﮥ یک ملت به پا خواهند ایستاد، ایستاد خواهند شد نه بخاطر رویارویی با دشمنان، بل «زیر سایـﮥ تحفظ خداوند چون ملت انقسام ناپذیر»، و خواستار حق زندگی در صلح با امنیت خانواده های شان، احترام به وقار ملی شان، احترام به اعتقادات شان و مهمتر از همه بخاطر آزادی و اختیار خدا داد شان به پا خواهند خاست. بدیهیسیت که آنها مانند سایر ملل آرزومند سعادت برای خانواده های شان اند.

بدیهیست که افغانها مانند ساﺌـر ملل جهان آرزومند سعادت خانواده های خویش اند. افغانها در مقایسه با تمام ملت های آسیای میانه، به تأریخ ثابت ساخته اند که با عرق جبین و خون خویش جایگاه شایان، بی نهایت شامخ و قابل تمجید و احترام همسایگان خود و مردم آزادی پسند جهان را چنان به دست آورده اند که این کشور را ملقب به «گورستان امپراتوریهای جهان» کرده اند. بنابرین این ملت باید مستحق حق سلب ناشدنی بیطرفی داﺌـمی همراه صلح و امنیت به مانند سویترزلند آیندﮤ آسیا گردد. ما بالای تمام ملت های آسیا که مانند ساﺌـر مردم صلح دوست و عاشقان آزادی در روی زمین اند صدا می کنیم که راه صلح جهانی را برای بشریت هموار سازند، راهیکه برای انسان وعده شده ولی بوسیلـﮥ یک اقلیت از آن انکار شده است، اقلیتی که مشخصات لازمی حقیقت شعور، اقتضای سازندﮤ فطرت و عشق را قبول نمی کنند، عشقی که نخستین انسان «حنیف» برمبنای آن آفریده شد تا نایب خداوند متعال در روی زمین باشد.

فصل اول

قبل از مدخل به مبحث «بی طرفی داﺌـمی» افغانستان، که سویتزرلند آسیا گردد، نخست باید اصلاحاتی را تعریف کنیم که در این محبث بکار میرود.

  • کشور بی طرف داﺌـمی : کشور مستقلی است، که به اساس یک معاهدﮤ بین المللی و امضاء شده از طرف قدرتهای عمده، متعهد میگردد که در تمام جنگ ها علیه دول متحارب بی طرف باقی بماند و حق دفاع از خود را از طریق نیروی نظامی ملی خود و یا از طریق ملیشیای نظامی خود داشته باشد، مشروط به آن که اگر هر نوع حمله بر حریم سرحدی او از بیرون صورت پذیرد.

مثال : بی طرفی سویتزرلند یگانه نمونـﮥ بی طرفی داﺌـمی است که طی دوصد سال از بوتـﮥ آزمون    زمان بدر آمده است.

  • کشور بی طرف : به هر آن کشور مستقلی اطلاق میگردد که خود را در برابر دولت متحارب و یا دول متحارب، در برابر هر نوع جنگی جاری که میان دو کشور و یا چندین کشور – مثال – «جنگ دوم جهانی» – به وقوع می پیوندد بی طرف اعلان نماید.

مثال : بی طرفی افغانستان و غیر منسلک بودن افغانستان بین سالهای ۱۹۲۰ – ۱۹۷۸م، افغانستان در سه جنگ میان هند و پاکستان، طی جنگ اول و جنگ دوم جهانی بی طرف باقی ماند. حقوق ووجایب نیروی بی طرف در قسمتهای[1]  و[2]  کنوانسیون سال ۱۹۰۷ هاگ تعریف شده اند.

  • بی طرف بودن و سیاست خارجی بیطرف : زمانیکه یک کشور اعلان ادامـﮥ بی طرفی میکند و قصد بیطرف ماندن در جنگهای آینده را دارد. این نوع کشور حق درگیر شدن در جنگ را در صورتی دارد که اگر از یک مملکت درگیر در جنگ دیگر بالایش حمله صورت گیرد. سویدن طی جنگ دوم جهانی سیاست بیطرفی را اختیار کرده بود و بعد از جنگ به همین سیاست ادامه داد.
  • سیاست غیر متحارب یا سیاست غیر منسلک : این نوع دولت یا دول مجبور نیستند که بیطرف باقی بمانند، ولی قصد دارند که غیر مداخلت گر بمانند و متفق اﺌـتلاف های نظامی نمیشوند. مثال : بعد از جنگ دوم جهانی اندونیزیا به مثابـﮥ عضو نهضت عدم انسلاک.

اکثریت مردم زمانیکه اصطلاح «بیطرفی داﺌـمی» را می شنوند تنها و تنها راجع به سویتزرلند فکر می کنند. لیکن از لحاظ تأریخی از سالهای ۱۵۰۰م به بعد کشور های بوده اند که بیطرفی خود را اعلان نموده اند مگر از طرف یکی از نیرو های متحارب مورد تاخت و تاز قرار گرفته اند.

طور مثال بلجیم، در بین مردم خود و بی میلی و اکراه به نزدیک ترین همسایـﮥ خود هالند و مذاکراتی که در سال ۱۸۳۱ آغاز شد، اکثریت نیرو های اروپایی در سال ۱۸۳۹م بیطرفی بلجیم را بخاطر توازن قدرت در منطقه که خیلی ها به منفعت شان بود ضمانت کردند. بلجیم طی جنگ اول جهانی علی الرغم اینکه شامل تولید اسلحه و ترانسپورت آن به جناح های درگیر در جنگ بود اشغال نه شد زیرا ضمانت بی طرفی بلیجم بوسیلـﮥ برتانیای کبیر منقعده پیمان سال ۱۸۳۹م در میان بود و این خود ثبوت نقش مثبت بازدارندﮤ نیرومند از عمل متقابل است. متأسفانه در جنگ دوم جهانی بلجیم مورد تجاوز تانکهای پتزر نازی قرار گرفت و علی الرغم آمدن قوتها متحده بخاطر کمک به بلجیم، آن کشور را در سال ۱۹۴۰م در ماه می در ظرف هژده روز اشغال کرد. علت ناکامی را اساساً باید به گردن قوتهای اﺌـتلاف انداخت، زیرا نیرو های مؤتلفه در برابر لشکر خیلی مجهزِ موتوریزﮤ غول آسای هیتلر فاقد نیروی بازدارندﮤ نیرومند بودند.

آستریا : بعد از جنگ دوم جهانی از طرف قوت های متحده اتحاد شوروی، برتانیه، ایالات متحدﮤ امریکا و فرانسه اشغال شد. قوتهای متحده بعد از مذاکرات پر درد سر چندین ساله، احساس کردند که خروج از مملکت «مردم متحد آستریا» با داشتن حکومت منتخب خود شان، برایشان خیلی سودمندتر است نسبت به اینکه شمال تحت سیطرﮤ اتحاد شوروی و جنوب تحت سیطرﮤ سه لشکر قوتهای متحد قرار گیرد. هر چهار نیرو، بی طرفی داﺌـمی آستریا را تحت پيمان دولت آستریا منعقدﮤ سال ۱۹۵۵م امضاء نمودند. از آنزمان تا کنون آستریا برخودار از استقلال، صلح و امنیت بوده و بر مبنای آن فرهنگ غنامند تأریخی و اقتصادی نیرومند خود را دوباره به دست آورده است.

لاوس، علی الرغم مذاکرات نیرومند بوسیلـﮥ دیپلوماتهای متجرب، قبل از آغاز بحث جدی بر بی طرفی، مؤفق نه شد. پروفیسور الف. کورنین متخصص شهیر جهان در امور دول بیطرف، نکتـﮥ مهمی را در این باره ذکر کرده است « لاوس داستان پندآگین تلـﮥ دام بیطرف ساختن یک حوزﮤ شبه جزیره ای است که از لحاظ جغرافیوی نامناسب و به تله انداختن آن در جنگ داخلی با همسایه است.» در فصل بعدی ما لیست «هفت شرط تیوری بیطرفی داﺌـمی» پروفیسر الف. ک. کورنین[3] را اراﺌـﮥ خواهیم کرد.

ترکمنستان جمهوریت توتالیتر یا استبدادی از بقایای اتحاد شوروی سابق، در سال ۱۹۹۱م بعد از اعلان استقلال خود به مجمع عمومی سازمان ملل متحد درخواست کرد تا قطعنامـﮥ را مبنی بر به رسیمت شناختن بیطرفی داﺌـمی ترکمنستان تصویب نماید. جالب اینجاست که قطعنامـﮥ پیشنهادی ترکمنستان به پشتیبانی نیرو های عمده بشمول فدراسیون روسیه، ایالات متحدﮤ امریکا، ایران، پاکستان و ترکیه بدون ضمانت اجرایی به تصویب رسید. این قطعنامه ضمانت عملی یا اجرایی را به علت نبود پشتیبانی شورای امنیت سازمان ملل متحد که متشکل از فدراسیون روسیه، چین، انگلستان، ایالات متحده امریکا و فرانسه است نداشت. از زمان ایجاد طرحی به نام سازمان بنام ملل متحد یعنی از ۲۴ اکتوبر سال ۱۹۴۵م مجمع عمومی سازمان ملل متحد هزاران مصوبه را تصویب نموده که در آرشیف های عظیم سازمان ملل متحد، بدون توانایی عملی شدن در زیر گرد های خاک افتیده اند.

فصل دوم

فرضیه :

«آیا افغانستان می تواند با داشتن وضعیت حقوقی “بی طرفی داﺌـمی” سویتزرلند آسیا گردد؟»

ثبوت

قبل از آغاز محبث دال بر اینکه افغانستان بتواند سویتزرلند آسیا گردد ما باید در آینده افغانستان را با سویتزرلند سال ۱۸۱۵م، نه بل خیلی دور تر از آن مقایسه نماییم. برای اینکه بتوانیم چنین مقایسه را انجام دهیم ما باید معایری را داشته باشیم که پیش شرط های قبلی برای یک ملت دانسته میشود تا به اساس آن مؤفقانه بحیث بیطرف داﺌـمی شناخته شود، سویتزرلند نمونه و سرمشقی در چنین حالتی است وهمین حالت را طی دوصد سال گذشته حفظ نموده است. متخصص شهیر جهان پروفیسر الف. ک. کورنین بعد از مطالعـﮥ بی طرفی سیزده دولت، «تیوری بی طرفی» را اراﺌـه نموده است. این تیوری هفت شرط خیلی مهم دارد که ما آنرا در این رساله با اختصار بزبان ساده به بحث می گیریم زیرا این رساله برای آگاهی مردم افغانستان در زمان آشفتـﮥ کنونی نوشته شده است؛ چنان زمان آشوبناکی که هستی این کشور را تهدید می کند.

معایر برای بی طرفی داﺌـمی مؤفقانه

 

۱ – پشتیبانی بومی :باید مردم متحد، متفق الرأی، آرزومند و معتقد در راه بیطرفی داﺌـمی بخاطر بقای شان منحیث یک دولت مستقل، موجود باشند. «میزان بیطرفی یک دولت که تابعین آن دولت آنرا قبول می کنند »- و عمدتاً اینکه آغاز توافق به آن مهمتر است تا به قوت، ماهیت و نوع ضمانت خارجی آن[4] [و ر.ک به][5]

۲ – جغرافیه : چنین کشوری باید محاط به خشکه و دارندﮤ اراضی کوهی باشد زیرا اراضی آن برای جنگهای گوریلایی مساعد است. «سرزمین های هموار، شبه جزیروی و کشور های واقع در کرانه های ساحلی در این بخش ناکام بوده اند.»

۳- سرحدات مورد منازعه : سویترزلند با ولایت همجوار مستقل خود دارای ابهام و پیچدگی بود مانند «اَپـَـر ساوی» (که آنهم بی طرف است) و سویس میتوانست بخاطر حفظ بی طرفی خود عساکر خود را روان کند.

 

۴ – سابقه منازعات داخلی : مطالعات سیزده کشور نشان داده اند که منازعات داخلی مانع نیستند. تأریخ معاصر نشان می دهد که سویتزرلند در مقایسه با هر کشور دیگر اروپایی، جنگهای داخلی فراوانی را پشت سر گذاشته است.

۵ – ارزش بلند اقتصادی و جیوپولیتیک : ارزش تجارتی دارای اهمیت خود است ولی برای معیار بی طرفی داﺌـمی کافی نیست، علاوه برآن، چنین کشوری باید حد اقل یک و یا متجاوز از یک این نکات را داشته باشد : الف: راه ها «معابر» کلیدی تجارتی، و یا ب : موقعیت مهم جیو پولتیک، ج : و یا/ دارندﮤ منابع طبیعی باشد.

 

۶ – تضمین بیطرفی داﺌـمی از طرف قدرتهای عمده و همسایگان (در صورت ممکن تضمین جهانی) که امضاء کننده گان به آن متعهد باشد.

۷ – بی طرفی با داشتن قوت نظامی نیرومند : برای دولت بی طرف  داﺌـمی باید یک توافق بین المللی موجود باشد تا نیروی نظامی قدرتمند دفاعی در اختیار خود داشته باشد و چنین دولتی باید توانایی برآورده ساختن تعهدات خود نسبت به تضمین کننده گان با حفظ استقلال کامل و عدم انسلاک را داشته باشد.

جدول مقایسوی بی طرف داﺌـمی با پيروی از

سویتزرلند در سال ۱۸۱۵ و افغانستان در سال ۲۰۲۰

[1]  – کنوانسیون هاگ سال ۱۹۰۷م.  م[ [۱]۵ ] ادﮤ پنجم – کنوانسیون در بارﮤ حقوق ووظایف قدرتهای بیطرف در حرب بحری. پوهنځی حقوق – پروژﮤ افلان در مورد حق جنگ. کنوانسیون های هاگ سال های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷م

The Hague Convention 1907. Article V –  Convention Concerning the Rights & Duties

of neutral Powers in naval war. Avalon Project  of Yale Law School on Laws of War. The Hague 1899 & 1907 Conventions.

[2]  – همچنان – [  [۲]۱۳] کنوانسیون هاگ سال ۱۹۰۷م مادﮤ سیزدهم

Ditto. The Hague Convention 1907.  Article  XIII –

[3] – Professor A.K. Cronin  – Sustaining Security: Rethinking American Security Strategy, Eds. Jeremi Suri & Benjamin Valentino. Tobin Project. Oxford University Press. 2016.

[4] – Sustaining Security: Rethinking American Security Strategy, Eds. Jeremi Suri & Benjamin Valentino. Tobin Project. Oxford University Press. 2016.p. 40

[5] – Sustaining Security: Rethinking American Security Strategy, Eds. Jeremi Suri & Benjamin Valentino. Tobin Project. Oxford University Press. 2016. p. 41

 

هفت شرط یاد شده : شرط موجود با «بلی» و نا – موجود با «نه» نشاندهی شده اند

شرایط # ۱ # ۲ # ۳ # ۴ # ۵ # ۶ # ۷
سویتزرلند ۱۸۱۵ بلی بلی بلی بلی بلی بلی بلی
افغانستان ۲۰۲۰ نخیر بلی بلی بلی بلی بلی بلی

 

 

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply