انتقاد شدید داکتر هاشمیان از  خلیلی  بخاطر مدح ضیاء الحق و

کاندید اکادمیسین سیستانی 

140

انتقاد شدید داکتر هاشمیان از  خلیلی  بخاطر مدح

  ضیاء الحق وعیار گفتن بچه سقاو، و تبصرهٔ من

داکترسیدخلیل الله  هاشمیان

داکترسیدخلیل الله  هاشمیان، سابق استاد پوهنتون کابل‌و‌مدیر مجلهٔ آیینهٔ افغانستان در بارۀ خلیلی گفته های پرمغزی دارد ودریکجا با تعجب از مدافع خلیلی می پرسد:«چطور میتوان از خود فروشی و وطنفروشی خلیل الله خلیلی دفاع نمود؟ اینکه جناب استاد نگارگر،خلیلی را ازنوشتن دروغ نامۀ “عیاری ‏از خراسان”  بخاطر ضدیت تنظیمها با پادشاه سابق افغانستان جواز برائت ‏ومعافیت میدهند، نه تنها نکات  جالب دیگری را از مدایح بیشمار ‏خلیلی در حق آن پادشاه والطاف ومراحم آن پادشاه، بشمول اعمار یک ‏خانه برایش، بخاطره ها زنده میسازد، بلکه بی شخصیتی، خود ‏فروشی و فضول مشربی خلیلی را ثابت میسازد که ولینعمت سابق ‏خود وخاندان او را بمنظور خوشنودی خوجه ئین ربانی وچند خاین و ‏قاتل دیگر با روایات غیرواقعی و دروغین بی آبروساخته بود.  ‏

خلیلی که حدود ده سال متواتر درعربستان وعراق سفیر ‏افغانستان بود، کرایۀ منزل، مصرف دسترخوان و موترو درایورش از ‏بودجۀ سفارت تمویل میشد و به دالر معاش میگرفت، وبهنگام کودتای ‏کمونستی 7 ثور ازچوکی سفارت به امریکا پناه گزین شد، که ازآنجا ‏ضیاالحق اورا بحیث مشاورخوداستخدام کرد، اینکه بعقیدۀ استاد ‏نگارگرخلیلی “یک مهاجر فاقدوسایل معاش بود”، آیا واقعا میتوان ‏اورا “یک مهاجرفاقد وسایل معاش ” خواند؟؟؟ ‏

خلیلی را دولت امریکا در کشورخود پناهنده گی داد، اولادهایش اکثر همینجا بودند، یک لقمه نان ویک سرپناه برایش میسربود، پس چه مجبوریتی داشت که برای مداحی ضیاالحق به اسلام آباد برود؟؟؟

درست است که خلیلی مردی گمنام نبود، بلکه به مداحی، بیموازنگی وخود فروشی شهرت داشت و همین خصلت های دون در وجود او مانند دنبۀ یک گوسفندچاق وچاری برازندگی میکرد که هر شکارچی او را برای قربانی افغانستان خریدار بود- ضیاالحق که میدانست خلیلی شناخت عمیق از نظام تشکیلاتی وخانواده گی افغانستان داشت، واشعار ونوشته های او را افغانهای چوکی طلب ودالردوست میخوانند، او را برای اهداف نظامی وسیاسی خود بحیث مشاور دربار خود  مقرر کرد، وخوجه ئین ربانی  که میدانست ازطبع شعرو قلم او برای اهداف تفرقه افگنی در بین افغانها کارگرفته میتواند، برای اواقامتگاه خاص ومعاش مستمری درپشاور مقرر کرد. چراضیاالحق پژواکِ مرحوم را توقیف وتبعید کرد و چراخلیلی را مشاور دربارخود ساخت ؟؟؟ این دو طرزمعامله پاکستان دربارۀ دوشخصیت افغان بیانگر یک سلسله واقعیت ها است که افغانها را در بارۀ خلیلی  آرام نمیگذارند.

داکترهاشمیان در جواب کسی که ستایش خلیلی را درحق ضیاء الحق توجیه مینماید، میگوید: “آیا میتوان مداحی، وآنهم برای شخصی مانند ضیاالحق را که درصدد نابودی ملت وکشور افغالستان بوده، بنام “ضرورت همان روزگار” جوازمشروعیت بخشید؟؟؟ آیا میتوان بیک دزد وقاتل معروف بخاطر خوشنودساختن چند وطنفروش، لقب “مجاهد کبیر” اعطا نمود؟؟»

آیاچشم پوشی ازاسنادیکه سفارت انگلیس بچۀ سقو را کمک و راهنمایی میکرد و این اسناد را نگارگرصاحب دیده وخوانده ومیداند که سقوط سلطنت مترقی امانی توسط یک دزد قاتل وجاهل باساس پلان استعمار انگلیس صورت گرفته بود،آیا میتوان در ورای این خیانت بزرگ، به بچۀ سقوصفت “شجاعت عیار گونه” قایل شد؟؟؟

هاشمیان علاوه میکندکه، عیار؛ صفتی است [که برای اشخاص جوانمرد، نمک شناس، با وفا،با وقار، پاک دامن، ویارویاور مظلومان بکار میرود]، این صفت نیک ومردانگی را بار اول خلیلی بیک شخص فاسد، گمراه، بی دین ولاشریعت مانند بچۀ سقو در”تحت شرایط پشاور” اعطا کرد و باردوم با تاسف خواندم که استاد نگارگر آنرا بشحص کثیف و فروخته شده ای مانند خلیلی بخشش کرده است ….»

استادهاشمیان، که کتاب عیاری از خراسان را خوانده است،آنرا یک “دروغنامه می نامد و نظر خود را در بارۀ آن چنین ابراز میکند:« به رب العزت قسم یاد می کنم که وقتی دروغ نامۀ “عیاری از خراسان” او را خواندم، صرف نظر از جعلیات و بات و پتاقهای رقم کوچۀ (سوته پای های کابل) که برای بلندبردن وآدم ساختن یک آدمکش غول ولُچک دراوراق آن دروغنامه از نوک قلمش استفراغ شده است، چیز دیگری نیافتم و تعجب کردم که نوک قلم استادی مانند خلیلی،این دنائت وپستی را چطور پذیرفته؟ که از یک حیوان آدم ساخته و هم شرافت ادب و قلم را فروخته است ! ؟ و نه که در تحت شرایط “ضرورت همان روزگار” که خود فروشی وانعام، هردو را در برداشت، رقم شده باشد؟؟؟ وهرگاه که چشمم بنام آن استاد ادب بحیث  مولف آن خباثت نامه می افتاد،از خجالت آب میشدم وباور نمی توانستم که استادخلیلی، سرسالار قافلۀ ادبای افغانستان دروقت خود، دخترمعصومی را از یک خاندان شریف، به دروغ “عاشق” مرد دانگه ای و لنده غری ساخته باشد که مسن تر از سن پدرش بوده باشد؟؟؟» ( هاشمیان، پورتال افغان جرمن، نوشتۀ اخیر استاد نگارگر،  19/8/ 2016)

تبصرهٔ من بر نوشتهٔ خلیلی:

خلیلی با نوشتن کتاب عیاری از خراسان،در واقع سعی کرده تا دزدی وجنایت وتجاوز به مال وناموس مردم را از سوی حبیب الله کلکانی ودار ودسته اش، جزئی ازاخلاق وکرکتر عیاران وجوانمردان بشمار آورد وآنگاه این روش و رهکار (رهزنی وتجاوز وغارت مردم) را درمیان جوانان کوهدامن و شمالی ترویج وتعمیم بخشد، ولی  از فداکاری و جان بازی آزاد مردانی چون : میر بچه خان کوهدامنی وعبدالقادرخان اوپیانی و میرمسجدیخان کوهستانی و میردرویش خان قشقاری ومیرسیف الدین خان گلدره ئی وعلی خان تتمدره ئی وغیره یادی نمیکند.

آنطور که فیض محمدکاتب شهادت میدهد، درمجموع  اعمال حبیب الله،نشانه ای از جوانمردی دیده نمیشود. در سراسر کتاب تذکرالانقلاب فیض محمد، هیچگونه روایت وحکایتی که نشانگر حرمت گزاری به ناموس دیگران باشد و یا بوی جوانمردی یعنی دستگیری از مستمندان ومظلومان وشفقت برستم دیدگان  به مشام برسد، از بچۀ سقاو و سیدحسین ودیگر همراهان  شان در مدت حکومت نه ماههٔ شان سر نزده است تا بتوان آنرا با اعمال جوانمردان وعیاران در تاریخ کشور مقایسه و مقارنه کرد.

یکی  ازاثرات مخرب این کتاب، پاشیدن زهر اندیشۀ قلدری و زورگوئی وبغاوت گری  ومحلی گرائی درمیان مردم کوهدامن شمالی است   و بنابر تاثیرات چنین کتابی است که افرادی چون حبیب الله استالفی  را پرورش داد تا در روز روشن  به اختطاف زنان و دختران و پسران مردم  شمالی در تفرجگاه های اطراف کابل  بپردازد. وقتی که فریاد مردم محل واطراف کابلاز دست تجاوزات حبیب الله استالفی  به آسمان بلند گردید واز سوی نیروهای امنیتی دولت کرزی گرفتار واز جانب محکمه محکوم به اعدام شد، هزاران تن از اوباشان کلکان واستالف کوهدامن نعش او را برشانه های خود به کلکان انتقال دادند و بخاک سپردند واکنون مقبرۀ او را بحیث زیارت قدر می نهند.

وطن فروشی وخیانت به نوامیس ملی شاخ  ودم نمیخواهد، همین که خلیلی از سر شخصیت های نیکنام کوهدامن وشمالی  بی پروا گذشت، وکارنامه های افتخار آمیز هیچ یکی را به ستایش نگرفت، و لی دزدی را برهمه مردان شمشیر وقلم آن حوزه رضوان  ترجیح داده است، در واقع درحق  شهروندان فداکار وخوشنام شمالی خیانت وحق ناشناسی و جفای بزرگ  کرده است.

هر ابجد خوانی میداند که استاد خلیلی کتاب «عیاری از خراسان» را به منظور تخریب شاه امان الله، و تشویق وترغیب جوانان کوهدامن وکوهستان به بغاوتگری ودزدی وتاراج کابلیان، ودر مجموع  به غرض نفاق افگنی درمیان ملت افغانستان نوشته  و نتایج بسیار خطرناک آن در دوران اقتدار ربانی ومسعود با پشتونها در شمال هندوکش عملاً به اثبات رسیده است. مصایب فراوانی که بار اول در آستانه سقوط داکتر نجیب الله جهت تصفیۀ قومی بر پشتونهای شمال هندوکش  تحمیل شد، و بار دوم  درعهد حکومتداری ربانی- مسعود وارد گردید، نام «سقوی دوم» را بخود گرفت.

بدون تردید خلیلی با نگاشتن کتاب «عیاری از خراسان » خواسته انتقام اعدام پدر خود محمدحسین خان مستوفی الممالک (رئیس ضبط احوالات وشکنجه گربیرحم عهدامیر عبدالرحمن خان وامیر حبیب الله خان) را که پس از بقدرت رسیدن امان الله خان محکوم به اعدام شده بود،از غازی امان الله خان بگیرد.

هرچند استاد خلیلی ( سرمنشی دربار بچۀ سقو در روزهای نخست اشغال کابل) فرمان قتل بسیاری از مشروطه خواهان وهواخواهان امان الله خان را بخاطر اعدام پدر خود با مُهرحبیب الله کلکانی ممهور وصادر نمود، مگر خنجراصلی را برقلب ملت زمانی فرو برد که در دستگاه استخبارات نظامی پاکستان ثبت نام کرد وسپس هم کاسه وهم پیاله ضیاء الحق حاکم نظامی پاکستان ودشمن درجه اول افغانستان وهمنشین وهم اندیشۀ ربانی شد و با اشارۀ ربانی کتاب «عیاری از خراسان» را نوشت تا از سالار دزدان حبیب الله کلکانی ، تصویر یک مجاهد قهرمان درنقاب عیاران بدست دهد،تا او درس های راهگیری وشبخون زدن وغارت وچپاول وتجاوز نوع بچهٔ سقاو را به مجاهدین تحت رهبری خود تدریس کند وماهی دلخواه خود (نفاق افگنی میان اقوام پشتون وتاجیک) را  از این کتاب بدست آورد.اما هر انسان آگاه از تاریخ کشور میداند که میان عیاری و دزدی های حبیب الله کلکانی فاصله بسیاراست. پایان

کامنتی از جلال بایانی کاوشگر:

نخست  سر تعظیم حضور استاد بزرگوارم سیستانی صاحب بزرگوارفرودمی آورم که برایم الگوی صداقت ، افغانیت ، لیاقت و نگارنده شهیر کشورم بوده و خودرا بسیار عاجز میدانم که اندک نظر به تبصره استادم و‌نویسندگان شناخته شده چون جناب هاشمیان صاحب و‌نگارگر صاحب نمایم ولی شوربختانه و بدبختانه که به نسبت نزدیکی متطقه سکونت. پدری من. بنام بایان علیا. با سیدخیل و شناخت پدرم و بزرگانم از پدر خلیلی مشهور به « مستوفی » و چگونگی زیست طفیلی آنها در منطقه شمالی و ذلیل بودن موصوف میتوان چیزکی نوشت : خلیلی در جوانی نزد فرد روحانی منطقه گلبهار از خاندان حضرت ها تعلیمات دینی دیده و‌نسبت هرزگی موصوف از مدرسه گلبهار رانده شد و‌با شناختی که پدر اش با دربار داشت و از جیره خوران دربار بود خلیلی نیز با تعداد از ارکان ارک رابطه گرفت و وظیفه راپورچی. برای کاکای اعلحضرت را عهده دار شده و استعداد کرنشی ، تملق موصوف باعث گردید که جلوه گر نظر ها گردد و اندک اندک با سرودها کرنشی و مداح گری در ارگ سطنت جاه گرفت و در خفا با مردم شمالی خودرا ازمخالفین هاشم خان ، شاه محمود خان معرفی و مخالفین مردم شمالی با هاشم خان را شناسایی به صداعظم معرفی میکرد و آهسته، آهسته افسر استخبارات تعین گردید، دو مرتبه مردم سیدخیل، سعدالله ، بایان تتمدره  با یورش به قلعه مستوفی، قلعه را به آتش کشیدند و این روحیه مردم که از این‌خانوده شراب نوش و خمارگر با چرس ، نفرت داشته و جایگاه ندارند و اما احمدشاه مسعود از این مهره علیه مردم استفاده نموده قلعه را اعمار نمود و برای حفاظت شان افراد مسلح را گماشت و زمانیکه خلیلی در پشاور بود نیز. به تخریب افراد صادق ، سرشناس چون سجوقی، جنرال ها پرداخت وباعث ترور شان‌توسط استخبارات پاکستان گردید و از طرف احمدشاه نیز ماهوار برایش پول ارسال میشد و هرزگانی چون ربانی، قانونی ، داکتر مهدی ، پدرام ، رحیم فروتن، در هجره خلیلی که خود غلام ضیا بود به سر برده و زوزه تجزیه ، نفاق. ملیتی را سر میدادند (با حرمت فراوان اکر گستاخی نموده باشم معذورم دارید. جلال بایانی )

24/6/2024

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.