حاصل دموکراسی 17 ساله در افغانستان

0 593

مراد ازین بحث مختصر بصورت قطع تایید یا رد موضوع دموکراسی نیست. فقط اشاره ای می کنیم به چند نمونه مختصر از پیامد ها و حاصل محتوایی “دموكراسي هفده ساله” در افغانستان.
هر جستجويي در مورد معناي دموكراسي به همين نتیجه مي رسد(حاكميت مردم، از مردم، براي مردم).
به برداشت صاحب اين قلم: جمع فرد افراد مي شود، گروپ‌هاي افراد مردم را مي سازند، مردمان زياد وقتي جغرافيهٓ مشترك، سرحدات و حاكميت داشته باشند ملت گفته مي شوند و اگر براي شان ممكن باشد مشتركاً در پي داشتن يك دولت مي شوند تا داشته‌هاي مشترك شان حفظ گردد.
تا رسيدن به موَلفه‌هاي دموكراسي و محتواي واقعي اين ارزش راه بس دوري در پيش داريم و هفت كوه قاف در ميان است، اما چيزي كه داريم بهتر از دكتاتوري مطلق است.
انتخابات ١٣٩٧ ولسي جرگه پيش روست، بهانهٓ خوبي كه حاصل تمام قرباني‌ها و سرمايه گذاري‌هاي مادي و معنوي هفده سال اخير در راه دموكراسي را به محاسبه گيريم (به كجا رسيده ايم، كجا ميرويم و مدعيان نخبهٓ دموكراسي در جامعهٓ ما چگونه اند…)
انتخابات ١٣٩٧ مبتني بر راي واحد غير قابل انتقال و غير حزبي است، درست؟
پس نامزدان بايد بنيادهاي نفوذي و دلايل ديگري داشته باشند كه خود را مستحق “نمايندگي” از مردم بدانند و مردم هم نفوذ و دلايل آنها را در نظر گرفته افسار سرنوشت خود را بدست شان بدهند.
اين نفوذ و دلايل اگر حزبي و سياسي نباشند پس چي بوده مي توانند؟ جغرافيه، مذهب، زبان، زور، زر و ندرتاً تخصص.
بد بختانه همين دلايل عيني نامزد شدن و راي دادن در افغانستانِ ١٣٩٧ است.
راي واحد غير قابل انتقال بگونهٓ خود كار در افغانستان ٣٤ جغرافياي مجزاي انتخاباتي ايجاد نموده. پس تعيين كننده‌ترين معيار هم همين جغرافياي ولايتي بايد باشد ها؟
تمام اين دلايل ارضأ كنندهٓ روح دموكراسي نيستند اما چون بديلي وجود ندارد پس به همين داشتهٓ خراب بايد قناعت كرد كه اين خود يك درد ملي است.
اما؛ دردهاي بزرگ‌تر ازين وجود دارد، چند مثال در حدِ حوصلهٓ اين بحث مختصر:
براي بالا كشيدن اين دردها لیست نامزدان انتخاباتي ولايت كابل را معيار قرار مي دهيم؛
١- سياست:
در جملهٓ صدها نامزد حد اقل ٥٠ درصد ‌آنها روابط مشخص و فعال سازماني – سياسي دارند و اكثريت آنها به نمايندگي از احزاب سياسي، اكثراً هفتهٓ هفت شب در عقب ميزهاي مباحثات به نمايندگي و در دفاع از حزب يا تنظيم سياسي خود يا گلوي خود را پاره مي كنند و يا يخنِ طرف را. يا در ارگ، يا در قصر سپيدار يا در سالون‌هاي مجلل كابل از نام حزب خود چانه زني و دعوا دارند، شنبه عضو يك ايتلاف سياسي و پنجشنبه شامل يك ايتلاف ديگر اند، اما خود را به صفت كانديد (مستقل/خپلواك) ثبت كرده اند. بجز چند فرد محدود كه نام حزب خود را ذكر كرده اند كه آفرين شان. آنها حد اقل در اولين گام خاك به چشم مردم و حزب خود نزده اند. باقي اكثريت مطلق (مستقل/خپلواك) يعني نخستين گام شان با دروغ شروع شده. دروغ به مردم، دروغ به قانون، ناجواني به اعتقاد و سازمان سياسي خود شان! ولو اين دروغ به مشورهٓ احزاب شان باشد در حد ماقبل الفباي سياست و طفلانه است.
٢- جفرافيه:
بيشتر از نصف نامزدان در كابل باشندگان اصلي و حتي فعلي ولايات ديگر اند اما ولايت خود را فراموش كرده و دعواي نمايندگي از كابل را دارند.
اين گروپ بزرگ كه سال‌ها بنام‌هاي برق ولايت من، آب ولسوالي من، زمين‌هاي محل من، معدن زادگاه من … اذهان جامعه را به گروگان گرفته بودند، حال يكي و يكبار نمايندهٓ كابل شده اند.
این افراد فاميل، اقارب، اهل قريه، همصنف مكتب يا همكار دفتر در محل اصلي شان به صد ها مصيبت آغشته است اما بزرگواران قسم خورده اند كه نمايندهٓ مردم كابل شوند.
عوامل:
– راي دهندهء كابل از ديروز و امروز اين نامزد بي خبر است. نامزد هم به اين دلبسته كه چند بيلبورد رنگين، چند شعار چرب، چند چادر و دستار، چند چپن و نكتايي درين شهر بي پرسان كارساز خواهد افتاد.
– باشندهٓ فلان ولايت از زادگاه و محل خود چنان رانده شده است كه جرأت نامزد شدن از محل خود را ندارد بنأ كابل بهترين محلي است كه خوب و خراب در ازدحام زندگي و حوادث ديگر غير قابل تفكيك شده اند.
– كابل مركز تجمع فرعون‌هاي مافيايي است، يك فرعونی پيدا خواهد شد كه درين محشر سرا دست نامزد را بگيرد.
٣- تركيب و تناسب در ساختار ملي:
سال‌هاست كه ملت ما از نفاق‌هاي متعدد تحميلي رنج مي برد. بيگانگان متخاصم و اجيران خانگي شان مشخصات هويتي قوم، سمت، زبان، مليت و مذهب را براي افغان‌ها اژدهاي درندهٓ هفت سر ساخته اند.
٤- سفارشات سياسي و استخباراتي بيگانه:
شماري از نامزداني را كه “خارجي‌های” افغانی الاصل هستند و پس از ده‌ها سال به ياد افغانستان و نمايندگي از مردم افغانستان در ولسي جرگه افتاده اند، مي شناسم. در اصول ايرادي وجود ندارد و حتا آفرين شان. افغانستان ديار اصلي شان است، مردم و وطن بر آنها و آنها هم حق نامزد شدن براي نمايندگي را دارند.
اما؛ اين حق و آفرين شامل حال كساني نبايد شود كه يا به اشارهٓ ادرس‌هاي سياسي بيروني ويا به سفارش آدرس‌هاي استخباراتي غير افغاني شامل اين كارزار شده اند. ازين قبيل من مثال(هايي) دارم كه نام خود را به السنهٓ افغاني نوشته نمي توانند. ولی يا مشوره يا سفارش مرموزي گرفته و شايق نمايندگي از مردم كابل شده اند.
٥- زر و زور:
اين دو خنجر نشانه گير دموكراسي در افغانستان تا حال بوده و تا دو، سه نسل آينده هم خواهد بود.
نكات قابل تأمل زيادند اما به دليل وعده ام براي فعلاً لست و نكات را مختصر نگهميدارم.
مخفيانه در دلم آرزومندم كه يك بحث وسيع و بخصوص استدلال آنعده نامزدانی كه خود را با اين نكات مخاطب مي يابند مواصلت ورزد تا مباحثه، استدلال و ارايهٓ مستندات آغاز گردد.
بياد داشته باشيم كه انتخابات و مذاكرات صلح با طالبان دو برنامهٓ ملي اند كه نا ممكن است همزمان در يك سبد باهم بگنجند، يكي منتفي ديگر است اما اين واقعيت نبايد سبب شود كه خوشبيني و اميد به فردا را از دست بدهيم.

سرخط ورځپاڼه

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply