اشغال افغانستان، فاجعۀ المناک یک ملت /ملالی موسی نظام

0 629

        27/12/20                                        

اشغال افغانستان، فاجعۀ المناک یک ملت

ششم جدی ۱۳۵۸، روزی كه افغانستان به اشغال اتحاد شوروی درآمد!

Soviet troops on the move in Afghanistan, mid-1980s.

با تغییر و اضافات بر مضمون سال گذشته و اتکاء بر حقایق تأریخی وابسته به این تراژیدی بزرگ انسانی ملت افغانستان

شکی نداریم که خوانندگان از مضامین و راپور های تکراری در مطبوعات انترنتی و فضای مجازی دلزده و خسته میشوند، ولی شکی هم نداریم که بیان حوادث و رویداد های تأریخی ازین قاعده مستثنی میباشند و تا زمانیکه با کشف یا دریافت حقایق جدیدی در زمینه روبرو نگردیم، تکرار تأریخ روا است. البته در چنین موردی هم بنا بر اهمیت موضوع، دقیقاً تکرار و یاد آوری آنچه حقیقتاً واقع گردیده است، برای پیشکش به هموطنان و مخصوصاً آموزش نسل های ما ضروری میباشد. بدین منوال حتی عنوان مضمون ضمیمه را که بیان یزرگترین جنایت بشری برای تخریب و مظالم بر یک مملکت و یک ملت بیگناه شمرده میشود، این قلم حفظ نموده و البته با اضافاتی در متن، همه ساله تقدیم خوانندگان محترم میگردد.

در۲۷ دسمبر سال ۱۹۷۹بعد از عید میلاد مسیح، فاجعۀ المناك اشغال افغانستان، مملكت آزاد وغیر منسلك در قلب آسیا، توسط قوای سفاک اتحاد شوروی وقت، مردم جهان راکه که تا آنوقت اشتباهاً گمان میبردند که در مملکت ما صرف یک کودتای عسکری باعث تغیر و جابجا شدن قدرت گردیده است، به ناباوری و افسوس فرو برد.

با سپری شدن سی و نه سال از كودتای منحوس ۷ ثور۱۳۵۷ كه بدون شك سرآغاز تمام بدبختی های خانمان سوز ملت افغانستان و انگیزۀ بربادی و انهدام بنیادی وطن ما میباشد، هنوز که هنوز است به سبب فقدان عدالت اجتماعی و سیاست مصالحه با جنایتكاران، همان عمال سرسپردۀ خلقی و پرچمی كه در خوان خیراتی ای ممالك غربی پناه برده و سالها از ترس بازخواست، با خفت در پناه گاههای خویش پنهان گشته بودند، به تدریج دوباره به مملكت جنگ زدۀ ویران سرازیر گردیدند. امروز افغانستان یگانه مملكت جهان است كه جنایتكاران جنگی درآن چون بهشت موعود نه تنها آزادانه و راحت غنوده اند بلكه از بركت امكانات مساعد و سیاست سخیف مصلحت گرایی دولت، حزبی های خاک فروش معلوم الحال به بالا ترین مقام در پارلمان و حكومت و قضاء اخذ موقع نموده و با گارد و تجمل و دبدبه، بر حال زار ملت میخندند…..مگر کبیر رنجبر، نورالحق علومی، اتمر و امثال آنان، تافته هــای جدا بافتـه ای از خاک فروشانی چون ببرک کـارمــل، اناهیتای راتب زاد، داکتر نجیب، محمود بریالی، دستگیر پنجشیری، حفیظ الله امین و ترکی آموزگار و نابغۀ بی نظیر خلق بوده اند، یا اینکه از عدم باز خواست و نبود عدالت انتقالی و پالیسی خائن و جاسوس پروری، آنانیكه اشغال افغانستان عزیز را با وطن فروشی آشكارا خیر مقدم گفته و مساعد ساختند، بعد از سقوط طالبان در صدر اكثر مقامات و كارهای مهم مملكت نصب گردیدند وبه خانۀ ملت در پارلمان افغانستان هم نفوذ یافته و جا خوش نمودند. با درد و افسوس که ملت بینوا و زجر كشیدۀ ما که آنروز شاهد آن جنایات و مظالم بیحد آنان بودند، اینک هفده سال دیگرهم ناظر و شاهد قدرت شان میباشند! 

باید افزود که تعداد زیادی ازین نمک خوران و نمکدان ملت شکنان در غرب و ممالک مترقی هم با سری افراشته به زندگی مرفه و تجملی دست یافته و حتی اعمال ننگینشان را که ملت و مملکت را تا امروز به خاک و آتش کشیده اند، با افتخار یاد مینمایند. زمانیکه فعالیت و حضور تعداد زیادی ازین خاک فروشان را در میدیای انترنتی وبسایت های خاصی که دم از ملی گرایی میزنند، مشاهده مینماییم، به یقین درد عمیقی را احساس مینماییم.

بهر حال به ارتباط به موضوع اشغال سرزمین مقدس افغانستان، بعد از مدت چند ماه كه از کودتای منحوس ثور۱۳۵۷- ۱۹۷۸«انقلاب ظفر نمون برگشت ناپذیر» سپری گردید، تركی خائن، استاد بی نظیر خلق، توسط شاگرد وفادارخویش، حفیظ الله امین كه اعمال غیر بشری و غیر اخلاقی هردو ثبت تاریخ میباشد، با گذاشتن بالشت بر دهن استاد، به قتل رسید. این سلسله ادامه یافت و كمی بعد تر، حفیظ الله امین، شاگرد وفادار خلق، همچنان با زهر  دریعۀ عمال شوروی مسموم گردیده و مقرش در دارالامان را باداران روس وی به ماشیندار حواله نمودند.

 درینوقت، ببرك كارمل سردمدار گروه وطن فروشان پرچم و سرسپردۀ وفادار سفارت شوروی در کابل، شاه شجاع وارو، از ماورای سرحدات شمال به افغانستان صادر گردیده و با «افتخار» بر میلۀ تانك روسی به جمع تیم قاتلان و نسل كشان افغانی هم مسلك خویش، مغرورانه به امرای مسکوی خویش در کابل پیوست.

 هرگزفراموش نمی نماییم که ورود ببرك كارمل به کابل مقارن است با تجاوز وحشیانه و غیر انسانی اتحاد شوروی به تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ هجری شمسی مطابق ۲۷ دسمبر ۱۹۷۹ میلادی بر خاک مقدس افغانستان كه در اثر این اقدام سفاکانه، آخرین نمونه های ماشین جنگی و اسلحۀ مخرب ساخت فابریكه جات روسی، با موافقت اعضای حزب خاک فروش دیموكراتیك خلق، مدت نزدیک به یک دهه به پهنای سرزمین ما، بر ملت مظلوم، بی پناه و شریف افغان از راه هوا و زمین، استعمال گردید که موجبات یکونیم ملیون شهید و ملیون ها زخمی، معیوب و آواره از وطن را بار آورد!

دیدیم که ببرك كارمل هم خوشبختانه به دنبال استاد بینظیر و شاگرد وفادار خلق در حبس دور از وطن شكنجه گردید و به خواری و خفت، به تنهایی و با مرض سرطان در یك كانتینر در حرارت صد درجه به حالت رقتباری به جهنم واصل گردید.

دوران نجیب الله هم علی الرغم تلاش ممتد برای ادامۀ  قدرت و سرسپردگی به روسیۀ در حال سقوط با مسلمان شدن های تصنعی و به منبر رفتن های نمایشی وی در اغفال ملت، به ناکامی بسر آمد و نتیجتاً به دست طالبان راهی دیار عدم شد.

بعد از شكست خجالت آور قوای متجاوز سوسیال امپریالیزم روس در افغانستان كه دامنۀ آن منجر به ازهم پاشی خود رژیم وخفت یك ابر قدرت جهانی گردید، مجاهدین برحق افغان مملكت را ازسلطۀ خیانتكاران حزب وطن فروش دیموكراتیك خلق و باداران آنها نجات دادند.

با كشف تعداد زیادی از گور های دسته جمعی و حالتی كه این مظلومین بی دفاع با لباس، دست بسته، خاموشانه زنده به گور گردیده اند، پاسخ هزاران فامیل دردمندی داده میشود كه تا هنوز انتظار بازگشت عزیزان ناپدید شدۀ خود ها را داشته اند.

راپور لست ۵۰۰۰ شهیدان مظلوم و بی کفن که صرف از عصر یکی از سفاکان خاک فروش، یعنی حفیظ الله امین است و از جانب حکومت هالند منتشر گردید، داغ و درد هزاران فامیل عزیز ازدست داده را تازه نمود. عکس ضمیمه قسمتی از تصاویر اکثراً جوان شهدای این لست خونین را در مرکز کمسیون حقوق بشر کابل نشان میدهد که در آغاز قدرت رژیم سفاک، بیرحمانه بقتل رسیده اند، در حالی که صدها عضو مهم خلق و پرچم در هرگوشۀ جهان و افغانستان عزیز آزادانه در گشت و گذار اند.

در پهلوی ستمکاران مرد «ستون پنجم» اتحاد شوروی وقت، زنان اکثراً پرچمی هم در ایجاد تهدید، دهشت و انحراف زنان افغان از وطن پرستی عنعنوی و ایمانداری، به ماتریالیزم دیالکتیک، دهریت و وابستگی به افکار مارکس و لینن، نقش بسیار شرم آور و آشکارا داشته اند که از آنجمله سردمدار گروه زنان گمراه کمونیست، اناهیتا راتب زاد را باید به یاد آورد که با عده ای از همجنسان منحرف مانند خود و سر سپردگان كودتای منحوس ثور، جامعۀ زن شریف افغان را به خفت و ازهم گسیخته گی سوق دادند. زنان باند پرچم و خلق پابپای مردان، در كشتارملت مظلوم و بی دفاع ما، وطن فروشی، جاسوسی و ناپدید گشتن هزاران هزار از هموطنان بیگناه افغانستان، جداً به فعالیت و تخریب این سرزمین اشتغال داشتند، كه مرگ و رو سیاهی جاودانۀ تأریخ بر همۀ آنان باد.

فاجعۀ اشغال افغانستان جنگ زده كه سر آغاز بربادی آنرا نور محمد تركی و ببرك كارمل به همكاری گروه جنایتكار خود ها رقم زدند، یكی از تاریكترین و طولانی ترین دورۀ فنا و بربادی و آوارگی یك ملت در روی كرۀ ارض شمرده میشود. افسانۀ تلخ ملیون ها مهاجر در ممالك همسایه های بی مروت و مظالم آنان، داستان رقت بار تخریب شهر ها و «۱۷۰۰»  قریۀ افغانستان كه در اثر بمباردمان های مهلك ازروی نقشۀ جهان ناپدید گردید، هزاران طفل افغان كه در ماورای سرحدات به فروش رسیدند و صد ها هزار دیگر در داخل با بازی، با آنچه در كشت زار های وطن از هوا می ریخت، هلاك شدند، ملیون ها هموطن مظلوم ما كه با مین و راكت و بم، اعضای سالم وجود خویش را از دست داده اند و بی حساب قصه و داستان های تلخ دیگری كه تاریخ سه دهۀ ما را هم چنان سیاه وخونبار میسازد.

در پایان این داستان غم انگیز یک ملت در خون نشسته، باید افزود كه علی الرغم شكست بیشرمانۀ اتحاد شوروی سابق توسط سرسپردگان مجاهد افغان، عده ای ازهم گامان و پیروان آن كه با قیافه و لباس دیگری مخفیانه با دولت مذکور در ارتباط دائمی بوده اند مجادله و تلاش مذبوحانه ای در بخشیدن غرامات جنــگی افغانستان كه تلفـــات آنرا« بانك جهانی» بالغ بر۴۵ بلیون دالر آنزمان، تخمین نموده است، داشته اند. «برهان الدین ربانی» که نام سیاه وی از اشغال کابل و غصب مقام ریاست جمهوری و تا وقت مرگ، به نحوۀ گوناگون صفحات تاریخ افغانستان را لکه دار مینماید، بدون داشتن صلاحیت قانونی، ویرانی بنیادی وطن وخون یک ونیم ملیون شهید مظلوم آنرا با غرامت تجاوز سفاکانۀ ابر قدرت و ده سال کشتار و آوارگی و بدبختی یک ملت، به طمع ادامۀ ریاست جمهوری پوشالی، به ولی نعمت خود، «ولادیمیرپوتین» رئیس جمهور روسیۀ فیدرال بخشش نمود!

 با تجاوزات مشابه در جریان تاریخ و عواقب و فیصله جات نورم های حقوق بین الدول در مورد آنان، مؤسسات خیرِیۀ حقوق بشر سالهاست که اشغال افغانستان را توسط شوروی وقت، دقیقاً تجاوز علنی و جنایت آشکارا بر علیه بشریت و دقیقاً نقض جابرانۀ حقوق بشر تعیین و تثبیت نموده اند، دولت جدید اتشکیل حامد کرزی نه تنها از خاک فروشان خلق و پرچم حق ملت را بازخواست نه نمود، بلکه معضلۀ درخواست غرامات جنگی، حق مسلم مردم مظلوم ما را از روسیۀ فدرال، هم در بوتۀ فراموشی سپرد و نام سیاه دیگری برای خویش کسب نمود. کی داد و کی گرفت!

همانطور که معلوم است از جنگ های افغانستان که چون پردۀ خونینی از کودتای منحوس ثور آغاز گردیده، اسناد، مدارک و راپور های کاملاً مستند شواهد مظلوم عینی ای بیشمار در دسترس است که یکی از آنها همانا «پروژۀ عدالت یا دادخواهی افغانستان» میباشد که قسمت اول آن جریانات کودتای ۷ ثور را با تمام تفصیلات آن تا هجوم تنظیم های تشنۀ قدرت جهادی در بر می گیرد. باوجود ممانعت مذبوحانۀ تدریس تاریخ این دورۀ خونین افغانستان به شاگردان معارف که دسترسی ومطالعۀ آن با معرفی دست اندرکاران خاک فروش وطنی آن، مثل خوردن آب آسان می باشد، در بیانیه های مختلفه ایکه به مناسبت روز جهانی «حقوق بشر» درافغانستان ایراد می گردد، افشاء و نشر «پروژۀ عدالت افغانستان» نه تنها از جانب خانم «سیما سمر» رئیس کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان همواره درخواست می گردد، بلــکه رئیس جمــهور«اشرف غنی» هم انتشار این راپور مهم را که درسترسی به آن، حق مردم افغانستان می باشد، منوط به فیصلۀ آن کمسیون می داند. این پروژۀ مهم و مستند که از مصاحبه با ۶۰۰۰ افغان شاهد و ناظر جنگ های افغانستان از سر تا سر مملکت تهیه گردیده، از وبسایت آن به السنۀ انگلیسی، پشتو و دری قابل دریافت و مطالعه می باشد. البته این راپور عالی و مستند حقایق مسلمی را از جنایات گروه های تنظیم های جهادی، جنگ های کابل بمباردمان های نهایت مخرب و استخوان سوز « مسعود و  حکمیت یار» بر اهالی بیدفاع کابل وحتی جنلیات طالبان عهد عتیق را هم بیان میدارد که ارزش آن برای نسل های ما خیلی مهم است. (afghanistanjusticeproject.org)

بازهم باید بیان نمود که چون مضامین وابسته به رویداد های خاص تاریخ افغانستان عزیز لاجرم خاصیتاً تکرار مکررات محسوب میگردد، ولی هر سالی یقیناً تغییرات و اضافاتی نظر به شرائط و پدیده های جدید به آن افزود میگردد، مانند همین داستان تلخ اشغال سرزمین ما توسط اتحاد شوروی سابق و به کمک خاک فروشان معلوم الحال پیرو آن ابر قدرت.

با گذشت۳۹ سال از ششم جدی ۱۳۵۸« ۲۷ دسمبر ۱۹۷۹» بازهم ملت افغان در سر تاسر گیتی، خاطرات جانكاه تجاوز بیشرمانه و غیر بشری سوسیال امپریالیزم روسیه و عواقب ناگوار آنرا تا امروز، به كمك فروخته شدگان وطنی، بیاد آورده و بر روح پر فتوح شهداء و مجاهدین واقعی ای این خطۀ پاك درود و تهنیت میفرستند.

پایان

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply