!نقدی بر نوشتۀ داکتر نور احمد خالدی در مورد سيستانی و ستانیزی

نویسنده : تمهید سیلانی

0 915

 نقد داکتر صاحب خالدي بالای شخصیت ملي اکادمیسين تاريخ کشور ما جناب سیستانی واقع بینانه و علمی به نظر نمیرسد، بلکه غرض و احساسات شخصی خویش را در این نوشته گنجانیده است. داکتر صاحب خالدی با مقایسه کردن یک مؤرخ نامور و بی نظیر ما با شخصیت مجهول و غير مسلکی در صدد دریافت شهرت کاذب به اشخاص همچو ستانیزیی و امثالهم میباشد.

ستانیزی یک شخصیت مجهول، ناشناس و پیدا وار عصر نوين است، شخصیت این شخص مانند سکه دو روی بوده که هر طرف آن خود را مستحق و برحق جلوه میدهد. ستانیزی همواره مسایلی را دامن میزند که به زیان منافع ملي کشورمیباشد. نوشته ی اخیر ستانیزی ( آريانا، خراسان و افغانستان…) مجهول و موقف این شخص در قبال افغانستان و افغان ها توهین آمیزاست. من این نوشته ی او را با دقت و تعمق از نظر گذراندم.

در مقاله ای که این شخص نگاشته از یک سو، سر زمین خراسان، آريانا… را به شکلی یاداوري کرده که موقف این شخص که خود را مؤرخ، شخص ملی و افغان میداند معلوم نیست و به یک نحوی پاینت مثبت به ایرانی ها و خراسانی ها میدهد. در ضمن شخصیت های که همواره با تمام امکانات مالی و جانی خویش در مبارزه و حفظ کلمه افغان ومنافع ملی ایستاده گی کرده، سرکوب و تحقیر و توهین نموده، که این کار ستانیزی سبب خشم سیستانی، من و امثال ما شده و بالاخره استاد سیستانی این نوشته را نقد و محکوم کرد و اعتراض خویش رابا همه شريک ساخت…. این بار نخست ستانیزی نیست! چندی پیش همین شخص بالای شخصیت ملی غازی امان الله خان و دستاورد آن شخص حمله نموده و همچنان وانمود میسازد که امان الله خان استقلال افغانستان را کسب نه کرده و قربانی دادن هزارها افغان در راه استقلال بی جاست و قابل تمجید و ارج گذاری نیست. ستانیزیی با گفته های کاذب خویش میخواهد خود را جامع الکمالات وقت جلوه دهد.

این دوکتور و متخصص چندين علوم نیست، فقد در اسطوره شناسی و الاهیات کدام سند اعزازی خواهد داشت. نی متخصص زبانشناسی است، نی تاریخ و نی هم شرق شناسی… داکتر خالدی این شخص را گالیله وقت معرفی میکند. این کار داکتر صاحب خالدی بیش از توقع به شخصیت خالدي به نظر میرسد… مقایسه ستانیزی با شخصیت ملی و اکادمیک همچون سیستانی به مثل رتبه مارشالی به جنرال دوستم و مهر برحق بودن بر پیشانی عبدالحمید خراسانی است. سیستانی صاحب متخصص تاریخ و تمام عمر خویش را در جستجو و حقایق تاریخ ملی، در دفاع از هجوم تاریخی بیگانه گان و شناسایی شخصیت های ملی و فرا ملی کشور ما سپری کرده. این شخص اکادمیک بیش از 50 جلد کتاب و هفتصدمقاله های علمی و تحقيقی در این بخش دارد. شما میتوانید عملآ در پورتال جرمن انلاین و کتابخانه های افغانستان انرا دریابید. سيستانی به صدها جوانان افغان را درقبال تاريخ کشور خود تربیه و به جامعه تقديم نموده است و تمام عمر خويش را در خدمت به مردم و کشور سپری کرده…مگر برعکس دست آورد ستاتیزی به افغانها و افغانستان چیست؟ حتی به عرفان و الاهیات چیست؟ به زبان و زبانشناسی چیست؟ در کدام رشته های که داکتر خالدی انرا متخصص میداند، دستاورد آن چیست؟ کجاست اثار علمی آن؟ ما نمیتوانیم با چند مقاله و مصاحبه ايشان، او را از سیستانی صاحب ترجیح داد و شخصيت يک مؤرخ کشور را خدشه دار سازيم.

داکتر صاحب خالدی در یک کوشه از مقاله خود مینویسد که سیستانی هموار میکوشد تا شخصیت که حریف و رقیب ان در سطح اکادمیک باشد، بکوبد… دا کتر صاحب خالدي! از شما ميپرسم، ستانیزی متخصص کدام رشته است؟ ستانیزی الاهیات و اسطوره شناسی خوانده، او را به تاریخ وزبانشناسی و شرق شناسی چه کار؟ شما به کدام وجه مقایسه این دو شخص را روا میدانید؟ به نظر من ستانیزیی هیچگاهی رقیب سیستانی شده نمیتواند و نی هم سطح آن، چون اینها همچو آسمان تا زمین تفاوت دارند

داکتر صاحب خالدي شما در یک گوشه دیگر از نوشته تان،سیستانی را به دوستی ببرک کارمل متهم ساختیدو یاداوری کردید که رتبه اکادميسینی را ببرک کارمل به طور دوستی به این شخص داده. من این اتهام شما را دور از واقعیت میدانم. چون من در کتاب کودتای ثور وپیامدهای آن درافغانستان که در 25 سال پیش در سویدن چاپ شده وبعد درپشاور نیز بچاپ رسیده و درافغان جرمن آنلاین هم موجود است، خوانده ام که سيستانی ازببرک کارمل بنام شاه شجاع ثانی نام برده است. ودر یک مقاله خود ایشان ربانی، پسرسقو و کارمل را سه شخصیت غیر پشتون را با امان الله خان ،داوود خان، میرویس نیکه و احمد شاه بابا از قوم پشتون بمقایسه گرفته اند… بنأ! اگر سيستانی دوست کارمل میبود این نوشته را هیچ ګاهی نمی نوشت. همچنان بايد یاداور شويم که رتبه های اکادميسينی در زمان داکتر نجیب داده شده نی در وقت ببرک کارمل…

شما ياداور شدین که ستانیزی زبان پشتو را به سطح اکادميک میداند… من با این گفته های شما موافق نیستم. ستانیزیی اینکه زبان پشتو را به سطح اکادمیک نمیداند حتی حروف واول و املا و انشا انرا که نمیداند، تمام نوشته های ان به زبان پارسی بوده و اگر کدام نوشته به زبان پشتو هم دارد. به تمام معنا پر از اشتبا بوده که من خود یک دو تا مقاله انرا نقد کردم… داکتر خالدی نگاشته: سيستانی نمیتواند با ستانیزیی در بخش اکادمیک مقابل شود وتحمل یک دانشمند پشتون را ندارد… داکتر صاحب خالدي! سيستانی هم در اصليت پشتون بارکزایی ها است. و همیشه در بعد قومي در مقابل آنهای که به تخریب فرهنگ وتاریخ پشتونها پرداخته اند از ادرس پشتون ها صحبت کرده و موقف ان کاملآ هویداست…. اگر ستانیزی خود را پشتون و افغان میداند، بگذاريد خود از موقف وشخصیت خویش دفاع کند. شما و سیستانی صاحب نباید باهم مقابل ميشدید…

در اين جا یک بخش از نقد سيستانی را برمقالۀ ستانیزی مياورم: ستانیزی در یکجای مقاله خود نوشته بود :« در چنین شرایطی چیزفهمان تاریخ را بازنویسی میکنند و سیاستمداریان در بازار لیلام تعصبات خودمنکران بیگانه پرست، هویتهای اریانا، خراسان و افغانستان را به طور عمده و پرچون، به قیمت تحقیر ارزشهای ملی/مملکتی/کشوری افغانستان به معرض مزایده گذاشته اند. مردم افغانستان یا مثل دنباله روان غیر مسوول عمل میکنند، یا در برابر وقایع از ناامیدی بیتفاوت گردیده اند» وسپس سیستانی مینویسد: «چرا نویسنده کلی گوئی میکند؟ چرا آنهای را که علناً با نام افغان وافغانستان دشمنی میورزند، واز طریق رسانه های چاپی وگفتاری برضد هویت ملی افغانستان تبلیغ میکنند، فاش نمیکند؟چرا نویسنده ترو خشک را در یک تنورمیسوزاند ؟ چرا آنهای را که تلاش کردند تا کلمه افغان از تذکرۀ الکترونیکی افغانستان حذف کنند، نکوهش نمی کند؟ چرا بطورکلی همه سیاستمداران افغانستان را بدون بردن نام شان؛ عمده فروشان وپرچون فروشان هویت ملی قلمداد میکند؟ آیا سیاستمداران افغان قبل از تنظیمهای جهادی بشمول داوودخان ؛ نام وهویت افغانستان را به حراج گذاشته بودند؟…..» من در اين جا نظر سيستانی صاحب را تائيد میکنم و سیستانی را برحق میدانم. اگر ستانیزیی خود را ملي و افغانستان شمول ميداند چرا واضح موقف خویش را بیان نمیدارد. چرا آنعده اشخاص که هویت ملی مارا میکوبد آشکار نمیسازد و چرا انها را تقبیح نمیکند. موقف گيری مجهول ستانیزی به ایرانیها و خراسانی ها یک پاينت مثبت به شما میرود، که این کار شخصیت مبهم ستانیزیی را خوبتر هویدا میسازد. در پاراگراف اخير هم موقف ستانیزیی روشن نیست… من شخصآ در این موقف بر ضد نوشته های ستانیزیی هستم تا وقتیکه موقف خود را تغیر ندهد و به چند نکته که در بالا ذکر شد ارج نگذارد…

نظر به مطالعه من اختلاف ستانیزی و داکتر صاحب خالدي همرای سيستانی صاحب در چند نکته قابل ياداوری است:

نخست: سيستانی صاحب استرداد استقلال افغانستان را به رهبری شاه امان الله خان از زیر سلطه انگلیس به قيمت قربانیهای فرزندان افغانستان برحق و قابل تمجید میشمارد، لیکن ستانیزیی برعکس آن استقلال افغانستان را بی ارزش تلقی میکند و تجلیل از استقلال را یک کار بیهوده و مسخره میداند… اما سیستانی صاحب همیشه بخاطر منافع ملی قلم به دست گرفته و اینچینین نوشته های بی اساس را نقد ورد میکند…

 دوم : نظر اختلاف داکتر صاحب خالدي و سيستانی صاحب در مورد شخصیت داوود خان بوده، چون من یک مقاله داکتر صاحب خالدی را خواندم که دو ساله قبل به نشر رسیده. در انجا کودتای داوود خان را بیدون هیچ دستاورد دانسته و انرا عامل تمام جنگهای چهل سال اخیر ميداند… سيستانی صاحب این مقاله ی خالدی صاحب رانقد کرده و يک تعداد ديگر از نویسنده های کشور هم از قبيل داکتر سید عبدالله کاظم، محترم قاسم باز،محترم عبدلجلیل جمیلی،داکتر صاحب حیدری و… در دفاع از داوود خان قرار گرفتند … من که خود هم معتقد و یکی از دوست داران داوود خان میباشم، داوود خان را به مثابه امان الله خان و پیروان میرویس خان و احمد شاه ابدالی می شمارم…. چون من در يک نوشته خویش کمونستها را دهشت افگنان تعليم یافته و مجاهدين را دهشت افگنان بیسواد خطاب کردیم و به یکی از این ها معتقد نیستم. و جنگ چهل سال اخیر را محصول این دو گروه میدانم… اگر فامیل و بزرگان من وابسته به احزاب و مجاهدین بوده، لیکن من به یک افغانستان واحد، فکر ملی و افغانیت باور دارم…

 خلاصه کلام اینست که : ستانیزی هم به منافع ملی و هم به تاریخ ملی چندانی باورمند نیست و حتا کلمه خراسان را به یک نحوی در قطار هویت ملي افغان میاورد و قابل بحث میدارد و درضمن به استقلالیت و شخصیت شاه غازی امان الله خان معتقد نیست… من نمیدانم جناب داکتر صاحب خالدي که من خیلی ها دوستشان هم دارم، چرا در پهلوی ستانیزی ایستاده گی کرده و شخصیت کاذب ایشانرا تصوير واقع بینانه میدهد؟ من در اخير جدآ از داکتر صاحب خالدي و هم جناب سيستانی تقاضا ميکنم،که برسر یک شخص مجهول بین خویش مخاطب نشوند، چون شما را مردم به حیث شخصیت های اکادمیک می شناسد و اینکار سبب خدشه دار ساختن شخصیت هردوی شما میشود… من به حیث استاد پوهنتون و محصل زبانشناسی و همچنان متعهد به مسائل ملی وفکر ملي مقایسه ستانیزی را با اکادمیسین محمد اعظم سیستانی و تحقیر ان نامناسب و دور از واقعیت میدانم. پايان

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply