متغیر های تحقیق: انواع، موارد استفاده و تعریف اصطلاحات

مترجم : تمهید سیلانی

733

نویسنده: پروفیسور اولایمی جوموکه ابیودون- اویبنجی

مترجم : تمهید سیلانی

سخنان مترجم

چند قبل با چندین تن از دانشجویان برنامه ماستری تعلیم و تربیۀ دانشگاه کابل، داشتیم اختلاط میکردیم. آنها در مورد « متغیرات روش تحقیق » سوالاتی را مطرح کردند، اساتیدي که در آن جمع میان ما حضور داشتن، به نوبه خود پاسخ هایشانرا آرایه کردند. بعدآ یکی از دانشجویان یاداور شدند که استاد روش تحقیق ما «داکتر صاحب پوهاند جمشید رشیدی » در مورد متغیرات تحقیق چندین مثال زنده را در حضور دانشجویان در صنف بیان نمود، میخواهم یکی از آن مثال ها در اینجا نقل قول نمایم:« هلکانو! ساده یې تاسو ته ووایم، په څېړنه کې متغیرات دې ته وايي: لکه موږ چی په یو پټي کې غنم و کرو او جوار را شنه شي. یا دا چې موږ د جرګې لاندې د هیلۍ هګۍ کېږدو او هيلۍ وزېږوي…»

واقعآ مثالهای عجیبی به نظر میرسد….!

بنآ من در زبان پشتو منابع مؤثقی را در این مورد دریافت نکردم، که آنرا به دانشجویان عزیز ما منحیث منبع به معرفی بگیرم، ناگزیز این مقالۀ پروفیسور یکی از دانشگاه های اندونیزیا را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه نمودم. امیدوارم این مقاله بتوانم یک حصه صدم مشکلات دانشجویان را مرفوع بسیازد.

پیش گفتار

هدف از این تحقیق، توصیف و توضیح واریانس در جهان است، یعنی واریانسی که به طور طبیعی در جهان رخ می دهد یا تغییری که ما در اثر دستکاری ایجاد می کنیم. بنابراین، متغیرها نام‌ هایی هستند که به واریانسی که می ‌خواهیم توضیح دهیم داده می‌شود و برای تحقیق بسیار حیاتی است، زیرا روشی که محقق از آنها در فرآیند تحقیق استفاده می کند یا به کار می‌ گیرد می ‌تواند ماهیت و جهت تحقیق را تعیین کند. ( Nwankwo and Emunemu, 2014 )

ایده تعریف اصطلاحات با درک اینکه متغیر چیست ارتباط نزدیکی دارد. این فصل به بررسی استفاده از متغیرها در تحقیق، انواع متغیرها و تعریف اصطلاحات می پردازد تا به برخی از دانش آموزانی که در این بخش مشکل دارند و همچنان در شناسایی و شفاف سازی متغیرهایی که در پروژه خود روی آنها کار میکند، کمک کند.

مفهوم و کاربرد متغیرات در تحقیق

فرآیند انجام یک تحقیق مستلزم در نظر گرفتن عوامل قابل اندازه گیری است که به دلیل شرایط در معرض تغییر هستند. این عوامل را متغیر می نامند. ایده متغیر در تحقیق محوری است، زیرا عنوان تحقیق از آن تشکیل می شود و همچنین تمرکز این تحقیق نیز بر آن می باشد.

تحقیق غالباً به روابط بین متغیرها می پردازد و به گفته آدگون (2005) بیشتر تحقیقات آموزشی به ایجاد روابط متقابل بین متغیرها می پردازد و هر جنبه ای از تحقیق به ویژگی ها و مؤلفه های اساسی نیاز دارد و اینها متغیر نامیده می شوند. یک متغیر نه تنها چیزی است که باید اندازه‌گیری شود، بلکه آن چیزی است که محقق می‌تواند آن را به‌ عنوان قابل دستیابی در تحقیقات تجربی دستکاری و کنترل کند.

اوزوآگولو (1998) متغیرها را به عنوان یک ویژگی تحقیق در آموزش و پرورش که توسط اعضای یک جمعیت در اختیار دارد، تعریف می کند. این چیزی است که با توجه به موقعیت ها یا نحوه درمان، ارزش آن تغییر یا تغییر می کند ( Nwankwo and Emunemu, 2014 ).

آدگون (2005) نیز متغیر را چیزی میدانست که می ‌تواند مقادیر متفاوتی را بگیرد و ارزش هر متغیر خاص به شرایطی بستگی دارد که تحت آن قرار می‌گیرد. یک متغیر می تواند E، F، G، جنس، نگرش، سن، تجربه، روش تدریس در میان سایرین باشد. and Duyilemi, 1988) (Aderounmu

بیست و کالن (1986) به طور مساوی معتقد بودند که متغیرها شرایط یا ویژگی هایی هستند که آزمایشگر آنها را دستکاری، کنترل یا مشاهده می کند. آنها به بدین باور بودند که متعیر ها اجزای اصلی تحقیق و اساس کار تحقیقاتی هست. بنابراین، به این معنی است که بدون متغیرها، هیچ تحقیقی وجود نخواهد داشت. متغیر یک شی، رویداد، ایده، احساس، دوره زمانی یا هر مقوله دیگری است که فرد در تلاش برای اندازه‌گیری آن است.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که متغیرها ممکن است ویژگی های زیر را داشته باشند مانند: دوره ای که شروع یا متوقف می شوند، باید الگویی مانند روزانه، هفتگی، موقت و ماهانه داشته باشند، آنها کاملاً مفصل با یک نمای کلی از عمق در میان سایر موارد هستند.

برای درک و بررسی بیشتری متغیرات ، می‌توان به طور مختصر برخی از اصطلاحات مرتبط مانند «مفهوم»، «  شی »، « ویژگی » را توضیح داد.

 مفهوم: یک برچسب انتزاعی است که جنبه ای از واقعیت را نشان می دهد، به عنوان مثال: یک پدیده، مشکل یا یک شی. رشته های مختلف مفاهیم عجیب و غریبی دارند، تمام تلاش های تحقیقاتی با مفاهیم آغاز می شود و بیشتر نظریه ها حول یا پیرامون مفاهیم ساخته می شوند.

تحقیق زمانی اتفاق می ‌افتد که محقق بتواند حرکت محوری را از امر انتزاعی به امر عینی، از مفهومی به امر مشاهده ‌پذیر انجام دهد، بنآ به این مفهوم، مفهوم‌ سازی گفته می‌شود.

شی یا اشیاء : از سوی دیگر اشیاء، افراد، مکان ها، همه چیزهایی هستند که تحقیق بر روی آنها انجام می شود، یک شی را می توان واحد تجزیه و تحلیل نیز نامید. معمولاً اهداف یک مطالعه در تحقیقات آموزشی افراد یا اشخاص هستند. به عنوان مثال: دانش آموزان، والدین / سرپرستان، معلمان، مدیران، سیاست گذاران؛ آنها همچنین می توانند مکان هایی مانند مدارس، مؤسسات وغیره باشند. یا ممکن است چیزهایی مانند عملکرد تحصیلی، نتایج یادگیری و برنامه درسی در میان دیگران باشند.

ویژگی ها عبارتند از مشخصات یا صفات یک شی، یعنی برخی از ویژگی های یک شی را از نظر اندازه، رنگ، قد، وزن و غیره توصیف می کنند. اگرچه مفاهیم می توانند کیفی باشند، اما خیلی اوقات آنها از طریق فرآیندی به نام عملیاتی سازی به متغیر تبدیل می شوند.

متغیر خاصیتی است که با تغییر شرایط و موقعیت ها مقادیر مختلفی به خود می گیرد. یک متغیر را می توان به عنوان یک ساختار عملیاتی شده یا یک ویژگی خاص در نظر گرفت که محقق به آن علاقه مند است. متغیر به خاصیتی اشاره دارد که به موجب آن اعضای گروه مورد مطالعه با یکدیگر متفاوت هستند.

تمرکز اصلی فرآیند عملیاتی سازی ایجاد متغیرها و توسعه بعدی ابزار اندازه گیری برای ارزیابی آن متغیرها است. عملیاتی نشدن کافی متغیر وابسته تهدیدی برای اعتبار خارجی در تحقیقات تجربی است. (کوهن، مانیون و موریسون، 2007).

متغیر یک نماد یا ویژگی است که مقادیر متفاوتی را از مجموعه مقادیر تجویز شده در زمان ‌های مختلف یا در شرایط مختلف فرض می‌کند (بندل، 2004). این مجموعه مقادیر تجویز شده به عنوان دامنه متغیر شناخته می‌شود. تا حد معقولی، محقق این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که تشریحات دامنه متغیر را تعریف کند.

به این ترتیب، یک محقق ممکن است تصمیم بگیرد که در زمان ‌های معاصر که روابط زناشویی پیچیده ‌تر به نظر می ‌رسد، ارزش ‌های فرعی از قبیل «هرگز ازدواج نکردن»، «طلاق گرفتن» یا «جدایی» را به ارزش ‌های رایجی مانند «متاهل»، «مجرد» وارد کند. بنآ به مقادیر فرعی نیز به عنوان ویژگی های متغیر اشاره می شود.

متغیرها مفاهیمی هستند که ممکن است به دو یا چند دسته یا گروه بندی به نام صفات تقسیم شوند. توانایی تقسیم متغیرها به دسته ها یا گروها ما را قادر به این می سازد تا روابط آنها را با سایر متغیرها مطالعه کنیم. ویژگی ها طبقه بندی هستند که متغیرها را می توان به آنها تقسیم کرد. به عنوان مثال: “مذکر” یک ویژگی از متغیر “جنسیت” است، از این نظر متغیر همچنین می تواند در درجه اول یک مفهوم یا یک ساختار تعبیر شود، اما یک مفهوم یا یک ساختار ممکن است لزوماً یک متغیر نباشد.

طبق نظر آدلکه (2010)، دو ویژگی متغیر وجود دارد که همیشه باید به آنها دست یافت، آن ويژگی ها عبارتند از: جامع بودن و انحصار متقابل با توجه به جامعیت، یک متغیر باید شامل تمام «پاسخ ‌های ممکن پاسخ ‌پذیر» باشد. بطور مثال: ویژگی‌هایی مانند «OND»، «HND»، «NIM»، ICAN، «ACAA» و «Masters»،  «Ph.D» در رابطه با متغیری مانند «Educational Qualification» تحت مطالعه در یک مؤسسه حسابداری ممکن است به نظر می رسد جامع باشد، اما این امکان را برای برخی از کارکنان که گواهینامه های حسابداری و مالی یا حتی رشته های غیرمرتبط را کسب کرده اند که ممکن است در شرایطی که تحقیق در آن انجام می شود، به ظاهر نامحبوب باشد، حذف می کند.

انحصار متقابل به ویژگی‌ای مربوط می‌شود که به پاسخ ‌دهندگان اجازه نمی‌دهد که دو ویژگی را به طور همزمان داشته باشند. به عنوان مثال، متغیری مانند Highest Academic Qualification’ می تواند ویژگی هایی مانند ‘SSCE’، ‘NCE’، ‘First Degree’، ‘Master’ و ‘Ph.D’ را داشته باشد.

انواع متغیرها

طبقه بندی متغیرها عمدتاً یک موضوع انتخابی است. فهرست ‌بندی صرف انواع متغیرها ممکن است به اندازه فهرست کردن انواع تحقیقات گیج‌کننده باشد، بنابراین انجام برخی طبقه ‌بندی ‌هایی که لزوماً و متقابلاً منحصر به فرد نیستند، بسیار ضروری است. بنابر این طبقه بندی متغیرها را می توان بر اساس گونه شناسی های مختلف انجام داد. این دسته بندی ها در زیر مورد بررسی قرار خواهند گرفت:

  1. متغیرهای طبقه ای و پیوسته

متغیر های طبقه ‌ای به عنوان متغیرهای گسسته یا متغیرهای معقوله ای یا متغیرهای کیفی نیز شناخته می‌شوند. یک متغیر طبقه‌ای دارای تعداد محدودی مقادیر متمایز است، یعنی می‌توان آن ‌ها را به دسته ‌های محدود متمایز طبقه ‌بندی کرد. ویژگی‌ها (یا مقادیر فرعی یا زیرمجموعه‌های) یک متغیر طبقه‌ ای از نظر نوع، به جای درجه، مقدار یا سطح یا کمیت متفاوت است. (Nwankwo و Emunemu، 2014).

در متغیرهای طبقه ‌ای، تغییرات متغیرها با دسته ‌بندی ‌های خاصی مرتبط هستند. به این ترتیب، واریانس در زیرمجموعه‌ های یک متغیر طبقه ‌بندی، تابعی از قرارگیری این مقادیر یا ویژگی ‌ها در دسته‌ های مختلف است نه با توجه به مقیاس اندازه‌گیری. به عنوان مثال، جنسیت را می توان به دو دسته مجزای مرد و زن تقسیم کرد. در اینجا، همه اعضای دسته یا زیر مجموعه به عنوان یکسان شناخته شده و مقادیر یکسانی به آنها اختصاص داده می شود. متغیرهای مقوله ای به متغیرهای اسمی، ترتیبی، دوگانه و چندگانه تقسیم می شوند.

  • متغیر های اسمی: این متغیر ها دو یا چند دسته دارند که در یک ترتیب ذاتی نیستند. دسته بندی مقادیر این نوع متغیر بر اساس برابری یا یکسانی یا تفاوت است. به همین دلیل نمی توان گفت که هیچ مقوله ای بزرگتر یا کوچکتر از دیگری نیست. یک متغیر اسمی در واقع اندازه گیری ها را نشان نمی دهد، بلکه مشخصات زیرگروه ها را نام می برد.

 متغیری مانند “حالت مطالعه” می تواند مقادیری مانند “تمام وقت”، “پاره وقت” و “آموزش از راه دور” داشته باشد. نمونه های دیگر از این متغیرها شامل مذهب، جنسیت یا ملیت است.

  • متغیرهای ترتیبی: این متغیرها مانند متغیرهای اسمی دارای دو یا چند دسته هستند اما می توان آنها را مرتب یا رتبه بندی کرد. در نتیجه می توان گفت که یک دسته از دسته دیگر بزرگتر یا کوچکتر است. به عنوان مثال، ارتفاع یک گیاه می تواند هر مقداری را در محدوده مشخصی در نظر بگیرد. مثال ‌های دیگر شامل نمرات آزمون، سطح درآمد است.
  • متغیرهای دوگانه: این متغیرها تنها دارای دو دسته یا سطح هستند. یک متغیر دوگانه ممکن است ویژگی ‌های مشا بهی با متغیرهای اسمی از نظر نداشتن ترتیب ذاتی داشته باشد. یک مثال خوب آن جنسیت است. این دسته ‌ها احتمالاً مرد و زن هستند. مثال دیگری برای این نوع متغیرها میتواند «کادر کارکنان» باشد که زیرمجموعه ‌های آن می‌تواند «کارمندان ارشد» و «کارمندان جوان» باشد. در موارد دیگر، یک متغیر دوگانه ممکن است ویژگی مرتب‌ سازی رتبه‌ای را در نظر بگیرد.

در موارد دیگر، یک متغیر دوگانه ممکن است ویژگی مرتب‌ سازی رتبه را به خود بگیرد. به عنوان مثال، نمرات آزمونی که معمولاً مقادیر متعددی دارند، می‌توانند به عنوان دسته ‌هایی مانند «بالا» یا «کم» بر اساس یک امتیاز مرزی که محقق برای جداسازی یک دسته از دسته دیگر تعیین می‌کند، تقسیم ‌بندی شود. با این حال، تبدیل یک متغیر دوگانه واقعی به یک متغیر چندگانه امکان پذیر نیست.( A worh, Babalola, Gbadegesin, Isiugo-Abanihe, oladiran and Okunmadewa, 2006.)

  • متغیرهای چند گانه: این متغیرها بیش از دو دسته زیرمجموعه دارند. به عنوان مثال: متغیری مانند «سطح مهارت کمپیوتر» است که می‌تواند زیرمجموعه ‌هایی مانند «مبتدی»، «متوسط» و «پیشرفته» داشته باشد. نمونه‌ های دیگر آن برای نوع متغیرات میتواند شامل مدارک تحصیلی و مذهب شود.

متغیرهای پیوسته

متغیر های پیوسته را می ‌توان با مقیاس ‌هایی اندازه‌گیری کرد که زیرمجموعه ‌ها یا گروه‌ ها بر اساس کمیت، درجه، سطح یا مقدار با یکدیگر متفاوت هستند. چنین متغیرهایی می توانند تعداد نا محدودی از مقادیر را بگیرند، یعنی می توانند محدوده نامحدودی از مقادیر را در امتداد یک زنجیره خاص در نظر بگیرند.

آنها همچنین به عنوان متغیر های کمی یا اندازه‌گیری شناخته می ‌شوند و دارای ویژگی مرتب ‌سازی هستند. متغیرهای پیوسته را می توان به کلاس هایی مانند: متغیرهای بازه ای یا نسبت تقسیم کرد.

الف: متغیر های فاصله: یک متغیر بازه ای یا فاصله را می توان در امتداد یک پیوستار در یک مقیاس اندازه گیری کرد. علاوه بر این، زیر مجموعه های آن یک مقدار عددی دارند. به این ترتیب، می ‌توان از اندازه فاصله بین زیر مجموعه‌ های یک متغیر بازه ‌ای صحبت کرد. ویژگی ترتیب رتبه ‌بندی را می‌ توان در این نوع متغیر دریافت کرد. دما (بر حسب سانتیگراد یا فارنهایت اندازه گیری می شود) نمونه ای از یک متغیر بازه ای است. فواصل مساوی در یک مقیاس مقادیر مساوی از ویژگی مورد اندازه گیری را نشان می دهد. به عنوان مثال، تفاوت بین 20 درجه سانتی گراد و 30 درجه سانتی گراد مانند دمای بین 30 و 40 درجه سانتی گراد است. متغیرهای بازه ای نقطه صفر واقعی یا مطلق ندارند. 0 درجه سانتیگراد نشان دهنده کمبود کامل دما نیست.

(ب) متغیرهای نسبت: یک متغیر نسبت قبل از هر چیز یک متغیر بازه ای یا فاصله است، اما همه متغیرهای فاصله متغیر نسبت نیستند. به عنوان مثال: دما (بر حسب سانتیگراد یا فارنهایت اندازه گیری می شود) یک متغیر بازه ای یا فاصله است، اما یک متغیر نسبت نیست. متغیرهای نسبت دارای ویژگی ‌های بزرگی و ترتیبی هستند. علاوه بر این، یک متغیر نسبت دارای یک نقطه صفر مطلق یا واقعی است. مثال ‌هایی از متغیر نسبت شامل نمرات آزمون، قد و وزن شده میتواند. دمای اندازه‌گیری شده با کلوین می‌تواند یک متغیر نسبت باشد، زیرا 0 کلوین نشان می‌دهد که هیچ دما وجود ندارد.

  1. متغیرهای وابسته و مستقل

در تلاش برای حل یک مسئله معین، محقق در یک تحقیق تجربی بر روی روابط علی که به عنوان رابطه عملکردی نیز شناخته می شود، تمرکز می کند و بنابراین، یک متغیر را دستکاری می کند تا تأثیرهای آن را بر متغیر دیگر ببیند.

چنین کار پژوهشی با یک اثر آغاز می شود و سپس به جستجوی علل آن می پردازد. متغیر دستکاری شده که در برخی موارد می تواند بیش از یک عدد باشد، متغیر مستقل نامیده می شود، در حالی که متغیری که انتظار می رود تحت تأثیر دستکاری قرار گیرد، متغیر وابسته نامیده می شود.

متغیر مستقل به عنوان متغیر ورودی نیز شناخته می‌شود و علت فرضی، پیش ‌بینی‌کننده یا مقدمه را مشخص می‌کند، در حالی که متغیر وابسته، که معیار یا متغیر نتیجه شناخته شده است، نشان ‌دهنده اثر یا پیامد مفروض است که مقدار آن به متغیر دیگری بستگی دارد.

متغیر مستقل

متغیر مستقل متغیر ورودی است که تا حدی در مجموع، نتیجه خاصی را ایجاد می کند. این محرکی است که بر یک پاسخ، یک مقدمه یا عاملی تأثیر می‌گذارد که ممکن است (مثلاً در شرایط آزمایشی یا سایر شرایط) برای تأثیرگذاری بر یک نتیجه اصلاح شود. از سوی دیگر متغیر وابسته متغیر نتیجه است که به طور کلی یا جزئی توسط متغیر ورودی، متغییر مقدم ایجاد می شود. این یک فرض اصلی در میان محققان و آماردانان است.

با این حال، مواردی وجود دارد که در آن چیزی که به عنوان متغیر مستقل تلقی می‌شود، در نهایت تبدیل به متغیر وابسته می ‌شود. به عنوان مثال: مطالعه ای است که به دنبال بررسی تأثیر عادات مطالعه بر عملکرد تحصیلی است. معمولاً عادات مطالعه به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته می شود در حالی که عملکرد تحصیلی به عنوان متغیر وابسته تصور می شود.

 برعکس، وقوع شکست در امتحان می ‌تواند دانش‌آموز را به تحصیل سخت ‌تر تشویق کند یا از سرنوشت او چشم پوشی کند و امید به انجام بهتر امتحانات بعدی را از دست بدهد. به این ترتیب، جهت علیت ممکن است گاهی مه آلود یا در برخی موارد، دو جهته باشد. همچنین ممکن است دلایل ناشناخته دیگری (متغیرهای مستقل) در پشت علل شناسایی شده (متغیر مستقل) وجود داشته باشد که تأثیر قابل توجهی بر مطالعه متغیر وابسته داشته باشد.

هیچ متغیری به طور خودکار به صورت وابسته یا مستقل تقسیم نمی شود. در تلاش برای تعیین اینکه کدام یک از متغیرها در یک کار تحقیقاتی به درستی به عنوان وابسته یا مستقل از دیگری تعیین می شوند، یک توضیح عمده در رابطه با اینکه کدام یک قبل از دیگری قرار دارد یا قبل از دیگری اتفاق می افتد، است.

 متغیری که قبل از چیزهایی که توسط متغیر دیگری توصیف می ‌شوند رخ می‌ دهد به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته می ‌شود در حالی که متغیر دیگر به عنوان متغیر وابسته تعیین می‌شود (کالوف، دان و دیتز، 2008).

به عنوان مثال، در یک موضوع تحقیقی مانند “کیفیت آموزش و عملکرد تحصیلی دانشجویان در دانشگاه های جنوب نیجریه”، متغیر مستقل “کیفیت آموزش” است در حالی که «عملکرد تحصیلی دانشجویان در دانشگاه‌های جنوب نیجریه» متغیر وابسته است.

برای اینکه یک متغیر وابسته خوب تشخیص داده شود، باید عینی و قابل سنجش باشد، یعنی باید به طور دقیق ثبت شده و به طور قابل اعتماد اندازه‌گیری شود. علاوه بر این، برای تشخیص تغییرات کوچک در متغیر مستقل باید حساسیت زیادی داشته باشد. با این حال، این حساسیت باید از این جهت متعادل باشد که متغیر وابسته نباید تحت تأثیر کوچکترین عوامل غیرقابل کنترل در محیط مطالعه قرار گیرد.

علاوه بر این، انواع دیگری از متغیرها وجود دارند که می توانند بر رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل تأثیر بگذارند. اغلب اوقات، وجود چنین متغیرهایی در آغاز بررسی تشخیص داده نمی شود. گفته می شود که آنها متغیرهایی هستند که در همه جا حاضر هستند (بندل، 2004). اینها عبارتند از متغیر تعدیل کننده، متغیر مداخله گر و متغیر خارجی یا مخدوش کننده.

متغیر تعدیل کننده

 متغیری است که دارای تأثیر شرطی است که به اندازه کافی قوی است تا رابطه اصلی بین متغیر وابسته و مستقل را اصلاح یا تعدیل کند. همانطور که از نام آن پیداست، قدرت رابطه یا ارتباط بین متغیر های وابسته و مستقل را تعدیل می کند. این متغیر بر جهت و یا قدرت رابطه بین یک متغیر مستقل و یک متغیر وابسته تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال: تحقیق در مورد تأثیر کیفیت آموزش بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان ممکن است متغیر تعدیل کننده ای مانند علاقه دانش آموزان داشته باشد. این نشان می‌ دهد که دانش‌آموزانی که به یک حوزه موضوعی خاص علاقه دارند احتمالاً عملکرد تحصیلی بهتری خواهند داشت، در حالی که دانش ‌آموزان بدون چنین علاقه ‌ای صرف نظر از اینکه کیفیت آموزش چقدر خوب است، ممکن است از نظر تحصیلی خوب نباشند.

متغیر مداخله گر

در روابط علّی پیچیده ‌تر، متغیر مداخله‌گر مانند پیوندی بین متغیر وابسته و مستقل عمل می‌کند و به نوعی رابطه علّی بین آنها را محاسبه می‌کند. متغیر مداخله‌گر را نمی‌توان به‌  طور مستقیم اندازه گیری یا کنترل کرد و تأثیر مستقیم و قوی بر نتیجه یا محصول نهایی یک مطالعه دارد. متغیر مداخله‌گر نیز به عنوان متغیر میانجی شناخته می‌ شود که رابطه بین متغیر های مستقل و وابسته را توضیح می ‌دهد. این متغیر رابطه آنها را تغییر نمی دهد، بلکه آن را توضیح می دهد.

به عنوان مثال، یک کار تحقیقاتی که بر ارتباط بین شیوه ‌های مدیریت و بهره ‌وری کارکنان تمرکز دارد، ممکن است دارای متغیر مدا خله‌ ای مانند رضایت شغلی باشد. می توان استدلال کرد که شیوه های مدیریت خوب منجر به رضایت شغلی از سوی اعضای کارکنان می شود که به نوبه خود ممکن است به بهره وری بالای کارکنان منجر شود. به این ترتیب، متغیر مداخله مانند یک متغیر وابسته به متغیر مستقل (عملکردهای مدیریتی) و در عین حال مانند یک متغیر مستقل به متغیر وابسته (بهره وری کارکنان) عمل می کند.

متغیر خارجی

این متغیری است که یا فرض می ‌شود، یا از تحقیق حذف می ‌شود، اما باید کنترل شود زیرا در رابطه بین متغیر وابسته و مستقل تداخل دارد. این متغیر در تحقیقات تجربی عملی است، متغیر های خارجی متغیر هایی هستند که ممکن است بر نتایج تحقیق تأثیر بگذارند اما به اندازه کافی در مطالعه در نظر گرفته نمی شود. آنها در همه مطالعات وجود دارند و پوتانسیل تاثیرگذاری بر اندازه گیری متغیر های مطالعه و رابطه بین این متغیرها را دارند.

یعنی متغیر خارجی آن چیزی است که در اصل در طول آزمایش مهم تصور می شود، اما احتمالاً به صورت پنهانی بر نتیجه آزمایش تأثیر می گذارد. بسیاری از این متغیرهای خارجی می ‌توانند مانع از نتیجه‌گیری معتبر مطالعه شوند. به همین دلیل است که بسیاری از نتایج پژوهش به دلیل تأثیر این متغیر های خارجی بسیار مشکوک هستند.

تعریف اصطلاحات

تعریف اصطلاحات یکی از زیربخش های ضروری فصل مقدماتی گزارش تحقیق است. این به معنی و اندازه اصطلاح هایی که تعریف می شود مربوط می شود. اصطلاحات یا مفاهیمی که معانی آنها در چارچوب یک مطالعه واضح نیست، در تعریف اصطلاحات تعریف یا توضیح داده می شوند.

این امر به منظور مشخص کردن مفهوم خاصی که در مطالعه استفاده می شود ضروری است و بر اساس ویژگی های قابل مشاهده آن چیزی است که تعریف می شود(Uzoagulu, 1998).

بر این اساس جایی برای ابهام و پیچیده گی باقی نمی ماند. همچنین، پژوهشگران و خوانندگان برای ارتباط مؤثر گزارش های پژوهشی در یک زمینه مشترک قرار می گیرند. تعریف اصطلاحات می تواند مفهومی، سازنده یا ساختاری و عملیاتی باشد. تعریف مفهومی اصطلاحات بر اساس تعریف فرهنگ لغت، دایره المعارف یا ادبیات مفهومی ارایه میشود. در تعریف ساختاری اصطلاحات، محقق از ساختار های دیگر برای تعریف صریح یک ساختار معین استفاده می کند.

طبق نظر باندل (2004)، تعریف عملیاتی اصطلاحات به محقق اجازه می دهد تا با مشخص کردن فعالیت ها یا عملیات اندازه گیری یک ساختار، مفهوم یا اصطلاح را معنا کند. به این ترتیب، ساختار یا مفهومی که به این ترتیب تعریف می شود، عملیاتی شده است. این همچنین به عنوان “تعریف کاری” آن واژه، ساختار یا متغیر شناخته می شود. تعریف عملیاتی اصطلاحات بسیار حیاتی است، زیرا می تواند به افراد سایر رشته ها یا رشته های تحصیلی کمک کند تا استفاده از اصطلاحاتی را که فراتر از زبان رایج است، درک کنند.

تعریف عملیاتی یک اصطلاح به محقق این امتیاز را می دهد که معنای خاصی را به آن اصطلاح الحاق کند، به گونه ای که برای هدف کار پژوهشی در حال انجام مناسب باشد. در دوران معاصر، خطوط مرزی که استفاده از اصطلاحات خاص را در زمینه های ویژه مشخص می کند، در پاسخ به ظهور مطالعات بین رشته ای به تدریج نازک شده است. این امر ضرورت تعریف عملیاتی عبارات به ویژه عبارات اصلی مورد استفاده در یک مطالعه را ایجاد کرده است. با این حال، محقق همچنین آزاد است که اصطلاحاتی را برای استفاده در یک مطالعه به کار ببرد؛ هرچند، چنین ضرب سکه ‌ای باید منطقی، منسجم و مطابق با آنچه خوانندگان مایل به پذیرش آن‌ ها به عنوان واقعیت یا درست هستند باشد (Nwankwo and Emunemu، 2014).

تعدادی از معیارها ممکن است برای انتخاب عباراتی که به صورت عملیاتی تعریف می شوند استفاده شوند. چنین معیارهایی طبق آجی( ajayi) (2005)، ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • آیا شرایط مرتبط به مطالعه موجود است؟
  • آیا در صورت عدم ارائه تعاریف، تفاسیر اصطلاحات در ذهن خوانندگان دچار ابهام می شود؟
  • آیا می توان اصطلاحات را به عنوان نمونه های رفتاری قابل مشاهده تعریف کرد یا قابل اندازه گیری هستند؟

در صورت مثبت بودن پاسخ به سوالات بالا، تعاریف باید به زبان ساده و واضح ارائه شود، اما اگر پاسخ منفی باشد، ممکن است نیازی به تعاریف نباشد.

اهميت تعريف اصطلاحات

کار پژوهشی برای اینکه خواننده کار پژوهشی را سردرگم نکند، این امر به منظور راهنمایی در برابر هر گونه شک و شبهه در مورد معنای مورد نظر اصطلاحات استفاده شده است تا خواننده درک بهتری از کار پژوهشی داشته باشد.

تعریف اصطلاح، محقق و خواننده را به یک نقطه مشترک یا یک صفحه برای ارتباط موثر گزارش تحقیق می آورد. هنگامی که اصطلاحات مورد استفاده در یک کار تحقیقاتی تعریف نشده باشند یا به درستی تعریف نشده باشند، آنها خود را به معانی متفاوتی در اختیار خوانندگان قرار می دهند و در نتیجه گزارش تحقیق را تحریف می کنند.

برخی از اشتباهات رایجی که توسط بسیاری از محققان تحت تعریف اصطلاحات در کارهای تحقیقاتی خود مرتکب می شوند، بر اساس  Owuamanam (1997) و Ajayi (2005)به صورت زیر طبقه بندی شده اند:

معنی کامل اختصاراتی مانند PTA، SPEB، ASUU، G&C و غیره، تعاریف ناقص اصطلاحات، تعریف اصطلاحات غیر ضروری و تعریف اصطلاحات غیر مرتبط. آنها همچنین بیان کردند که اگر از اختصارات استفاده شود، باید به مقدار کم استفاده شود. آنها باید در اولین باری که در اثر ظاهر می شوند به طور کامل نوشته شوند و متعاقباً می توان کلمات را مخفف کرد.

نتیجه گیری و پیشنهاد

متغیرها اجزای اساسی هر تحقیق هستند و تازه واردان این رشته باید این جنبه از تحقیق را بسیار انتقادی مطالعه کنند، زیرا عدم وجود متغیر های تعریف شده در ابتدای مطالعه قطعاً منجر به گره‌ های کوری در طول مسیر خواهد شد.

همچنین برای دستیابی بیشتر به هدف اساسی تحقیق از طریق جست و جو در مجهولات با هدف یافتن راه حل مسئله، باید ارتباط مؤثر گزارش تحقیق توسط محقق صورت گیرد. در پایان، بسیار ضروری است که اصطلاحات یا مفاهیمی را که دارای معانی متفاوتی هستند در یک کار تحقیقاتی تعریف کنیم تا از سردرگمی معنای مورد نظر جلوگیری شود.

منابع

  • Adegun, J. A. 2005. Variables in Educational Research. In Bandele, S.O., Seweje, R. 0. And Alonge, M. F. (Eds.) Lagos; Premier Publishers
  • Adeleke, J.O. 2010. The Basics of Research and Evaluation Tools. Lagos: Somerest

Ventures.

  • Aderounmu, O. and Duyilemi, D. 1988. Element of Educational Research. Lagos;

Okanlawon Publishers.

  • Ajayi, 1. A. 2005. Variables in Educational Research. In Bandele, S.O., Seweje, R. O. and Alonge, M. F. (Eds.) Lagos; Premier Publishers Aworh O.C., Babalola J.B.,
  • Gbadegesin, A.S., Isiugo-Abanihe, 1. M., Oladiran E.G. and Okunmadewa, F, Y.
  1. Design and Development of Conceptual Framework in Research.
  • Methodology of Basic and Applied Research. 2nd. (Ed). A.I. Olayinka, V.O. Taiwo, A. Raji-Oyeladi and I, P, Farai. Ibadan: Postgraduate School, UI.
  • Bandele, S.O. 2004, Educational Researching Perspectives. Ibadan: Niyi Communication and Printing Ventures.
  • Best, J. W. and Kaln, J. V. 1986. Research in Education, New Delhi; Prentice Hall of India Private Limited.
  • Cohen, L, Manion, L. and Morrison, K. 2007. Research Methods in Education. 6th ed. London and New York: Routledge (Taylor and Francis Group).
  • Kalof, L. Dan, A. and Dietz, T. 2008. Essentials of Social Research. Berkshire, England:Open University.
  • Nwankwo, J. I. and Emunemu, B. 0. 2014. Handbook on Research in Education and the Social Sciences. Ibadan: Giraffe Books.
  • Owuamanam, D. O. 1997. General Issues in Theses Writing; The Elite. 1(2), 38-42.
  • Uzoagulu, A. E., 1998. Practical Guide to Writing Research Project Reports in Tertiary Institutions. Enugu; John Jacobs Classic Publisher Ltd.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.