درسی که داودخان در۸ ثور به افغانها داد

کاندید اکادمیسین سیستانی

641
‏با یقین میتوانم بگویم که درمیان انقلابیون دو آتشه و در میان ‏رهبران سیاسی چپ وراست و نیز قوماندانان جهادی افغان در ‏چهار دهه اخیر،هیچ یکی را نمیتوان سراغ داد که مرگ را در یک ‏قدمی خود ببیند ولی به دشمن تسلیم نشود. مگر داوودخان، این ‏رهبرشجاع وپرغرور ومصمم افغان برای ۲۰ساعت تمام در برابر ‏بمباران طیارات و غرش زهره ترقان وطاقت شکن طیارات میک ‏‏۲۱کودتا چیان، از ساعت ۱۲ ظهر۷ ثور تاساعت ۸ صبح فردای آن ‏بر سر پا ایستاد و از غرورش نکاست و در آخرین دقایق حیاتش وقتی ‏به او ابلاغ شد که اگر میخواهد زنده بماند، باید تسلیم شود، ولی او با ‏شهامت وشجاعت کم نظیر افغانی گفت: “بجز خدا، هرگز به ‏کمونستان تسلیم نمی شوم!”
اگرچه جنرال امام الدین،(متهم به قتل ‏داؤدخان) میگویدکه وقتی به داود خان ابلاغ گردید که قدرت به حزب ‏دموکراتیک خلق افغانستان انتقال یافته، تسلیم شود! مگرداود خان ‏بدون آنکه حرفی برزبان آورد، با تفنگچه بر او فیر کرد، ولی عقل ‏سلیم چنین شهادتی را نمی پذیرد که داؤدخان هنگام فیر برامام الدین ‏سخنی نگفته باشد.‏‎ ‎گیریم که داودخان بدون اظهار هیچ سخنی برامام ‏الدین فیرهم کرده باشد، این خاموشی داؤد خان در برابر یک ‏افسر کودتاچی (امام الدین) آیا به این معنی نیست که او، این ‏افسرپائین رتبه را همطرازخود (به عنوان قوماندان اعلی اردوی ‏افغانستان) نمی دیده است،و بنابرین براو فیرکرده تا لب فروببندد و ‏دستور تسلیمی به وی ندهد؟
‏ حقیقت اینست که داؤدخان با بیان این سخن که”بغیر ‏ازخدا،هرگز به دشمن تسلیم نمی شوم.” خواسته این درس وطن ‏پرستی را به فرزندان دلیروآگاه افغان بدهد که در برابر دشمن عقیده ‏وایمان خود نبایستی زبون شد و نباید تسلیمی را بخاطر زنده ماندن ‏در ذلت و خفت قبول نمود.‏
استقامت و پایداری داؤد خان در برابر بمباردمان وحشیانه ‏کودتاچیان در هفتم ثور۱۳۵۷ وشهامت تسلیم ناپذیر وی به دژخیمان ‏فاجعه هفتم ثور، واقعاً در تاریخ افغانستان بی نظیراست ومیتوان گفت: ‏داؤد خان نخستین شهید سر به کف افغان است که تا لحظۀ مرگ ‏حاضر نشد سرتسلیم به دشمنان خود فرود آورد.ومرگ مردانه ‏و شرافت مندانه را برتسلیم شدن و به اسارت درآمدن درچنگال ذلت ‏رهبران وابسته به بیگانه، با گردن افراخته پذیرفت و نام خود ‏وخانواده خود را در صف دلیرمردان کم نظیرتاریخ ثبت کرد.‏
مرحوم عبدالرحمن پژواک بزرگ در سفریکه با داود خان به پاکستان ‏داشته ، ودر ملاقات با جنرال ایوب خان رهبر نظامی پاکستان که ‏بشکل احساساتی صحبت میکرده و اوسخنان وی را با نرمی ترجمه ‏میکرده است تا احساسات افغانی سردار جریحه دار نشود، تحمل ‏داودخان را در برابر حریف پاکستانی اش به حیث یک زعیم ملی ‏صبور می ستاید و میگوید:‏
‏«در شناخت شخصیت وی(سردار) کشفی نو دست داد.نظریه ‏اکثریت مردم را که من مایل بودم برآن صحت قایل شوم، غلط یافتم ‏که میگفتند: «سردار مردی احساساتی وعصبی است» اما معلوم شد ‏که مردی بی سنجش نبود واگر اظهار عصبیت میکرد، آن را نیز ‏سنجیده به کار می بست واحساسات او(اقلاً با خارجیان) در مذاکرات ‏مهم در اختیار و زیر کنترول او بود.» پژواک ادامه میدهد:« انصافاً ‏‏[داودخان]شخصی ملی و وطنخواه بود و بعد از وزیر اکبرخان ‏نمیتوان نظیر و مثال او را در تاریخ افغانها سراغ کرد.»[1]‏
کسانی که در دورۀ حیات و اقتدار داؤودخان زندگی کرده اند و ‏یا با او همکار بوده اند، خوبتر میتوانند در مورد شخصیت او و ‏آروزهایش نسبت به افغانستان قضاوت کنند و نظر بدهند، چنانکه ‏آقایان انجنیر کریم عطائی،داکتر حسن شرق و عبدالجلیل جمیلی ، عبد ‏العزیز فروغ معین وزارت پلان از همکاران نزدیک داؤدخان ‏درمواقع مختلف از کارکردهای وطن پرستانه داودخان در هر دو دوره ‏زمامداری شان، برای انکشاف وترقی وتعالی افغانستان ، خالصانه ‏وصادقانه ابراز نظرکرده اند که بسیار آموزنده است و برای آنهای که ‏درک درستی از اوضاع افغانستان وجهان ومنطقه در دوره اقتدار ‏داؤدخان ندارند، بسیار کمک میکند.
اما چیزیکه برای من،بسیار ‏پراهمیت است، نظریات یک متخصص روسی، بنام” گیورگی ‏پترویچ یژوف”، مشاور امور پلان و اقتصاد دروزارت پلان افغانستان ‏در عهد صدارت داؤدخان است که اینک پس از سی سال بعد از قتل ‏داؤودخان قلم برگرفته و از شخصیت و برنامه های انکشافی او برای ‏توسعه افغانستان سخن میگوید.‏
گیورگی پترویچ یژوف، درجایی از مقاله اش چنین نوشته ‏میکند:”از ديدگاه من رئیس جمهور محمد داود، یکی از بزرگترین، ‏برجسته ترين چهره های سیاسی و اجتماعی افغانستان در نیمۀ دوم ‏قرن بیستم بشمار می رود. نام و نقش او نه تنها در تاریخ افغانستان ‏جاودان است بلکه سیاست و طرزالعمل او به طور غیر مستقیم بالای ‏سیاست های دو ابر قدرت آن زمان یعنی اتحاد شوروی و ایالات ‏متحدۀ امریکا نیز تاثیر داشته است. ‏
در بارۀ کوایف انسانی محمد داود می توانم بگویم که به نظر ‏من او شخصی بود پیچیده، دوست داشت یکه تاز باشد و تحمل ‏مخالفت با نظریات خویش را نداشت. اگرچه باید بگویم که در موارد ‏معین وقتی مطمئن می شد که مخالفت ها می توانند به خیر و صلاح ‏وطنش تمام شوند، به آنها گوش می داد و حتی از آن قدردانی می ‏نمود. می خواهم اذعان نمایم (چون خودم بارها شاهد بودم) که ‏محمد داود از استدلال و برهان قوی برخوردار بود، او استعداد آنرا ‏داشت تا هم صحبتش را قناعت دهد و موضعگیری خویش را بالای ‏او بقبولاند….تصور من این است که محمد داوود قلبا ً می خواست ‏افغانستان را عصری بسازد و سطح زنده گی مردم را بهبود بخشد. ‏اما پروژه ها آنقدر زیاد بودند که دشوار بود آنها را شمرد.”[2]‏
‏ برمبنای شهادت صادقانه این متخصص روسی، برنامه ها ‏وپلانهای که توسط داؤدخان برای انکشاف وترقی افغانستان طرح و ‏قسماً به منصه اجرا درآمد و با مرگ او بقیه نا اجرا ماند، انسان را با ‏روحیه ملی ووطن خواهی این شخصیت بزرگ آشنا میسازد و با ‏مطالعه این افکار و ایده های او برای وطن ما است که به مرگ او ‏افسوس میخوریم وقتل او را ضایعۀ جبران ناپذیر برای ملت خود ‏میشماریم . ‏
توجه خاص داؤدخان به عصری ساختن اردوی ملی ‏افغانستان وتعیین نام ها و رتبه ها و درجات والقاب مختلف صاحب ‏منصبان اردو از کارهای مهمی است که صاحب منصبان تحصیل ‏کرده اردوی افغانستان بهتر از هرکسی دیگر آن را درک میکنند. ‏داؤدخان شخصیتی وطن دوست بود که تعصب قومی ومذهبی نمی ‏شناخت وآبادی وترقی افغانستان بزرگترین آرزوی او بود.
هر خشتی ‏که درگوشه یی از کشور میگذاشت ،برای عمران وآبادی خانه ‏مشترک افغانها می گذاشت. احداث شاهراه ها،اعمار بندهای آب، ‏مراکز صحی وشفاخانه ها، پوهنتونها وپولی تخنیکها،ساختن میدان ‏های هوائی بین المللی درکابل و قندهار، وشیندند هرات، اعمار ‏بندهای برق نغلو و ماهی پر وبند درونته در ننگرهار واحداث پروژه ‏های انکشافی زراعت وآبیاری در هده وغازی آباد ننگرهار، هلمند ‏و سرده غزنی، پروان وخان آباد و بندکوکچه، تاسیس شرکت قند ‏بغلان و فابریکه روغن سپین زر درکندز ونساجی گلبهار و بگرامی و ‏کارخانه کود و برق مزارشریف، فابریکه های پروسس میوه و ‏پشیمینه بافی کندهار و تاسیس فابریکه نان پزی سیلوی مرکزی در ‏کابل و قندهار، اعمار فابریکه خانه سازی درکابل و کارخانه سنگ ‏رخام در لشکرگاه واز همه مهمتر تقویت اردوی ملی و تامین امنیت ‏سرتاسری در کشور، از جمله کارهای ماندگار حکومت این مرد وطن ‏پرست است که همگی در دوره رژیم حزب دموکراتیک خلق توسط ‏مجاهدین وقوماندانان جهادی وبه دستور سازمان استخبارات نظامی ‏پاکستان(‏ISI‏) از بیخ و بنیاد منفجر ساخته شدند وسامان آلات آن ها ‏به توسط مجاهدین صاحبان به پاکستان برده شد وبه نرخ کاه ‏فروخته شد.‏
در عهد حاکمیت داود خان با وجودکاستی ها وبی عدالتی های ‏اجتماعی، همه مردم از امنیت جانی ومالی برخوردار بودند. عزت ‏وشرف شان از تعرض مصئون بود. ناموس وحیثیت شان مورد ‏تجاوز زورمندان قرار نمیگرفت. خانه وملکیت های شخصی مردم ‏در امان بود. کسی اگر میخواست هر وقت شب میتوانست به تنهائی ‏با پشتاره ای از پول ازکابل تا مزارشریف و یا هرات وقندهار وجلال ‏آباد مسافرت کند، کسی نبود که راهش را بگیرد و بپرسد که چه ‏باخود حمل میکند؟
خلاصه مردم اگر هیچ نداشتند، امنیت داشتند ‏وامنیت مهمترین وبا ارزش ترین ارمغان دولت در یک کشوراست. ‏متاسفانه با کودتای ثور مردم این با ارزش ترین نعمت زندگی یعنی ‏امنیت خود را از دست دادند.
تکمله از هموطنی بنام:
( abdullah tahsilzoy)عبدالله تحصیلزوی
محمد داودخان پیشوند سردار را از اسم خود حذف نمود و تخلص های قومی را منع ساخت، سویه تعلیمی و تحصیلی را به مراتب بلند برد و فرزندانش (پسران و دختران)را در مکاتب و پوهنتون مدت ها کس نمی شناخت انها از ترانسپورت شهری مانند سایر مردم استفاده مینمود و هیچ وقت از منابع دولت خود(محمد داوود) و اعضای فامیلش سوء استفاده نکرد. در واقع در تاریخ کشور ما کسی به حد محمد داوود که موءسس جمهوریت در کشور بود بطور جنون آمیز عشق و علاقه خستگی ناپذیر به وطن و اولاد این سرزمین داشته و عملا”کار های عمرانی را بدون کوچکترین تعصب در سراسر افغانستان اجرا نمود و اگر ضایع نمیگردید در طی پلان پنج_۷_ ساله ایکه روی دست داشت و عملا”کار آن به سرعت دوام داشت افغانستان در تمام عرصه های اجتماعی،اقتصادی،علمی و فرهنگی در منطقه بینظیر میبود. و حالا میزبان هزاران انسان از ممالک همجوار جهت تداوی مریضان و سایر خدمات انسانی میبود.پوهنتون کابل به حیث یک نهاد آکادمیک و استادان آن با نمرات بسیار بلند و دکترای از غرب( آمریکا، انگلیس،آلمان، فرانسه) وسایر کشورهای پیشرفته در عرصه های مختلف آراسته ودر خدمت محصلین و مردم این خیطه قرار داشت.متاسفانه تا اکنون پلانهای طویل المدت داوود خان فقید عملی نشده.روح این مرد وطندوست و شجاع شاد و یادش گرامی باد!)
پیامد قتل داؤدخان :‏
هموطنان ما می دانند که ، قتل سنگدلانه داؤدخان وخانواده ‏اش، در بامداد روز۸ ثور ۱۳۵۷، توسط کودتاچیان منسوب به حزب ‏دموکراتیک خلق افغانستان، سرآغاز تمام مصیبت ها و بدبختی ها ‏وخونریری های پایان ناپذیر درسه دهه اخیردر افغانستان است. و ‏اگراین فاجعه دردناک تاریخی رخ نمی داد و یا اگر کودتا رخ داده ‏بود، ولی از قتل داؤدخان به عنوان یک الترنتیف آینده خود داری ‏میشد، شاید فاجعه افغانستان به این گستردگی نمی کشید و موقع به ‏تجاوزشوروی و بالنتیجه بخون ریزی های مجاهدین نوبت نمیرسید و ‏شهرتاریخی کابل به دستورحامیان تنظیمها به ویرانه موحشی مبدل ‏نمیگردید و خون ۶۵ هزارانسان بیگناه کابل خشت وسنگ آن شهررا ‏رنگین نمیکرد. ‏
همه صاحب نظران افغان بدین باوراند که تاروزیکه داؤودخان ‏براریکه قدرت افغانستان تکیه داشت ، پاکستان جرئت نمیکرد بسوی ‏افغانستان به چشم بد نگاه کند،و یک بار که قبل از 7 ثور خواست توسط برخی از اجنتان افغانی خود در لغمان و پنجشیر و بدخشان بی نظمی ایجاد کند؛اجنت های تخریبکار با سرعت از سوی نیوساینتیست امنیتی دولت سرکوب شدند و مجبور به فرار به لانه اصلی تروریزم یعنی پاکستان شدند. ولی با از میان رفتن داؤدخان از ‏صحنه سیاسی افغانستان، پاکستان توسط جواسیس رنگارنگ خود که بعدها به عنوان ‏ رهبران تنظیمی ظاهر شدند،سعی کرد همه دار و ندار و ‏هستی تاریخی افغانستان را به باد فنا بدهد.
اردوی ملی افغانستان که ‏نیرومند ترین اردوی منطقه بود، توسط همین رهبران جهادی ساخت ISI از میان برده شد وتمام ‏وسایل وتجهیزات نظامی را بشمول طیارات جنگی میگ ۲۱ و۲۲و ‏دیگرطیارات حمل و نقل نظامی و ده ها هزار وسایل زرهی و ‏موتوریزه وغیره را با ذخایر راکت های دور برد سکاد و لونا و ‏دیگر تجهزات ثقیله نظامی همگی توسط رهبر جمعیت اسلامی و یا ‏رهبر شورای نظار به کشورهای پاکستان و تاجیکستان وغیره انتقال ‏گردید و یا به نرخ کاه ماش فروخته شد و به حساب های شخصی ‏ایشان ریخت و ذخیره گردید.‏
پیامد از میان رفتن داؤدخان، تنها به از میان رفتن اردوی ‏افغانستان خلاصه نمیشود، بلکه درمدت 40 سال اخیر پیوسته خون ‏افغان توسط افغان ریخته شده، تمام تاسیسات زیربنائی ،اقتصادی و ‏آبیاری و بهداشتی وصحی ومخابراتی ومواصلاتی و تعلیمی وخدماتی ‏و غیره وغیره بوسیله ایجنت ها و جواسیس پاکستان در لباس رهبران و ‏قوماندانان جهادی درافغانستان از میان رفته و از میان برده میشود.‏
این درحالی است که بدنبال آفت مجاهدین، بلای طالبان را ‏پاکستان بر این کشور نازل کرد و براثر حادثه ۱۱ سپتمبر در امریکا، ‏‏۴۰ کشور جهان دریک ائتلاف ضد تروریزم بر افغانستان حمله ‏آوردند و از زمین وهوا بر این کشور ویران شده و این مردم بدبخت ‏و بلا کشیده از اکتوبر سال 2001 بدینسو بمب های چند ین هزار کیلوئی ‏میریزند و از این کشور لابراتوار آزمایش آخرین سلاح های کشتار ‏جمعی ساخته اند. درحالی که اگرداودخان زنده می بود، بال و پرکسی ‏میسوخت که بسوی کشورما به چشم بد نگاه کند.‏
جای دارد که لقب “قهرمان ملی” یا “قهرمان جهاد”به داود ‏خان، نخستین رئیس جمهور افغانستان و نخستین شهید جهاد داده شود، ‏نه به آنانی که در خدمت منافع بیگانه قرارداشتند.
افغانان وطن پرست ‏می بایستی در باره این قهرمان جهاد وطن نام ولقب درخور ‏شخصیت وشهامت واستقامت او جستجو کنند وپیشنهاد نمایند.‏‎ ‎
آقای قاسم باز در نظرسنجی پورتال افغان جرمن نوشته است ‏‏:« تا جای که من از بعضی خصوصیات نیک و عالی شهید( سردار ‏محمد داوودخان) خبر دارم اینست، که: شهید داوودخان شخص ‏منافق نبود، چیزیکه در دل داشت آنرا بدون ترس ابراز میکرد، به ‏وطن صادق بود، در دوستی و دشمنی جوره نداشت، عیاش نبود، ‏رشوت خور نبود، شوق شکار، ساز و سرود نداشت، تا وقتیکه ‏دوستان شان برایش خیانت نمیکرد هیچ وقت مورد قهر و غضب ‏وی واقع نمیشدند، در تقوا و پرهیزګاری ثانی نداشت.» ‏
آقای باز درجواب حنیف رهیاب میگوید: «شهادت در راه وطن یکی ‏از آرزوهای سردار داؤدخان بود، وی شخص بزدل نبود، مردانه وار ‏زیست و مردانه وار جان داد:‏
فـدای همت مردی که تن به ننگ نداد
بـروز جنگ گیریبان خود به چنگ نداد
جهـان شرافت آن مرد را کــند تصدیق
که جان بداد به دشمن سلاح جنگ نداد
نام ویاد آن شهید قهرمان همواره زنده وجاویدان بادا!‏
پایان
منابع:‏‏
‏[1] – پورتال افغان جرمن ،مقالۀ پروین پژواک،17 نومبر 2012‏
‏[2]-پورتا افغان جرمن، مقاله پترویچ یژیف، ترجمه غوث جانباز، آرشیف مقالات ‏جانباز ‏

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.