فلسفه زندگی

انجنیر شیرساپی

399

     ۰۵/۰۵/۲۰۲۳

فلسفه هرگز حرفی برای گفتن نداشته، دردی را از بشر دوا نکرده و رتبه ای در اندیشمندی شناخته نمی شود.       غالب فیلسوفان از اسپینوزا تا هگل، درست مانند صوفیان بزرگ، محصول کلیسا و کنیسه و مشغول ایجاد اغتشاش و نا آرامی در ذهنیت بشرند. انسان به محض رسیدن به بلوغ نسبی و دسترسی به سنجش عقلی دکان فلسفه را تخته کرد و از پی سارتر و راسل جانشینی برای آن ها معرفی نشده است.

افلاطون و ارسطو و سقراط ، در زمره ی گریختگان از بین النهرین بوده اند، اما انتساب کتاب به آن ها و معلمی فلسفه شوخی جهودانه با فرهنگ جهان است.

این سخن کانت که « کار فلسفه آموختن اندیشیدن است و نه آموختن اندیشه ها» بیانی است از همان معنایی که پی بردن به اهمیت روش درست اندیشیدن و نیز اهمیت اندیشیدن درست برای زندگانی.

بگفته داکترهومن : ” فلسفه هیچگاه آموخته نمی شود ، بلکه ساخته می شود

هــگل می گوید: ” اصل تکامل تاریخی روح ملی است”

فلسفه زندگی از اندیشه ملی خواهی و روحیه ملت پرستی جان و روان می گیرد، ملت های بزرگ این نعمت را بعنوان فلسفه زندگی دریافتند و به این اریکه تکیه زدند. احساسات ملی که درجهت تعقل و انکشاف در سمت ترقی وتعلا(تعالی) سوق گردد؛ پیروزی بزرگ را نصیب میسازد وملت های بزرگ جهان اکثراً این چنین نیروهای انسجام یافته و متمرکز را دارا بودند.

هر تجمع سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی، بدون برخورداری از یک حلقه ی محکم و محافظ خردمندان، مجبور به تجربه ی شکست و تحمل ورشکستگی است! مردمی که از میان شان خردمندی چاره اندیش برنخیزد، ناگزیرند نیروی خود را در تجربه های گران و بی حاصل تاریخی هدر دهند.

 

ممکن است پرسیده شود چرا روشنفکری ما نازا است؟

در پاسخ باید گفت روشنفکری معاصر افغانستان که بخشی از آن به زمان ظاهرشاه و گروه دیگری در شرایط سیاسی پس از سقوط او زاده شده اند، نه برآمده از شرایط فرهنگی و رشد تعقل اجتماعی، بل حاصل نیازهای سیاسی این دو دوران بوده اند. آن ها با گشودن نظریات تازه ای، که پاسخگوی حساسیت های جامعه باشد، طلوع نکرده و به بلوغ نرسیده اند، بلکه یا ابزار و سخن گوی حاجات حکومتی در زمان ظاهرشاه و یا ابزار و سخن گوی نیازهای احزاب و گروه های سیاسی، پس از سقوط او بوده اند.

لایه بسیار ضخیمی از این روشنفکران، در موج های مختلف، پس از قیام نظامی 57، افغانستان  را ترک کردند و گروهی از آنان بیش از چهل سال است که در شرایط دیگری رشد می کنند، که دست کم از نظر خود آنان دیکتاتوری حساب نمی شود. با این همه نمی بینیم که هیچ تخم طلایی گذارده باشند و همان بی مایگی که در روشنفکری داخلی می بینیم، حتی وسیع تر و عامیانه تر و بی هویت تر، در مجموعه روشنفکری بیرون از مرز نیز وجود دارد. پس دلیل اصلی این نازایی و بی ثمری همان است که آن ها از شرایط سیاسی و نه از تحولات فرهنگی بروز کرده اند و ماهیتا نمی توانند صاحب نظر اجتماعی شناخته شوند. اصلی ترین و مهم ترین دلیل این که جامعه، این افراد را به عنوان روشنفکر شناخته است، نبودن مقوله «انتقاد» فرهنگی است.

روشنفکری نوپای افغانستان را در عرصه سياسی و اعتقادی و فرهنگی، محفل محدودی می يابيم که از میان حوادث سیاسی قرن اخیر برآمده، با معتقدات مردم مقابله کرده اند، برای اثبات بی کارگی این روشنفکری کافی است به فرمان تاریخ توجه کنیم که کار تحول اجتماعی را به روحانیت واگذارده است.

>>> ادامه دارد<<<

گزینش و همسانی : ش . ساپی

***************************************

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.