مکثی بر معاهدۀ آب هلمند

محمد داؤد مومند

372

اولتر از همه باید خاطر نشان ساخت که نام دریای هلمند، همانطوریکه داکتر صاحب سید عبدالله کاظم در یک نوشتۀ خود، خاطر نشان ساخته اند، هلمند است، نه هیرمند. ایرانیان نام تخلص حامد کرزی را نیز «کرزای» مینویسند.

ما در کشور خود ولایت هلمند داریم، نه ولایت هیرمند، لذا منطقی نخواهد بود، که دریا و آب هلمند را به تقلید از ایرانیان هیرمند بنامیم.

ثانیاً باید عرض نمود، مطالبی که درین مختصر تذکر میابد ممکن،  با نوشته های استاد تره کی صاحب بزرگوار در مباینت قرار گیرد، که  امیدوارم به هیچوجه من الوجوه، به عنوان بی احترامی به استاد تره کی صاحب تلقی نگردد.

استاد تره کی صاحب، علاوه براینکه یک دانشمند متبحر حقوق اساسی است و من حتی لیاقت شاگردی شان را هم ندارم، در عین حال یک مبارز بزرگ و با شهامت ملی است.

استاد تره کی صاحب، در خطرناک ترین و مدهش ترین دورۀ تاریخ معاصر کشور یعنی اشغال کشور توسط شوروی، به تشکل زیر زمینی مقاومت استادان پوهنتون پرداخت و یک عده ذوات جان نثار خارج حلقۀ پوهنتونی نیز مانند مرحوم حبیب الله خان کرزی، با ایشان همنوا گشتند، داکتر حسن کاکر و استاد هاشمیان و دیگران نیز ، تحت رهبری استاد تره کی به فعالیت های ضد اشغال پرداختند.

امیدوارم مالک ویب سایت افغان جرمن دپلوم انجنیر قیس جان کبیر، سوانح استاد تره کی صاحب را نیز درج قاموس کبیرنموده و دین خود را به حیث یک جوان وطندوست در برابر یک دانشمند مبارز ملی، اداء نماید.

به ارتباط موضوع باید، یک نظر گذرا، به تاریخچۀ وابستگی اقتصادی، نظامی و طبعاً سیاسی و کلتوری افغانستان به دولت اتحاد شوروی، انداخته شود.

حکومت شاه محمود خان غازی روی یک احساس ناسیونالستی، بعد از تخلیق کشور پاکستان توسط دولت برتانیه در سال 1947 و موضوع عضویت پاکستان در سازمان ملل متحد، سازمانیکه به ابتکار روزولت رئیس جمهور ایالات متحده در سال 1945 عرض وجود نمود، در مورد عضویت پاکستان در آن سازمان، توسط نمایندۀ خود عبدالحی خان عزیز و آنهم مرتبط به سرنوشت افغان های ماوراء خط استعماری دیورند، رأی منفی داد.

گرچه حکومت افغانستان بعداً به تغییر این موقف سیاسی خود پرداخت، ولی رأی منفی به شکل زخم ناسور، در روابط پاکستان با افغانستان تا امروز اثر پذیر ماند.

ضربۀ مهلک دوم نیز علیه حکومت پاکستان اعلان سفر بری صدراعظم جدید کشور سردار محمد داؤد خان بود که روی یک احساس ملی انجام گرفت.

گرچه اعلیحضرت محمد ظاهرشاه، از وقوع همچو جنگ مابین دو دولت، جلوگیری نمود ولی این ضربه به مثابۀ یک زخم ناسور در روابط دو کشور باقیماند.

جواب حکومت پاکستان در برابر پالیسی وطنپرستانۀ حکومت سردار صاحب داؤد خان، همانا بستن راه ترانزیت یا شریان اقتصادی افغانستان از طریق پاکستان بود.

ضرورت به توضیحات مزیذ در زمینه نیست، زیرا دانشمندان و مؤرخین محترم از جزئیات آن کاملاْ باخبر اند ولی در یک جمله میتوان گفت که حلقۀ وابستگی کلی حکومت و مردم افغانستان، به دولت اتحاد شوروی از همین نقطه آغاز یافت.

پالیسی حکومت شهید محمد موسی شفیق، برای حل معضلۀ آب دریای هلمند، روی دو هدف بزرگ استوار بود.

یک – رفع تشنج تاریخی میان ایران و افغانستان به ارتباط آب هلمند.

دو – فاصله گرفتن و رهایی از وابستگی کامل افغانستان از دولت شوری، که از نظر سیاسی یک اصل حیاتی برای افغانستان به عنوان یک کشور آزاد و مستقل تلقی میشد.

عقد همچو قراد با ایران، به اصطلاح شطرنج، یک کِشت بزرگی بود در پالیسی جدید حکومت افغانستان، علیه دولت اتحاد جماهیر شوروی، که از طرف دولت شوروی به مثابۀ یک ضربه و برداشتن زخم مهلک سیاسی تلقی گردید و در نتیجه دولت شوروی مصمم گشت که باید به نظام شاهی افغانستان و بخصوص حکومت محمد موسی شفیق خاتمه داده شود.

زیرا قدم دوم و بزرگتر و اساسی سیاسی حکومت محمد موسی شفیق، رفع معضلۀ تاریخی با دولت پاکستان بود که به قول استاد سیستانی، شکل زخم ناسور را اختیار کرده بود.

لذا حل معضلۀ آب هلمند در ذات خود، و با در نظر داشت هدف بزرگ و حیاتی فاصله گرفتن از وابستگی کلی، در سطح یک مستعمره، از دولت اتحاد شوروی، یکی از ابتکارات تاریخی حکومت و شخص محمد موسی شفیق به حساب میرود.

این معاهده، آبرومند ترین معاهدۀ ممکنه، میان دولتین افغانستان و ایران بود.

مخالفت شدید مزدوران و ایجنت های چپی خلق و پرچم، مبین خشم و زخم خونین در پیکر دولت اتحاد شوروی شمرده میشود، که متأسفانه از طرف ذوات و شخصیت ها و جریان های ملی وقت نیز استقبال و بدرقه گردید، که ضرورت به توضیحات مزید ندارد.

عرایض من حضور استاد بزرگوار تره کی صاحب قرار ذیل است که:

یک – این معاهده در نتیجۀ تخلفات مملکتین چه در سطح مواد مندرجۀ معاهده و چه در سطح کل، از نظر حقوقی منقضی نگشته است. زیرا همچو شرطی برای انقضای معاهده در متن معاهده ذکر و پیشبینی نشده است.

دو – این معاهده، از اصل حقوقی که  به نام «تحت مرور زمان» یاد میشود، اثر پذیر نیست. زیرا، معاهده دارای محتوای دائمی بودن است و  پرنسیپ حقوقی «تحت مرو زمان» با همچو غایۀ قراداد، در تانقض قرار میگیرد.

سه – ُحکم از دست دادن اعتبار حقوقی وانقضای معاهده، مبتنی بر کدام اصل حقوقی، پیش بینی شده، در خود معاهده مذکور نیست.

چهار – داشتن اعتبار حقوقی معاهده و اتکاء امارت اسلامی طالبان بر آن، یگانه دلیل حقوقی و قانونی طرف افغانستان ، در برابر، ادعاهای بزرگ و تهدیدات دولت شوونستی و زورگوی ایران در حال حاضراست.

چهار – چون از طرفی هم ، حکومت امارت اسلامی از طرف جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته نشده، راه عملی حقوقی برای یک معاهده جدید، با ایران منتفی است.

پنج – منقضی شناختن این معاهده، بخصوص در شرایط موجود، امارت اسلامی را از تمسک به یک اصل حقوقی و قانونی در برابر ادعا های زورگویانه دولت ایران، از نظر حقوقی کاملاً، محروم و بیدفاع میسازد.

شش – در ادوار بعد از زعامت سردار صاحب داؤد خان و دورۀ حکومات ذلت بار گروه های جهادی و بعداً در دورۀ نکبت بار حکومت حامد کرزی و وزارت آب و برق تورن اسمعیل خان هراتی، ایجنت  سر سپردۀ ایران تا امروز، ایران با دریافت آب مفت و رایگان و بدون کوچکترین محاسبه، چنان عادت کرده اند، که در یک مقاولۀ تخیلی آینده و بعدی، به معیار آبی که در معاهده حکومت محمد موسی شفیق تثبیت شده بود، هرگز و هرگز موافقه نخواهند کرد، چه رسد به تخفیف از مقدار آب تعین شده در معاهدۀ سال1351 مصادف به سال 1973.

نتیجه: با قبول ادعای انقضای معاهدۀ حکومت محمد موسی شفیق، مشکل توافق سر آب دریای هلمند میان دو کشور، تکرار و تجربه بدتر ازهمان حالتی خواهد بود، که در طول بیشتر از یکصد سال میان افغانستان و ایران وجود داشت.

نباید به هیچ وجه، زینۀ تمسک امارت اسلامی را متکی بر معاهدۀ حکومت محمد موسی شفیق در برابر حکومت زورگوی مذهبی ایران، از زیر پای امارت اسلامی دور کرد.

چه معلوم که در آینده، یک حکومت غلام و بردۀ ایران مانند حکومت  کرزی و ربانی، باز بر سر اقتدار آیند، و در خدمت منفعت ایران، قرا داد و معاهدۀ را با ایران امضاء کنند که امروز با زور گویی خواهان بدون چون و چرای اند.

حد اقل امروز دولت ایران از بشکه های آب زرد جنرال مبین، به یک مفهوم بشکۀ زرد انتحاری سخت، هراسانند و حاضر به یک جنگ فرسایشی با حکومت امارت اسلامی نخواهند شد، تکتیک جنگی یی که، قوای ناتو را مجبور به فرار کرد.

با عرض حرمت و معذرت از هرگونه اشتباه محتمل در متن.

***************************************

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.