افغانستان مرکز وصل مدنیت های باستان و تقاطع راه ابریشم در جهان

0 677

افغانستان مرکز وصل مدنیت های باستان و تقاطع راه ابریشم در جهان
Afghanistan the Center of Ancient Civilizations and the Silk Road intersection in the world
Part III
By: Dr. Mohammad Halim Tanwir
بلخ باستان
ولایت بلخ در شمال افغانستان خانه برخی از مهم ترین بناهای تاریخی جهان است. شهر باستانی بلخ زمانی حتی ام البلاد یا مادر همه شهرها لقب گرفته بود.
خانم لین اودانل یک دهه بعد از اولین دیدارش از بلخ با گروهی از باستان شناسان به این شهر برگشته تا گنجینه‌های بیشتری از این ولایت را کشف کنند.
باستان شناسان فرانسوی اینجا آمده اند تا از دیوارهایی که زمانی دژ شش ضلعی را در بر می گرفت نمونه برداری کنند. این دژ یا قلعه که شکلش تنها در عکس های ماهواره ای قابل تشخیص است در موقعیتی قرار داشت که هم از نظر دفاعی و هم از نظر نزدیکی به آب استراتژیک محسوب می شد.
آنها در زیربنای دژ حفاری های عمیقی می کنند تا با نمونه برداری از سنگ و گل تهداب این دیوارها، قدمت تاریخی این بنا را به دست بیاورند. دانشمندان فعلا حدس می زنند که این قلعه در ۲۵۰۰ سال پیش بنا شده است.
بعد از دوازده سال، با باستان شناسان افغان و فرانسوی به بلخ برگشته ام تا برخی از قدیمی ترین و باشکوه ترین و مهم ترین مناطق تاریخی جهان را ببینیم. منطقه ای که نه تنها به گذشته افغانستان روشنی بخشیده، بلکه به پیشرفت تمدن بشری از هند تا چین و ورای آن کمک کرده است.
در باغ چشمه شفا، یک سنگ عظیم شبیه یک سندان به چشم می‌خورد. این سنگ نشانه‌ای بجا مانده از شهری است که موبدان زرتشت و پیروان آنها 600 سال قبل، اینجا آیین‌های مذهبی‌شان را بجا می آوردند.
بلخ باستان یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان است. هر آنچه از این شهر باقی مانده تلی از خاکی است و دیوارهایی که حالا با حفاری های پر از محنت از دل خاک سر بیرون می آورند.

مناره های هرات
هرات یکی از شهرهای باستان کشور شهریکه تاریخ درخشان ان در عرصه علم فرهنگ وهنرهمیشه جاویدان بوده است.اگرتاریخ این خط باستان را ورق زنیم خواهیم دید که دوره سلطنت تیموریان یکی از درخشان ترین دوره های این شهرباستان بوده است.این عصر پرافتخار تیموریان هرات در مسیر تاریخ کشور ما همیشه بگونه نقطه عطف مورد توجه قرار گرفته است. درمیان ابدات تاریخی وبناهای هنر این شهر یکی هم مجموعه مصلی هرات میباشدکه هنر پرافتخارمعماری ان دوره میباشد هنگامیکه ما بر هنر اسلامی بر میخوریم پیرامون ساختمان ها وآثار اسلامی به بررسی و تحلیل به عمل می اوریم عنصر مبهم که جلوه گر می شود مناراست.هربار که از کنار شان می گذرم حصاره های که حالا فرسوده گی ها ونگرانی هادر انتظار نابودی روزها را می شمارند.روزگاری که کاروانها به سمت هرات می امدند این منارها بودند که انها را به سمت شهر راهنمای می کردند.ودرداخل شهرنیز نخستین بنای که از دور در نظر اول به چشم میخورد منارها بودند که در گوشه شمالی شهرمغرور ایستاده بودند وبه هر تازه واردی اقتدار حکمرانان تیمور شاهی و توجه خاص انان به ساختن عمارت زیبا و هنر معماری را به رخ می کشیدند.تادر چند قدمی منار ها بایستی عظمت شان را آنچنان که باید درک کنی های گویا منارهااز خاطرات بیش از هشت صدسال عمر شان با تو سخن میگویند
سالهای اخیر سازمان بونسکو منارهای هرات را که در اصل ده منار بود تحت پوشش قرار داده یک پروزه به خاطر استحکام منار پنجم هم جریان دارد یک کمربند به پیکره این منار نصف گردیده است. که دومتر و هفت سانتی این منار انحراف داشت با بسته شدن این کمر بند چهل سانتی جابه جا شده است. اما دراین نشست پیشنهاد میگردد تا در مورد شهر باستانی هرات و خاصتا مناره های شهر هرات، یونسکو دو پیشنهاد افغانستان را در اجندای اساسی کار آینده خود عملی سازد:
1 – به رسمیت شناختن شهر هرات بعنوان یکی از شهر های باستانی و میراث های فرهنگی جهان.
2 – ترمیم مناره ها و استوار سازی آن و بعد در مورد احیاءی این مناره بگونه باستانی آن.
دیوار ها کابل:
زمانی که برهمنی ها وبودایی ها بوده اند. در همان کتاب حدود العالم است که کابل شهرکیست و او را حصارست محکم ومعروف به استواری واندروی مسلمانان و هندوان واندروی بتخانه ها ست .
شاهان کابل یا رتبـــِــل شاهان بازمانده گان کوشانی ها ویفتلی ها بودند. مذهب ایشان بودایی بود. آنها با توجه به ضرورت دفاعی دیوارهای مستحکمی را بنا نها ده بودند. تا جلو تجاور مهاجمین را بگیرند.
سرنوشتی که دیوارهای کوه های آسمایی وشیردروازه دیده اند نیز جالب است. نخست از دست رفتن اهمیت دفاعی آنها ست. از قراین پیداست که پس ازحملۀ سپاه اسلامی، و موفقیت های آنان، واضح بوده است که چنین دیوارهای قادر نیستند سد دفاعی برای جلوگیزی ازهجوم بیگانگان باشند و از آن پس دیوارها به تاریخ پیوسته اند. این پیوستن به تاریخ ، فراموش نمودن تاریخ نیست. یادآور مدنیت سیاست و مذهب آن زمانه است. هر آنچه مسکوکات و معابد وآثار عتیقه از کابل بدست آمده است، حاکی ازمدنیت ازعصر کوشانی ها و از مدنیت بودایی خاصتاٌ از قرن دوم مسیحی حاکی است. این است که امروز اگر از کابل تاریخی یاد میشود، دریای کابل با نام های تاریخی آن همینطور دیوارها وکوه های آسمایی وشیر دروازه تداعی میابند. در قرن های بعدی، با رواج یابی دین اسلام ، در حالیکه مدنیت های پیشینه ومذاهب آنها تا اندازه زیادی ازمیان برداشته شدند، دیوارها نیز بدلیل نبود هیچ نیاز ارزشگزاری مورد لطف و توجهی نبودند. علایق بابربا انگیزۀ عمرانی درکابل، میتواند حد اقل چشم بینندگان را به سوی دیوارها نیزبرساند. زیرا بیشترین ابادی های بابر، یکی هم باغ بابر یا همان جایی که مدفن او نیز است، درکرانه کوه ها ست.
در نتیجه با گذشت تقریبا دو هزارسال ازاعمار دیوارها درکوههای آسمایی وشیر دروازه، ویرانی آنها بیشتر شد. البته روبرو شدن با چنان سرنوشت به دو دلیل دور از انتظار نیست: یکی آنکه در کشور های مانند افغانستان که هزار ویک غم و مشکل دارد، اندیشیدن به آنها حتی در حدود جلب جهانگردان وسهل نمودن رفتن بدانجا نمیتواند مطرح شود. دوم ، بیعلاقگی فرهنگی و مواردی هم بی توجهی عمدی.
اکنون دیوار کوه آسمایی بکلی ازبین رفته و یا شاید تهداب های زیرین آن باقیمانده باشند. دیوار های شیردروازه نیز در حال نابودی است. از یونسکو تقاضا داریم تا در ترمیم و بهتر سازی این دیواره ها با افغانستان همکاری همه جانبه نموده و بخشی از فرهنگ باستانی افغانستان را در شهر کابل احیاء نمایند.
مدنیت های آی خانم و هده:
هده در سرزمین گنداهاره و در منطقۀ جلال‌آباد افغانستان مرکز این تمدن محسوب میشد . نیایش گاه‌ها و معابد در پیرامون روستای کنونی هده و تپه‌های مُشرِف به دریای کابل موقعیت دارد. این معابد از سنگ شیست، سنگ آهک، یا گِل بنا شده‌بودند و با نقش‌ها و نگاره‌های گِلی و استاکو (stucco) تزئین شده‌بودند. تندیس‌های خود بودا، که بزرگتر از تندیس‌های همراهانش هستند، با مهارت زیادی ساخته شده‌اند و قالب نگهدارندۀ آنها با نقش‌های بُهت‌انگیزِ سبکِ رئالیزم تصویر سازی شده‌اند. هنرمندانی که این آثار را خلق کرده‌اند بخوبی قادر بودند اجزای چهرۀ اقوام مختلف و جزئیات پوشاک گوناگون و زیور آلات ساخته‌شده به سبک باروک را بازآوری کنند. چهره‌نگاری‌هایی (پُرتره) از قبیل یک شاهدُخت، یک سرباز، یک راهب با سرِ تراشیده، یک کوچی پوشیده در ردا، و یک انسان بدوی و وحشی. نیایشگاه‌هایی که در تپۀ شُتُر حفر شده‌اند، همچون تصاویر زنده‌ای، شاهدخت‌ها، اهداکنندگان، و ایزدان هندو (هندویزم اولیه) را ترسیم می‌کنند که در هنگام اجرای مراسم مراقبه (Meditation) در پیرامون بودا جمع شده‌اند. برخی از این مجسمه ها، همچون پیکرۀ ناگه شاه، نمایانگر تاثیرپذیری از هنر هند هستند؛ برخی دیگر، همچون هِراکلِس-وَجرَپانی یا وجرپانی-اسکندر بدون شک تقلیدی از سکه‌ها و تندیس‌های بُرُنزی باستانی مشرق‌زمین هستند. امروزه پیشینۀ هنر گنداره را به سده‌های دوم تا ششم میلادی تخمین می‌زنند.فاهيان زائر چينى هده را هيلو ناميده است . هيونتسنگ نيز از هده به حيث يك مركز فرهنگى ياد كرده است
درجريان حفريات باستان شناسان آثار و اشياى زيادى كشف گرديد كه نماينده گى از هنر، مذهب و ساختمان هاى مذهبى جمعيت هاى آن زمان مى كند. هده در زمانه هاى قديم مبداى نوآورى ها بود. به حمايت مردم هده ، طريقة جديد مذهب بودايى بنام هينايانا كه معنى عرادة بزرگ دارد، رايج شد. براى اولين بار در هده زمينة ساختن مجسمه هاى بودايى مساعدگرديد. به عقيدة دانشمند انگليسى سرجان مارشال مجسمه هاى ساخته شده در هده عمدتاً چهره ها و هيكل هاى تيپ آريايى (كوشانى و اسكايى) داشتند. اين گونه فعاليت ها، هده را به حيث مركز فرهنگى در تاريخ قديم افغانستان معرفى نموده است.
هده يكى از مراكز مهم هنرى مكتب گندهارا (کندهار) مى باشد. سبك هنرى گندهارا در تمام حوزه آسياى ميانه و هند قديم شهرت دارد. در اين سبك هنرى عمدتاً ساختن مجسمه هاى بودا از همه اولتر جلب توجه مي نمايند. مكتب گندهارا تركيب دو سبك هنر بود. در مراعات موازنة ساختمانى، در مجسمه ها سبك هاى يونانى به كار گرفته بود ، در حالي كه شكل و هويت معنوى را از مذهب بودايى هندى گرفته بود. در هده انواع و اشكال گونه گون هنرى و ساختمانى را داريم كه ارزش خاص دارند. هيكل هاى ساخته شده ازگچ تازه گى بس بارز از انواع هيكل هاى ساخته شده در حوزه هند داشتند.
هَدَّه‌ در حدود هشت‌ كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ جلال‌آباد قرار دارد و در آن‌ آثاری‌ از شهر تاریخی‌ و استوپایی‌ (معبد بودایی‌؛ در افغانستان‌: تپه‌كلان‌) دیده‌ شده‌ است‌. در ۱۳۰۲ـ۱۳۰۷ش‌، محققان‌ فرانسوی‌ در ویرانه‌های‌ شهر تاریخی‌، كه‌ در ارتفاع‌ ۴۷۵ متری‌ قرار داشت‌، ‌خاصاْ در ویرانه‌های‌ معبد بودایی‌، اكتشافاتی‌ كردند
مدنیت آی خانم در جوار دریای آمو:
آی خانم، یک شهر یونانی در شمال افغانستان است که اکنون به صـورت یک محوطه‌ی باسـتانی، بر بالای تپه نسبتاً همواری، در ولسـوالی دشــت قلعۀ ولايت تخــار، در تقاطع رودخانه‌های جیحون (آمودريا) و کوکچه (در بيش از صد متری شمــال مجرای رودخانۀ کوکچه و دو کيلومتری جنوب شرق رودخانۀ پنج (آمودریا)) موقعيـت دارد.[ این شهر باستانی را اسکندر مقدونی بنياد نهاد و سنگ تهدابی که توسط او، در این شهر کار گذاشته شده بود، اکنون در موزه کابل نگهداری می‌شود. قدمت این سنگ بنا به حدود سیصد سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد و گفته می‌شود که تنها چيزی در جهان است که اسکندر کبیر قطعاً آن را لمس کرده‌است.
جغرافیانگاران یونانی، مانند: “استرابو” و “بطلیموس”، حدود ٢٣٠٠ سال قبل از امروز، در آثار خود از “اسکندریۀ آمودریا” یا “اسکندریۀ اوکسیانا” نام برده‌اند. اما تا این اواخر آشکار نبود که این شهر افسانه‌ای اسکندر مقدونی در کدام یک از کشور‌های آسیا مدفون بوده است. سالها بود که باستانشناسان و مؤرخان جهان بويژه اروپایان به جستجوی رد پای سپاهیان اسکندر در شرق برآمده بودند
میرزکه ولایت لوگر
میرزکه با قدامت تاریخی دو هزار ساله و داشتن گنجینه های ناپیدا جهان بشریت، طی سه دهه جنگ های داخلی در افغانستان، دستخوش غارت، چپاول و کندن کاری های غیر قانونی شد و تمام آثار این جایگاه تاریخی افغانستان به غارت و قاچاق رفت.
دراین نشست با اغتنام فرصت از دفتر مرکزی یونسکو درخواست دارم تا هیاءتی را جهت تثبیت و بررسی مدنیت های به بغما رفته به افغانستان بفرستند و تمام آثار حفریات شده این مدنیتها را که در موزیم افغانستان و آثار باستانی کشور در وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان درج است تثبیت نمایند تا هرگاه هر اثر در هر جایی از دنیا پیدا شود، ملکیت افغانستان بوده و باید دوباره به افغانستان سپرده شود.
افغانستان مرکر تقاطع راه ابریشم بین مدنیت های جهانی
راه ابریشم به عنوان یک ارزش تاریخی در ابعاد فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشور ها نقش اساسی دارد. دراین اواخر کشور همسایه ما چین،بحث اتصال چین به افغانستان را از راه واخان و پامیر مطرح کند. سفیر چین در کابل گفت این کشور در مورد برنامه «یک کمربند، یک راه» با دولت افغانستان مشوره می‌کند. طرح این برنامه را رییس‌جمهور چین در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد. کمربند اقتصادی راه ابریشم طی سخنرانی سال ۲۰۱۳ شی چین پنگ در قزاقستان مطرح گردید. در سال ۲۰۱۵، دولت چین اولین نقشه این طرح قرن را به نشر سپرد که شامل کمر بند اقتصادی راه ابریشم «از طریق آسیای میانه» و راه ابریشم بحری قرن ۲۱ است که از جنوب آسیا می‌گذرد و این کشور را به اروپا و افریقا وصل می‌کند. در چارچوب همین برنامه قرار است که بخشی از راه ابریشم احیا ء شود و در کنار آن افغانستان از طریق واخان بدخشان به قلمرو چین وصل شود. روشن است که تطبیق این پروژه خیلی وقت‌گیر است و تا هنوز شروع هم نشده است، اماطرح برنامه اتصال افغانستان به چین از اهمیت بالایی برخوردار است.
اتصال افغانستان به چین علاوه بر این که تجارت را سهل می‌سازد و تولیدکنندگان چینی را مستقیما به بازار افغانستان وصل می‌کند، اهمیت رابطه با کابل را برای پیکنگ بالا می‌برد. وقتی افغانستان به چین متصل شود، امنیت شمال‌شرق افغانستان برای چین اهمیت پیدا می‌کند.
دولت افغانستان مصمم است تا بحث اتصال به چین را جدی دنبال کند. دولت افغانستان می خواهد پروژه احیای راه ابریشم و اتصال قلمرو افغانسان به چین را جدی بگیرد تا روابط دولت مرکزی افغانستان و چین به حدی تقویت شود که پروژه اتصال بدخشان به ایالت سین‌کیانگ عملی شود. در ادبیات سیاسی چین تا هنوز برای جایگاه افغانستان اصطلاحات چون «شریک» و «وصل» به کار می‌رود. افغانستان از لحاظ تاریخی نه تنها در مسیر راه ابریشم کهن قرار دارد، بلکه دو شهر هرات و بلخ ایستگاه‌های اساسی این مسیر و چهارراه ارتباطی آن بوده است. تا هنوز کاروانسرا‌های راه ابریشم در افغانستان باقی مانده و تولید عنعنوی ابریشم خاصتاْ در هرات رونق دارد.
در دسیمبر ۲۰۱۴ چین، قرغزستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران توافق‌نامه تمدید خط آهن از چین الی ایران را به امضا رساندند که از شش ولایت افغانستان، کندز، بلخ، جوزجان، فاریاب، بادغیس و هرات می‌گذرد که بزرگ‌ترین مسیر خط آهن در افغانستان خواهد بود که نه تنها ایران و چین را وصل می‌کند بلکه هم‌چنان افغانستان را با کشور‌های همسایه شمالی وصل می‌کند و می‌توان جز از پروژه بزرگ راه ابریشم به حساب آید.
راه ابریشم یک فرصت استثنایی برای افغانستان به حساب می‌آید. استفاده از صندوق وجهی راه ابریشم، بانک بنیاد ‌های آسیایی، بانک جدید توسعه و صندوق وجهی سازمان همکاری شانکهای می‌تواند زیرساخت‌های کشور را برای تبدیلی افغانستان به ایستگاه ترانسپورتی- انرژی منطقه تقویت کند. افغانستان نیاز به جلب سرمایه دارد. اقتصاد افغانستان نمی‌تواند از طریق کمک‌های بلاعوض جوابگوی نیازمندی‌های توسعه‌ای کشور باشد.
باید اراده سیاسی رهبری دو کشور و خواست مردمان را برای همکاری‌ها، گسترش داد و در عمل پیاده کرد. چین از توانایی‌های عظیمی‌ برخوردار است و توسعه روز‌افزون آن کشور به امنیت، ثبات و مواد خام نیاز دارد.
• کمربند اقتصادی راه ابریشم به رهبری چین شامل چندین کشور منطقه از جمله افغانستان خواهدبود
• دهلیز میانی یا راه ابریشم مدرن به رهبری ترکیه که شامل افغانستان هم می‌شود؛
• ابتکار راه ابریشم، شامل قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه؛ که افغانستان نقش اساسی را خواهد داشت
• راه ابریشم آبی شامل چین، شورای همکاری خلیج، و دیگر کشورهای آسیایی است که در رسیدن باین مډمول افغانستان باید شامل پروژه های انکشافی آن باشد
• ابتکار راه ابریشم جدید مورد حمایت ایالات متحده امریکا. نیز قرار دارد
یکی از اهداف اساسی سیاست خارجی افغانستان کاهش خشونت ‌ها داخلی است که باید بین دولت‌ها از طریق ایجاد وابستگی‌های اقتصادی منطقه‌ای برای توسعه مشترک پایدار بوده است. در روشنی یک چنین سیاستی،با اتصال دهلیزهای سنتی پویای شمال- جنوب، تمام منطقه می‌تواند ظرفیت کامل احیای راه ابریشم را از طریق تبدیل افغانستان به یک مرکز تجارت و ترانسپورت منطقه‌ای تحقق بخشد. و این مامول با ساختن شاهراه واخان از کاشغر تا بدخشان میسر خواهد بود. نقش فرهنگی این راه نیز میتواند رویای های “هیوان تسنگ” و “مارکوپولو” را بین شرق و غرب تحقق بخشد.

منابع:
۱.افغانستان، لویی دوپری (انگلیسی)ُ ۱۹۸۰ میلادی
۲ – با کاروان تاریخ، مسعود نوربخش، تهران، نشر ایرانشهر، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص ۴۹-۵۱.
۳ – جغرافیای تاریخی ایران باستان، محمدجواد مشکور، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص ۷۳۲.
۴ – معماری اسلامی چین در مسیر جاده های ابریشم»، چن دان شنگ، ترجمه محسن مذهب جعفری؛ وقف، میراث جاویدان، شماره ۱۷، سال ۱۳۷۶، ص ۹۶.
۵ – جاده ابریشم، علی مظاهری، ترجمه ملک ناصر نوبان، تهران، پژوهشگاه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول۱۳۷۲، ج اول، پیش گفتار مترجم، ص ۱۴.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply