اصطلاح «یحیی خیل» و «آل یحیی» دو روی یک سکه اند

محمد داؤد مومند

743

ر دوره حکومت باز ماندگان قهرمان معارک تل و جبهه نجات کشور یعنی غازی محمد نادر خان از حمکرانی بچه سقو (حبیب الله کلکانی نام لوکس تفویض شده عناصر محافظه کار و به اصطلاح مترقی است) و جرنیلان و کرنیلان بی ناموس مدنیت سوزش، در سال 1947 متکی بر شعور، وجدان ملی و پالیسی سیاست ملی، در قسمت شمول کشور پاکستان در سازمان ملل متحد، رأی منفی و مخالف داده شد.

یک عده سیاست پوهان، این حرکت ملی زمامداران افغانستان را، یک اشتباه سیاسی قلمداد نموده، زیرا از همان روز به بعد حکومات پاکستان، دولت افغانستان را در کره زمین به حیث یگانه دشمن موجودیت پاکستان، در ردیف دول جهان قلمداد نمودند.

دولت پاکستان بعد از تخلیق از نطفه نامشروع استعمار انگلیس در منطقه، خود را وارث حقوق و وجایب دولت انگلیس وانمود نموده و متکی بر همچو ادعا، قرار داد های قبلی میان دولت انگلیس و حکومات افغانستان را کمافی السابق صبغه مشروعیت داده و خاک های از دست رفته کشور ما را جزء قلمرو خاک خود حساب نمودند.

در زمان صدارت سردار صاحب محمد داؤد خان، این نقاضت به حد اعلاء درجه وخامت خاص خود رسید.

حکومت پاکستان در زمان وفات سردار صاحب محمد هاشم خان درامی را در رادیو و مراکز تبلیغاتی خود منتشر ساختند و در پایان درام خود وانمود ساختند که یک «خر» مرده است. که این خود یک اهانت بزرگ به زماداران کشور و خانواده سپه سالار نادرخان بود، که امروز احمقان سیاسی و مغرض، خانواده  آن راد مرد بزرگ را بنام مبتذل و منحوس «آل یحیی» یاد میکنند.

حکومت شیطانی پاکستان حین مسافرت شاه محمود خان غازی به هندوستان در پروگرام رادیی تبلیغاتی یک افغان مفرور به نام «مهرخان» که قرار مسموع شوهر خواننده حنجره طلایی کشور یعنی میرمن پروین، صبیه جنت مکان سردار صاحب محمد رحیم ضیایی متخلص به «شیون کابلی» میشد در سلسله تبلیغات منفی و زهراگینش در مورد اقامت سپه سالار صاحب شاه محمود خان غازی در هندوستان گفت که :«والاحضرت مهاراجاء دوگره را در جایی، جا داده اند، که آنجا اصطبل اسپ های انگلیس بود.»

مراکز و منابع تبلیغاتی پاکستان در سلسله تبلیغات انگلیس مشربانه و زهراگینش، اعضاء خاندان شاهی افغانستان را به گناه پالیسی وطن پرستانه اش در ضدیت با مولود نامشروع استعمار انگلیس یعنی پاکستان، به نام و اصطلاح «یحیی خیل» مسمی ساختند.

قابل یاد آوری است که مولانا ابوالکلام آزاد برخلاف رهبران بزرگ کانگرس مانند مهاتما گاندی و نهرو و دیگران تا به آخر، با پلان تجزیه هندوستان و تأسیس کشوری به نام پاکستان  ضدیت و مخالفت خود را اعلام داشت.

مولانا آزاد حتی با انتخاب نام پاکستان مخالفت نشان داد و در زمینه انتخاب این نام از طرف دولت جدید مولود استعمار، وانمود ساخت که انتخاب همچو نام ناموزون مفهومی را افاده میکند که تنها دولت پاکستان پاک و دیگران نا پاک اند.

دولت جنایتکار بلشویکی شوروی نیز مانند دولت شیطانی پاکستان، از تأسیس دولت افغانستان به زعامت غازی محمد نادر خان، سخت ناراضی بود، زیرا غازی محمد نادر خان در زمانیکه رئیس تنظمیه صفحات شمال کشور بود، حمایت خود را از جنبش های اسلامی ضد دولت شوروی به قیادت ابراهیم بیګ ابراز داشت.

اگر سردار محمد داؤد خان از تدبیر و کیاست و شناخت عمیق غازی محمد نادرخان از نظام جهنمی بلشویکی شوروی، بهرۀ میداشت و خود را در دام خطرناک نظام شوروی نمی انداخت و دوستی ساده لوحانه حکومتش را با آن دولت، حتی در دوره جمهوریتش «دوستی خلل ناپذیر» تلقی نمی نمود و در عوض کودتای بد فرجام سرطانی، به حیث  یک شخصیت پر وزن جامعه در حمایت پالیسی های حکومت محمد موسی شفیق قرار میگرفت، طبعاً از تولد رژیم های مزدوران کرملن و حکومات جهنمی جهادی جلو گیری به عمل میآمد.

این مزدوران و ایادی دولت شوروی نه تنها خود را از شر ولی نعمت خود سردار صاحب محمد داؤد خان که متأسفانه دیر متوجه نزدیکی و قرابت خطرناک حکومتش با دولت شوروی شد، رهایی بخشیدند بلکه با رسیدن به قدرت، مانند سردار صاحب، کودتای ماهیتاً ضد قانونی و نا مشروع خود را انقلاب نامیدند، چنانکه یکی ازاولین پلان های تبلیغاتی روس مشربانه شان مسخ نمودن تاریخ افغانستان، تلاش تولید افتراق ملی و تجزیه کشور ما به شمال و جنوب بود.

متأسفانه «تواریش غبار» با فرضیه نام «خراسان» در کتاب معروفش (افغانستان در مسیر تاریخ) در تشدید همچو افتراق ملی رول عمده بازی نموده که متکی به نظر شاغلی سیستانی، مسبب نتائج رقت بار اختلافات امروزی میان اقوام برادر کشور گردیده است.

مزدوران و ایادی کرملن در سلسله فعالیت های تبلیغاتی و شست وشوی اذهان مردم ، قوله های «نادر غدار» و قوله های «آل یحیی» را در مراکز نشراتی خود سر لوحه وظیفه احاله شده کرملنی ضدیت با خاندان بزرگ نادر خان قرار داد.

جای نهایت تأسف است که یک عده انقلابی نماها و مترقی نماهای احمق و بی شعور، بر همچو تفاله های زهراگین که مدفون زباله دان تاریخ شده تا هنوز نشخوار میزنند و در واقعیت امر خود را در ردیف مزدوران کرملن و نیات جهنمی کشور و رژیم شیطانی بر سر اقتدار پاکستان قرار میدهند.

متکی بر واقعیت های تاریخی فوق الذکر اصطلاحات منحوس «یحیی خیل» و «آل یحیی» دو روی یکه سکه اند، تنها با این تفاوت که اصطلاح«یحیی خیل» پاکستانی و انگلیس مشربانه و اصطلاح «آل یحیی» روس مشربانه و از افرازات معده سیاسی جواسیس کی- جی- بی شمرده میشود و نشخوار زدن بر همچو مدفوع، کار احمق های سیاسی و احیاناً مغرض و دنباله روان دشمنان تاریخ کشور است.

باید خاطر نشان سازم که انگیزه و مشوق تحریر این مضمون، مقاله منتشره سایت افغان جرمن است تحت عنوان «یادی از غلام محی الدین خان انیس در قاموس کبیر افغانستان» که متصل نشر آن دو نقیصه را در زمینه به صراحت، خاطر نشان ساختم:

نقیصه اول عدم تذکر نام  کتاب تاریخی بسیار معروف محی الدین انیس است به نام «بحران و نجات» که من آن را مدت شست سال قبل مطالعه نموده بودم، این اثر، تاریخی است در توضیح وقایع دوره انسانیت سوز بچه سقو و جرنیلان و کرنیلان خائن و بی ناموسش و هم چنان نمایانگر فداکاری های قهرمانان ملی به زعامت و قیادت مدبر ترین پادشاه تاریخ کشور یعنی غازی محمد نادر خان، که کشور را از تهلکه تباهی نجات داد.

مطمئنم که عدم تذکر نام این کتاب یعنی «بحران و نجات» در سوانح مرحوم انیس یک انگیزه سیاسی داشته، تا یک اشتباه و کوتاهی قلمی!

منطقاً چطور ممکن است شخصی که سوانح مرحوم انیس را مینویسد از موجودیت این کتاب معروف مرحوم انیس بی خبر باشد، در حالیکه این جانب در طول شست سال، نام این کتاب و نویسنده محترم آن را فراموش نکرده ام ولی بقیه معلومت در مورد مرحوم انیس در مقاله متذکره برایم آموزنده بوده چنانکه بر قسمتی از مطالب آن،  آگهی قبلی نداشتم و یا هم فراموش کرده بودم.

متأسفانه سایت افغان جرمن، این تذکر اصلاحی مرا نادیده گرفته نه تنها در زمینه سکوت اختیار نموده بلکه تا تحریر این سطور به رفع این نقیصه در قاموس  نپرداخته اند و حتی همچو انتقادات اصلاحی مرا با سوء نیت استقبال نمودند.

احیاناً اگر تذکر این نقیصه از جانب شاغلی سیستانی و یا شاغلی داکتر صاحب کاظم صورت می پذیرفت، با استقبال امتنان و شکران بی پایان سایت بدرقه میشد.

من به این باورم که قیس جان کبیر یک آدم وطن دوست و فطرتاً یک انسان خوبی است. و هم چنان من به این باورم که وی به حیث تعلیم یافته جرمنی شاید یک انجنیر دارای استعداد عالی تخنیکی باشد، چنانکه چند سال قبل مشکل بزرگ سایت افغان جرمن را در قسمت باز نشدن مضامین، سر انجام حل نمود. ولی متأسفانه چنان به نظر میرسد که مالکیت سایت افغان جرمن و شهرت این سایت و همکاری تعداد غفیری از هم وطنان او را تا یک اندازه  مغرور و نظریات انتقادی و پیشنهادی ذواتی مانند این جانب را نه تنها به نظر شک و تردید نگریسته بلکه با بد بینی بدرقه مینماید، در حالیکه در جهت مقابل یک شخص دیگر به صورت غیر عادلانه، سایت افغان جرمن را «سایت پرچمی زاده جرمن جرمن» متهم  نموده که متأسفانه اعضاء عالی مقام کمیته تحریر آن اتهام را به دیده اغماض مینگرند.

طوریکه راجع به احساس خود خواهی قیس جان کبیر اشاره نمودم، یک مثال بارز در زمینه، حقیر شمردن و تذکر سایت های دیگر به شکل تصغیر شده آن یعنی خطاب «ویب سایتک» است که از نظر نگارنده این سطور، منظور انجنیر صاحب قیس جان کبیر، سایت وزین آریانا افغانستان است. شاعر بسیار توانای زبان ملتی افغانی پشتو در زمینه میفرماید:

گرداب وګوره دریاب حلقه به گوش کا

هیڅ تحقیر د صغیر مه کوه «کبیره»

نکته دوم در مورد برخورد انجنیر صاحب قیس جان کبیر، تصوری است به زعم شان که گویا تسلط فهم و دانش و احاطه شان در ابعاد سیاسی، تاریخی، کلتوری و اجتماعی کشور در عین موازات اهلیت و لیاقت و استعداد خوب و قابل وصفش در موضوعات انجنیرنگ و تخنیکی قرار میگیرد، چنانکه معمولاً نظر خود را در زمینه های فوق الذکر، با چنان قاطعیت ابراز میدارند که گویا آنچه او میداند و مینویسد حقیقت مطلق است و بس و دیگران به بیراهه رفته اند.

نمیدانم قیس جان کبیر با وجودیکه خود را از وظیفه مدیریت سایت افغان جرمن معزول ساخته اند و از مصروفیت عدیده حیات و زندگانی خود شکوه و شکایت فراوان دارند، باز هم به مثابه یگانه وکیل مدافع سایت افغان جرمن در هر مورد و موضوع به نمایندگی از سایتش به اصدار فتاوی و نظریات جزمی میپردازد، نمیدانم وظایف کمیته عالی مقام نشراتی در همچو موارد چیست؟

امیدوارم کمیته عالی مقام حیثیت یک مهر رابری را نداشته باشد.

اعتراض دوم من در مورد اصطلاح منحوس و روس مآبانه «آل یحیی» است که در قاموس کبیر بدین شرح ضبط گردیده است:

«… با آنهم انیس دست از مبارزه بر نمیدارد. او به جرم حق طلبی و آزادی خواهی در دوره حبیب الله کلکانی مشهور دوره سقاوی و بعداً در زمان زمام داران «آل یحیی» به سرنوشتی اسفناکی روبر گردید.»

متأسفانه نویسنده سطور فوق الذکردر مورد بچه سقو، که دوره نهضت امانی را با خاک یکسان ساخت و تاریخ او را به حیث خائن بزرگ ملی و دوره وحشت و دهشت در تاریخ کهن این سرزمین میشناسد که یگانه ډاکو و داره مار در تاریخ جهان بر مسند حمکرانی یک مملکت مستقل و آزاد و دارای تاریخ مشعشع بخصوص بعد از دوره طلایی نهضت و ترقی امانی نشست و حتی «تواریش غبار» نیز او را در تاریخ سیاسی خود بنام «بچه سقاء» یاد میکند، با حرمت تام به پیروی ازعلاقه مندان بچه سقو او را به نام «لوکس حبیب الله کلکانی» یاد میکند و سخیف تر از آن در موازات مراکز پروپاگندی شیطانی رادیوی پاکستان یعنی میراث خور انگلیس و هم چنان مزدوران کی- جی- بی  و شوروی پرستان اصطلاح منحوس «ال یحیی» را در مورد اعضاء خانواده غازی محمد نادر خان به کار میبرد.

متأسفم که انتقاد صریح و لچ و عریان من در زمینه، موجب انعکاسات نا مرتبط و ضد و نقیض در آن سایت گردید.

شاغلی انجنیر صاحب قیس کبیر در جواب محترم غروال صاحب چنین ابراز نظر میکند:

«آقای غروال شما متوجه باشید که کلمه آل یحیی « این یک ترکیب دو کلمه است، بهتر است نوشته شود که (خطاب آل یحیی یا اصطلاح آل یحیی). مومند»، یعنی خاندان یحیی مثل کلمه «آل برمک» کدام بار منفی با خود حمل نمیکند، مگر اینکه در پس منظر خود کدام عیب و کمبودی داشته باشد. عیب و کمبود آل یحیی در ضعف و ناتواتی پدر شان سلطان محمد خان طلایی بود که نتوانست از پشاور در مقابل زعیم پنجاب دفاع کند و شکست خورده، فرار کرد« غازی امان الله نیز در برابر یک دزد و رهزن یعنی بچه سقو لعنت الله علیه شکست خورد و وطن خود را ترک نمود. مومند» و دوباره به حیث دست نشانده زعیم پنجاب حاکم پشاور مقرر گردید. « این عمل او ضد شأن افغانیت بود. مومند.»

این بود منطق خلقی ها از به کار بردن اصطلاح «آل یحیی» در غیر آن یحیی یک نام است کدام دشنام نیست.»

نقایص و خلاء های منطقی ذیل در نوشته فوق الذکر کاملاً مشهود است.

یک – در پاراگراف فوق الذکر ترجمانی و تفسیر از تلقی منطق خلقی ها یعنی مزدوران اتحاد شوروی از«اصطلاح آل یحیی » صورت پذیرفته که کاری است نهایت نادرست و ضد تفکر ملی.

نویسندگان مسلکی و صاحب علم و فضیلت معمولاً، منطق و استدلال خود را به ارشادات و معلومات دانشمندان بزرگ مانند  حضرت علامه سید جمال الدین افغان، علامه محمود طرزی، علامه حبیبی، علامه کهزاد، علامه کاتب هزاره و امثال ایشان استوار میسازند نه به گفتار و تلقی ببرک و تره کی لعنت الله علیهم و امثال و اقران شان در مواردی که به تاریخ و حیات ملی تعلق می پذیرد.

بیندیش، بینداز

دو – نویسنده سطور فوق الذکر هر کسی که است، مدعی است که :« کلمه آل یحیی کدام بار منفی با خود حمل نمیکند، مگر اینکه در پس منظر خود کدام عیب و کمبودی داشته باشد عیب و کمبود ل یحیی در ضعف و نا توانی پدر شان سلطان محمد خان طلایی بود که نتوانست از پشاور…….»

یا بار خدایا! چه مینویسند و چه میشنوم.

صحبت و گفتار و تفکر و نوشتار منطقی، پختن شوله غوربندی و کچری قروت نیست که ممکن طرز تهیه آن در قاموس افغان جرمن توضیح شده باشد.

لطفاً به این جمله قیس جان کبیر که در برابر سؤالم در زمینه اطلاق «آل یحیی» که مشمول سردار صاحب محمد داؤد خان نیز میگردد و یا نه؟ توجه فرمائید، شاغلی کبیر در جوابم تحریر فرموده اند :«نظر به قوانین جامعه مدنی، اولاد، برادر، خواهر و خویشاوند، هیچگاه جرم و گناه والدین و اجداد خود را به دوش نمی کشند.»

درک تناقض در در دو ادعا و گفتار متضاد فوق الذکر مستلزم داشتن سند دکتورا یا پوهاندی نیست، تشخیص این تضاد و تناقض در دو پاراگراف فوق الذکر از چشم هیچ آدم با سوادی پوشیده مانده نمیتواند، به قول معروف مردم ما، آفتاب آمد دلیل آفتاب.

در پاراگراف اول به صراحت ادعا شده که :«عیب و کمبود آل یحیی در ضعف و ناتوانی پدر شان سلطان محمد خان طلایی بود.»

یعنی ضعف و ناتوانی پدر شان سلطان محمد خان مانند مرض جنیتیک به اولاد شان سرایت نموده و بنابرین عیب و کمبود «آل یحیی» یعنی اولاده یحیی خان در همین نکته است، این توضیح شباهت زیادی به اتهام شخصی ارد سایت افغان جرمن را به صورت غیر عادلانه و ظالمانه «سایت پرچمی زاده جرمن، جرمن» مسمی ساختند.

ولی در توضیح پاراگراف بعدی که به سؤال مطروحه من در مورد سردار صاحب محمد داؤد خان تعلق میپذیرد، محترم شاغلی کبیر تغییر موقف داده و متکی بر پرنسیپ های قبول شده جوامع مدنی، هیچ خویشاوند را مسئول اعمال اعضأ دیگر فامیل نمیداند، که طبعاً تناقض صریح با محتوی متن پاراگراف قبلی دارد.

قیس جان کبیر در دوام توضیح خود در مورد سردار صاحب داؤد خان و خطاب منحوس آل یحیی که ورد زبان روس پرستان بود، مینگارد:«قسمی که در قاموس یاد آوری شده است کلمه (آل یحیی» بعد از کودتای ثور به خاطر تحقیر و توهین به اولاده یحیی خان مروج گردید.

قیس جان کبیر! تا تحریر این سطور، خطاب آل یحیی در بیوگرافی مرحوم انیس بدون کوچکترین اشاره به طرز تلقی روس پرستان و موازی به طرز تلقی شان، که یک دنباله روی صریح مزدوران کی- جی- بی یعنی ملحدان خلق و پرچم است و موازی با سلیقه منحوس سیاسی روس پرستانه شان برای تحقیر و توهین خانواده غازی محمد نادر خان به کار رفته است با وجود اعتراض صریح این جانب وجود داشته حذف نگردیده است. زهی تأسف.

من اولین فردی بودم که به تأسی ازحکم وجدان و شعور ملی و موازی با پیشنهاد برادرانه تان که انتقادات در مورد قاموس به صراحت ممکنه ابراز گردد با صراحت تام در زمینه اعتراض نمودم که یک نظر اصلاحی بود و است، ولی سایت افغان جرمن با پیوند کردن گفتار های ضد و نقیض که فوقاً تذکر یافت به کج بحثی و طفره روی پناه برده که متأسفانه قرار معلوم تا هنوز هم در تذبذب قرار داشته، انتظار دارید تا داکتر صاحب «نفهمیدم کدام داکتر صاحب؟» صحت یاب گردد و در مورد خطاب منحوس آل یحیی، افغان جرمن را از حال  تذبذب کشیده، تنویر نماید.

اگر خدای ناخواسته این داکتر صاحب صحت یاب نگردد، پای اسپ تان تا ابد الدهر در گل تذبذب فرو رفته و به همین وضع اسفناک باقی خواهد ماند !!!

خداوند به داد سایت افغان جرمن برسد.

تذکر: از اشتباهات محتمل املایی و انشایی درین مقال معذرت این کمسواد را بپذیرید.

تشکر از بزرگواری تان.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.