مکثی برنام خدایی خدمتگار و توضیحاتی خدمت باز صاحب کبیر  

محمد داؤد مومند

222

خدمت حشمت مآب والاتبار، خانصاحب بزرگ و افتخار قوم بزرگ منگل

بعد از عرض ادب و فرود آوردن سر، به پیشگاه آن شخصیت سیاست دان و فهیم و فخیم و بی بدیل بزرگ قوم منگل.

متوقع نبودم، جناب عالی به نمایندگی شخصی به نام انجنیر نجیب داوری، خویشتن را در مقام داوری قرار داده و از اتهام و زشت گویی و یاوه سرایی موصوف، که یا از روی نادانی و بیسوادی «پورته» کرده است و یا هم اینکه ذهنش مسموم از بوی مشک سوداگری است، که متاع آن از ناف سگ استدر مقام دفاع و پرده پوشی قرار گیرد. الغیب و عندالله.

کذا آرزو نداشتم، به پاسخ شخصیت بزرگ و عظیم و بی بدیلی، که اُم دهر کمتر، به جنباندن گهواره اش، مفتخر است، طرف واقع گردم.

ولی سکوتم در مورد، بی اعتباری مدعیاتم خواهد بود، و عدو در فرجامین سخن، بر بطلان آن، آمنا خواهد گفت.

لذا با اجازه حضرت عالی، مطالب مرقومه تان را با همان شیوه و نگارش منحصر به خود تان، منعکس ساخته و توضیحاتی معروض خواهم نمود.

خانصاحب کبیر قوم بزرگ منگل، جناب تان تحریر فرموده اید:

«اگر یک شخص به مزدور بی معاش خطاب خدایی خدمتگار نماید آیا این به این معنی است که خدای ناخواسته شخص به خان عبدالغفار خان توهین کند.»

عرایض این مسکین، به حضور جناب عالی !

یک – کلمه مزدور به معنی شخص مزد بگیر در برابر کار است، به کسانیکه کار میکنند و  مزد داده نمیشود، آن را بیگار گویند. عملی که در عصر صدراعظم صاحب کبیر سردار صاحب محمد هاشم خان، کاکای سکه و معلم و رهنما و مربی و حامی والاحضرات سردار صاحبان هریک محمد داؤد خان و نعیم خان، به صورت اجباری مرعی الجراء بود.(مراجعه شود به کتاب مستطاب وقطورخاطرات هشتاد سال مرحوم شنسب صاحب، که چند روز قبل مطالعۀ آن را با ولع فراوان در کابل جان، به اتمام رساندم.)

دو – گیریم کلمۀ مزدور را به ذوق و تلقی جناب حضرت عالی شما، قبول کنیم، کدام شخص لوده و احمقی در جهان وجود خواهد داشت، که به مزدور بی مزد، خطاب خدایی خدمتگار را اعطاء کند، همچو خطاب از طرف همچو شخص لایشعر و لایعقل و لودۀ دهر را میتوان به مثابۀ جهالت مطلق او حواله کرد.

سه – نام مبارک و مقدس خدایی خدمتگار، به عضو حرکت و نهضت ضد انگلیسی خدایی خدمتگار تعلق می پذیرد، که مؤسس آن خان عبدالغفارخان است، همچو تلقی ابهلانه و ابو جهلانه، توهین به شخص مؤسس آن نه، بلکه اهانت به تمام آزادی خواهانی است، که تحت چتر این نام، با استعمار انگلیس رزمیدند و تاریخ ساختند.

نتیجه: تصور همچو تخیل، در ذات خود مالامال از نحوست و لئامت است.

حضرت عالی ارشاد فرموده اند:

«یا اگر ما به یک مجاهد آزادی بخش دوران جهاد که بعد از پیروزی جهاد مفسد و فاسق خطاب کنیم آیا این کلیمات مفسد و فاسق توهین به همه مجاهدین است ابداً، نه.

حشمت مآبا!

یک – شما دانشمند بی بدیل، گفتار عالمانۀ تان را به تخیلات و فرضیات و اگر و مگرها مرتب ساخته اید، که از دانشمند و سیاست دان بزرگی، همچو حضرت عالی بعید به نظر میرسد.

دو- یک شخص به تنهایی، مجاهد آزادی بخش شده نمیتواند، این یک و نیم ملیون خونین کفنان افغانستان بود، که با نوشیدن جام های شهادت، حماسه و تاریخ آفریدند، نه خنازیرجهادی، هفت گانۀ مخلوق آی اس آی پاکستان وسی آی ای اضلاع متحده و یا هشت گانۀ بندگان قلاده به گردن آیت الله های شیطان مشرب قُم.

جهاد افغانستان در سطح رهبری، از ریشه و بنیاد فاسد و فاسق و جهنمی بود، مقایسۀ یک حرکت مفسدی که تهداب آن توسط دستگاه های استخباراتی دولت اضلاع متحده و متحدان استعمار گر شان گذاشته شده، با نهضت مبارک و مقدس آزادی بخش خدایی خدمتگاران در در قلمرو انگریزی هندوستان آنوقت، دلالت بر نبوغ و عبقریت در بی معلوماتی شما، و شیوۀ تلقی شما از قلاده به گردنان مزدور  جهادی میکند.

رهبران و قوماندانان جهادی  از الف تا ی، جهادی های مزدور و کرایی و وابسته به حلقه های استخباراتی منطقه و جهانی بودند، تصور حضرت عالی در مورد، بر پایۀ چوبین موریانه خورده استوار است و بس.

همواره گفته ام که ثمرۀ گوشت قربانی یک و نیم ملیون خونین کفنان افغانستان را دولت استعماری اضلاع متحده و متحدان منطقوی و جهانی اش زهر جان کرد، و استخوان آن تا هنوز در حلقوم ملت افغان بند مانده است.

زعیم بزرگ ما، خان عبدالغفار خان، در همان زمان فرمود که:« دا د روس او امریکی جنگ دی خو زموږ ولس په کی تباه کیږی.»

جناب خان خانان!

ارشاد فرموده اید:

« کلیمه خدایی خدمتگار یک اصطلاح عامیانه   و مروج در محاوره های بین مردم افغانستان، ایران و پشتونستان است. با فرض مثال :

اگر یک ایرانی که از خان عبدالغفارخان  هیچ معلومات نداشته باشد، هم چنان وی را نشناسد، یک ایرانی دیگر بی مزد و بی معاش بگوید که شما خدایی خدمتگار هستید، آیا به این معنی است که آن شخص ، آیا به این معنی است که آن شخص ایرانی به خان عبدالغفار خان توهین نموده؟

فرزند نابغۀ قوم بزرگ منگل!

یک – با وجود علم و تبحر تان که شاید کاندید اکادمیسین استاد سیستانی و استاد پوهاند داکتر صاحب سید عبدالله از آن محروم باشد، طوریکه قبلاً به حضور تان عرض نمودم، محور و مدار دانش و علم و تبحر شما بر امثله و تصورات و فرضیات و اگر مگر استوار است، که با اساسات علم منطق صوری در مباینت کامل قرار دارد، فرضیه ها و ذهنیت گرایی و تصورات و حدس احتمالات و کلمات اگر و مگر به جز به بیراهه رفتن و فرار از واقعیت های عینی، منتج به نتیجۀ  نخواهد شد.

دو – شما حشمت مآب، متأسفانه نام مبارک و مقدس خدایی خدمتگار را با اصطلاح بسیار معروف «لیونی سردار» به مغالطه گرفته اید.

تفاوت علمی ومنطقی میان نام تاریخی خدایی خدمتگار و «لیونی سردار» از زمین تا آسمان است.

نام و ترکیب خدایی خدمتگار، که جناب عالی شما، آن را به یک [کلیمه] محدود ساخته و تنقیص داده است، یک نام برگزیده تاریخی است که از طرف بزرگان و پیش کسوتان نهضت خدایی خدمتگاران، در حدود یک صد سال قبل انتخاب گردید و در سراسر نیم قاره هندوستان به همین نام و عنوان شهرت پیدا نمود و جزء صفحات تاریخ منطقه گردید.

سه – جناب عالی با مطالعۀ و سیعی که از تاریخ منطقه و جهان دارند مدعی شده اند که اصطلاح خدایی خدمتگار یک اصطلاح عامیانۀ و مروج بین مردم افغانستان و ایران و پشتونستان است.

این قلم تا امروز درهیچ یک از نشرات ایرانی ندیده و کذا از زبان هیچ دانشمند ایرانی نشنیده ام، که نام و عنوان نهضت خدایی خدمتگار، در ایران به قول خود تان مروج باشد.

نمیانم منبع همچو ادعای جناب عالی از کجا منشأ گرفته و متکی بر کدام اسناد و مدارک است؟

به باوراین قلم، به استثناء دانشمندانی که از تاریخ معاصر نیم قارۀ هندوستان و کشور پاکستان اطلاع دقیق دارند، دانشمندان شقوق دیگر ایران مانند ادبیات و هنر و موسیقی و شعر و ادب، با نام نهضت خدایی خدمتگار و تاریخ منطقه و نام خان عبدالغفار خان اصلاً آشنایی ندارند.

به خاطر دارم چهل سال قبل که فیلم زندگانی و مبارزۀ مهاتما گاندی در اضلاع متحده برندۀ شش جایزۀ اسکار شد، کُخ به جان ایرانیان حسود و شوونیست افتاد و در پروگرام های تلویزونی خود با بی حرمتی تمام، گاندی بیچاره را مورد تمسخر قرار داد.

من به این باورم که اکنون نسل جوان ما نیز با نام نهضت خدایی خدمتگار و نام خان عبدالغفار خان آشنایی ندارد، چه رسد به مردم و جامعۀ ایران که افغانستان را جزء خاک ایران شرقی قلمداد میکنند و تمام ستمی ها و شورای نظاری و جمعیتی ها و کولابی های مهاجر نه تنها به آن موافقت داشته بلکه ترجیح میدهند به عوض افغان به حیث ایرانی و کولابی شناخته شوند.

خان صاحب و سردار صاحب کبیر!

این قلم در خمیر مو نه پالیده ام بلکه به حیث یک نویسنده شکاک، و صاحب ضمیر و جدان ملی و مستشعر بر وظیفۀ ایمانی و افغانی و پشتونی، بر خود میدانم، که علیه تبلیغات زهراگین ضد ملی و ضد تاریخی، تا جائیکه برایم مقدور و میسر است، دفاع نمایم.

من دربرابر همچو تبلیغات استخباراتی، مانند حضرت عالی بی تفاوت مانده نمیتوانم.

با صراحتدعام و تام میگویم، هرکه نام مبارک خدایی خدمتگار را به هر نام و عنوان و دلیلی که باشد، معادل جاسوس قلمداد کند، خودش جاسوس و مجری دستگاه های استخباراتی منطقوی و جهانی و فاقد شعور و جدان افغانی و ملی است.

لعنت بر دشمنان ملت، تاریخ، افتخارات و زعماء تاریخ ساز ما

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.