تبصره یی بر پاسخ تندعلیاحضرت به امیر نصرالله خان

کاندید اکادمیسن اعظم سیستانی

706
تبصره یی بر پاسخ تندعلیاحضرت به امیر نصرالله خان
(وابسته به قسمت دوم)
در بخش دوم مقاله زیر بحث ، پوپلزایی از زبان علیاحضرت درپاسخ به امیر نصرالله خان نوشته میکند:««برای امان الله مرگ بهتراست از آنکه من روزی عریضۀ او را نزد توقاتل پدرش گذاشته شفاعت کنم. »
دراینجا سوالی در ذهن خطورمیکند که اگر داستان «حزب سری دربار» درتاریخ غبار (ص726) درست باشد که میگوید، امان الله با 10-12نفر ازاعضای حزب تعهدی در حاشیه قرآن نوشتند و به نایب السلطنه تسلیم دادند که بعد از امیرحبیب الله او را به امارت برمیدارند»
میخواهم بپرسم که اگر چنین سندی درمیان بود، چرا امیرنصرالله خان ازسرورسلطان خواهش کرد تا به امان الله نامه بنویسد ودر آن تذکر بدهد که اگر از کاکایت اطاعت نکنی، من شیرخود را بتونمی بخشم؟
باموجودیت چنین سندی مگرامیر نصرالله خان خودش نمی توانست به امان الله خان نامه بنویسدکه اگر از من تبعیت ننمائی من تعهدی را که بمن سپرده ای، رومیکنم وآنگاه تو ملامت وخجالت خواهی کشید!
سوال دیگر اینست که وقتی علیاحضرت به امیر نصرالله خان کلمه «قاتل» را بکار برد، چرا بجوابش نگفت: من قاتل نیستم، قاتل پسرت یا کسی دیگراست! ازاین خطاب تند علیاحضرت استنباط میشود که امان الله خان چنین تعهدی به کاکای خود نداده بود واساساً داستان «حزب سری» چیزی بیش از یک شایعه(سخن بدون سند وجعلی) نبود که برای بدنام کردن شاه امان الله ، دشمنانش هنگامی که شاه درقدرت نبود ، درکابل پخش کردند تا بنام قاتل پدر، از محبوبیتش بکاهند. این شایعه چنان ماهرانه و زیرکانه طراحی وبرسرزبانها جاری شدکه حتی نویسنده ای مثل غبار، نیز آنرا درتاریخ خود درج کرده است .May be an image of 1 person
داکتر سید عبدالله کاظم ، اولین دانشمند ومحقق افغان است که به وجود”حزب سری دربار” با ترکیب ازاشخاصی چون شهزاده امان الله ،سردار نصرالله خان، نادرخان ، محمدولی خان دروازی ،شجاع الدوله وسردار عبدالقدوس خان شک وتردید خود را ابراز کرده است. داکتر کاظم یکجا شدن این افراد را با سه گونه افکار وتمایلات سیاسی غیرممکن تشخیص داده میگوید: ممکن نبود آنها در یک موضوع کلان سیاسی با هم همفکر وهمنظروهم عمل باشند. به این صورت داکترکاظم وجود حزب سری دربار را نیز سوال می برد.به گزارش غبار در باره قتل امیر از سوی “حزب سری دربار” شک وتردید نشان داده وقتل امیر را نقشه وپلان انگلیس درهمدستی باعناصر مورد اعتماد خود در دستگاه امیر حبیب الله خان دانسته، شایعات و برداشتهای را که درآن دست امان الله وشجاع الدوله را دخیل میداند، با دلایل وبراهین منطقی رد میکند.
داکترکاظم با باریک بینی استدلال میکند که اگر در میان امان الله خان ونصرالله دوستی واعتماد موجود بود ، چه لزومی به سوگند درحاشیه قرآن دیده میشد؟ واگراحیاناً چنین تعهدی صورت گرفته باشد، درحالت عهد شکنی از سوی یکی، دیگری میتوانست آن عهد وسوگند را به رخ عهد شکن بکشد. چرا امیر نصرالله خان آن تعهد را هنگامی که امان الله خان دست به قیام علیه او زده بود، علنی نساخت؟ به این صورت داکترکاظم داستان تعهد امان الله خان را با امضای ۱0-۱2 نفردیگر درحاشیه قرآن زیرسوال می برد. بنابر توضیحات داکترکاظم قاتل امیر حبیب الله خان شخصی بنام مصطفی صغیر یک اجنت انگلیس بوده است که با پلان از قبل آماده شده انگلیس درهمدستی با عناصر پر نفوذ در اطراف امیر [منظورنادرخان است] صورت گرفته است و بعد، درترکیه قبل از انجام ترور اتا ترک ، دستگیر و در حاشیه استنطاق خود به قتل امیر حبیب الله اعتراف کرده بود. ( داکتر کاظم،اسرارنهفته شهادت امیر حبیب الله خان،آرشیف مقالات،افغان جرمن آنلاین، ص ۱۳0-۱۳2)
چیزدیگری که براین برداشت داکتر صاحب کاظم صحه میگذارد، کتاب “سلطنت امان الله شاه واستقلال مجدد افغانستان” آخرین تألیف عزیزالدین پوپلزائی است که در سال۱۳۹۶ش(۲۰۱۷م) درکندهار به چاپ رسیده است.
پوپلزائی در هیچ جایی از کتاب خود از “حزب سری دربار” نام نبرده است. پدر پوپلزائی نظام الدین خان منشی دفتر عین الدوله و محمدابراهیم خان سرپروانه از وابستگان مادری عین الدوله و از اشخاص بسیار نزدیک ومورد اعتماد عین الدوله بودند، و برحسب سنن قومی و پیوند خاندانی، می باید قبل از هرکسی دیگر این اشخاص شامل چنین پارتی می بودند، اما آنها از وجود چنین پارتی یا حزب سری اطلاعی ندارند و بعد از سقوط شاه هم از آن اسم نبرده اند.علاوتاً درهیچ صفحه ای از کتاب پوپلزائی،ازتعهد کتبی شهزاده عین الدوله آنهم درحاشیه قرآن وسپردن آن به عمش سردار نصرالله خان ذکری دیده نمیشود.
این همه قراین وشواهد نشان میدهد که در دربار امیر حبیب الله کدام حزبی بنام سری وجود نداشته است . پس غبار براساس کدام مدرک وشواهد،با کدام قرابت خود با دربار از وجود چنین حزبی خبرداشت که حتی مستوفی الممالک(رئیس استخبارات امیرشهید) به آنهمه جواسیس زنانه ومردانه خود در داخل ارگ از آن اطلاعی نداشت مگرغباراین را میدانست و خبرداشت که همان حزب تصمیم به قتل امیر گرفته بود؟متاسفانه غبار درباره این روایت منبع وماخذخود رانشان نمیدهد و این کار اعتبار روایت او را زیرسوال می برد.
دراینجا این سخن مرحوم حبیبی قابل توجه است که درموردتاریخ نگاری غبارنوشته بود :« وی،در تاريخ نويسی سبکی خاص داشت که وقايع تاريخی را همواره به نفع تصور خاص عندی و قالب فکری خود استعمال ميکرد و بنا براين درتاريخ نگاری حود ناظر بی طرفی به نظر نمی آيد…. » !!! (جنبش مشروطيت،چاپ اول، ص ۱۳۸ )
ختم تبصره
مقاله باقی دارد

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.