چرامن ازیعقوب لیث وامثال او دفاع می کنم؟

کاندید اکادمیسین سیستانی

199

  دفاع از شخصیت های تاریخی، دلیروفداکار ومیهن دوست به معنی دفاع از ارزشهای ملی ومیهنی است. بقای یک کشوربدون وجود افراد شجاع ومیهن پرست ناممکن است. بنابرین دفاع از شخصیتهای ملی یک دین اخلاقی برعهدۀ فرزندان همان سرزمین است. ویعقوب لیث یک چنین شخصیتی بودکه برای تاریخ کشورما افتخارآفرید و زمینه رفاه وخوشبختی مردمان سیستان را حتی المقدورفراهم ساخت.پس وظیفه‌ فرزندان آگاه سیستان است تا ازاین شخصیت کم نظیر تاریخ وطن  دفاع نمایند وباصراحت  بگویند:که یعقوب مردی شجاع وافتخارآفرین وامپرتوری ساز بود. یکی ازکارهای فوق العاده او تحکیم پایه های وحدت ملی مردم سیستان بود. یعقوب بعداز تامین وحدت مردم سیستان توانست از سیستان یک امپراتوری بسازد. امپراتوری ایکه سرحدات آن در شمال تا رود آمو ودریای خزر، و درشرق تاننګرهار ولغمان، ودرغرب تا دجله وفرات ودرجنوب تا دریای عمان گسترده بود. ومدت   ۱۷ سال براین امپراتوری  حکم راند.

در نظر يعقوب هيچ چيزی بهتر از شجاعت، پيروزي و كسب افتخارات نبود و اين روحیه از همان آوان نوجوانی كه بداستانهاي شاهنامه فردوسی بخصوص درباره خاندان سام وزال ورستم ، گوش میداد، خميرۀ جان او شده بود. یعقوب میخواست به این داستانهای حماسی روح واقعیت بدماند و با فتوحات پی درپی خود درگسترۀ سیستان وافغانستان وخراسان وفارس نقش رستم را بازی نمود. بنابرین میتوان گفت که یعقوب تجسم تاریخی داستانهای رستم در عصر اسلامی است. بدستور یعقوب و عمرولیث کاروانهای باج وخراج شهرهای کابل وبلخ وبامیان وهرات وخراسان وکرمان وفارس بجای بغداد بسوی زرنج سرازیرشد و این ثروت ها درزندگی مردم سیستانی تحولی رونماکردکه نه قبل از آن ونه بعداز اودیده شده بود. یعقوب زبان دری را بجای عربی در قلمروخود رسمی ساخت واز برکت برق شمشیریعقوب و جنگجویان سکزی درعرصه شعروادب زبان دری سخنواران ونویسندگان بزرگی سربرآوردند که امروز بنام آنها کشورهای چون: افغانستان وایران وتاجیکستان وهندوستان و ازبیکستان مباهات میکنند.

اعتراض رؤوف مهدی:

 رؤوف مهدی درکامنتی نوشته است: «جناب سیستانی گران ارج، روایات سخت متناقض است. اگر او قصد براندازی خلافت عباسی را داشت و باج و خراج را به جای بغداد به سیستان منتقل میکرد، چه لزومی داشت که آخرین رتبیل شاه را به قتل برساند و تاج او را به دارالخلافه بفرستد تا در کعبه آویزان کند؟ به نظر من به جای این مهره تازیان، قهرمان واقعی رتبیل شاه بود که جان باخت ولی سر به خلافت متجاوز فرود نیاورد.»

پاسخ به آقای مهدی کابلی:

به نظرمیرسد که جناب مهدی کابلی فتوحات یعقوب لیث را بادقت مرورنکرده اند ورنه از قتل رتبیل شاه بدست یعقوب لیث چنین شگفت زده نمیشدند.جریان از این قراراست که درسال 249از بست به یعقوب لیث اطلاع رسید که صالح بن نصر بستی با رتبیل شاه رخج وزابلستان متحد شده مجدداً بربست تسلط یافته است. بنابرین درذی الحجه۲۴۹ هجری،  یعقوب دررأس دوهزارسپاه  به سوی بست شتافت و در دروازه میرکان بست اردوگاه زد. مگرصالح بدون جنگ از بست فرارکرد تاخود را به رخد(قندهار) برساند. یعقوب با آگاهی از فرار وی، اورا  تعقیب کرد و دردشت لکان (هشت کیلومتری بست) جلو او را گرفت  وبا او به نبردی سخت پرداخت که تا آنروز  کس چنین نبردی را بخاطرنداشت. در آخرین دقایق نبرد که پیروزی از آن یعقوب معلوم میشد، رتبیل با لشکر انبوه وپیلان بسیار، به کمک صالح رسید. سپاه تازه دم و بی شمار رتبیل شاه همراه با پیلان جنگی  کار را بریعقوب دشوار ساخت، اما رشادت ازهر (پسرعم یعقوب) نتیجه جنگ را به نفع سپاه سیستان تغییرداد. ازهربا جلادت بی نظیری “خرطوم پیلی را که حمله آورده بود برسپاه یعقوب، با شمشیر بیرون انداخت وسبب هزیمت آن سپاه بیشتر از آن بود.”( تاریخ سیستان،ص205) این رشادت ازهر سبب شد تا جنگ مؤقتاً متوقف شود.

یعقوب با در نظر داشت عدم توازن ‏قوا(2هزاردربرابر 30 هزار) موقعیت خود را درک کرد که با جنگ نمیتواند بر لشکریان رتبیل فایق گردد، لذا اندشید ‏که اگر به حیلۀ جنگی دست نزند، شکست خواهدخورد وخود ولشکریانش نابود خواهند شد. از این رو، رسولی به نزد رتبیل ‏فرستاد و پیغام داد که:”…از کرده پشیمانم واینقدر میدانم که مرا تاب مقابله باتو نیست، میخواهم مرا بپذیری تا با تو پیمان بندم که هرگز ازفرمان تو سرپیچی نکنم وآنچه فرمائی انجام دهم ولی اگر بگویم که از در تسلیم نزد تو می آیم لشکریان پیروی نکنند وتواند بود که مرابکشند، اینست که با ایشان میگویم که به جنگ تو میروم تا با من همراهی کنند.“( حمدالله مستوفی،تاریخ گزیده ص 374 )

فرستاده با موفقیت باز گردید و به یعقوب اطلاع ‏داد که رتبیل حاضر است او را ملاقات کند و ساعتی برای این کار تعیین کرده است . رتبیل ‏با خود فکر میکرد حال که  یعقوب حاضر به تسلیم گردیده دیگر جنگ لزومی ندارد ، لذا به  ‏صالح و برادران خود گفت : « چون دشمن بطاعت آمد جنگ روا نیست.» در روز ‏موعود یعقوب به محل معیاد رفت « چون یعقوب به نزدیک رسیده و سپاه در برابر هم ‏صف کشیدند ، یعقوب فرمود تا سیستانیان زره ها در زیر جامه پوشیده شمشیر ها از بغل ‏گرفتند و شال بر فتراک بستند و از عقب  می کشیدند تا لشکریان زنبیل تصور نمایند که ‏ایشان سلاح همراه ندارند ، و کسی نزد زنبیل فرستاد که اینک من به ملازمت میرسم . ‏زنبیل بر قاعدة معهود بر تخت نشسته و جمعی آن تخت را برداشتند. (باستانی پاریزی،یعقوب لیث ص 115 ، ‏تاریخ گزیده ص 374 ‏)

بقول مولف تاریخ سیستان«پادشاه رُخُّد(قندهار) و کابل را رسم بر این بود که وقتی از جایی به جایی میخواست برود ، بر ‏تختی از طلای ناب می نشست و دوازده مرد انرا بر دوش می بردند.‏» (تاریخ سیستان ، ص 205) زنبیل (یا رتبیل) در میدانی که کمی دورتر از آن گروهی از سربازانش در دو خط صف کشیده بودند آماده ‏پذیرفتن یعقوب شد . یعقوب با پنجاه تن ‏ از زبده ترین افراد خود در حالی که لباس عادی ‏بر روی زره پوشیده بودند‏ از میان صفوف پذیرائی گذشت و نزدیک رتبیل از اسپ پیاده شد و در یک قدمی تخت ‏رتبیل سر فرود آورد و به بهانه اینکه میخواهد گوشه تخت را ببوسد دفعتاً نیزه از نیام بر ‏آورد و بسرعت آنرا بر سینه رتبیل زد چنانکه رتبیل در دم جان داد.(یعقوب لیث، 115،تاریخ سیستان ،ص 205) پس از آن “یعقوب ویاران شمشیراندرنهادند تا بریکجا شش هزاربکشتند و سی هزارمرد اسیرگرفتند وچهارهزار اسپ گران بهاء آن روز به دست آمد یعقوب را دون اشتر واستر وخر واسپان یالانی وترکی ودرم ودینار وپیلان وخیرک را که غلام وحاجب صالح بن النصربود اسیرگرفتند وهمه یاران صالح به زنهار یعقوب آمدند. صالح با پنج سواربه هزیمت شد وبرادرزنبیل به زنهار یعقوب آمد وهمه قرابتیان او برتخت سیمین زنبیل وخزینه او.”( تاریخ سیستان ص206 ، یعقوب لیث ، ص117)

با ازمیان رفتن رتبیل، درحقیقت قلمرواو(قندهار وزابل) نیزبه تصرف یعقوب درآمدویعقوب از طرف خود پسرعم رتبیل که صالح بن حجرنام داشت، بحیث حکمران رخج و خلف بن لیث بن فرقد یکی از بنواعمام خود را به حکومت بست گماشت وخود به سیستان بازگشت.

چنانکه گزارش یافت یعقوب با این حیلۀ جنگی حیات خود ولشکریان خود را از نابودی حتمی نجات داد، هرچند ممکن بود قبل از همه خودش هنگام حمله به رتبیل از سوی محافظان اوکشته شود امااو باسرعتی گیچ کننده درکشتن رتبیل موفق شد وهمراهان دلیر او نیز باسرعت واردعمل شدند ودشمن را تارومارکردند. این پیروزی موقعیت یعقوب را نه تنها در سیستان مستحکم کرد بلکه ‏ نام و آوازۀ او را در سراسر خراسان و فارس تا دربار بغداد بلند گردانید ‏‏.

یعقوب بعدازاین موفقیت از سال 251 تا 253 هجری در سیستان توقف کردو در این مدت برای تأمین ‏آرامش و حفظ استقلال محلی  وآبادی سیستان و فراهم کردن زمینه برای توسعه نفوذ و قدرت ‏خویش به تهیه و تجهیز سپاه پرداخت .

 برخی به اشتباه همین جنگ یعقوب رابارتبیل درسال 251 با حملۀ یعقوب برکابل درسال 258قمری یکی دانسته میگویند یعقوب بعد ازقتل کابلشاه بتهای زرین وسیمین گرد آمده از معابدهندوان کابل را بدربار بغداد فرستاد. شوربختانه این اشتباه درکتاب بالاحصارکابل وپیش آمدهای تاریخی نیزاتفاق افتاده است.درحالی که یعقوب دوباربا کابلشاه جنگیده است: یکباردربست در 251وباردوم در258 که منجر به فتح کابل شده است.

رؤوف مهدی:«جناب سیستانی گرامی، یعقوب لیث در آغاز همان اندازه غلام اجنبی بود که طاهریان، سامانیان و غزنویان بودند این شخص نسبت به وطن خود خیانت کرد و پای دین تازیان را به کابل باز کرد. هندوشاهان، شاهان محلی ما بودند و از مام وطن خود پاسداری کردند و جان باختند. هرگز این کارنامه یعقوب لیث قابل قدردانی نیست، بلکه باید نیکوهش[نکوهش] شود.»

به جواب آقای مهدی!

 آقای مهدی میگوید: “یعقوب نسبت به وطن خود خیانت کرد و پای دین تازیان را به کابل باز کرد.” باید بعرض آقای مهدی برسانم که کارکردهای رجال1200سال قبل را با معیارهای قرن 21 ارزیابی کردن نه معقول است ونه مقبول. انتظاریا توقع اینکه یعقوب نمی باید پای دین تازیان(دین اسلام)را به کابل بازمیکرد،از یک مسلمانی که  بخاطر استحکام اسلام سر می داد تا افتخارفتح کابل راکسب نماید، انتظاری بیجاست. یعقوب لیث قبل ازهرچیز یک مسلمان وبعد یکی عیاربود که برسرعهد وپیمانش جان میداد. اودر ادامه فتوحات خود درسال ۲۵۸ برکابل که از سوی هندوشاهان اداره میشد، حمله کرد وچون کابل  در طول ۲۰۰ سال گذشته بطورکامل بدست لشکریان عرب فتح نشده بود ورتبیل شاهان کابل با دادن پول فراوان سران لشکرعرب را  از خود دفع کرده بودند، فتح آن  یکی از افتخارات زمامداران مسلمان پنداشته میشد. یعقوب لیث  که در راه  اسلام  سر میداد زور خود را با کابل شاه آزمود و بعداز نبردی سخت کابل شاه را که رتبیل  یا زنبیل لقب داشت شکست داد واسلام را در کابل و ننگرهار ولغمان توسعه داد وبرای اثبات اسلام خواهی وشجاعت خود تعدادی ازبتهای سیمین وزرینی که از معابد آنجا بدست آمده بود بجای خوردکردن بطورسالم  به بغداد فرستاد تا درمکه به نمایش گذاشته شوند واز فتوحات او بحیث سپهسالار اسلام قدردانی کنند. بنابرین فتح کابل ونشراسلام درقلمروکابلشاهان توسط یعقوب،از نظریک مسلمان خیانت نه بلکه افتخار شمرده می شود.

درمورداینکه یعقوب راغلام بغداد میشمارد، نیزباید گفت:ادعای شان گزافه است.هیچ کس نمیتواند سندی دال برغلامی یعقوب لیث به دستگاه خلافت نشان بدهد.او فقط غلام همت و شجاعت ذاتی خود بود  و غلام شمشیر لشکریان سکزی بود که  اورا ازدل وجان پشتیبانی  میکردند.او این پادشاهی را با قوت بازوی خود و پشتیبانی دلیرمردان سیستانی بدست آورده بود نه باکمک یاهدایت بغداد. بنابرین نسبت دادن کلمۀ «غلام» به شجاع ترین فرزند سیستان توهینی است که فرزندان سیستان  آنرا تحمل نخواهند کرد ومیتوانند آن کلمات را بگوینده آن کلمات برگردانند.

خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی از قول یعقوب بخلیفه بعداز حمله بربغدادمیگوید:« من این پادشاهی و گنج وخواسته از سر عیاری وشیرمردی بدست آورده ام،نه از میراث پدر یافته ام و نه از تو (خلیفه)دارم…» (سیاست نامه، از پیام یعقوب لیث به خلیفه بغداد) دقت به این پاسخ صریح نشان میدهد که یعقوب لیث مثل طاهریان دست نشاندۀ خلیفه بغداد نبوده است. یعقوب لیث رویگر سیستانی قبل در دستگاه  خلافت هیچگاهی جون طاهر پوشنگی مقام وجایگاهی نداشته است. او از پای کورهٔ رویگری برخاست وبه گروه جوانمردان‌وعیاران سیستان پیوست وبااشتراک درهنگامه ها وشورش های مردم برضد عمال خلیفه به قدرت وپادشاهی رسید. بنابرین اطلاق کلمات غلام وخاین به یعقوب لیث توهین به این شخصیت تاریخی وطن است و فرزندان  سیستان به عنوان میراث دار مفاخرملی خود با تمام قوت از شهامت وشجاعت وکارنامه های افتخار برانگیز او دفاع میکنند .

پاسخی را که یعقوب لیث به معتمد خلیفه بغداد داده است و در برنامه های بهرام مشیری در یوتیوب قابل دسترسی است. ودانشمند افغان عبدالرحمن پژواک 1200 سال بعداز مرگ یعقوب لیث آنرا به نظم کشیده است ، چنان پرابهت و غرور آفرین است که حتی امروزهم کس جرأت گفتن آنرا به امیرالمومنین طالبان ندارد.

پیغام یعقوب به خلیفه چنین بود:« من فرزند آزادگان جم نژاد وصاحب ارث پادشاهان عجم استم. وزنده کنندۀ آنچه عزت آنان که از میان رفته وطول ایام قدیم برآنها قلم فراموشی کشیده است. من آشکارا خواهان انتقام آنانم واگر کسی ازحق ایشان  چشم پوشد،من چشم نخواهم بست. درفش کاویان با من است وامیدوارم که با فَّر آن برتمام ملل برتری یابم. پس به همه بنی هاشم بگو که پیش از پشیمانی آمادۀ خلع شوید.ما به قهر وطعن نیزه وضرب شمشیر ها شما را حکومت دادیم وپدران ما پادشاهی را به شما دادند، اما شما به شکر نعمت ها وفا نکردید، پس بازگردید به حجاز سرزمین خود برای خوردن سوسمار وچرانیدن گوسپندان. وآنگاه به یاری شمشیرتیز نوک قلم، من برتخت پادشاهان خواهم نشست.» (برنامه سرزمین جاویدان،بهرام مشیری در یوتیوب)یعقوب با همین روحیه خواست بربغداد نیز  حمله کند وخلیفه  را ازقدرت بزیرکشد وخود برسریر سلطنت عجم فراز آید.  بخاطر  همین همت بلند وشهامت و کارنامه های یعقوب لیث است که  پژوهشگران ناموری چون  بوسور ت محقق انګلیسی سالها عمر خود را وقف مطالعه سرگذشت یعقوب لیث نمودتا بالاخره کتاب  سیستان را نوشت . و دانشمند ایرانی  باستانی پاریزی نیز کتاب یعقوب لیث را رقم زد و سایر نویسندگان وشاعران کارنامه های ماندگار فرزند رویگر را به شعر در آورده اندکه خواندن هریک از این آثار انسان را وادار میسازد تا دربرابرنام وعظمت تاریخی یعقوب لیث سراحترام فرود أورد. بی احترامی به این نماد شجاعت وشهامت سیستان  سبب واکنش اهل قلم سیستان خواهد شد.

 14/ 3/ 2024

 پایان

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.