سازمان های استخباراتی خارجی در بی هویت ساختن افغانستان/ میرعبدالرحیم عزیز

0 1,282

 

6/13/2018

 فعالیت های تخریبی سازمان های استخباراتی خارجی در بی هویت ساختن افغانستان

یک عده از نا خلفان  و خاک فروشان مسلکی که برای خود هویت قایل نیستند، شب و روز تلاش می ورزند که به چه نحوی خیانتی مرتکب شوند و به افغانستان ضربه وارد نمایند. هم میهنان ما باید بدانند که در عقب گروه های ضد ملی و افراد خاین به کشور، دستگاه های استخباراتی خارجی استاده اند و بی هویتان را رهنمائی می نمایند. ام آی 6 برتانیه، اف اس بی روسیه، وِاواک ایران، آی اس آی  پاکستان، سی آی ای امریکا، ام آی تی ترکیه،  راو هند، جی آی دی (ریاست استخبارات عامه) عربستات سعودی،  دی جی اس ای  فرانسه، بی ان دی آلمان و اس سی ان اس تاجیکستان  همه در صدد اند تا نام افغانستان و هویت مردم را مسخر نمایند تا نشانی ازین کشور در روی کرۀ زمین باقی نماند.  باوجود اختلافات و تضاد های عمیقی که میان این کشور ها موجود است، صرف در قسمت نابودی افغانستان هدف مشترک دارند. برتانیه و روسیه (وارث شوروی سابق)  هرگز سرنوشت مرگبار خود را در افغانستان فراموش نمی کنند که مردم همین سرزمین  بود که به امپراتوری های شان نقطۀ پایان گذاشت. امریکا اگر در روش تجاوزکارانۀ خود تجدید نظر نه نماید، به استقبال سرنوشت مصیبت بار انگلیس و شوروی سابق خواهد شتافت. ایران دشمن عنعنوی کشوری به اسم افغانستان است. تا زمانیکه افغانستان و افغان باشد، نظام آخندی در تخریب آن خواهد کوشید. پاکستان چه مصیبت هائی نیست که بر کشورما وارد نکرده است. پاکستان آرزو ندارد که افغانستان و مستقل و یک پارچه در همسایگی این  کشور قرار داشته باشد. ترکیه آروز دارد با دوکتورین پان تورانیسم و پان ترکیسم به سوی آسیای مرکزی پیشروی نموده که شمال افغانستان را در بر می یگیرد. عربستان سعودی با پخش وهابیت در آروزی تغییر مذاهب ماست.  فرانسه، آلمان و تاجیکستان هر یک نقش مخرب خود را بازی می نمایند ویا اینکه دنباله رو یک کشور رهبر هستند.  اینجاست دستگاه های استحباراتی کشور های متذکره به عمال خود دستور میدهند که تا افغانستان را تخریب نموده و هویت آن را نابود سازند تا چیزی از “افغان” و “افغانستان” باقی نماند.

 

هموطنان ما میدانند که صدای های ضد میهنی که از حلقوم یک عده از ناخلفان و خاک فروشان خارج میشود، انعکاس تحریکات سیاسی و تخریبی سازمان ها جاسوسی اجنبی است. بار ها ثابت شده است که مزدوران بیگانه بدون حمایت مالی و سیاسی دستگاه های استخباراتی بیگانه نمیتوانند خود را تبارز دهند و جلوه گری نمایند. در عقب این فعالیت های تخریبی عمال بیگانه صد در صد منافع سیاسی و ستراتیژیک بیگانگان دخیل است. اگر بسیار دور نرویم، حد اقل تاریخ 40 سال اخیر به ما می آموزاند که چطور دستگاه های استخباراتی کشورهای دخیل در قضیۀ افغانستان تا چه اندازه در ویرانی و انهدام کشور ما دست داشته اند. از نور محمد تره کی تا اشرف غنی، کسی را نمی یابیم که از جانب بیگانگان تغذیه نشده باشد. اکثراً دیده شده که بیشترین خاینان درین 40 سال اخیر هم در جناح راست و هم در جناح چپ از طبقۀ به اصطلاح “محروم” بوده اند که زمانی برای “خلق محروم” کشور حنجره پاره میکردند. دستگاه ها استحباراتی کشور دخیل در افغانستان از همین طبقۀ “محروم” هزار ها جاسوس ساخته اند تا مرام استعماری کشور های استعمارگر و متجاوز را برآورده سازند. همین طبقۀ “محروم” جامعه اند که به هدایت آمران خارجی صدای تجزیه طلبی و تغییر نام کشور را بلند می نمایند. میلیون ها دالر درین ساحه مصرف میشود تا مردم ما را از نعمت آزادی و داشتن یک افغانستان آزاد و واحد محروم سازند.

 

ام آی 6 ((MI-6 برتانیه

کشور مغلوب و شکست خوردۀ امپریالیسم برتانیه به چنان سرنوشت مرگبار در افغانستان مواجه شد که شنیدن نام “افغان” و “افغانستان” مو بر اندام تجاوز گران انگلیسی  راست می کند. در کازار افغانستان، پوز این  ابر قدرت وقت جهان توسط افغان ها به خاک مالیده شده که در تاریخ جهان کم نظیر است. در قرن 19 لاتیان و در قرن 21 گروه های بی هویت نقش ضد میهنی خود را در بربادی افغانستان به نفع استعمار کلاسیک بازی می نمایند. پس جای تعجب نیست که دستگاه استخباراتی ام آی 6 انگلیس می کوشد تا نام افغانستان ار بین رود و هویت ما نابود شود. با این تغییر، کشور ما خصلت ضد استعماری گذشتۀ خود را از دست خواهد داد  و افتخارات تاریخی که نصیب افغانستان شده، به کلی محو خواهد شد. در آن زمان از افتخارات جنگ میوند علیه امپریالیسم برتانیه خبری نخواهد شد و از قیام ها مردمی در جنگ اول و دوم افغان و انگلیس و جنگ استقلال کشور  تجلیل به عمل نخواهد آمد، زیرا دیگر کشوری به نام افغانستان وجود نخواهد داشت که به افتخارات گذشته بنازد. ام آی 6 حق خود میداند تا  انتقام شکست امپراتوری برتانیه را از افغان ها بستاند. ازینرو می کوشد تا صدای تجزیه طلبی را توسط عمال مذهبی و غیر مذهبی خود بلند نماید. ما مشاهده کردیم که بعد از تجاوز امپریالیسم غرب به افغانستان، برتانیه منطقۀ هلمند را مرکز فعالیت های نظامی خود قرار داد. در قرن 19 همین منطقه محل برخورد مجاهدان افغان و متجاوزین انگلیس بود که شکست های ذلتباری را نصیب گردیدند. لندن خواست که انتقام شکست قرن 19 را  در تجاوز به  افغانستان و استقرار در هلمند بگیرد، جائی که بار ها متجاوزین انگلیس قلع و قمع شده بودند. اکنون دستگاه جاسوسی ام آی 6 انگلیس در تپ و تلاش است که نام “افغانستان” را تغییر دهد و آخرین میخ را در تابوت کشور واحد ما بکوبد. نباید تعجب نمود که اگر برتانیه از جواسیس چند جانبه برای رسیدن به هدف استفاده می نماید.  طور عنعنوی، ام آی 6 برتانیه از ملا ها، روحانیون فاسد و اشرافیت حمایت می کند. اما درین اواخر به سوی افراد و گروه های سیاسی و نظامی رو آورده  که قبلاً در انحصار امریکا و روسیه بوده است.

 

اف اس بی – کی جی بی سابق ((FSB-KGB روسیه

اگر از بدبختی های متجاوزین انگلیس در قرن 19 در افغانستان کسی آگاه نیست، سرنوشت نکبت بار سوسیال امپریالیسم شوروی در قرن 20 میتواند درس عبرت آمیزی برای سایر متجاوزین و عمال داخلی آنها باشد. آیا سران کریملین میدانستند که شوروی سرانجام در باطلاق افغانستان گیر خواهد افتاد و راه فراری جزء تباهی برایش باقی نخواهد ماند؟ مسکو شاید به این عقیده رسیده بود، همانطوریکه اردوی سرخ توانست کشور های ناتوان اروپای شرقی را یک بعد دیگر ببلعد و تحت انقیاد خود درآورد، به همان نحو افغانستان را هم در زنجیر اسارت  شوروی بسته خواهد کرد  و مردمش را مانند مردم اروپای شرقی در بردگی مسکو برای ده ها سال قرار خواهد داد. مبالغه نشود که تجاوز شوروی به افغانستان و مبارزات ضد استعماری مردم ما یگانه وسیلۀ نابودی سوسیال امپریالیسم شوروی نبود، طوریکه یک عده آن را عامل عمده در اضمحلال شوروی میدانند. اما تجاوز به افغانستان توانست نقش خود را در تضعیف اقتصاد ناتوان سوسیال امپریالیسم شوروی در رویاروئی با غرب و ناکامی در مسابقات تسلیحاتی که منجر به شکست دنیائی مسکو گردید، بازی نماید. بایست اذعان نمود که محققان غرب سقوط شوروی را در اواخر دهۀ هفتاد حتا قبل از تجاوز شوروی به افغانستان پیش بینی کرده بودند، زیرا رشد اقتصادی شوروی آهنگ بطی را طی میکرد که با لاخره با پائین آمدن قمیت تیل و گاز در سالیان اول دهۀ هشتاد و فساد گسترده در سیستم، اقتصاد شوروی به رو سقوط رفت که نتیجه را دردسمبر 1991 یعنی زمان اضمحلال قطعی شوروی مشاهده کردیم. شوروی دریافت که نیرو های وابسته به وی مانند خلقیان – پرچمیان – ستمیان که مشوق تجاوز این کشور به افغانستان بودند، روسیه  را سخت در دام قهر مردم این کشور انداخته که راهی جزء شکست برایش باقی نماند. علی رغم توطئه های عظیم کی جی بی در بی هویت ساختن افغانستان، تجزیۀ کشور به شمال و جنوب و استفاده از عناصر ضد میهنی در رسیدن به هدف، مردم افغانستان واحد به عمق توطئه های کی جی بی پی بردند و آن را یک به یک عقیم ساختند. اکنون اف اس بی وارث کی جی بی سعی می ورزد که انتقام خود را از افغانستان  اشغال شده  بستاند و کشور ما را از صحنۀ گیتی ناپدید سازد.  اف اس بی در اقدام اول خود که بخشیدن غرامات جنگی توسط برهان الدین ربانی بود، موفق گردید.  حال به عمال ستمی، شورای نظاری، منفقان جمعیت اسلامی و عمال شوروی سابق که پراگنده شده بودند، دستور تجزیۀ افغانستان را داده و روی همین دلیل است که نیرو های ضد میهنی سخت در تلاش و تکاپو اند که کشور را به سوی انهدام بکشانند  و یا آن را به شمال و جنوب تقسیم نمایند که همان طرح گوربچف بود که می خواست در اواخر نجیب آن را یکجا با احمد شاه مسعود عملی سازد. سلول های خفتۀ کی جی بی سابق که در خدمت اف اس بی قرار دارند، دوباره به فعالیت تخریبی آغاز کرده اند. موجودیت یک دولت مستعمراتی در کابل که مشتمل از عمال کشور های بیگانه است، به نیرو های ضد ملی بیشتر جرأت بخشیده است. در صورت تجزیه و تقسیم کشور، دیگر افغان و افغانستان وجود نخواهد داشت که به مبارزات میهنی ضد شوروی افتخار نماید. این یکی از آرزومندی های روسیه و عمال داخلی آنهاست.

 

وِواک ((Vevak ایران

ایران یک کشور رقیب افغانستان در صحنۀ سیاسی و فرهنگی است. بحران تباه کن 40 سال اخیر افغانستان، بهترین فرصت طلائی را برای نظام فاشسیتی آخندی ایران داد تا با دست آزاد به افغانستان جاسوس بفرستد و مؤسسات فرهنگی و سیاسی ما را تحت تاثیر قرار دهد. یکی از آرزو های ایران تجزیۀ افغانستان است که بتواند قسمت های شمال و غرب کشور را تحت سیطرۀ خود در آورد. روی همین منظور، ایران دوکتورین “حوزۀ تمدنی” را پیش کشید و توسط جاسوس فعالش “چنگیز پهلوان” آن را وسعت داد. برحسب این دوکتورین تمام مناطق دری زبان افغانستان و کشور تاجیکستان جزء حوزۀ تمدنی مشترک به شما می آیند و باید از ایران تبعیت نمایند. ناگفته نباید گذاشت که حتا در زمان شاه ایران هم این آرزوی استعماری ایران وجود داشت. برای رسیدن به هدف، ایران در قدم اول تضعیف قوم پشتون را می خواهد، زیرا از نظرگاه تهران پشتون ها بزرگترین مانع پیشروی ایران در افغانستان و منطقه به شما میروند. یکی از عمال ایران در افغانستان که مدت طولانی به حیث وزیر و سفیر نظام مستعمراتی کابل ایفای وظیفه نمود، گفت: “افغانستان مانند اسرائیل است و باید بین ایران و پاکستان تقسیم شود”.  تهران معتقد است که یا پشتون ها محو شوند و یا اینکه به یک اقلیت مرده تبدیل گردند. در غوغای ستمی ها در شمال افغانستان، جواسیس نظام آخندی فعال بوده و به تجزیه طلبان مفکوره میدهند، همانطوریکه چنگیز پهلوان جاسوس ایران در زمان جنگ های داخلی 1992-1996 به احمد شاه مسعود مشوره میداد و او را از درس های خیانت به میهن و تفرقه افگنی سیرآب میساخت. عمال مذهبی ایران در جنگ تباه کن داخلی نقش مخرب خود را در ویرانی کشور بازی نمودند و کشمکش مذهبی سنی و شیعه را وسعت بخشیدند. با استفاده از حالت برهم و درهم کشور، ایران در تاروپود سیاست و فرهنگ کشور ما رخنه نموده و دری زیبای ما را با کلمات بی مفهوم فارسی آخندی آلوده کرده است. یک تعداد از  رادیو ها، تلوویزیون ها، اخبار ها و سایت ها  توسط وِواک تمویل میشود.  باوجود غربت و زندگی جهنمی مردم ایران، نظام آخندی میلیون دالر را صرف تبلیغات زهر آگین خود در افغانستان و کشور های شرق میانه می نماید. همچنان نظام آخندی، تروریسم را صادر می کند و از گروه های تروریستی متمایل به ایران در شرق میانه حمایت مالی می نماید. ما مشاهده کردیم که وِواک ایران جوال های دالر را در طیارۀ حامد کرزی رئیس جمهور وقت دولت مستعمراتی کابل گذاشت تا عمال ایران را در کرسی های مهم تعیین و مقرر نماید. برای نظام ضد بشری آخندی ایران، اگر افغان و افغانستان نباشد، فرصت طلائی توسعه طلبی را نصیب این نظام فاسد و دشمن بشریت خواهد کرد. گفته میشود که وِواک به گروه های مخالف دولت مستعراتی کابل و متجاوزین ناتو هم اسلحه و پول میدهد که جنگ را تداوم ببخشند تا امریکا فرصت نیابد به سوی ایران رو آورد. اینرا باید بدانیم که در یک جنگ گرم بین امریکا و ایران، افغانستان هم زیر ضربات آتش دو جانب متخاصم قرار خواهد گرفت و متحمل خسارات بزرگی خواهد شد. بر مبنای ایده لوژی “صدور انقلاب اسلامی” نوع ایران، این کشور هرگز افغانستان را آرام نخواهد گذاشت و در تخریب دایمی  آن خواهد کوشید.

 

آی اس آی ((ISI پاکستان

 پاکستان با دستگاه جهنمی استخباراتی اش در صدد قطعه قطعه کردن افغانستان است. موضوع خط دیورند یکی از موضوعات متنازع فیه بین این دو کشور محسوب میشود و پاکستان می خواهد که از موقف قبلی افغانستان در قبال داعیۀ پشتونستان انتقام بکشد و کشور ما را محکوم  و تابع خود سازد.  تجاوز شوروی سابق به افغانستان، بهترین فرصت را برای پاکستان داد  که با حمایت امریکا در سیاست کشور ما رخنه نموده و جولان گروه های متعدد  سیاسی و مذهبی را در دست گیرد. هیچ یک از گروه های جهادی و مشاورین شان در پاکستان نبود که یه یک نحوی به آی اس آی مرتبط نبوده باشد. پشتیبانی پاکستان بود که گروه های جهادی، افغانستان را به ویرانه تبدیل نمودند و عروج طالبان را در صحنۀ سیاسی افغانستان سبب شدند و دست و پنجۀ آی اس آی را در کشور ما را گور کردند.  در جریان جنگ های داخلی 1992-1996 سازمان های ضد ملی و ضد مردمی که از حمایت پاکستان برخوردار بودند، صد ها هزار تن را به هلاکت رسانیدند، اردوی افغانستان را به هدایت نواز شریف و عملکرد برهان الدین ربانی منهدم کردند، آثار تاریخی ما را به تاراج بردند و شهر ها را ویران ساختند. پاکستان هنوز دلش یخ نکرده است و دلیل هم دارد. افغانستان استقلال خود را از دست داده و در اشغال امریکا و قوای ناتو قرار دارد. زعامت دست نشانده در کابل نیرو و حمایت مردمی ندارد که با پاکستان به مقابله برخیزد. “ریاست امنیت ملی” دولت کابل یکی از بی ارزش ترین و بی کفایت ترین سازمان های امنیتی در جهان است. این ضعف افغانستان را، پاکستان خوب درک کرده و میداند که دست دولت مستعمراتی کابل از پشت بسته شده است. گروه های جهادی ساخت پاکستان اکنون در اریکۀ قدرت نشسته اند که حمایت امریکا و ناتو را هم دارند. یک عده نا آشنا در مسایل سیاسی و منطقه ئی اظهار عقیده می کنند که افغانستان باید از اختلافات کنونی اسلام آباد و واشنگتن استفاده نماید و پاکستان را تحت فشار قرار دهد. به این افراد باید گفت: اول اینکه، کشمکش بین امریکا و پاکستان آنقدر جدی نیست که اینها تصور می کنند. دوم اینکه، زعامت کابل حمایت ملی  و مردمی ندارد که بتواند با قوت علیه توطئه های پاکستان استادگی کند و یا اقدام بالمثل بنماید. یک عده ای دیگر نرمش در روش پاکستان نسبت به افغانستان را منوط به شناخت خط دیورند میدانند که این هم منطقی به نظر نمی رسد. شناخت خط  دیورند کمترین تغییری در روش تخریبی پاکستان نسبت به افغانستان وارد نمی  سازد. پاکستان کمتر از تبدیلی افغانستان به عمق ستراتژیک این کشور، چیز دیگر نمی خواهد. عمق ستراتژیک معنی از دست دادن کامل استقلال خارجی افغانستان است که پاکستان در پی آنست. از نظرگاه اسلام آباد، کابل باید تابع پاکستان در سیاست خارجی اش باشد که درین صورت حاکمیت خارجی افغانستان به نفع پاکستان معدوم خواهد شد و کشور ما به یک  ایالت سرحدی دیگر پاکستان مبدل خواهد گردید. آی اس آی شب و روز در تلاش است که جنگ در افغانستان اشغال شده ادامه یاید تا کابل نتواند به موقف قبل از 1978 برگردد. نیرو های ضد ملی تابع آی اس آی سخت می  کوشند که طرح اسلام آباد را در بربادی و نابودی افغانستان عملی سازند. حالت بد کنونی کشور و استقرار یک دولت دست نشانده، به گروه های ضد ملی بیشتر نیرو می بخشد که مقاصد آی اس آی را در عمل پیاده نمایند و افغانستان را دست بسته تسلیم پاکستان نمایند. این فقط چیره دستی رزمندگان کشور خواهد بود که برای حفظ اصالت و هویت ملی، افغانستان را از انهدام نجات دهند و هویت ملی و نام کشور را حفظ نمایند.

 

سی آی ای ((CIA امریکا

 دستگاه های استخباراتی امریکا بالاخص سی آی ای در تاروپود افغانستان داخل شده است. جهاد ضد شوروی بهترین زمینه را برای سی آی ای آماده ساخت تا بتواند در یک کشور دور افتاده ای مانند افغانستان عمالی تربیه نماید که ستون فقرات دولت دست نشانده اش را بعد از تجاوز  2001  تشکیل بدهد. البته امریکا قبل برآن هم افرادی در سطوح مختلف در افغانستان داشت که با احتیاط عمل می کردند، لاکن دروازۀ کشور به روی سی آی ای در زمان جهاد ضد شوروی گشوده شد. همه گروه های جهادی و افراد وابسته به آن مستقیم و   یا از طریق آس اس آی پاکستان به سی آی ای مرتبط بوده اند. در همین دوره بود که امریکا با آوردن جنگجویان عرب مانند بن لادن و همراهان و داخل ساختن آنها  در جهاد مردم ما علیه تجاوزگران شوروی، تخم تروریسم و بدبختی های بعدی را برای افغانستان کاشت که دامنگیر خود امریکا هم شده است. در حال حاضر، اکثر وزراء و سفرای دولت مستعمراتی کابل سابقۀ کار با سی آی ای را دارند و به آن فخر می فروشند. در بعضی فامیل های فاسد و میهن فروش بحث بر این موضوع متمرکز میشود که کدام یک بیشتر به سی آی ای نزدیک است و نزد این سازمان اعتبار دارد. تجاوز امریکا به افغانستان به بهانۀ مبارزه علیه تروریسم و حمایت طالبان از القاعده، افغانستان را در اشغال امریکا در آورد. اینجاست که هزار ها وطنفروش در خدمت سی آی ای در آمدند که از رئیس جمهور تا جنگ سالار را در بر می گیرد. در بیرون از چوکات دولت مستعمراتی کابل، هزار ها تن دیگر منحیث ترجمان در خدمت دستگاه های استخباراتی وزارت دفاع و ادارۀ امنیت داخلی قرار گرفته اند. باوجود حملات و بمباران بیرحمانه و همه جانبۀ امریکا بر افغانستان که حتا شامل استعمال بزرگترین بم غیر اتمی بود، امریکا نتوانست بر کشور اشغال شدۀ ما طورکامل غلبه نماید و طالبان را از بیخ و بن برکند. بعد از سال 2003، عروج طالبان در صحنۀ نظامی افغانستان باعث شد که امریکا و ناتو متحمل تلفات سنگینی گردند. ناتوانی امریکا در انهدام کامل طالبان خواه روی اشتباه و یا عمدی، تحریک طالبان را به یک واقعیت نظامی و سیاسی افغانستان مبدل کرده است. امریکا برای نابودی طالبان از گروه های ملیشیائی مانند جنبش اسلامی دوستم و از جنگ سالاران دورۀ جهاد ضد شوروی هم استفاده  برده است، اما به جزء کشتار چند طالب موفقیت زیادی نصیب امریکا و ناتو نشده است. اکنون تجاوز بیهودۀ امریکا به افغانستان که 16 سال خود را تکمیل می کند و طولانی ترین جنگ امریکا شناخته شده است، به جزء سرشکستگی چیز دیگری نصیب امریکا نساخته است.  مزید بر آن، با تزریق بیلیون ها دالر امریکائی، فساد ده ها بار در افغانستان افزایش یافته است. به هر اندازه ای که امریکا در باطلاق افغانستان فرو میرود و به استقبال ناکامی می شتابد، به همان اندازه حس انتقام جوئی اش تحریک میشود تا از کدام طریق بتواند افغانستان را خرد و خمیر کند. عقدۀ حقارت ناکامی و یا شکست احتمالی  از قبل در سیمای اردوی متجاوز امریکا مشاهده شده است. عساکر بی لگام امریکا بر اجساد مردگان ادرار  خود را پاشیدند و مرد ها را مقابل زنان و اطفال شان بی حرمت ساختند که از دل مردم ما به آسانی پاک نمیشود. امریکا بعد از تجاوز دو عمل تکتیکی ضد بشری و ضد اسلامی دیگری را مورد استفاده قرار داد:

  1. استعمال یک قوم علیه قوم دیگر که برایش موفقیت موقتی اما مشکل دایمی خلق نمود.
  2. اعزام مبلغین مسیحی برای بی دین ساختن مردم ما که با صرف میلیون ها دالر یک عدۀ قلیل بی هویتان را در دام انداخت. حال تصور کرده می توانیم که در صورت شکست و خروج اجباری، امریکا چه مصیبت دیگری را بر افغانستان تحمیل خواهد کرد. شاید تجزیۀ و بی هویت ساختن افغانستان در رأس کار سی آی ای باشد که برای رسیدن به هدف از قطعه های مختلفی استفاده خواهد کرد. فعالیت های اخیر عده ای از بی هویتان در تغییر نام و تجزیۀ کشور به احتمال زیاد حمایت پشت پردۀ امریکا را هم با خود دارند. تردیدی نیست که سی آی ای در تمام گروه های سیاسی و جهادی افراد خود را دارد و آنها را بر حسب ضرورت رهنمائی می کند و یکی را علیه  دیگری استعمال می نماید.  دوستی با امریکا خطرناک است و دشمنی خطرناک تر از آن.

 

 

میت ((MIT ترکیه

بعد از فروپاشی سوسیال امپریالیسم شوروی، ترکیه بعد از 70 سال دوری وارد تیاتر شرق میانه و آسیای مرکزی شد. ترکیه  از یک سو در ظاهر از ترک زبانها که منافع ملی ترکیه ایجاب می نماید،  حمایت خود را اعلام نمود و از سوی دیگر با تحریک و پشتیبانی غرب سد راه نفوذ نظام آخندی ایران در آسیای مرکزی شد. سازمان امنیت ملی ترکیه یعنی میت ((MIT که یکی از مخوف ترین در منطقه است، وارد میدان گردیده تا مخالفین ترکیه را از صحنه بردارد و جاده  را برای پیشروی نفوذ این کشور هموار سازد. انقره روش جدید خود را با دوکتورین پان ترکیسم و پان تورانیسم آغاز نمود طبق این دوکتورین از انقره تا مزارشریف که میلیون ها ترک زبان درین  مسیر  زندگی می کنند، مشمول دوکتورین پان ترکیسم میشود که قسمتی از “منافع خارجی” ترکیه به شمار میرود. این دوکتورین به ترکیه اجازه میدهد که در صورت لزوم و غرض خفظ منافع اش در کشوری که ترک زبان ها به مشکل مواجه میشوند مداخله نموده و یا حد اقل حمایت خود را از “ترک نژاد” ها اعلام بدارد. بر مبنای همین دوکتورین بود که “عبدالرشید دوستم” که سال ها در خدمت کی جی بی بود و “ساتور خون چکان هر متجاوز به افغانستان” است، بعد از سقوط تاریخی شوروی ازین کشور برید و خود را به دستگاه استخبارات ملی ترکیه “میت” چسپاند. حال هر باریکه دوستم به یک مضیقۀ سیاسی مواجه میشود، به ترکیه پناه میبرد. بعد از تجاوز امریکا و متحدین به افغانستان، ترکیه در شمال کشور لانه گرفت و دستگاه استخباراتی خود را پهن ساخت که از مزارشریف تا میمنه را در بر می گیرد. به قول شاهدان عینی، در میان یک عده از تجزیه طلبان عمال دستگاه جاسوسی ترکیه یعنی “میت” هم دیده شده است.  دوستم و شرکاء در سیاست افغانستان به نام “پاشاه ساز” معروف اند. هر یک از کاندیدان ریاست جمهوری دولت مستعمراتی کابل سعی می ورزد که دوستم را به سوی خود بکشاند تا از رای ازبکان و ترکمن ها مستفید گردند. نقش “میت” در جریان انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی افغانستان غیر قابل انکار است. باوجودیکه “میت” توانائی وِواک و آی اس آی را در افغانستان ندارد، با آنهم نقش مخرب و تفرقه افگن سازمان جاسوسی ترکیه قابل اندیشه است.

 

راو ((RAW  هند

 هند در خنثی ساختن نفوذ پاکستان در افغانستان فعال است. استخبارات خارجی هند یعنی راو ((RAW در سراسر افغانستان در مقابله با آی اس آی پاکستان برخاسته است. سرمایه گزاری “راو” علاوه بر همکاری با دولت کابل، بیشتر بر گروه های شورای نظار و جمعیت اسلامی متمرکز است تا بتوانند علیه سازمان های سیاسی و نظامی مورد حمایت پاکستان مانند تحریک طالبان و حزب اسلامی به مقابله برخیزند. در واقعیت، افغانستان به یک میدان نبرد دیگری بین دو دستگاه استخباراتی راو و آی اس آی مبدل شده است. در جریان جنگ های داخلی و حاکمیت طالبان، راو کمک زیادی به “ائتلاف شمال” که بر محور شورای نظار و جمعیت می پرخید، گسیل داشت. عمال آی اس آی در افغانستان به هدایت این سازمان مخوف  و جهنمی چندین بار به حملات علیه منافع هند و ساختمان های مربوط به سفارت و یا قونسلگری های هند  دست زده اند که تلفات انسانی قابل  ملاحظه ئی داشت. اگر هند موفق گردد که  نقش پاکستان را در افغانستان تضعیف نماید، شاید در سیاست داخلی افغانستان جانب کسان  و گروه هائی را بگیرد که شعار تجزیه طلبانه میدهند و تظاهر به ضد پاکستانی بودن می نمایند.  افغانستان ناتوان و اشغال شده فقط و فقط تماشاگر زورآزمائی سازمان های  استخباراتی جهان در قملرو خود است و کار دیگری از دستش ساخته نیست.

 

جی آی دی (ریاست استخبارات عامه –(GID   عربستان سعودی

نقش جی آی دی ((General Intelligence Directorate یعنی ریاست استخبارات عامۀ عربستان  از زمان جهاد ضد شوروی در سیاست افغانستان تشدید یافته است. جی آی دی  در جریان جهاد ضد شوروی ، یک عده از رهبران جهادی را تمویل می کرد. جواسیس این سازمان در کمپ های مهاجران داخل شده و پناه گزینان را  در بدل پول شست و شوی مغزی میدادند و سلک وهابیت را به آنها می قبولاندند.  در حالت کنونی، جواسیس جی آی دی در رویاروئی با فعالیت جاسوسی وِواک نظام آخندی ایران در افغانستان خود را عیار ساخته اند. کارت مذهب یکی از وسایل عمدۀ دستگاه استخباراتی عربستان است که با مصارف گزاف برای عربستان نفوذ و حامی می خرد. ناگفته نباید گذاشت که مبارزۀ جی آی دی عربستان و وِواک ایران سراسر شرق میانه را فرا گرفته است. دست دراز جی آی دی منحصر به گروه های مذهبی نیست، بلکه با در نظرداشت انتخابات غیر مشروع  ریاست جمهوری دولت مستعمراتی کابل در سال 2014، افراد متعددی را حمایت پولی نمود تا آنها را موفقانه در اریکۀ قدرت بنشاند. فعالیت استخباراتی عربستان سعودی بیشتر در بی هویت ساختن مذهبی افغانستان متمرکز شده است. تزریق افکار “وهابی” می تواند نتایج مخربی در جامعۀ ما داشته باشد. جوامع افغانی در بیرون از کشور هم از گزند جی آی دی محفوظ نیستند و مبلغان مذهبی متعلق به سازمان جاسوسی عربستان تلاش دارند که جوانان ما را اغواء نمایند و آنها را از دین و مذهب عنعنوی شان دور سازند.  برحسب اظهارات یک عده از هم میهنان ما، جی آی دی  در انفجارات و حملات خودکشانه علیه مساجد اهل تشیع در کابل که آنها را جایگاه تبلیغاتی نظام آخندی ایران میدانند، دست داشته است.

 

دی جی اس ای (ریاست عمومی برای امنیت خارجی – (DGSE فرانسه

 سازمان استخباراتی فرانسه کمتر ار امریکا و برتانیه، اما متدوام در افغانستان حضور داشته است. از زمان جهاد ضد شوروی، جواسیس دی جی اس ای در درۀ پنچشیر دیده شده و در دادوستد و خریداری سنگ های قیمتی آن منطقه نقش قابل توجه بازی کرده اند. روی همین دلیل است که شخص احمد شاه مسعود نزد فرانسه از اعتبار خاصی برخوردار بود. دی جی اس ای بود که زمنیۀ سفر “مسعود” را به فرانسه آماده ساخت تا در اجتماع پارلمان اروپائی سخنرانی کند. بعد از تجاوز امریکا و متحدین ناتو، فرانسه هم جزء تجاوزگران شد. عساکر متجاوز فرانسه در ولایت کاپیسا مستقر شدند که از آنجا به آسانی به درۀ پنجشیر دسترسی داشتند. طوریکه از یک عده از  هم میهنان شنیده میشود، جواسیس دی جی اس ای  در قالب جیولوچیست و باستان شناس مخفیانه به درۀ پنچشیر میروند و به  حفریات  غیر قانونی سنگ های قیمتی دست می زنند و مواد بدست آمده  را مخفیانه به فرانسه انتقال میدهند. دولت دست نشاندۀ کابل اگر هم بداند، شهامت اعتراض را ندارد، زیرا خود از زمرۀ بی کفایت ترین و آلوده ترین نظام ها در جهان است. نفوذ دی جی اس ای در دستگاه دولت مستعمراتی کابل به اندازۀ سی آی امریکا و ام آی 6 برتانیه نیست، اما این سازمان جاسوسی هم عمال خود را در داخل نظام کابل دارد. تصور میشود که فرانسه از افراد تجزیه طلب شورای نظار و هم سلکان حمایت می کند. فرانسه قبل از بحران 40 اخیر افغانستان، در میان طبقۀ حاکم آنوقت کشور  نفوذ داشت اما محتاطانه عمل میکرد.

 

بی ان دی ((BND  آلمان

باوجودیکه بی ان دی از  زمرۀ اقمار اروپائی سی آی ای شناخته میشود، با آنهم تا منافع آلمان با امریکا در تصادم واقع نشود، بعضاً مستقلانه عمل می نماید. آلمان با افغانها شناخت تاریخی دارد. در جریان جنگ اول و دوم جهانی، جواسیس آلمان قیصری و هتلری غرض نبرد استخباراتی  با جواسیس برتانیه در نیم قاره،  از طریق  افغانستان رفت و آمد داشتند.  قبل از کودتای عمال مسکو در افغانستان که تجاوز شوروی را به دنبال داشت، آلمانها در تعلیم و تربیۀ پولیس افغانستان نقش اساسی داشتند. بعد از تجاوز امریکا و متحدین به افغانستان، المان دوباره به افغانستان برگشت. عساکر متجاوز آلمان در نواحی قندوز مستقرشده  و زیر لوای ناتو عمل می کنند. همراه با اعزام عساکر آلمانی، دستگاه جاسوسی آلمان هم فعال شده  و قادر گردیده است   که عده  ای از عمال خود را از آلمان به افغانستان آورد تا در پست های مهم جا به جا گردند. رقابت خاصی بین بی ان دی و سی آی ای وجود ندارد، زیرا آلمان هنوز هم استقلال واقعی  خود را در صحنۀ سیاست جهانی بدست نیاورده و در مجموع تابع واشنگتن است، طوریکه در عراق جواسیس بی ان دی فعالیت تخریبی را برای سی آی ای انجام دادند. ناظران امور افغانستان اظهار عقیده می نمایند که بی ان دی در افغانستان از آزادی کامل برخوردار نیست، بلکه  حفظ منافع امریکا و همکاری با سی آی ای در جهت دادن فعالیت های بی ان دی در افغانستان اهمیت اولی دارد.

 

اس سی ان اس ((SCNS تاجیکستان

 سازمان  استخبارات  خارجی تاجیکستان (اس سی ان اس)  منحیث قائم مقام “اف اسی بی” روسیه در شمال افغانستان فعالیت میکند و با یک عده از تجزیه طلبان هم کیش دادوستد دارد. بعد از فروپاشی شوروی، کشور های آسیای مرکزی ظاهراً آزاد و مستقل شناخته شدند، اما در واقعیت حاکمیت مسکو تا حال  بر این کشور ها پا برجاست و طبقۀ حاکم گذشته هنوز هم در اریکۀ قدرت باقی مانده اند. قوای روسیه در تاجیکستان فرمان می راند و به کمک قوای تاجیکستان می شتابد تا جلو حملات مخالفان دولت دست نشاندۀ روس  را از افغانستان بگیرد و مانع نفوذ “تروریست های اسلامی” گردد. نیرو های تجزیه طلب افغانستان با اس سی ان اس تاجیکستان و ازین طریق با اف اس بی روسیه در تماس دایمی اند تا شک و تردید مردم نسبت به رابطۀ مستقیم آنها با اف اس بی روسیه کاهش یاید.

 

*****

ما مشاهده می نمائیم که سازمان های جاسوسی کشور های مختلف که در کشور مسکین ما رخنه کرده و بدون مانع  عمل می نمایند و از میهن فروشان مسلکی استفاده می کنند، همه به جان افغانستان افتاده تا توشه ئی از سرزمین ما را بکنند و کشور نگون بخت ما را به نابودی بکشانند. انگلیس و روسیه عقدۀ شکست را در افغانستان همیش با  خود دارند و منتظر انتقام جوئی از افغانستان اند تا نامی ازین  کشور باقی نماند و خاطرۀ شکست شان از افغانها از خاطره ها زدوده شود. امریکا هم اگر روزی به سرنوشت نکبت بار انگلیس و شوروی سابق برسد، افغانستان را به سوی بربادی خواهد کشاند. ایران و پاکستان دو دشمن عنعنوی افغانستان، هر لحظه منتظرند که تجزیۀ افغانستان را ببینند و قمستی از خاک ما را ضم خود سازند. هیچ یک ازین کشور های متجاوز و مداخله گر نیات نیک نبست به افغانستان ندارند. شجاعت فطری مردم ما خار چشم همه تجاوزگران و مداخله گران گردیده است. خواهی نخواهی در هر جامعه و کشور خاین وخاک فروش موجود است و افغانستان هم مستثنی نیست. سازمان های جاسوسی کشور های فوق الذکر از وجود همین خاینان مستفید میشوند که به آسانی بتوانند ستراتیژی تجزیۀ افغانستان را به مرحلۀ اجراء بگذارند. این وجیبۀ  میهن دوستان شریف و دشمنان تجزیه و بربادی کشور است  که با کمال شجاعت و مردانگی به پاخیزند و توطئه های اجانب و عمال داخلی شان را عقیم سازند.  هم میهنان شجاع ما باید بدانند که دولت دست نشاندۀ کابل نه شهامت دارد، نه حاکمیت و نه اعتبار ملی که از توطئه های اجنبیان و عمال شان جلوگیری نماید. این وظیفه به دوش مردم میهن دوست ما افتاده است که در دفاع از خاک و ناموس کشور به مبارزه برخیزند و علم استقلال و بیرق کشور واحد  افغانستان را همیش برافراشته نگهدارند.

 

 

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply