چرا باید اثار ادبي بخوانیم

لطیف ارش

454

معمولآ وقتی ما از یک سفر دورن کشوری(ولایتی) و یاهم خارجی بر می گردیم، خیلی علاقه و هیجان داریم تا درباره رخ داد های سفر خویش به اعضای فامیل و دوستان مان قصه کنیم . از مکان های دیدنی تا غذاهای معروفی آن مناطق و از رسم و رواج آن منطقه تا آب و هوای آن برای عزیزمان خاطره تعریف کنیم، هرکدام ما و شما راویان خوبی هستیم و خیلی خوب و با جزییات از سفرها و خاطره های ما حرف می زنیم، اما زمانی که بخواهیم این روایت های گفتاری خویش را به نوشتار مبدل کنیم، قادر به انجام آن نیستیم واگر قادر به مکتوب کردن روایت های خویش هم باشیم، روایت نوشتاری ما به زیبایی روایت گفتاری ما نیستند.
داکتران ما خوب صحبت می کنند و حرف های علمی می گویند، اما همین صحبت های شیرین و حرف های علمی شان را به همان خوبی مکتوب کرده نمی توانند، انجینران ما در باره ساخت و ساز و پیچیدگی های معماری حرف های قشنگی به زبان می آورند، اما آن ها این صحبت های شان را در قالب متن در آورده نمی توانند.
چرا؟
پاسخ روشن است، ما به اندازه که در طول زندگی خویش حرف می زنیم یک بر صدم حصه آن نمی نویسم، ما برای گرمی دست و سیاه کردن کاغذ، قلم در دست نمی گیریم، گویا ما از قلم و کاغذ می ترسیم، راستی گاهی به این فکر کرده اید ما چرا در زندگی خود با قلم و کاغذ این قدر بیگانه هستیم، چند فیصد از مردم افغانستان خاطرات روزانه شان را از طرف شب در کتابچه یاداشت شان می نویسند؟
ما با واژه ها در روی صفحه سفید کاغذ بازی نمی کنیم، از همین رو ما با واژه ها و واژه ها با ما نا آشنا استند، جهان شرق به طور عموم و افغانستان به طور خاص سرزمین گفتار است نه نوشتار، در این جا همه چیز(از واقعات تاریخی گرفته تا خاطرات شخصی و از حماسه های ملی گرفته تا داستان های قهرمانی های ما ) سینه به سینه انتقال پیدا می کند، شاید هر کدام ما با این نقل قول پدران و مادران ما آشنا باشیم که برای ما می گویند:« پدر کلان خدا بیامرزم از پدرش چنین نقل می کرد که در زمان های قدیم در قریه ما یک شخص بسیار خیر اندیش زندگی می کرد، این شخص همیشه با مردم رفتار نیک می کرد، حاصل دست رنج خویش را میان فقرا تقسیم می کرد، هیچ گاه در مقابل ظالم سکوت نمی کرد و همیشه سمت حقیقت را می گرفت ولو اگر این جهت گیری به ضررش تمام میشد، اما هیچ کدام ما به شمول پدر و مادر ما و یاهم پدرکلان های پدر و مادر ما اسم این قهرمان روستا ما را نمی داند، از سیمای ظاهری اش چیزی نمی فهمند و حتا پسران و نواده های این شخصیت خیر اندیش را نمی شناسد.»
چرا؟
چون هیچ کس درباره این شخص و کارهای مهم اش حتا به اندازه یک ورق ننوشته است، ایثار گری ها و قهرمانی های وی را در قالب مکتوب درج نکرده است از همین رو ما هیچ تصویر و تصور از این شخص در ذهن نداریم و از هزاران سال به این طرف این سنت گفتاری در این محدوده جغرافیایی حاکم بوده است. سنت گفتاری به مرور زمان سمت و سو حقایق تاریخی را تغییر داده و در بعضی اوقات آن را وارونه جلوه می دهد
حالا سوال دوم این است که ما چرا نمی نویسم؟
بازهم پاسخ روشن است، دستان ما با قلم آشنا نیست، دایره واژگانی ما محدود است، جمله بندی ما مشکل املایی و دستوری دارد، با ساختار پاراگراف نویسی به درستی آشنا نیستیم، پاراگراف های سوم و چهارم ما، پاراگراف های دوم و اول ما را از نظر منطقی رد می کنند در میان پاراگراف های ما یک رابطه منطقی( علی – معلولی) وجود ندارد، متن های ما اغلبآ گُنگ و مبهم استند، ما هنوز هنر استفاده درست از روش هم نشینی و جا نشینی واژه ها را نمی دانیم، سومین سوال این است که چرا دایره واژگانی ما محدود است، جمله بندی ما مشکل دارد و ساختار پاراگراف های ما نُقص دارد؟
باز هم پاسخ روشن تر از آفتاب است، ما کتاب نمی خوانیم، چشم ما با واژه ها نا آشنا است، قلم ما با نگارش جمله ها بیگانه است، با ساختار پارگراف ها بلد نیستیم. بنآ اگر می خواهیم واژه های قشنگ بنوسیم، جمله های نفیس خلق کنیم و پاراگراف های خوانا و مرتبط با هم بنوسیم فقط و فقط یک راه داریم و باید به همین یک راه برویم تا در پهلوی گفتار ما، روایت نوشتاری ما هم زیبا و خواندنی شود، باید کتاب بخوانیم، کتاب بخوانیم و بازهم کتاب بخوانیم، اگر می خواهیم که خوب بنوسیم و متن های ما گیرا، خوانا، پیراسته، آراسته و مملو از تصاویر زیبا باشند، باید آثار آدبی بخوانیم، شعر بخوانیم، رُمان بخوانیم، داستان کوتاه بخوانیم، طنز بخوانیم، نثر ادبی بخوانیم، خاطره بخوانیم و …
خواندن آثار ادبی در پهلوی این که قلم ما روان و شیوا می سازد و ما را از یک فرد عادی به یک نویسنده تمام عیار مبدل می کند، خوانش آثار ادبی لذت خاصی نیز دارد، گوستاوفلوبر رُمان نویس معروف غربی و نگارنده رُمان معروف «مادام بوواری» در باره لذت خواندن آثار ادبی چنین می گوید:
« واقعآ چه چیزی بهتر از این که شب، در حالی که باد به شیشه ها می کوبد و چراغ هم روشن است آدم کنار آتش بنشیند و کتابی بخواند»
اگر ما آثار ادبی بخوانیم دایره واژگانی ما وسیع خواهند شد، به کمک ادبیات می توانیم پرنده تخیل ما را در آسمان بیکران متن به پرواز در آوریم و هر روزه در کرانه های این آسمان بیکران هزاران واژه های تازه و زیبا صید کنیم. خواندن آثار ادبی در پهلوی شگوفایی استعداد نویسندگی ما، بر اطلاعات عمومی ما نیز می افزاید.
یکی از ژانر های مهم آثار ادبی و ادبیات رُمان است، به باور منتقدین ادبی، تمامی رشته های از علوم مدرن در رُمان امروزی جمع شده است و رُمان در حقیقت آیینه قدنما از علم امروزی است. با خواندن یک رُمان شما هم زمان اطلاعات تاریخی، جغرافیایی، ادبی، روان شناختی، جامعه شناختی و … به دست می آورید.
اگر شما رُمان « کوچه ما» اثر زنده یاد دوکتور محمد اکرم عثمان را بخوانید معلومات تاریخی تحولات صد سال اخیر کشور را به آسانی به دست آورده می توانید، درحالیکه این معلومات را ممکن در پنج کتاب تاریخ به دست آورده نتوانید، با خواندن رُمان کوچه ما مناسبات اجتماعی مردم کابل را در دوره ها امان الله خان، محمد نادر خان، محمد ظاهر شاه و … را به خوبی درک می کنید.
رُمان کوچه ما به زبان بسیار شیرین معلومات مهم تاریخی و سیاسی درباره کشورهای همسایه افغانستان، منطقه و فرا منطقه و روابط دوستانه و گاهی خصمانه این کشورها با افغانستان را در اختیار شما قرار می دهد. با خواندن رُمان «د سمڅې یاران» اثر شاد روان سعدالدین شپون با اثرات مخرب و خانمان سوز جنگ و پیامدهای منفی آن که روی زندگی ما افغان ها تاثیر گذاشته است بیشتر آشنا می شوید.
رُمان تاریخی« سنگ های آسیاب» اثر داستان نویس معروف افغانستان علی کریمی از مهاجرت و آوارگی حکایت می کند، سراسر رُمان حکایت و قصه مهاجرت افغان ها است، گاهی این مهاجرت درون کشوری است و گاهی هم بیرون کشوری، افغان ها در سراسر رُمان در کشورهای همسایه مهاجر هستند، گاهی بخاطر استبداد و گاهی بخاطر جنگ و چه تلخ است این درد مهاجرت و بی وطنی.
رُمان « اطرافی» اثر آصف مشال، حکایت تلخ و رنج آور یک جوان روستایی است که رویایی کسب دانش را در سر می پروراند و می خواهد یگانه آرمان پدرش را تحقق ببخشد، پدر این جوان آروز دارد که پسرش دارای تحصیلات عالی شود و روزی مدرک لیسانس را به خانه بیاورد، اما روزگار و شرایط دشوار زندگی افغانستان اجازه بر آورده شدن آرزو یک پیرمرد روزستایی را برایش نمی دهد. این رُمان تضاد میان شهر و روستا و تقابل سنت و مدرنیته را به شما به زبان داستانی تبیین و تشریح می کند، این تضاد و تقابل خودش را در سراسر رُمان به اشکال گوناگون و در قالب های مخلتف شما نشان می دهد.
اگر رُمان های خارجی را مرور کنید، در پهلوی این که با مفاهیم عمیق فلسفی و ارزش های والای انسانی آشنا می شوید از اوضاع سیاسی جهان در ادوار مختلف تاریخی نیز با خبر می شوید، مناسبات اجتماعی و فرهنگی مردم آن کشورها را به خوبی درک می کنید، از اوضاع سیاسی کشورهای مربوطه آگاه می شوید.
رُمان دُن آرام اثر شلوخوف اوضاع سیاسی و شرایط اجتماعی روسیه دوره تزار را برای شما با زبان گیرا داستانی بیان می کند، رُمان های هاروکی موراکامی شما را با رسوم و عنعنات مردم جاپان آشنا می سازد، داستان های منشی کرم چند و سعدالدین منتو تصویر بسیار شفاف شبه قاره هند در دوره استعمار انگلیس را برای شما ارائه می کند، رُمان های گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا در پهلوی این که تشنگی ادبی شما را سیراب می کند، معلومات تاریخی و فرهنگی شما را نسبت به مردم آمریکای لاتین افزایش می دهد و با خواندن رُمان های « دختری در قطار» و « در ژرفای آب» آثار پائلوهاوکینز از زندگی پیچیده زنان امروز انگلستان آگاهی حاصل می کنید.
بنآ باید بجای دیدن فیلم و سریال های فاقط محتوا و سطحی هندی و ترکی به خواندن آثار ادبی روی بیاوریم، اعضای خانواده خویش را تشویق و ترغیب کنیم تا ماه یک رُمان بخوانند در هر فصل سال حد اقل یک به دیوان اشعار مولانا جلال الدین بلخی، حافظ شیرازی، سعدی، خوشحال خان خټک، عبدالرحمان بابا و … سر بزنیم، رُمان های شهریار آرمان، علی پیام، محمد حسین محمدی، سپوژمی زریاب، ببرک ارغند، دوکتور محمد اکرم عثمان، ره نورد زریاب، سعدالدین شپون، نصیر احمد احمدی، ایمل پسرلی و … را مرور کنیم.

منبع: هفته نامه وزارت تحصیلات عالی

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.