لاطائلات و هجویات متعفن محمد آریا 

محمد داؤد مومند

560

دیروزدرسایت وزین ما، آریانا افغانستان، دو مطلب زهراندود و زهرآلود محمد آریای (ایران مهر) متعصب و ضد تبار و ثقافت پشتون ها را از نظر گذشتاندم، که مبتنی برتراکم عقده های سرطانی حقارت و احساس کهتری این دیماگوگ است.

 محمد آریای ایران مهر، به مثابه برده زرخرید فارس و فارسیست جان نثار، با استعمال و ترویج اصطلاحات ایرانی مانند «دانشگاه بر وزن نشیمن گاه» و «دانشکده» و غیره در کمرنگ ساختن ثقافت ملی و اصطلاحات رایج وطنی، مانند سید مخدوم رهین و روان فرهادی و داکتر جاوید و جمعیتی ها، کم اصلی و  بی فرهنگی و ایران پرستی خود را ثابت میسازد.

 آریای ایران مهر، در یک قسمت مینویسد:(در رابطه با پیشدادیان و مناطقی که شمال حوزه تمدن هند – آریایی بود نگاشتم اکنون نیز طبق وعده به ادامه آن مینویسم ..و در عین حال امیدوارم این نوشته بتواند مومند را نیز کمک کند ریشه های زبانی، اصل و نسب و تبار خود را باز یابد.)

آریای ایران مهر لایعقل با نوشتن چند سطر فیسبوکی و معلومات گوگلی تلاش ورزیده خود را در موقف یک محقق و دانشمند نشان داده، تا ممکن این قلم به شناخت اصل و نسب و زبان و تبار خود معرفت پیداکنم!!!

این عنصرلایشعر اطلاع ندارد، که دانشمندان بزرگ علم و فرهنگ و زبان و ادب و مسلک تاریخ و تحقیق و باستان شناسی ، مانند علامه حبیبی، استاد کهزاد، علامه عبدالشکور رشاد، استاد الفت، استاد بینوا، استاد رشتین، استاد خادم، پوهاند مجاوراحمد زیار، استاد روهی، استاد عبدالله بختانی، حسین بخش کوثر غوریاخیل و دیگران، که عمری درین راه به تتبع و تحقیق گذشتاندند و یک تعداد شان بیشتر از صد جلد کتاب و اثرعلمی و تحقیقی از خود بجا گذاشتند اند، چنانکه به قول استاد سیستانی، نظر به اهمیت علمی و جالب بودن یک عدۀ این کتب برای مقامات فرهنگی ایران، سفارت ایران به خریداری آن کتب مبادرت ورزید.

من خود در تالار کتابخانه پوهنتون کابل شاهد بودم که ضمن یک کانفرانس علمی،  در جریان توضیحات علامه رشاد روی یک تخته، دو نفر دانشمند ایرانی از آن یاد داشت میگرفتند.

قابل تذکر میدانم که مرحوم استاد یوسف کهزاد، سال های بسیار قبل، یک رساله بسیارعلمی و مستند، استاد احمد علی کهزاد را که در مورد قبائل و اقوام پشتون، برای  یک کنفرانس علمی درپوهنتون تهران ایراد تهیه نموده بود، برایم لطف فرموده بودند.

در مورد اصل و نسب خود باید بگویم که مرحوم میراجان خان سیال یک از شخصیت ادبی و سیاسی پشتون تبار، کتابی در مورد تارخچه قوم مومند نوشته اند، درین کتاب نام خودم و نام پدران و اجدادم تا دوره اول اسلامی یعنی تا چهارده صد سال قدامت، وجود دارد.

هم چنان شجره مادر کلان پدری ام را استاد هاشمیان که با مادر کلانم از یک خانواده بودند تا جد بزرگش سید علی ترمذی که در حدود چهار صد سال از آن میگذرد، در اختیارم گذاشت.

در حالیکه آریای، ایران مهر قادر نخواهد بود اصل و نسب خود را بیشتر از سه پشت معرفت داشته باشد و او نمیداند و گفته نمیتواند که اجدادش از جت های پاردریاست یا بازماندگان دولت صفوی ایران و یا هم از مهاجرین کشمیری و هندی.

لذا درنتیجه سؤال محترم کاسی صاحب و دعوای آریایی بودن که اصل و نسب او به 1700سال قبل از میلاد میرسد، خود را در وضع مشکلی قرار داده که دال بر بیدانشی و نژاد پرستی و برتری بیجای او بردیگران است.

آریای، ایران مهر، قسماً به توهین بزرگترین شخصیت های تاریخ این سرزمین یعنی احمد شاه بابای کبیر، حضرت بایزید روشان، خوشحال بابا، میرویس بابا و زعماء بزرگ افغان، پرداخته که در فرهنگ و کلتور ما، کار عناصر فاقد وجدان و شرافت ملی است.

ولی این قلم در مورد خود صرف به همین اصل افتخار میکنم و مباهات میورزم که متولد افغانستان و تبعه سرزمینی هستم که به نام نامی افغانستان یاد میشود. طوریکه قبلاً نیز ابراز نموده بودم،  اینکه اجدادم عرب اند یا عجم و یا از نژاد سامی و عبری یا آریایی، برایم هیچگونه ارزشی ندارد.

چنانکه خوشبختانه مانند آریای ایران مهر، به جویدن استخوان 1700 سال قبل از سابقه آریایی بودن، و تبختر برآن، مشعوف نبوده و اشتغال ندارم.

درین قسمت بمنظور مقایسه و به ارتباط همچو ادعای خیالی و فاقد منطق عقل سلیم، مطلبی را از رساله عقاید مولانا شهاب به عرض میرسانم.

مولانا شهاب در قسمت ثبوت نبوت و رسالت پیامبراسلام  به عوض ادله عقلی به ادله روایتی پناه برده مینویسد که:(دو نفر روی مالکیت یک شتر یا اشتر با هم نزاع داشتند، سر انجام ایشان به مشورۀ کدام نفر ثالث، برای حکمیت نزد حضرت پیامبر اسلام شتافتند، در حضور رسالت مآب، آن هردو در قسمت مالکیت شتر یا اشتر، استدلال میکردند و پا فشاری ملکیت شتر را داشتند، حضرت پیامبر کمی به فکر فرو رفت که درین هنگام شتر به گپ زدن آغاز کرد و یکی از آن دو نفر را مالک اصلی خود معرفی کرد.)

من با خواندن روایت مولانا شهاب خندیدم و با خود گفتم که اگر کسی به رسالت پیامبراعتقاد نداشته باشد، چطور ممکن همچو روایت مورد قبول او واقع گردد، آن شخص خواهد گفت که جناب مولانا شهاب، سؤال رسالت را کنار بگذار و اول ثابت کن که شتر چطوربه سخن آمد؟

با وضع مشابه، من ادعای آریای ایران مهر را مبنی بر موجودیت تمدن آرایی  1700 سال قبل از میلاد قبول میکنم، ولی آریای ایران مهر قبل از همه باید شجره  1700 قبل از میلاد سال پدران و اجداد خود را به ما نشان بدهد. در حالیکه شاید موصوف از سه پشت بالتر نام اجداد و نیکان خود را نداند!!!

لذا منطق و ادعای آریای ایران مهر را در موازات استدلال مولانا شهاب، فاقد منطق عقل سلیم می بینم.

این آریای ایران مهر، دراخیر قصیده چتیات  و بحر طویل شطحیات خود نوشته است:«شهید میوندوال نه فاشیست بود ونه تبار گرا، نقل قول از آن شخصیت محبوب و بشر دوست در پایان قباحت های تباری و فاشیستی آقا بی احترامی به شخصیت آن مرحوم، اهانت به ذکاوت مردم و عوام فریبی محض است. بهتر است از اینکار اباء ورزید.»

مثل اینکه آریای ایران مهر بعد از خواب طولانی زمستانی خود نو بیدار شده اند، لیک بعد از هزار رسوایی.

من در مضون معنون به (سرطان ذهنی و بطنی دیماگوگ های ضد پشتون) بخش قابل ملاحظۀ را در مورد ملیت ازارکان خامسۀ مرحوم میوندوال اقتباس و بر آن متمسک شدم که بر تلقیات ضد تفکر ملی این دیماگوگ یعنی آریای ایران مهر، خط بطلان میکشید و او را لاجواب ساخت. هم چنان در پاراگراف اخیر نوشته خود، نبز به قول مرحومی استناد ورزیده بودم.

اکنون چنین به نظر میرسد که کسانی از ارداتمندان مرحوم میوندوال، که حدس میزنم ذوات مذکور کیانند؟، گوش های طویل این لوده سیاسی را کش نموده، که گویا داؤد مومند مستند بر اقوال میوندوال استدلال میکند و تو در تقابل با آن قرار داری،  و لذا مجبور به تحریر و توسل به جفنگ فوق الذکر شده است.

این لودۀ سیاسی و دشمن تبار پشتون و ثقافت کتلۀ پنجاه و هفت ملیونی پشتون ها، بخواند و بداند که:

یک – همچو تذکر ناموزون و بی ربط در مورد شخصیت میوندوال کاملاً طفلانه و مغرضانه است.

کدام احمقی در جامعۀ ما، ادعا نموده که میوندوال فاشیست و تبار گراء بود؟

دفاعیه طفلانه تو در زمینه سفیهانه است.

اما  کسانی ، منجمله داکترصاحب  سید عبدالله کاظم معتقد است که ذواتی، مرحوم میوندوال را، در یک پلان مربوط به کودتا علیه رژیم سردار صاحب داؤد خان دخیل ساختند. داکتر صاحب کاظم با نشر محتویات اخبارهای وقت حکومت ، تلاش فراوان به عمل آورده اند که کودتا علیه رژیم داؤد خان واقعیت داشته و مستند است.

این نوشته داکتر صاحب سید عبدالله در ویب سایت افغان جرمن نشر شد ولی این مدافع نو پیدای میوندوال که سر انجام از سکر خواب زمستانی طولانی خود فراغت حاصل نموده، در آن وقت، اصلاً صدای اعتراضی از این، آدم بی مروت  شنیده نشد، چه رسد به دفاعیه از همچو تهمت های بزرگ و ظالمانه علیه میوندوال.

دو – این فتواء و فرمان ملایی تو، به این قلم، که در موازات فرامین جاهلانه ملا هبیت الله قرار دارد و نه کمتراز آن، مبنی بر اینکه حق ندارم در مورد شخصیت میوندوال چیزی بنویسم و یا هم از ارشادات مفکرانه اوعلیه مطالب مالیخولیایی تو استناد نورزم، مبین ذهن مریض و رنجور و قاصر و خودبینانه و خود نگرانه و دیکتاتورمنشانه توست.

بخوان و بدان که من به حکم ضمیر و وجدان، بیشتر از مده ده سال در ویب سایت افغان جرمن و در ویب سایت آریانا افغانستان از شخصیت و مظلومیت میوندوال مردانه و نجیبانه و شرافتمندانه دفاع نموده ام، این مجادلۀ من تا حدی پیشرفت که مرا متهم به مساواتی بودن نیز نمودند.

اکنون تو کیستی و چیستی؟ تو سر پیاز یا قاعده پیاز که مانند ملا هیبت الله به داؤد مومند حکم و فرمان صادر میکنی که حق نداری نامی از میوندوال ببری!!

ذهی ذلالت و ضلالت و پوچ مغزی و خود نمایی و کج آئینی و کژاندیشی و بد سگالی و بی دانشی و بی حیایی و وقاحت و سفاهت و نادانی و بی معرفتی و بی فرهنگی و بد کنشی وووو

شاغلی محترم داؤد ملکیار با درک همچو حقیقت و درک شرافتمندانۀ مبارزۀ برحق قلمی من در مورد آن شخصیت و مفکرمحترم، در اولین فرصت، کتاب مستطاب (جفای بزرگ) را برایم لطف نموده ارسال داشتند، ومن نقدی برآن نوشتم که درج ویب سایت وزین آریانا افغانستان است. مضمون متذکره، معرف احساس و تفکر نجیبانه، و شریفانه و حق بینانۀ این قلم نسبت به میوندوال است. بعداً از شاغلی محترم ملکیار خواهش نمودم که کتاب مستطاب شان باید در سایت وزین آریانا نیز نشر گردد که زمینه مطالعه این کتاب برای تمام هم وطنانی که به انترنت دسترس دارند میسرگردد، که این آرزو نیز بعد از مدت دوسال بر آورده شد، دو مضمون دیگرم تحت عناوین «میوندوال یک علامه بود» و «نگاه اجمالی به شخصیت شهید میوندوال» درآرشیف مضامینم در سایت آریانا افغانستان درج است. البته مضمون من در سایت افغان جرمن  در مورد مرحوم میوندوال با زمره مضامینم در آن سایت مقفل گردیده است.

قابل تذکر میدانم که حتی در مجلسی که برای تکریم و بزرگداشت شخصیت سردار صاحب داؤد خان، توسط سردارعبدالله جان نوابی دایر شده بود، من از شخصیت مرحوم میوندوال دفاع نمودم که همچو رشادت من، مورد تحسین و حتی اعجاب داکتر صاحب زمانی قرار گرفت.

شاغلی ملکیار یگانه کسی بود که به حکم وجدان و به مثابه خلف الصدق میوندوال سالیان متمادی زحمت کشید، مبارزه نمود، با تعداد اشخاص مطرح،  مصاحبه ها انجام داد و به کشور های مختلف سفر نمود و حتی با اعلحیضرت، شاه مستعفی یا مخلوع افغانستان نیزمصاحبه انجام دادند، دشنام ها و اتهامات شنید، به افغانستان رفت و با قبول زحمات فراوان، محل دفن آن شهید مظلوم را کشف نمود و مقبره شان را که شایسته آن شخصیت گرامی بود اعمار نمود و مجلس بزرگی بر مزارشان دایر ساخت.

 همین ملکیار گرامی صدای ضمیر و وجدان و دفاع مرا از شخصیت میوندوال به دیده قدر نگریسته ولی تو منافق سیاسی علاوه از اینکه درآغوش  تنعم و تعیش بر قطر بطنی افزودی و کوچکترین خدمتی درین راه انجام ندادی، و بیشرمانه بر نقل قول و استناد من بر آفکار آن متفکر ملی مرتعش میشوی و به یاوه سرایی آغاز میکنی که در نظر اهل دل و معرفت، خجالت آوراست.

گفته میتوانی که چرا جناب ملکیار نوشته های مرا در مورد میوندوال به دیده قدر نگریسته ولی نوشادر به جان تو می اندازد؟

در اخیر صرف برای معلومات هم وطنان روشن ضمیر و پاک نیت مینگارم که باری مرحوم میوندوال به ملاقات محمد گل بزرگ شتافت، بعد ازملاقات یکی از حاضرین مجلس از (بابا) سؤال نمود که میوندوال را چگونه شخصی یافتید؟

بابا در جواب فرمود که :(میوندوال په خبره پوهیږی) یعنی میوندوال اهل معرفت است.

لذا توهین تو و امثال و اقران و هم نظران تو، نسبت به محمد گل بزرگ، تداوم چیزی است که از مدت نود سال به اینطرف از طرف سقو پرستان و فارسیست ها و ایران پرستان و ستمی ها و هم چنان یهودی های که محمد گل مومند  انحصار تجارت پوست قره قل را از ایشان گرفت و هم چنان اعدام یک عده یهودی های ساکن مزار، که اطفال مسلمان را اختطاف و در یک محوطه بیرون شهر «محمدی» میکردند یعنی به قتل میرساندند جریان و دوام دارد.

مرحوم محمد رسول خان پشتون رهبر بزرگ حرکت ویش زلمیان، خود در جریان «محمدی» کردن اطفال مسلمان به همراهی محمد گل مومند اشتراک داشت.

افتخار بزرگ محمد گل مومند به حیث یک کرسی نشین بزرگ دولت این بود که جنازه مرحومی از یک خانه محقر کرایی  دو اطاقه گِلی بدون مبل و فرنیچر، واقع کوچه های بالا کوه دهمزنگ برداشته شد، که در تاریخ معاصر افغانستان سابقه ندارد.

در حالیکه متقی ترین شخصیت های ملی کشور مانند مشروطه خواه بزرگ عبدالهادی خان داوی، غلام محمد خان فرهاد، شهید میوندوال و عنصر چپی و انقلابی میرغلام محمد غبار و دیگران از خود یک محل رهایش آبرومند داشتند.

در مراسم جنازه، از خاندان سلطنتی تنها سردار محمد داؤد خان، خود را در همان ساعات اول به محل بود و باش محمد گل مومند رسانیده و بیرون خانه منتظر کشیدن جنازه بود.

در مراسم فاتحه در مسجد حاجی یعقوب شهر نو به استثناء اعلیحضرت نفر دومی از خاندان سلطنتی مانند شاه ولی خان، سردار ولی و فرزندان شاه محمود غازی و دیگران حضور نداشت.

افتخار محمد گل مومند بود که بزرگترین مدال دولتی بعنی «لمراعلی» را از دست سردار محمد هاشم خان نپذیرفت، که در تاریخ کشور سابقه ندارد.

افتخار محمد گل مومند بود که بزرگترین سیمای آسیایی جناب فخر افغان خان عبدالغفار خان میگفت :«که من در افغانستان یک دوست دارم و آن محمد گل خان مومند است.»

افتخار محمد گل مومند بود زمانیکه معاش یک ساله وزارت دربار او را آوردند، (زیرا اعلیحضرت امتناع محمد گل مومند را مبنی بر عدم پذیرش مقام وزارت دربار نا دیده گرفت) محمد گل مومند، خود را مستحق آن معاش را ندانسته، پول مذکور را پس به خزانه دولت گسیل داشت.

هم چنان قابل یاد آوری است که تنها و تنها آن عده باشندگان با ناموس کابل، قدر شخصیت محمد گل مومند را میدانند که سیطره و اقتدار کثیف بچه سقو و جرنیلان و کرنیلان بی ناموسش را، از بی ناموسی های شان علیه خواهران و مادران شان جلوگیری نمود و نقطه ختم بر آن گذاشت.

معرفت محمد گل مومند، معرفت میوندوال و خان عبدالغفار خان را میخواهد.

قدر زر زرگر بداند، قدر جوهر جوهری.

ختم

*****************************************

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.