سجایا و هویت سید جمال الدین افغان

نوشته یی دکتور محمد حلیم تنویر

170
از دههء ۱۳۵۰ هـ.ش. ببعد تلاشهای زیادی از طریق رسانه ها و مطبوعات ایران (امروزی) مبنی بر دوباره هویت دادن سید افغان و نسبت او را به ایران، تلاش های به راه افتید و هم در پژوهش ها و تحقیقات فرهنگی سعی به عمل آمده و می آید تا در مطالب و کتاب های که به نشر می رسد اصالت یک اندیشمند افغان را رنگ جعلی ایرانی زده و او را بخود نسبت دهند. با توجه به اندیشه های انقلابی سید جمال الدین افغان که در جهان و خاصتاً در کشور های اسلامی قابل نگرش است، این مسأله برای همه ابهام برانگیز و غیر قابل باور است.
با توجه به این واقعیت که سید جمال الدین نسبت اش به سادات افغان و مسکن اش (اسد آباد) ولایت کنر افغانستان باشد، حساسیت و تعصب درونی بین عده از نویسنده گان ایران امروزی وجود دارد که حتی بعضی از اندیشمندان را تحت تأثیر برتری خواهی و شجره کشی های کاذب قرار داده که عمداً نمی خواهند سید افغان را (افغانی) بنامند.
از جهت دیگر این شجره کشی های بی مورد که غالباً جز هویت و نوع عادت همیشه گی برتری جویی و جعل سازی ها بعضی از مجامع فرهنگی ایران نیز شده است، اکنون هر شخصیت برازنده را حتی اگر در دورترین قاره دنیا هم که زنده گی کند و یا کرده باشد، به نحو از انحأ به ایرانی بودن و یا متمایل به اندیشه های ایرانی نسبت داده و او را جزء خود می دانند. چه رسد که به مشاهیر و اندیشمندان افغانستان که این کشور در مجاورت ایران امروزی قرار دارد و درگیر جنگ های نابرابر سی ساله قد راست نکرده و مظلوم و جنگ زده باقیمانده، و شخصیت ها چه که حتی ادعای حق خویشتن داشتن این خطه باستانی را داشته و خود را وصی این سرزمین نیز قلمداد می کنند.
یکی از شخصیت های برومند افغانستان، سید جمال الدین افغان است که آوازهء اندیشه ها و گسترش افکارش جهان اسلام و کشور های دیگر را بخود مشغول داشته است. در هر مقطعی و هر زمانی در یکی از کشور ها نشست و سیمیناری در مورد شخصیت، زنده گانی آثار و گفتار سید جمال الدین افغان برگزار می گردد و محققان جهان دراین زمینه همیشه توافق داشته اند که این شخصیت بزرگ زادهء کشور افغانستان است.
در حقیقت هویت فردی هر شخصیتی در جهان منحصر به مرز های همان کشور باقی نمانده و افکارش در تدریس و تحقیق و جامعه و پوهنتون ها گسترهء بیشتر داشته است که در مورد سید افغان نیز دانشمندان و محققان ایران امروزی نیز حق دارند تا مقالاتی بنویسند و در سایهء افکار وی که اشاعهء اندیشه های (احیاءی تفکر دینی) است – دستآورد های خویشتن را پیشکش خوان اهل قلم، اندیشه و مطالعه نمایند.
اما سخن این مقطع در مورد فرآورده های تحقیقی مجامع فرهنگی ایران جنبهء علمی نمی گیرد بلکه فراتر در منصه شخصیت و هویت فردی وی جعلی و فریبکارانه به ایرانی بودن ترکیز می گردد.
و همین بحث ها مرا واداشت تا در مورد اینکه چرا ایرانی ها در گذشته سید جمال الدین را افغانی خطاب می نمودند و بعد از دههء پنجاه شمسی شجره (اسدآبادی) داده شده است، خواستم در مراجع و مآخذ ایرانی ها تحقیق نمایم و آنچه را که خود ایشان در گذشته مبنی بر افغانی بودن سید جمال الدین صحه می گذاشتند، جمع بندی کنم. و این بخشی باشد برای کتابی که در مورد زنده گی نامه سید افغان نوشته ام.
سید همچنانکه خودش در یادداشتی صریحاً نوشت: “من سکنه کابل اهالی الافغان السید جمال الدین من سادات کنر” که کتاب ( مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده در بارهء سید جمال الدین افغان)، تألیف ایرج افشار، چاپ تهران ۱۳۴۰ هجری شمسی نیز تذکر رفته است.
در اکثر کتاب ها که تا سال ۱۳۴۵ هـ.ش. در ایران نشر شده است، از وی بنام (سید جمال الدین افغانی) یاد شده است.
کتاب و مقالات نویسنده گان ایران در این مورد نوشته اند و در کتابخانه ها وجود دارد، عبارت اند از:
۱. آرا و معتقدات سید جمال الدین افغانی، مرتضی مدرسی چهاردهی، انتشارت اقبال،۱۳۳۷ تهران.
۲. سید جمال الدین افغانی افکار او،مجله هفته گی: (آئین اسلام)، شماره ۸، سال ۱۳۴۰تهران.
۳. سید جمال الدین افغان، مجلهء ادبی و اجتماعی، “گلهای رنگارنگ”، ماهنامه، دوره دوم و سوم، شهریور(سنبله) ۱۳۲۰، تهران.
۴. مجموعهء اسناد و مدارک چاپ نشدهء سید جمال الدین افغان، دکتر اصغر مهدوی و ایرج افشار،۱۳۴۴،تهران.
۵. خاطرات سید جمال الدین افغان، تألیف :محمد پاشا مخزومی، ترجمه: مدرسی،۱۳۴۸ تهران.
۶. یادداشت های از زندگی ناصرالدین شاه بخش سید جمال الدین افغانی، تألیف درستعلی خان معیر الملک، تهران.
۷. مقالاتی در مورد سید جمال الدین افغان، مجله “آینده”، جلد دوم، شماره پنجم، و جلد سوم شماره۷، تهران.
۸. جمال الدین افغانی، مجله “توشه”،دورهء اول، شماره های ۳، ۵ و ۶، تهران ۱۳۴۹.
۹. زندگانی، فلسفهء اجتماعی – سیاسی سید جمال الدین افغان، نوشته مدرسی ۱۳۴۴تهران.
۱۰. شرح حال و آثار سید جمال الدین افغان، تألیف میرزا لطف الله خان، انتشارات ایرانشهر، برلین ۱۳۰۴هـ.ش.
۱۱. سید جمال الدین افغان در اسلامبول، بقلم میرزا حسین خان دانش اصفهانی، نشریهء “اسلامبول” چاپ ترکیه، ۱۳۰۱هـ.ش.
۱۲. مقالاتی در مورد سید جمال الدین افغان، مجلهء “خوشه” شماره ۶۴،سال ۱۳۴۰و شماره های ۶۵و ۶۷ و ۷۲ سال ۱۳۴۱ تهران.
۱۳. نشریهء “رنگین کمان نو”، شماره های ۷، ۱۰و ۱۲ سال ۱۳۴۷ تهران.
۱۴. نشریهء “روشنفکر”، شماره ۵۴۹،سال یازدهم ۱۳۵۰تهران.
۱۵. جریدهء “کاوه” شماره های سوم، نهم و بیستم، سال ذی الحجه ۱۳۳۹هـ. ق. چاپ تهران.
۱۶. جریدهء “محیط”، شماره های اول و سوم، ماه شهریور(سنبله) ۱۳۲۶تهران.
۱۷. نامهء “فروغ علم”، سال اول نشراتی شماره های ۷،۸ و۹ تهران ۱۳۴۵.
۱۸. نشریهء “یادگار”، سال سوم شماره دهم، تهران.
۱۹. مقاله در مورد سید جمال الدین افغان، نشریهء “یغما”، سال پانزدهم، شماره پنجم.
و مقالات زیادی که تا هنوز نتوانستم بآن دسترسی پیدا نمایم که همه این مقالات در دهه چهل و قبل از آن تأکید به افغانی بودن سید افغان نموده و در انتشارات ایرانی به چشم میخورد.
میرزا لطف الله خان در مورد شرح حال سید افغان می نویسد:
“مقالات دری – فارسی اش فوق العاده جذاب، شیرین و جالب توجه بود و به دری تکلم می کرد”
همچنان در کتاب (شرح حال سید افغان) نوشتهء میرزا لطف الله خان در مورد سجایای این شخصیت نگاشته شده است:
“بینی موزون و خوش ترکیب، یک استخوان چانهء بزرگ و ستبر، که نشانه صلابت و متانت طبع است با لبهای زمخت و یک ریش فلفل نمکی کوسه (ریش سچه) که بیشتر دلالت به افغانیت او میکرد تا ایرانیت او…. (ص:۸۱ – ۸۲)ږ تذکر: سید افغان کوسه نبود و همیشه در سنین بعد از نوجوانی ریش انبوه ولی منظمی داشت.
” سید افغان در بارهء مهمانان و مسافران (همچو افغانان) همیشه جوانمردی و سخا نشان می داد..”
“…. سید جمال الدین با وجود داشتن یک مشرب فلسفی، سالک مذهب حنفی بوده و اهتمام شدید به ادای فرائض مذهبیه داشت چنانکه شیخ محمد عبده خود می گوید:
هو اشد من رأیت فبال محافظه علی اصول مذهبه و فروعه”
“…سید زبان تازی را با یک فصاحت فوق العاده می گفت و می نوشت…”
“…او دو دست لباس عوضی از دنیا چیز دیگری اختیار نفرمودند و طالب نبود و مکرر می فرمودند دربارهء پیراهن و تنبان، من اسراف کرده اما او همیشه ملبس به لباس فاخره بودند…در افغانستان، هندوستان، مصر، اروپا و همه جا لباس افغانی می پوشیده اند…”
“…پارچه سفیدی که علامت شیخی بوده بر کلاه می پیچیده اند…چای زیاد صرف می کرد…..زبان فارسی دری، پشتو، عربی حجازی، ترکی، اردو، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و روسی را بطور کامل می دانست..” (اقتباس از مجله کاوه سال ۱۳۳۹، مقالهء شرح حال و آثار سید جمال الدین افغانی، میرزا لطف الله خان، چاپ تهران)
همچنان نویسنده گان دیگر ایرانی نیز نظراتی در مورد سید افغان ارائه دادند که در رابطه به تحقیق این بخش لازمی است:
” پیش از آنکه به آرأ سید جمال الدین افغانی آشنا شوم، نامش را بار ها از پدر بزرگوارم که از مردان روحانی و سیاسی پاکباز بود شنیدم…. و بیشتر و بیشتر شیفته کردار و گفتار حکیم بزرگ اسلامی سید جمال الدین افغانی شدم…” (مقدمه کتاب سید جمال الدین افغانی، مدرسی، تهران ۱۳۳۲.)
مدرسی همچنان دراین کتابش می نویسد: “…در مجموعه مقالات فارسی، عربی خود مخصوصاً در روزنامه مخصوص خود(عروة الوثقی) چاپ پاریس توجه خاصی باوضاع و احوال افغانستان دارد و تا پایان دوره شایسته است که برادران افغانی ما سید بزرگان و دانشمند بزرگ اجتماعی را از خود دانند و بنام او مترنم باشند…” (همان مأخذ، ص ۱۱)
زمانی که ناصر الدین شاه بار دوم در شهر ویانا(مرکز اطریش) از سید دعوت بعمل آورد تا دوباره به ایران برگردد، سید نسبت عدم اعتمادی که به شاه پیدا نموده بود این دعوت را رد نموده و گفت: من به قول و پیمان حضور شخص شاه در برابر کارمندان دولتش می توانم این دعوت را بپذیرم نه به وعدهء شفاهی علی اصغر خان امین الدوله.
ناصرالدین شاه دست خود را پیش کشید و به سید افغان عهد نمود که بار دیگر اشتباهی صورت نخواهد گرفت و سید به وعده شاه دوباره به تهران بازگشت.
زمانی که ناصرالدین شاه باردوم دستور اخراج سید را صادر نمود، علی اصغر خان صدراعظم از وی پرسید که چرا برایش در (ویانا) دست دراز نمودی و وعده دادید؟
شاه گفت: او یک افغانی است و من نمی توانم اعتماد نمایم…” (یادداشت های زندگانی ناصرالدین شاه، بخش سید جمال الدین افغان، تألیف دوستعلی خان معیر الملک، چاپ تهران)
محمد مخزومی یکی از دوستان سید جمال که زمانی با وی در اسلامبول یکجا بوده و ارادت خاصی بوی داشت، کتابی را در شرح حالش نوشت. وی در مقدمه این کتاب می نویسد که: شرح حال سید را بنام (سید جمال الدین افغانی در دربار عثمانی) نوشت و کتاب را به خود سید داد تا نظر خود را بگوید. وی موضوع اول بخش کتاب را با عنوان آن کتاب نپسندید و عنوان آنرا بقلم خودش بنام (خاطرات سید جمال الدین افغان) نوشته و انتخاب نمود.” (خاطرات سید جمال الدین افغان، محمد پاشا مخزومی، ترجمهء مرتضی مدرسی، تهران ۱۳۳۵)
با بخشی از مراجع و مأخذی که یادآوری شد و با توجه به ورق سفید اول کتاب تاریخ: (الحادی للمسائل النفاس) چاپ بولاق ۱۲۵۴هـ.ق.، سید جمال الدین صراحاً این جمله را قید کرده است:
(من سکنهء کابل، من اهالی الافغان، السید جمال الدین من سادات کنر)
پس باید اهل علم و تحقیق در ایران دیگر ترکیز به عوض نمودن لقب سید افغانی ننمایند. حتی اگر سید احیاناً لقب (افغانی) را انتخاب نموده باشد که هیچگاه چنین کاری را نمیکرد، باید بنابر شخصیت فرد نام و لقب وی حفظ گردد. در دنیا هیچ جایی و در هیچ منبعی دیده نشده است که در سوانح نگاری شخصیت ها تحریف صورت گیرد و نام و لقبش را تغییر دهند.
دراین اواخر یکعده قلم بدستان در ایران خواسته اند توجیه دیگری در مورد سید افغان ارائه دهند و مقالاتی را عنوان می دارند که: چرا سید جمال الدین ، افغانی تخلص می کرد؟ و در تحریف این توجیهات سعی بخرچ داده اند که افغانستان رادر دنیای خارج ناشناخته جلوه دهند و کم اهمیتی این ملت را در زمینه گزینش تخلص افغانی از سوی سید جمال الدین تعبیر نادرست کرده اند که می توانست تحت نام افغانی به مبارزات خود آزادانه ادامه دهد.
آقای صدر واثقی با تحلیل کوتاه نظرانه خود ادعا دارد که (سید می خواست خود را سنی مذهب معرفی دارد…) و باز می نگارد که سید در دفترچه بغلیش نام خود را افغان و جای خود را اسعد آباد دانسته است.(سید جمال الدین حسینی، صدر واثقی، انتشارات پیام، تهران، ص۱۵)
دراین تحلیل جز توجیه نمودن بدون اسناد چیز دیگری نمی یابید و باز هم حقیقت از لابلای نوشته های خودشان افشا شده و می نویسند که سید در دفترچه بغلیش خود را افغانی و حتی از قریه اسعد آباد کنرمعرفی داشته است.
توجیه آنان بگونهء است که سید افغان بخاطر ترس از ایرانی بودن خود را افغان لقب داده است. در حالیکه خود همین نویسنده در مقدمه کتابش مینگارد:
” سید جمال الدین یکی از شخصیت های ارزنده در تاریخ مردان مبارز و رهبران مجاهد که خصوصاً شیوهء پیکار شان با ستمگران و پایداریشان در برابر شداید و ناملایمات مؤثر در راه و رسم پیکار جویان و مصلحان آینده است” (همان مأخذ، ص:۵، مقدمه کتاب) ادعای نویسنده را رد می کند. سید افغان اصلاً ضرورتی نداشت که خود ایرانی باشد و افغانی بداند.
اگر شرایط سیاسی زمان را در نظر بگیریم اوضاع افغانستان نسبت به ایران در مقابل استعمار انگلیس و روس خصمانه تر بوده و اولین مبارزه استقلال خواهی در جهان و آسیا توسط افغان ها آغاز شد و بدیگران جرئت و شجاعت مبارزه را داد.
درآنصورت اگر سید جمال الدین افغان بنابر ترس میخواست در مبارزاتش چهره عوض نماید، بایستی خود را به کشور دیگر متعلق می دانست. در حالیکه در اکثر گفتار و نوشته هایش القاب (افغان)، (کابلی)، (اسعد آبادی)، (سادات کنر) و (حسینی) خود را دانسته است.
یکی از خصوصیات فطری سید افغان شجاعت او بود که بدون ترس و واهمه در هر شرایط و فشار کشور ها، پادشاهان و استعمار انگلیس دست از مبارزه بر نداشت. پس چگونه امکان دارد که چنین یک شخصیتی که الگوی مبارزه و شجاعت باشد و همهء عمر خود را فدای رسیدن به ارمانش(وحدت مسلمین و احیای تفکر دینی) تحت هرگونه فشار و اختناق سازد و حرف ترس و جبن را بیاورد.
تحقیقات نویسنده گان ایرانی امروزی در گذشته نوشته اند: ” سید با زبان و قلم فصیح اش پادشاهان مقتدر راروی تخت هایشان به لرزه در می آورد” (جریدهء کاوه، میرزا لطف الله خان، ۱۳۳۹ش، تهران)
این تحلیل نابجا را رد میکند و هیچ منطق و عقل سلیمی نمی پذیرد که سید بخاطر ترس خود را افغانی لقب داده باشد و یا خود را سنی بشمارد.
بعقیده من این یک افترأ نابخشودنی تاریخی خواهد بود که سزاوار هیچگونه بخشایش نیست.
در این زمینه که سید افغان، افغان است اگر نظریات محققان را ذکر نمایم شاید این بخش تحقیق کتابی شود ناتمام که از عرب تا عجم، سیاه تا سپید، از خاور تا باختر همه کشور ها و نژاد ها و نویسنده گان جهان به این باور اند که سید جمال الدین افغان، افغان افغان افغان است و هیچ بحث انحرافی در مورد نمی گنجد و امیدوارم اهل تحقیق جامعه ایران با ارائه اسناد ذکر شده در توجیهات نامأنوس و شجره کشی های نامعلوم و کاذب خویش تجدید نظر کرده و سعی نمایند تا آثار شان با ذکر حقایق پایدار بماند نه اینکه کلمات افترأ آمیز، شهرت شانرا خدشه پذیر سازند. آنان نه تنها در مورد سید جمال الدین افغان بلکه درباره همه شخصیت های گذشته افغانستان و منطقه باید قضاوت عادلانه نمایند و ار شجره کشی های کاذب جلوگیری نمایند
سید افغان که در فکر احیای تفکر دینی و تمدن شرق و وحدت مسلمین بود می گوید:
” اندیشه های پراگنده را جمع نمودم و تصورات گوناگون را گرد هم آوردم و به مردم خود نگریستم. کشور افغان مرا بخود مشغول کرد، زیرا نخستین سرزمینی است که بدن من آنرا لمس کرد و باز به هند که عقلیت من برومند گشته و ایران که بحکم همسایه گی و علایق و جزیره العرب از حجاز که فرودگاه وحی است و سرنوشتی که بآن دچار گشته اند….شرق….شرق…!”
راجع به شخصیت بلند رتبه سید جمال الدین افغان، ارنست رنان یکی از فیلسوفان فرانسوی می نویسد:
هر وقتی با سید جمال الدین افغان به گفتگو و مناظره می نشستم، تصور می کردم که چهرهء ابن سینای بلخی یا ابن الرشد و یا یکی از ارکان حکمت شرق در نظرم می آمد.”کتاب: سید جمال الدین افغان، فیلسوف شرق، تألیف لرتروپ ستودارد، ترجمه امیر شکیب ارسلان، ۱۳۲۱ش/۱۹۴۲م. تهران.”
محمد عبده یکی از شخصیت های بزرگ شرق و از شاگردان سید افغان در خاطرات خود می نویسد: “وی حنفی پاک و عقیدتی بود، به مشرب و مذاق بزرگان تصوف و به درویشی تمایل داشت..:” از کتاب: سید جمال الدین افغانی، فیلسوف شرق، تألیف لرتروپ ستودارد، ترجمه امیر شکیب ارسلان، ۱۳۲۱ش/۱۹۴۲م. تهران.”
(ادامه دارد) بخش زیاد این تحقیق را حذف نمودم و از خواننده گان گرامی ام تقاضا دارم تا به کتاب: اندیشه و آثار سید جمال الدین افغان، نوشته و تحقیق دکتور محمد حلیم تنویر، جلد اول صفحهء ۳۶۳ مراجعه نمایند.

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.