فلسـفـۀ زنـده گي ـ 2

شیر ساپی

335

  ۲۰ / ۰۵ / ۲۰۲۳

هیچ چیز در جهان قوی تر از عشق ما به وطن نیست!

وطن دوستی ـ علاقه و عشق به وطن که یکی از شریف ترین احساسات بشری است.

میهن پرستی یعنی مبارزه به خاطر استقلال سیاسی و اقتصادی کشور برضد هرنوع استعمار نهان و اشکار، برضد سلب شخصیت ملی، برضد هرگونه بهره کشی از کشور یعنی پیکار به خاطر سر بلندی ملی و تکامل ارزش های مادی و معنوعی وطن.

اندیشه و روحیۀ ملی خواهی چنان جذبات معنوی را می آفریند که بی شک یک نیروی لایزال (یک نیروی عظیم مادی) که ساختمان مادی و معنوی ملت را غنی می بخشد.  یعنی از حالت «درخود بودن» برون می شود و برای خود «قدرت» میشود که میتواند سمت حرکت تاریخ را تعیین کند. به بیان دیگر از «معمولۀ غیر آگاه تاریخي» به “عامل آگاه تاریخ” مبدل میشوند؛ تا رسیدن به خود آگاهي.

نیروهای ملی همواره با ایثار و قهرمانی خود الهام بخش میهن پرستی را در همه جا از خود تبارز داده اند. مدافعین واقعی تا آخرین مرز قربانی بوده و هستند.

در نیمۀ اول قرن نوزدهم ناسیونالیسم نیرومندترین اصولی انقلابی جهان بود.

هگل ملت ها را حامل حرکت دیالکتیکی میدانست. (مارکس طبقات را به جای آنها قرار داد)

واقعاً در ملتی که خائن احترام و اعتبار دارد؛ موجودیت همچو ملت دایم درخطراست.

“وقتی که مردم به مسایل مهم ملی بی علاقه می شوند فرجام آن ملت تباهی است” (ژ.ژ. روسو)

اگر روشن فکری ما استعداد درس آموزی از حوادث پیش چشم را داشت، تا این حد درمانده و منزوی نبود. این نمایی از همان عوارضی است که در تمام زمینه های دیگر عقلانیت اجتماعی، گریبان روشنفکری ما را به چنگ دارد. آن ها دیگر در هيچ موضوعي صاحب عقيده و نظر مستقل نيستند و حوصله ي درافتادن با مسائل را ندارند. زيرا رجوع به درستی و نادرستی هر پديده، نيازمند چنان کشاکش ذهنی عميقی است که عقل متعارف آنان توان اين مقابله و مقايسه و نبرد را ندارد.

تراژدی تخریب

روشنفکری افغانستان، در میان آن آشفتگی آشکار در میانۀ قرن بیست[ دهۀ دموکراسی] ، سپرده شده به امواج تاریخ، روزانه به این سو و آن سو پرتاب می شد و بیگانگی آنها با بنیان آن برانگیختگی، چندان وسیع بود که نه فقط از رخدادها تبعیت میکردند، بل علی رغم ناباوری و تردید، به آن خیزش  وسیع وادار شدند . وگویی ناظر نمایشی ناآشنا بودند، که به زبان قابل درک آنان اجرا نمیشد.آنها تا همین امروز، با همان حد از آشفتگی نخستین، در تبیین آن اقدام در می مانند و برای علل بروز چنین تحول انقلابی هیچ توضیح و تامل مستقلی ندارند. آنچه را از زبان آنان ، جسته و گریخته میشنویم ، در یک جمله ، توصیف آن ماجرای دوران ساز، با صفاتی چون ” فریب تاریخ” بوده است.

روشن فکری افغانستان، که از میان حوادث سیاسی قرن اخیر برآمده، از هیچ بابتی قابل دفاع نیست و بخشی از آن متهم و بل مجرم تاریخی ـ فرهنگی است. نام داری آن ها عمدتا یا وام دار دولت ها است و یا در سایه نشینی احزاب به دست آمده است. لااقل من از هیچ یک آن ها اثری ندیده ام، که در حوزۀ، صاحب آن را شایسته ی عنوان روشن فکر کند. تاریکی و بی باری کنونی در حوزه ی اندیشه و عمل، حاصل کدورت ذهن روشن فکری سده ی اخیر ماست.

روشنفکر امروز کسی است که با اندیشه خود به گوشه ی تاريکی از نادانسته های عمومی، در سطح بومی، ملی و یا جهانی پرتو کوچک آشکارکنندۀ بتاباند و عبور کاروان پيشرفت را سهل تر کند. من با اين تعريف در دوران معاصر و در صد سال اخير، روشنفکر نمی شناسم. آن روشن فکری که در صد سال اخیرو علی رغم این همه امکانات، حتی يک زبان دان بيرون نداده.

اگر از این زاويه  نگاه کنيم چرا ميگوئيم ۱۰۰ سال من می گويم در اين پانصد سال چه مقدار توليدات فکری داشته ايم .

همين نگاه به پانصد سال اخير،‌ باور به انحطاط ما در اين دوران دراز و نيز بی خبری ما از علل اصلی اين انحطاط، خود از بی کارگی و در مواردی، از وابستگی مزدورانه ی روشنفکری  معاصر ما خبر می دهد، زيرا در غير اين صورت، در اثر کار روشنگرانه ی روشنفکران،  لااقل بايد از علل اين انحطاط با خبر می بوديم!

 

دوستان عزيز، انحطاط ۵۰۰ ساله ی اخير آفريقا و آسيا، درست با اعتلای۵۰۰ساله ی غرب هم علت اند، با يکديگر نسبت معکوس دارند و هريک مايه و سبب آن ديگری بوده است. ورم کردن اروپاييان در اين ۵ قرن اخير، که با دزدی از سفره ی سنت و باور و دست آوردها و منابع طبيعی يک سلسله از ملت های آسيا و آفريقا توام و همزمان بوده، به خوبی ماهيت موضوع را بيان می کند که بدانيم سراسر اين ۵۰۰ سال را ملت های اين سرزمين ها مشغول مقابله با اين متجاوزين بی شرم بوده اند و تتمه هنوز غارت نشده امکانات ملی شان را صرف اين دفاع کرده اند.  شيوه اروپاييان برای ناکام گذاردن تلاش بومی و ملی برای بازگشت به هويت و پذيرش های خويش اين بوده است که يا  دولت های اين سرزمين ها را با بالا کشيدن مزدوران خويش ساخته اند و يا با استفاده از حرص و ضعف و ترس صاحبان قدرت، آن ها را به خدمت گرفته اند و در ساکت نگهداشتن معترضان، همدست کرده اند.

اگر کمی دقت کنيد می بينيد سمت و سوی اين هجوم براندازانه ی آن ها بيش تر متوجه تضعيف ايده ئولوژی اسلام بوده است و اندکی دقت بيش تر نشان می دهد که هر موفقيت ما نيز، در اين نبرد ۵۰۰ ساله، به دليل سود بردن از حربه ی اسلام  در اين منطقه  بوده است. ایراد من به روشنفکری صد سال اخير، درست در همين جا صورت اصلی و صريح خود را نمايان می کند. زيرا اين روشنفکری را، در اين براندازی ايدئولوژيک و در کند کردن اين ابزار اصلی ستيز منطقـۀ ، با مهاجمين همصدا و همسو می بينم. آن ها به جای گرفتن انگشت اشاره ی اتهام به سوی اروپاييان پير و مستعمره دوست، که اينک نوباوه ی قلدر و قدرتمند خويش، آمريکا را به ميدان فرستاده اند، اين اشاره را به سمت اسلام می گردانند و آن را موجب انحطاط منطقه ی ما می گويند !!!

در قسمت بعد خواهم نوشت که مردم ما تا پيش از ظهور اين روشنفکری جديد، که اينک ۱۰۰ ساله شده، علی رغم کار شکنی های بسيار، در محتوای اصلی تاريخ در حال پيشرفت و پيروزی بوده اند.

<<< ادامه دارد >>>

گزینش و همسانی : انجینیرـ ش . ساپی

***************************************

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.