امروز مصادف است با زادروز میخائیل شولوخف نویسنده روس و مؤلف دن آرام و برندهٔ جایزهٔ ادبیات نوبل سال ۱۹۶۵
میخائیل شولوخف نویسندهی پرآوازهی روسیه و صاحب آثار برجستهای نظیر «دن آرام» و «زمین نوآباد» است. او تأثیرگذارترین سالهای دوران انقلاب روسیه و نزاعهای داخلی را که خود مشاهدهگر آن بوده، با بینشی نافذ توصیف کرده است. شولوخف به دلیل فعالیتهای ادبی و قدرت آفرینش هنری، جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرده است.
میخائیل شولوخف (Mikhail Sholokhov) در 24 مهی 1905 در حومهی وشنسکایا در جنوب رود دن به دنیا آمد. پدرش روستاییِ اهل روسیه و مادرش اوکراینی بود. میخائیل شولوخف در سال 1918، به دلیل شدت گرفتن جنگهای داخلی، تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به عضویت ارتش سرخ درآمد. سال 1924 بود که به روستای زادگاه خود برگشت.
ردپای تجارب و مشاهدات میخائیل شولوخف از جنگ در اغلب آثار وی به چشم میخورند. او در بیشتر داستانهای واقعگرایانهاش به زندگی مردم پرداخته است و همچنین به انقلاب اکتبر و رویدادهای مرتبط با آن اشارههایی بسیط دارد.
میخائیل شولوخف چندین سفر به اروپای غربی داشت. او در سال 1932 به حزب کمونیست پیوست و به عضویت کمیتهی مرکزی درآمد. او همچنین در سال 1939 به عضویت آکادمی علوم شوروی درآمد و بعدها بهعنوان نایبرئیس انجمن نویسندگان شوروی نیز انتخاب شد.
میخائیل شولوخف بهجهت فعالیتهای ادبی و انتشار آثارش برندهی جوایز متعددی از جمله جایزهی استالین در سال 1941، جایزهی لنین در سال 1960، و نوبل ادبیات در سال 1965 شده است.
** سیر نویسندگی میخائیل شولوخف **
میخائیل شولوخف نویسندگی را از 17سالگی آغاز کرد. آثار شولوخف در طی زمان و بهکندی به ثمر نشسته و منتشر شدند. اولین کتاب منتشرشده از او مجموعه داستانهای کوتاه «قصههایی از دن» است. میخائیل شولوخف در سال 1925، نوشتن رمان مشهور خود، «دن آرام»، را آغاز کرد. نوشتن این اثر سالها به طول انجامید. چهارده سال بعد بود که این اثر بالاخره منتشر شد.
میخائیل شولوخف رمان مهم دیگر خود، «زمین نوآباد»، را در سال 1932 به انتشار رساند. «آنان برای میهنشان جنگیدند» نام اثر حماسی بلند اما ناتمام اوست که به داستان شجاعتهای مردم خود در طول جنگ جهانی دوم و مواجهه با آلمان اختصاص دارد. این مضمون را میتوان در بسیاری از آثار متأخر میخائیل شولوخف مشاهده کرد. همچنان که «سرنوشت یک انسان» نیز به همین موضوع پرداخته است.
شناختهشدهترین اثر میخائیل شولوخف دن آرام است. این اثر به دلیل ملموس بودن و به تصویر کشیدن مبارزات قهرمانانه و استقلالطلبانه و گاه حتی تراژیک قزاقهای دن علیه بلشویکها قابل توجه است. این رمان پس از انتشار به یکی از پرخوانندهترین آثار اتحادیهی جماهیر شوروی تبدیل و بهعنوان نمونهی قدرتمند و عالی از رئالیسم سوسیالیستی معرفی شد. دن آرام توانست در سال 1941 جایزهی استالین را از آن خود کند. میخائیل شولوخف در نوشتن این اثر تلاش کرده تا خواستههای واقعی و آرمانهای راستین مردم و رویدادهای تاریخی آن دوران را منعکس کند و به این جهت، از ادبیات حماسی لئو تولستوی و نیکلای گوگول الهام گرفته است؛ چنان که گاه دن آرام را با «جنگ و صلح» اثر تولستوی مقایسه میکنند.
بهترین کتابهای میخائیل شولوخف
کتاب دن آرام (And Quiet Flows the Don): دن آرام بهزعم بسیاری از پژوهشگران، اثر مهمی در حوزهی معرفی فرهنگ، آدابورسوم و مردمشناسی روسیه است. این اثر حماسی، در چیزی نزدیک به دو هزار صفحه، تصویری جامع از زندگی در روسیه در اوایل قرن بیستم ارائه میدهد و نگاهی اجمالی به شیوهی گذران زندگیِ قزاقها در هنگامهی جنگ و ویرانی روسیه دارد. دن آرام توسط بسیاری از مترجمان برجستهی ایرانی به فارسی برگردانده شده است که از جملهی آنان میتوان به احمد شاملو، محمود اعتمادزاده (م ا به آذین) و منوچهر بیگدلی خمسه اشاره کرد. میخائیل شولوخف به دلیل قدرت هنری و آفرینش این رمان حماسی، در سال 1965 موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد.
کتاب زمین نوآباد (Virgin Soil Upturned): داستان زمین نوآباد در دهکدهی کوچک قزاقی رخ میدهد؛ دهکدهای که خود نمادی از تمام آن سرزمین پهناور روس است و مردمانش نمادی از کل ملتی که بحرانیترین و دشوارترین روزهای آن سرزمین را شاهدند. میخائیل شولوخف با نگاهی انسانگرایانه، عیوب، رنجها، تلاشها و شادی و غم یک کشور را به تصویر کشیده است.
کتاب سرنوشت یک انسان (Fate of a Man): در لحن نوشتار میخائیل شولوخف در این اثر، ردی آشکار از اندوه را میتوان مشاهده کرد. گویی به خواننده هشدار میدهد که خواندن این کتاب آنقدرها هم که فکر میکند آسان نیست. در بهاری که پس از اتمام جنگ سر رسیده، سرباز آندری سوکولوف داستان زندگی خود را شاید برای اولین و آخرین بار برای کسی تعریف میکند. سرنوشت یک انسان شرح دشواریها، اندوه و آرزوهای سوکولوف و همینطور رنجی است که مشاهدهگر آن بوده است.
برخی از بهترین کتابهای میخائیل شولوخف را میتوانید بهصورت کتاب الکترونیکی (کتاب الکترونیکی داستانهای دن و…) و کتاب صوتی (کتاب صوتی دن آرام و…) در کتابراه بیابید.
سبک نگارش و دیدگاههای میخائیل شولوخف
میخائیل شولوخف را از نظر تفکرات و رویکردهایش یکی از مبهمترین نویسندگان شوروی میدانند. او در نامههایی که به ژوزف استالین، رهبر شوروی، مینوشت، با جسارت از هموطنان خود دفاع میکرد، با وجود این حکمی که پس از محکومیت نویسندگانی مانند آندری سینیاوسکی و یولی دانیل به اتهام براندازی در سال 1966 صادر شد و نیز شکنجه و آزار الکساندر سولژنیتسین را تأیید کرد!
ویژگیهای هنری بزرگترین اثر میخائیل شولوخف، یعنی رمان دن آرام، در مقایسه با ضعف و کیفیت نهچندان قابل توجه سایر آثار منتشرشده از وی، چنان برجسته و منحصربهفرد است که تردیدها و پرسشهایی را دربارهی این اثر و هویت نویسندهی واقعیاش برانگیخته است. بسیاری از نویسندگان و منتقدان، از جمله سولژنیتسین، آشکارا او را به سرقت ادبی متهم کرده و ادعا میکنند که این اثرْ بازسازی نوشتههای نویسندهای دیگر است و فئودور کریوکوف، نویسندهای از منطقهی دن که در سال 1920 درگذشت، را بهعنوان منبع اصلی این رمان معرفی میکنند. با وجود برخی تحلیلها و قیاسهای آماری و کیفی که در تطابق زبانی میان دن آرام و دیگر آثار میخائیل شولوخف انجام شده و تا حدودی، تأییدکنندهی شولوخف بهعنوان نویسندهی این اثر است، همچنان تعداد قابل توجهی از شخصیتهای برجستهی ادبی امروز نیز معتقدند که این اثر حاصل سرقتی ادبی بوده است.
علاوه بر بزرگان ادبیات روسیه نظیر تولستوی و گوگول، میخائیل شولوخف به آثار ماکسیم گورکی نیز توجهی ویژه داشت و او را بسیار میستود. شولوخف همهجا از گورکی بهعنوان انسانی برجسته و نویسندهای توانا یاد میکرد و همزمان با تلاش برای پیروی از سنت نوشتاری او در ادبیات و زیباییشناسی، به جهانبینی او در خصوص ارزشمندی انسان، لزوم مبارزه برای رسیدن به عدالت، و پیروزی نهاییِ کارگران و زحمتکشان نیز بسیار معتقد بود.
میراث
یک سیارک در کمربند اصلی به نام او، فهرست سیارکها (۲۰۰۱–۳۰۰۱) (۲۴۴۸ شولوخوف) نامگذاری شدهاست.
دانشگاه دولتی شولوخوف مسکو برای علوم انسانی نام او را دارد.
خانه او در ویوشنسکایا ستانیتسا به موزه ملی شولوخوف تبدیل شد.[۱]
تعدادی بنای تاریخی در مسکو و روستوف-نا-دونو وجود دارد.[۲][۳][۴]
گریگوری و آکسینیا و گریگوری و آکسینیا در قایق مجسمههای ویوشنسکایا استانیتسا و روستوف-آن-دون، با احترام.
مدرسه کادتهای ریاست جمهوری گارد ملی مسکو به نام او نامگذاری شدهاست.
کتابشناسی
دن آرام (۱۹۴۰–۱۹۲۸): از این کتاب ۴ جلدی، سه ترجمه در فارسی وجود دارد که توسط محمود اعتمادزاده بهآذین و منوچهر بیگدلی خمسه و احمد شاملو ترجمه شدهاست.
آنها برای سرزمین پدریشان جنگیدند (۱۹۴۲)
زمین نوآباد (۱۹۴۲) ترجمه م.ا. به آذین
سرنوشت یک انسان (۱۹۵۷–۱۹۵۶)
علم کین (۱۹۴۲)
کره اسب
جبهۀ جنوب ترجمۀ عباس باقری
کتابشناسی
دانسکی راسکازی، ۱۹۲۵ – قصههای دان.
استپ لازوروجا، ۱۹۲۶.
تیخی دن، ۴ جلد، ۱۹۲۸–۱۹۴۰ (دن آرام) – و آرام جریان دن (۱۹۳۴); جریان دن خانه به دریا (۱۹۴۰); آرام جریان دن (۱۹۶۶). دن آرام (فیلم)| نسخه فیلم سه قسمتی، کارگردانی شده توسط سرگئی گراسیموف با بازی پی.
پودنیاتایا تسلینا، ۱۹۳۲–۱۹۶۰ – خاک بکر واژگون (۱۹۳۵)، برداشت در دان (۱۹۶۰).
اونی سراژالیس زا رودینو، ۱۹۴۲ – آنها برای کشور خود جنگیدند.
ناوکا نناویستی، ۱۹۴۲ – نفرت / علم نفرت.
اسلوو او رودین، ۱۹۵۱.
سودبا چلووکا، ۱۹۵۶–۱۹۵۷ – «سرنوشت یک انسان». یک نسخه سینمایی به کارگردانی سرگئی باندارچوک و با بازی سرگئی باندارچوک، پاولیک بوریسکین، زینیدا کرینکو، پاول ولکوف، یوری آولین و کی. آلکسیف در سال ۱۹۵۹ تولید شد.
سوبرانی سوچیننی، ۱۹۵۶–۱۹۵۸ – آثار گردآوری شده (۸ جلد)
اونی سراژالیس زا رودینو، ۱۹۵۹ – آنها برای کشور خود جنگیدند
سوبرانی سوچیننی، ۱۹۶۲ – مجموعه آثار (۸ جلد)
داستانهای اولیه، ۱۹۶۶.
سرنوشت یک مرد و داستانها، مقالات و طرحهای دیگر، ۱۹۲۳–۱۹۶۳، ۱۹۶۷
جنگجویان خشن و مهربان، ۱۹۶۷.
پو ولنیجو دوشی، ۱۹۷۰ – به پیشنهاد قلب
سوبرانی سوچیننی، ۱۹۷۵ (۸ جلد)
روسیا وی سرتسه، ۱۹۷۵.
یک کلمه در مورد خانواده، ۱۹۸۰.
آثار گردآوری شده، ۱۹۸۴ (۸ جلد)
سوبرانی سوچیننی، ۱۹۸۵ (مجموعه آثار) (۸ جلد)
شولوخوف اول استالین، ۱۹۹۴.
********************
امروز مصادف است با زادروز جوزف برودسکی شاعر روسی، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۸۷ **
زندگینامه جوزف برودسکی
او بعد ها به کمک بسیاری از دوستانش در آمریکا موفق شد که به تدریس در دانشگاه کالیفرنیا بپردازد و زندگی خوبی در آمریکا داشته باشد. اما بعد باید به این نکته اشاره کرد که در سال ۱۹۸۷ وی موفق به کسب جایزه ی نوبل شد .
این جایزه به پاس قدرت شاعرانگی او در بیان واضح آنچه در حقیقت جهان رخ می دهد به او تقدیم شد . در این باره پروفسرو آندری رنچین استاد دانشگاه مسکو می گوید که :
” برودسکی تنها شاعر روسی مدرن است که هنوز بدنه ی کلاسیک کارهایش را حفظ کرده است . در واقع این یک هنر است که شاعری بتواند در قالب های کلاسیک مفاهیم نو را بگنجاند و با اقبال نیز روبرو شود. برودسکی یک پدیده ی نادر در دنیای شعر است. هیچ نویسنده ی معاصر دیگری در روسیه به اندازه ی او صاحب افتخار نبوده است و نتوانسته است موفقیت های جهانی داشته باشد . او افتخاری برای تاریخ روسیه است . او تاریخ روسیه را با شعر مدرن آشنا کرده است .
اما بعد اگر بخواهیم کمی به زندگی و آثار او بپردازیم باید بگوییم که برودسکی در خانواده ای یهودی ، در لنین گراد روسیه زاده شد . او یکی از نوادگان خانواده ی مشهور شور در روسیه می باشد. پدر برودسکی ، الکساندر برودسکی ، یکی از عکاسان مشهور نیروی دریایی جماهیر شوروی بوده است و مادرش یکی از مترجمان ماهری بوده است که گاه و گاه برای کمک به خانواده و تامین معاش مالی به فعالیت می پرداخته است .
آنچه که برودسکی در باب خانه و خانواده اش می گوید ذکر این نکته است که اوضاع خانوادگی آن ها به شدت دچار فقر بوده است. آن ها یک سرپناه بسیار قدیمی و کهنه داشتند و اوضاع مالی خانواده ی شان به سبب سیاست های دولتی اضلا روبراه نبوده است. از سوی دیگر یهودی بودن آن ها باعث شده بود که بسیاری از خدمات اجتماعی نیز به آن ها تعلق نگیرد . خانواده ی برودسکی در محاصره ی لنین گراد از قحطی تا تجربه ای نزدیک به مرگ را نیز پشت سر گذاشتند و تنها عمه ی برودسکی نیز در این اتفاق به دلیل گرسنگی فوت کرد .
این ها همه تصاویری بود که برودسکی در دروان کودکی به چشم خود دید و بعد ها در ذهن او به عنوان یک نویسنده تاثیر فراوان گذاشت. او بعد از محاصره دچار مشکلات بسیاری شد . گرسنگی و فشارهای روحی باعث شد که بیماری های مختلفی سراغ برودسکی بیاید اما به هر طریق او باید به زندگی ادامه میداد. برودسکی از همان روزهای ابتدایی مدرسه نگاهی متفاوت با دیگران داشت .
منشا این نگاه نیز بینشی بود که او از حوادث مربوط به لنین گراد کسب کرده بود . شاید عجیب باشد که در میان این همه دانش اموزی که به طور مشترک این قضیه را تجربه کردند ، او تنها کسی بود که از این شرایط حرف می زد و معلمان را در این باب به چالش می کشید. او در مدرسه به عنوان شاگرد بی انضباط شناخته شد چرا که او به هیچ وجه نمی توانست نظریات مخالف معلمانش را تحمل کند و به سو رفتار محکوم بود .
با این اوصاف ، در سن پانزده سالگی وی مدرسه را ترک می کند و برای گذران زندگی به سراغ کارهای مختلفی می رود که در نهایت اپراتور ماشین های صنعتی می شود. اما بعد تصمیم می گیرد که به سراغ نوشتن و مطالعه ی آثار بزرگان برود .
در واقع برای او دوره ی اخراج از مدرسه یکی از گذرگاه های بزرگ زندگی بود . چرا که او دریافته بود که در حکومتی زندگی می کند که حقیقت رنگی در آن ندارد و این مسئله بسیار او را آزار می داد. اما بعد باید به این نکته اشاره کنیم که پس از ترک مدرسه او به مطالعه روی آورد و نوشتن را یکی از برنامه های روزانه ی خویش کرد .
به گونه ای که نوشتن تنها می توانست برایش ملال روزگار را به فراموشی بسپارد. او ابتدا به امر نثر می نوشت اما رفته رفته به سراغ شعر رفت. شعرهای او از همان روزهای اول ، مضامینی سیاسی داشتند و این مسئله باعث شده بود که دولت روسیه که آن زمان دولت جماهیر شوروی بود ، برودسکی را یک انگل جامعه خطاب کند .
او اینقدر بر اشعار سیاسی اش پا فشاری کرد که در نهایت دولت در سال ۱۹۶۴ او را دستگیر کرده و طی یک حکم نا عادلانه او را به اردوگاه کار اجباری واقع در سیبری تبعید می کند .
در سال ۱۹۶۵ ، اشعار وی در یک مجموعه ی گرد آوری شده در آمریکا و به زبان انگلیسی به چاپ می رسد. این اشعار بسیار با اقبال روبرو می شوند و در نگاه منتقدین ادبی نمایانگر بیان شعری آنا اخماتووا می باشند. وی پس از مدتی کار در اردوگاه اجباری ، از این زندان آزاد می گرددد و شروع به ترجمه ی آثار جان دان می کند .
او سعی می کند برای مدتی هم که شده یک حاشیه ی امن برای خودش درست کند که بتواند در کمال آرامش به فعالیت های شاعرانه ی خود بپردازد. از این رو به جای سرایش شعر به ترجمه ی بهترین آثار غربی روی می آورد تا که موجبات یک رشد فرهنگی در کشورش را فراهم کند. اما دولت روسیه باز هم رگ و ریشه های فعالیت سیاسی را در اشعار ترجمه شده او می بیند و تصمیم می گیرد که او را از روسیه اخراج کند. این اخراج او از روسیه مقدمه ای می شود بر سرگردانی او در اروپا و در نهایت مهاجرت به آمریکا .
او بعد از اینکه دو سال از عمرش را در اروپا به سرگردانی و فقر می گذارند ، تصمیم می گیرد که با کمک دوستانی که در آمریکا داشته است به این کشور مهاجرت کند و در این کشور به ادامه ی زندگی بپردازد . این مهاجرت برای برودسکی در واقع نوعی رهایی از زندان محسوب می شده است .
او پس از ورود به آمریکا با توجه به سوابقی که داشت بعنوان یک مدرس ادبیات شناخته می شود و در دانشگاه میشیگان به تدریس ادبیات می پردازد. اما بعد او درس خود را نیز ادامه میدهد و دکترای ادبیات از دانشگه ییل می گیرد. سال ۱۹۷۷ نیز تابعیت آمریکا می گیرد و برای همیشه در همین کشور می ماند .
اما بعد سال ۱۹۸۷ زمانی که او تنها ۴۴ سال سن داشت اتفاقی برای او می افتد که رنج تمامی دوران سختی اش در روسیه و اروپا را از تن او بیرون می کند. او موفق به کسب جایزه ی نوبل می شود . نوبل برای او حکم برگ پیروزی در زندگی را داشته است. شاعری که تمام رنج ها را به جان خرید تا که با ادبیات بتواند تغییری در جهان بوجود بیاورد . اما بعد برودسکی این شاعر گرانقدر روسی در تاریخ ۲۸ ژانویه ی ۱۹۹۶ برای همیشه جهان را بدرود می گوید .
آثار جوزف برودسکی
۱۹۶۵ – اشعار و روایتهای منظوم.
۱۹۷۰ – درنگی در برهوت.
۱۹۷۷ – پایان عصری زیبا.
۱۹۷۷ – بخشی از یک خطابه.
۱۹۸۷ – کمتر از یک.
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320
Comments are closed.