دزد بالای سر خود پر دارد

امروز در سایت هتاکان حرفوی و گستاخان و بی ادبان شوقی و پاچه گیران برقع پوش مسلکی، افرازات متعفنی را از طرف یک شبح نقابدار بنام مستعار قاسم قاسمی، عنوانی خود، استشمام نمودم.

ظرف چهار روز گذشته این سومین بار است که دو پاچه گیر بی معرفت و بی حرمت با کمال بی حیایی و دیده درایی، به ارتباط استقبال من از نشر کتاب مستطاب معنون به «جفای بزرگ» اثر خامه نویسنده توانا و محقق ورزیده و سکالر در مورد اسرار شهادت میوندوال یعنی شاغلی محترم داوود ملکیار، به این جانب متعرض میشوند.

جرثومه نگار دوم، شخصی است به نام کاذب و کذایی «قاسم قاسمی»

یکی از دوستان محترم من به تأسی از معلومات یک دوستش در کمیته مرکزی سایت افغان (کمیته تحریر) برایم گفت که «پلوشه راستکار» نام مستعار استاد سیستانی و «قاسم قاسمی» نام مستعار پاچا صاحب مسعود جان فارانی است، که از طرف مادر محترمه شان، نواسه شخصیت بزرگ علمی و ادبی و سیاسی کشور یعنی سید حسن خان حسن و از طرف پدر نواسه یک شخصیت مجذوب به نام سید شربت آغای قندوزی و برادر کهتر، دوست دیرنم محمود جان فارانی است.

در قسمت «نام پلوشه» راستکار تعجبی به من دست نداد، ولی باشنیدن این روایت که قاسم قاسمی نام مستعار پاچا صاحب والاتبار مسعود فارانی است به اصطلاح انگریزی «شاک» شدم و لعنت بر شیطان گفتم.

چون این یک روایت است و من خود شخصاً همچو مطلبی را از زبان عضو کمیته تحریر افغان جرمن نشنیده ام، لذا تصدیق و ابرام بر همچو روایت به صورت صد در صد، از جانب من، دور از عدالت ایزدی خواهد بود«الغیب و عندالله»، اما در کل و به حیث پرنسیپ میتوان گفت که مستعار نویسی به منظور هتک حرمت و اهانت و تعرضات شخصی و شخصیت کشی، بخصوص در مورد یک هم وطن مسلمان و معتقد به مقدسات ملی، پستی، دنائت، رذالت، بی وجدانی، بی شرافتی، خفت وجدان، ضعف ایمان و عمل ابلیس مآبانه است.

گیریم که روایت فوق الذکر در مورد نام مستعار پاچا صاحب فاطمی یعنی مسعود جان فارانی حقیقت نداشته باشد و عضو کمیته تحریر سایت افغان روی کدام انگیزه و غرض شخصی و عقده در برابر مسعود جان به جعل پرداخته باشد، بازهم تقصیر از قاسم قاسمی برقع پوش است، که با سنگ پرانی تحت نام مستعار، مرتکب عمل ضد موازین انسانی، اسلامی و افغانی و وجدانی میگردد و نام مسعود جان فارانی را نیز در نتیجه شبه و ابهام در انظار هم وطنان بد میسازد.

درینجا قابل تذکر میدانم که چرا نام مستعار قاسم قاسمی، مسعود جان فارانی مرا به اصطلاح انگریزی «شاک یا شوکه» کرد، مسعود جان فارانی در چندین نوشته خود مرا بهه نام «استاد مومند» خطاب نموده  بود، مسعود جان فارانی از طریق ایمیل با من رابطه داشت، مسعود جان فارانی از دوستی من با برادرش کهترش محمود جان فارانی اطلاع داشت و مهمتر از همه اینکه وی نواسه یک شخصیت بزرگ و نامدار کشور یعنی جنرال صاحب سید حسن خان حسن است، منطقاً هیچ توقع نمیرود که از آشیانه باز و شاهین، چوچه زاغ یا کرگس و جغد شوم پرواز کند.

بدبختانه در سایت افغان روابط و علائق سیاسی و ضوابط گروهی و تعهد وفاداری و انقیاد، بالاتر و والاتر از همه باور ها و ارزش های ملی و معنویست.

من بار ها از مواقف اقتضایی و ابن الوقتی و انسلاک و رجحان علائق و روابط، بر اصول و پرنسیپ و حمایت از حق و حقیقت، در آن سایت، یاد آوری و انتقاد نموده ام.

 اگر نام قاسم قاسمی واقعاً نام مستعار مسعود جان فارانی باشد معلوم میگردد که وی نیز در طلسم سیاسی و پالیسی انسلاک سایت افغان جرمن گیر مانده است. درین صورت مقوله پر مغز مردم ما مصداق کلام است که :«سیاست پدر ومادر ندارد» و باز و شاهین، به کلمرغ فرصت طلب تغییر ماهیت میدهد. زهی ضلالت و ذلالت.

پیشنهاد من خدمت پاچا صاحب فاطمی یعنی مسعود جان فارانی این است که اگر افشاء گری و ادعای عضو کمیته تحریر سایت افغان جرمن مبنی بر اینکه نام قاسم قاسمی، اسم مستعار مسعود جان فارانی است،لذا به حیث نواسه حلالی سید حسن خان حسن  و سید شربت آغا و به حکم ایمان و وجدان به تکذیب آن پرداخته و نظر صریح خود را به ارتباط نوشتهایم،  موقف ملیگرایانه من و اینکه جنا بتان روی کدام انگیزه مرا «استاد مومند» خطاب میفرمودید، تصریح فرمائید.

اکنون بر میگردیم به سنگ پران برقع پوش استخدام شده قاسم قاسمی.

شاغلی قاسم قاسمی! لطفاً خدا را حاضر و ناظر دیده بحکم ضمیر و وجدان و شرف و آبرو، و تمام مقدسات فردی و ملی  و احترام به روح و معنویت زنده ها و خدا بیامزران خانواده تان، توضیح و تصریح کنید که اگر شما مسعود جان فارانی نیستید، پس هویت مکمل شما چیست؟

بفرمائید و شرافتمندانه بگوئید که چرا شما خود را در مقام وکیل مدافع سایت افغان جرمن قرار داده اید؟

لطفاْ به حکم شرف و وجدان بګوئید که سنګ پرانی و هتک حرمت تان علیه کسانیکه با نظریات شان موافقت ندارید یک عمل بزدلانه، جبوبانه و دور از آداب و اخلاق انسانی و اسلامی و افغانی نیست؟

شاغلی قاسم قاسمی برقع پوش توظیف شده، من در نوشته مورد اعتراض شما، نامی از سایت افغان جرمن نګرفته ام از جمله «یک سایت معلوم الحال» استفاده نموده ام، در حالیکه ده ها سایت انترنتی وجود دارد، دلیل علمی و منطقی تان  چیست که آن را قاطعانه علیه سایت افغان تلقی نموده اید؟

اگر خمیر شما ریگ نداشت، چرا اعتراض مرا متوجه سایت افغان جرمن کش نمودید؟

درینجا همان اصطلاح معروف مردم ما مصداق کلام است که:«دزد بالای سر خود پر دارد و یا دزد سر کلاه خود پر دارد»

درین قسمت نوشته دور از منطق خودت را در دریچه افرازات پرازیتی تان  قرار ذیل منعکس میسازم:« شخص معلوم الحال که نمیداند نام خویش را چه نوع بی نویسد، داوود مومند یا داؤد مومند، تا اکنون کسی صدا بیرون نکرده، این قضاوت احمقانه را…»

شبح توظیف شده زعامت سایت افغان جرمن شاغلی قاسم قاسمی!قبول که من نمیدانم که نام خود را (داوود مومند) یا (داؤد مومند) بنویسم، در حالیکه شکل نوشتن (داوود مومند) را سال ها قبل از استاد بی بدیل دستور و فقه الغت زبان یعنی استاد معروفی گرامی آموخته ام که شما لیاقت و اهلیت شاگردی شان را هم ندارید، معنویت را خو چه میکنید.

ثانیاً به نظر میرسد که شما ایجنت برقع پوش استخدام شده زعامت سایت جرمن در طول سالیان متمادی نوشته های دانشمند محترم پوهندوی داکتر صاحب سید عبدالله کاظم را نخوانده و در زمینه بیسواد باقیمانده اید.درین جا برای با سواد ساختن خودت ریفرنس یک مضمون دانشمند محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم را میدهم، عنوان مقاله داکتر صاحب کاظم است که «چرا محمد داؤد دوست دیرین خود را از حلقه قدرت دور کرد؟»

هتاک مسلکی کم شعور شاغلی قاسم قاسمی! اکنون در مورد نوشته نویسنده عالی مقام داکتر صاحب کاظم که نام والاحضرت سردار صاحب را مانند من «محمد داؤد» نوشته چه میگوئید؟ ایا داکتر صاحب کاظم این لیاقت را ندارد و نمیداند که به جای محمد داؤد، محمد داوود بنویسد؟

جواب روشن و صریح و بدون گریز میخواهم.

از طرفی هم تو بیچاره از مطبوعات کشور اطلاع نداری که نام والاحضرت سردار صاحب را در روزنامه و اخبار ها چگونه مینوشتند، ضرورت به توضیحات و دلائل خود در زمینه ندیده آنرا ضیاع وقت میدانم.

در پاراگراف مبتذل خود که نوشته ای «تا اکنون کسی صدا بیرون نکرده، این قضاوت احمقانه را …»

باز هم با این ادعای دور از حقیقت خود ثابت میسازی که، نوشته یک رفیق راه و مشرب دریدن پرده عفت و ناموس قلم و یک شبح نقابدار ترسو و جبون خود را که مانند خودت از عیان ساختن هویت و شخصیت خود هراس دارد، در دریچه افرازات نخوانده ای.

رفیق پاچه گیرت سه روز قبل از اکاذیب خودت بتاریخ بیستم ماه جنوری نوشته است:«برادران گرامی افغان جرمن آنلاین! سایت آریانا بعد از شکست در بحث نادر شاه و امان الله خان، حال میخواهد موضوع میوندوال را مطرح کند و جار و جنجال، این تحریک محمد داود مومند است که در عقده حقارت غرق است. امید که دوستان در افغان جرمن در دام این فتنه نیافتد و وقت خود را ضایع نسازند.»

گویند همه را مار خورد و مار را بقه کور.

هم چنان یک روایت تخیلی است که شخصی بقه ها را در سبد انداخته انتقال میداد و بقه ها میان خود میگفتند که (ما مار ها را کجا میبرند؟)

یابو ها و لوده های سیاسی برقع پوش سایت افغان جرمن خود در موقف همانند بقه ها میبینند.

و اذا خاطبه هم الجاهلونه قالو سلاما.

ای بسا آدم که ابلیسی کند

ای بسا شیطان که ادریسی کند