منافقت و دروغگویی ابلیسانۀ سید مخدوم لعین

الیوم مصاحبۀ سید مخدوم لعین را در پروگرام فیسبوکی شخصی به نام ضرابی که یک از حامیان سالار و پیشوای بزرگ، جنگ سالاران قرن، احمد شاه مسعود پنجشیری، بچه خواندۀ نصیر الله بابر وزیر داخلۀ پاکستان است شنیدم.

سید مخدوم لعین، سخن های بسیار ولی جمله بیرون زهنجار گفت.

اصلاً ضرابی ستمی که از اخلاف نادر افشار است، روی یک مذاکره و موافقت قبلی، او را به خاطری دعوت و فرصت مصاحبه داده بود که انتقام خود را از پسر خالۀ خود شاغلی میرعبدالرحیم عزیز بگیرد.

مطلب دوم هم متمرکز به افشاء گری های پسرش «آرش مخدوم» بود که در پروگرام تلویزیونی بهار، پدر خود را متهم به ایجنت بودن سی آی ای ساخت.

سید مخدوم لعین گفت که پسرم آرش ادعا میکند که پول خرید خانه شان را، او داده است و اکنون پسرش خواهان پول قیمت خانه است.

ولی سید مخدوم لعین از ناداری خود و بطلان ادعای آرش رهین، سخن گفت که طبعاً دروغ دمب داراست.

سید مخدوم لعین در طول حیات ننگین خود، در ادوار مختلف از شاهی گرفته تا سقوط جمهوریت مخلوق سی آی ای، خود را مانند سرِش و جوک خون آشام، به پوست دربار و مقامات بزرگ دولتی چسپانده بود.

این آدم منافق خود را،  در دورۀ جمهوریت سردار صاحب، به سید عبدالالله و شخصیت های متنفذ آندورۀ  قربت داده و لذا درکمیتۀ تسوید قانون اساسی عضویت داشت.

وی در دورۀ ذلت بار ربانی – مسعود نظر به تمایلات ستمی و ضد پشتونی با رهبران جمعیت و شورای نظار روابط دوستانه داشت.

وی یکی از مهره های اساسی ترویج اصطلاحات ایرانی و حامی درجه یک تاراج فرهنگی ایران درکشور بود.

این منافق، در روم هم خدمت پادشاه اسبق افغانستان میرفت و با حلقۀ روم نیز روابط نزدیک برقرار کرده بود.

وی در لویه جرگۀ خلیل زاد هم اشتراک داشت و در دورۀ جمهوریت صادراتی سی آی ای وزیر اطلاعات و کلتور شد.

سید مخدوم لعین به امر بادران ایرانی خود نام اطلاعات و کلتور را به اطلاعات و فرهنگ تغییر داد.

ناگفته نماند که ما در پوهنتون کابل صِرف برای مامورین اداری و نه استادان، بورس های لسان آسترالیا داشتیم، سید مخدوم لعین که استاد فاکولته بود، با رذالت و حرامزادگی خاص و گرفتن سفارش کدام مقام بلند پایه دولتی، احتمالاً سید عبدالالله وزیرمالیه، بورس استحقاقی این جانب را به اصطلاح انگریزی (هایجک) کرد و این یک سرقت معنوی از تحصیل من بود.

این کیسه بُر، که با کمال بی شرافتی حق معنوی و تحصیلی مرا از من دزدید، خدا میداند که چقدر پول های ناروا و حرام را، در ادوار مختلف مأموریت هایش، به جیب و حسابات بانکی خود تحویل داده است؟

«آرش مخدوم» که جوان روشن ضمیری است و مانند موسی در خانۀ فرعون، یعنی خانۀ سید مخدوم لعین بزرگ شده است، مدعی است که سید مخدوم برای اخبار مفسد امید به مدریت قوی کوشان، از سی آی ای پول دریافت نموده و اخبار فاسد امید را تمویل میکرد.

قابل یاد آوری است که رهین لعین و قوی کوشان با هم باجه ها بوده و دامادان کدام خانوادۀ محمد زایی نیز میباشند و از همین وسیله نیز در وقت و زمانش برای احراز مقام و قربت به دربار، استفاده سوء نموده است.

قرار معلوم وی در ایران محبوس شده بود که به مساعدت سردار اسدالله خان سراج سفیر کبیر افغانستان در واشنگتن نجات یافت.

باور دارم جناب شاغلی داکتر صاحب سید عبدالله کاظم که با رهین لعین خویشاوندی دارد، میتوانند معلومات مؤثق و مستندی در مورد ارائه فرمایند.

سید مخدوم لعین در پروگرام ضرابی ستمی، که همواره چهره های مشکوک و ضد تاریخ ملی کشور را دعوت میکند و در زمینه تاریخ کشور به زهر پراگنی میپردازد، جنگ سالار قرن و شِمر زمان، یعنی احمد شاه مسعود را، یگانه قهرمانی توصیف کرد که احمد شاه مسعود، در صفات قهرمانی خود، مجموعۀ از مکارم تمام قهرمانان تاریخ افغانستان  را در وجود خود دارا بود.

در جواب باید گفت که:

لعنت الله علی الکاذبین

همچنان وی مدعی شد که در قانون اساسی دورۀ جمهوریت، به مسعود خطاب قهرمانی داده شد. در حالیکه این ادعا یک دروغ محض است.

زیرا تنها در فصل دوازدهم احکام انتقالی و در مادۀ 158 لقب بابای ملت به اعلیحضرت محمد ظاهر شاه داده شده و بس.

سید مخدوم لعین درین مصاحبۀ مبتذل، خود را استاد تاریخ ساخت و مدعی شد که شهر کابل در دورۀ تیمورشاه پسراعلحضرت احمد شاه بابای کبیر، مرکز خراسان بود.

امیدوارم شاغلی داکتر صاحب کاظم به حیث یک محقق تاریخ، به رد همچو هجویات بپردازند.

شاغلی لعین در مورد نام خراسان، چند بیتی از کلیات داهی و قهرمان بزرگ، خوشحال بابا نیز با یک لهجۀ چتل و بیسوادانه مانند شاگرد صنف اول یاد آوری کرد که چندان، قابل درک نبود.

شنیدن همچو افرازات معده، بیت علامه داکتر اقبال را به خاطرم آورد که میفرماید:

ای بسا آدم که ابلیسی کند

ای بسا شیطان که ادریسی کند

***************************************